eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
•᯽🌗᯽• . . •• •• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفیق به هیچڪس‌ وابسته نشو، الا حسین{علیه‌السلام} .‌. همہ تا ورودی‌ قبر هستند باهات، اما‌ حسین{علیه‌السلام} الی‌الابد..💚 . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🕌᯽• . . •• •• حسین‌جان دل آدمی مگر چقدر تحمل دارد ندیدنت را . . . آن‌قدر پشتِ درِ خانه تو می‌ایستم تا که در باز شود بوسه زنم بر پایت (: ❤️‍🩹 . . ᯽شب‌جمعه‌است‌هوایت‌نکنم‌میمیرم᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🕌᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• اهدای ثواب نمـازشب به حضرت ام البنین سلام الله علیها، جهت بـرآورده شـدن "حــاجــات سـخـت" مفیـد و مجـرب است. -آیت‌الله‌خویی‌(ره) •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• هشــ❗️ــدار از خدای مهربان دوعالم به بنده ی زمینی و خطاکار من:💚🙃 "به یــاد آور روزی را کـه هر کـس به پیـشـگاه حـق می آید و فقـط از خـود دفاع می کند و نتیجهٔ اعمال هرکسی بی کم و کاست، به او داده می شود و مـورد سـتـم قـرار نخـواهند گـرفت!✨" 🌱<< ســوره نـحـل آیـه 111 >>🌿 مواظب اعمالت باش بنده ی من! . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• هـَروَقت‌یکۍگُـفت‌یِہ‌دَه‌دقیقِہ دَرمـورِدامـٰام‌زَمان‌‌عَج‌حـَرف‌بزن، بِہ‌تَتہ‌پَتہ‌نَیفتـٰادۍ‌وَراحَت‌دَرمورد امـٰام‌زمان‌‌عَج‌گـُفتۍ‌! هَمون‌موقِع‌اسـم‌ِخودتـو‌بزارمـُنتَظِـر:)) . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلـ ـ ـ ـام رفیقِ‌کتاب‌خوانــم 😌✋🏻 روزجمعه‌تون امام‌زمانـــــی ؏ـج 💛 کتـ ـ ـ ـاب [ راستیــنه ] • جلد نخست از سلسله کتاب‌های پرسش و پاسخ‌های نوجوانانه با عنوان «راستینه» به بررسی شبهات پرتکرار اغتشاشات ۱۴۰۱ پرداخته است . • کتاب «راستینه» پاسخ به شبهات پربسامد و پرتکرار اغتشاشات اخیر است که به زبانی ساده و روان متناسب با رده سنی نوجوان و جوان، به رشته تحریر در آمده است . • اصلی‌ترین مخاطب دروغ‌های رسانه‌ها نوجوانان بوده‌اند . اگرچه دشمنان اسلام و انقلاب در همراه کردن این نسل با اهداف خود ناکام ماندند؛ اما همچنان برخی از نوجوانان سؤالات و شبهات ذهنی متعددی دارند و باید پای صحبت این دانش‌آموزان نشست و به ابهامات ایشان پاسخ داد . • نظر استـ ـ ـاد پناهیان درباره‌ی کتاب ☺️👇🏻 : [ کتاب هم نام خوبی دارد ، هم با سلیقه چاپ شده و هم سؤال و جواب مناسبی در آن وجود دارد . مهم‌ترین اثر روانی این کتاب در جامعه این است که این سؤالات جواب دارد🌱 . ] . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🌍᯽• . . •• •• نهـ دیگر بـی‌تو این دنیــاست زیبا (: نهــ دل می‌ماند از دوری شکیبا . . . 🖼برای ما شدهــ هــر روز بےتو «کَيَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبا...» . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• 🔰سیاست اهمیت دادن به همسر‼️ ✅ 18سیاست زنانه که به کار گیری آن می توانید در قلب همسرتان به یک ملکه تبدیل شوید .👇👸 1.استفاده از کلمات عاشقانه و محبت آمیز در طول روز❤️ 2.اگر از همسرتان چیزی می خواهید واضح و صریح به او بگویید.👌 3. باید بدانید آنگونه که شما به همسرتان می نگرید او به خود نمی نگرد❌ 4.زمانی که همسرتان در منزل است کنار او باشید و کارهای آشپزخانه را به زمان دیگری موکول کنید. 5.اگر مشکلی در زندگی زناشویی تان به وجود آمد با گفتگوی متعادل این مشکل را برطرف سازید.💑 6.میزان وابستگی یک زن قابلیت های همسرش را برای توجه به او تحت الشعاع قرار می دهد. سیاست های زنانه در جذب مردان 7.اهمیت دادن به نوع پوشش و آرایش خود در خانه هنگام بودن همسر.💄💅 8.باید بدانید داشتن احساسات مختلف حق مردان است.🤷‍♂ 9.از زندگی خود لذت ببرید ، بدون آنکه خواسته های خودتان را در زندگی فراموش کنید.❤️ ... . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم: ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوچهل وهفتم) حسـن باقـری تـازه فرمانـده نیـروی زمینـی شـده بـود. یـک روز مـن را صـدا کـرد. مجیــد بقایــی هــم بــود. حســن بــالای پتوهــا نشســته بــود. حســن گفــت، تــو بیــا بـرو بوشـهر... بـه مجیـد بقایـی نـگاه کـردم. حسـن بـه مـن نـگاه میکـرد و منتظـر جـواب بـود. چنـد لحظه ای کـه گذشـت حسـن گفـت بـا تـوام. بـه اون چـرا نـگاه میکنـی؟... مجیـد کـه نـگاه مـن را خوانـده بـود بـه حسـن گفـت: ایـن هیـچ جـا نمیره . تـا مـن هسـتم بـا منـه. وقتـی هـم کـه مـن نباشـم ان شـاءالله میشـه پرسـنل تهـران. حسـن از مـن پرسـید نظـر خـودت هـم اینـه؟ گفتـم آره، هرچـی مجیـد بقایـی ُ بگـه. گفـت متأسـفم بـرات پـر! مگـه دمـت بُه دم مجیـد بسـته اسـت؟... یـه آمپـول زن بـرا تـو تصمیـم میگیره؟...مجیـد هـم بـه شـوخی گفـت آمپـول زن بهتـر از شـوفره. خیلـی بخـوان بزرگـت کنـن میشـی آقـای راننـده. امـا مـن اگـه آمپول زن هـم باشـم بـرم تـوی روسـتا یـه روپـوش سـفید بپوشـم همـه بهـم میگـن آقـای دکــتر! حســن باقــری بــه مجیــد کــه پزشــکی میخوانــد آمپــول زن میگفــت، مجیــد هــم بــه حســن کــه دوران خدمــت سربازی راننــده جیــپ فرمانــده پاســگاه بــود میگفـت شـوفر. حسـن رو بـه مـن کـرد و گفـت مـن میـرم امـا بـه حرفـام فکـر کـن. حسـن رفـت امـا مـن بـا مجیـد مانـدم... بـه نقـل از کتـاب اَم کاکا *** شـب هـا قبـل خـواب بـا تعـدادی از بچه‌ها مـی رفتیـم پشـت بـام و کنـار بچه‌هایی کـه در حـال پسـت بودنـد گـپ مـی زدیـم. هـوا سرده بـود. منقلـی را وسـط پشـت بـام گذاشـته بودیـم و روی چهـار پایـه ای اسـتوار کـرده بودیـم. هـر روز چـوب هـای جعبه‌های مهماتـی را کـه خالـی مـی شـد مـی شکسـتیم و مـی ریختیـم تـوی منقـل تــا گــرم شــویم. روزی 20 تــا جعبــه خــورد میکردیــم. تــوی اتــاق هــا هــم همیــن منقل ها را گذاشـته بودیـم، بـا ایـن تفـاوت کـه یـک دودکـش هـم برایـش درسـت کـرده بودیـم. خلاصه شـبی دور هـم جمـع شـدیم کـه شـهید مشـتاقی هـم بـه جمـع مــا ملحــق شــد. چنــد دقیقه‌ای دور منقــل نشســته بودیــم کــه از تــوی مشــت اش چیـزی را بـه سرعت ریخـت تـوی منقـل و بـا فاصلـه دور شـد. آتـش الـو گرفتـه بـود، همـه مـا افتادیـم دنبـال حسـین کـه حسـابی حالـش را جـا بیاوریـم. خـرج تـوپ 156 را تـوی کیسـه بـاروت جـا سـازی کـرده بـود و ریخـت تـوی منقـل، بـه خاطـر اشـتعال زا بـودن ایـن مـواد همـه مـا را غافلگیـر کـرد. منقـل کـه برگشـت و مـا تـا پاییـن ساختمان دنبـال او دویدیم...شـهید مدافـع حـرم، حسـین مشـتاقی ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• 🔰آیت الله العظمی بهجت(قدس سره) 💠هر قدر که نمازهایت منظم و اول وقت باشد، امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد، مگر نمی‌دانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین شده است؟ . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• «آیا ندیدند که خـداونـد روزی را برای هرکسی که بخواهد گسـترده یا تنـگ می‌سازد؟! 💛 در این نشانه‌هایی است برای کسانی که ایمان می‌آورند...» 🌙﴿ ســـوره روم،آیــه 38 ﴾✨ . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• رفیق...🔖 به‌ دنیا ، زیادۍ مَحَل‌ نده ... دنیایِ‌ زیادی‌ روح‌ رو خَفِه‌ می‌کنه!!(: 🖇💭یا به‌ قول‌ معروف: -غرق‌ دنیا شده را جام‌ شهادت‌ ندهند🖐🏻 . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلـــــام رفیق‌هیئتـ ـ ـی ✋🏻 الهی هفته‌ی پر از خیر و برکتـی داشته باشید 🪴 . کتـ ـ ـ ـاب [ یاران ابراهیم ] از انتشاراتِ [ شهید ابراهیم هادی ] • این کتاب مجموعه‌ای است از چهل‌حکایت از عاشقان شهیدهادی است که با شهادت راهی سفر آخرت شدند ؛ همچنین در این‌مجموعه ، چهل حکایت از عنایات و کرامات شهید گردآوری شده است ✨ . • یک‌قاچ خوشمزه از کتـــابـ🍉 : یکی از شب‌ها همسرم در محل‌کار مانده بود ، آن‌شب احساس کردم سر و صداهایی از راه‌پله می‌آید! خیلی ترسیده بودم 😵‍💫 . در ورودی را از داخل قفــل کردم و خواستم بخوابم ، اما هنوز این رفت و آمدهای مشکوک ادامه داشت 👣 . می‌ترسیدم اما بالاخره خوابم برد . یک‌باره احساس کردم در می‌زنند! در را باز کردم . جوانــی در راه پله ایستاده‌بود و سرش را به سمت‌پایین گرفته بود . نیم‌رخ صورتش را می‌دیدم . بدون اینکه من حرفی بزنم گفت: همشیره ، نگران نباشی ، ما مراقب شما هستیم . باتعجب پرسیدم : شما ابراهیم‌هادی هستی؟ گفت : نه ابراهیم رفته به کسی سر بزند و برمی‌گردد . من جعفر از رفقای آقا ابراهیم هستم . [ ایشون شهید حاج‌جعفر جنگروی بودند ] . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
•᯽🧪᯽• . . •• #خانواده_درمانے •• 🔰سیاست اهمیت دادن به همسر‼️ ✅ 18سیاست زنانه که به کار گیری آن می
•᯽🧪᯽• . . •• •• 10.همیشه در زندگی مشترک خود راستگو باشید تا از همسرتان نیز گفتار و رفتار صادقانه ببینید.💁‍♀ 📌سیاست های زنانه در برابر شوهر👌 11. زن و مرد می توانند همواره برای تغییر در طول زندگی جایگاهی قائل شوند.🤌😊 12. همیشه در زندگی مشترک گفتنی ها را بگویید و به زمان دیگری موکول نکنید.🙅‍♀ 13. رفتار شما باعث احترام گذاشتن به شما می شود.❤️ 14 . در زندگی مشترک عاطفی نباشید. ✨سیاست های زنانه در رفتار با شوهر و همسر داری😉 15. فقط زمانی که همسرتان می خواهد کاری برای شما انجام دهد از او تعریف و تمجید نکید و همیشه از او تعریف کنید.❤️ 16. به خاطر خوبی ها و محسنات همسرتان از او تمجید کنید.🌹 17. لازم نیست هر مطلبی بین شما و همسرتان بازگو شود اما باید اصل صداقت را رعایت کرد.❌ 📍زنانه سیاست کنید☺️ 18.رابطه خود و همسرتان را روز به روز ارتقا دهید و در جهت مثبت هدایت کنید.✅ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت کہ هر روز صبح بہ لطف و یاری خودت از خواب بلند می‌شیم ☀️ شکرت کہ تا شب مراقبمونی و در پایان روز نعمت خواب رو بہ ما می‌بخشے 🌙 کمکمون کن کہ عمرمون با برکت و در مسیر بندگے سپری بشہ 🤲🏻✨ . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
•᯽🍬᯽• . . •• 💠 آموزش قرآن به فرزند 💢 پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله می فرماید: ✍🏻 مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ، فَرَّحَهُ اللّه ُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ القُرْءانَ دُعِىَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيانِ حُلَّتَيْنِ يَضىءُ مِنْ نُورِهِما وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ . 🌸 هر كس فرزند خود را ببوسد، 😘 خداوند بزرگ براى او كار نيك مى نويسد. و هر كس فرزند خويش را شادمان كند، خداوند نيز در روز قيامت وى را شادمان مى كند. 😍 و هركس به فرزندش قرآن بياموزد، آن فرزند [در روز قيامت] همراه پدر و مادرش فرا خوانده مى شود تا دو جامه بر تن آن دو بپوشند به گونه اى كه چهره هاى بهشتيان از فروغشان بدرخشد 😇 📚 الكافى، ج 6، ص 49. . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهرم نگذار به اسمِ آزادیِ زن با تو و دیگر خواهرانم(: مانند شیئ رفتار کنند.. . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوچهل وهشتم) یکــی از روزهایــی کــه در مقــر لشــگر41 ثاراللــه در نزدیکــی اهــواز مســتقربودیم، مـن و محمـد جـواد زادخـوش و یکـی ازدوسـتان کـه دوربیـن عکاسـی داشـت، بـرای عکـس گرفـتن از سـنگر بیـرون زدیـم کـه بـا سردار سلیمانی ی، فرمانـده لشـکر، مواجـه شـدیم. بـه محـض دیـدن حـاج قاسـم تصمیـم گرفتیـم بـا ایشـان هـم یـک عکـس یـادگاری بگیریـم. حـاج قاسـم چـون محمـد جـواد را بـه واسطه‌ی آشـنائی بـا بـرادر بزرگترش مـی شـناخت و از شـوخ طبعـی و چقدر بودنـش خـبر داشـت، هـان طـور کـه از روبـرو، سـمت مـا میآمـد، از هـمان دور بـه جـواد گفـت: مـن بـا شـما عکـس نمی گیـرم. جـواد هـم بـی معطلـی و باخـونسردی گفـت: مـا کـه نمی خواهیـم بـا شـما عکـس بگیریـم. مـی خواهیـم دوربیـن مـان را بـه شـما بدهیـم تـا از مـا عکـس بگیریـد. حـاج قاسـم کـه جاخـورده بـود، لبـش بـه خنـده بـاز شـد و آمـد کنارمـان ایسـتاد و عکـس یـادگاری گرفتیـم... راوی: حسـن منصـوری از لشـگر 41 ثاراللـه برخــی هــا فکــر میکننــد حــاج قاســم یــک انســان عبــوس و خشــن بــود، امــا ایــن یـک قضـاوت اشـتباه اسـت، حـاج قاسـم واقعـا قلـب بزرگـی داشـت و بسـیار شـوخ طبــع و مهربــان بــود. یکــی از اصلی‌ترین فرماندهانــی کــه بیشتــرین شــوخی و بیشــرین رابطــه عاطفــی را بــا بقیــه فرماندهــان و قرارگاه هــا داشــت حــاج قاســم سلیمانی بـود. در یکـی از جلسـات و سمینارهای فرماندهـان سـپاه در تهـران، همـه فرماندهـان بـا لبـاس رسـمی در آن شرکت کـرده بودنـد. یـک بـار وسـط جلسـه یـا در تنفـس بیـن جلسـه، یـک شـلنگ آب در جلسـه دیدیـم و اصلا کسـی بـاورش نمیشد حـاج قاسـم سلیمانی فرمانـده لشـکر ثاراللـه اینقـدر شـوخ طبـع باشـد کـه بـا شـلنگ بیایـد داخـل جلسـه و فرماندهـان را بـا آب خیـس کنـد...راوی: سردار غلامپور ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🪴᯽• . . •• •• ± درمان حواس پرتی در نماز🌱! . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• "وَ يَــرْزُقـهُ مِـنْ حَيْـثُ لَا يَـحْتَـسِـبُ " ای بـنده ی دل نـگـران من! از چـه انـقدر آشـفتـه ای؟ ❤️‍🩹 وقتی من ازجایی که فکرش را نمیکنی برای تــو رزق و روزی مـیفـرسـتم؛ پـس نـاراحـت و غـمـگین نباش که در نهایت تــو برای مـنی و من هوایت را داشته و خواهم داشت🌿" {نـامـه ای از خــدا درآیــه 3 سـوره طـلاق}💚🕊 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• شفاعتت میڪنه اون‌شھیدی ڪه موقع‌گناه میتونستی گناه ڪنی ولی بہ‌حرمت‌رفاقت‌باهاش‌ڪنارگذاشتی.. . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• 📍بر سر كودكتان داد نزنيد...⛔️ 📌داد زدن سر کودک شاید نظر او را جلب کند اما کار درست را نمی‌آموزد❌ با این کار کودک یاد میگیرد که او هم با داد زدن به اهدافش برسد.😏😵 🔰علاوه بر اینکه، مدام داد زدن، حرف شما را بر کودک بی‌اثر می‌کند.🤐🤫 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت کہ توی کشوری زندگے می‌کنیم کہ گوشه‌گوشه‌ش پر از قشنگی‌های خلقت بی‌نظیر توئہ💚 شکرت بہ‌خاطر زیبایی کویرها دریاها و دریاچہ‌ها، کوه‌های بلند دشت‌ها، آبشارها و چیزهای دیگه‌ای که شاید حواسمون بهشون نباشہ؛ ولے تو مثل همیشہ اونا رو بہ زیبایی آفریدی🪴 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🌗᯽• . . •• •• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تو در مناظرات، در مقابل تهمت‌ها و در لحظه‌‌‌های زندگی‌ات مدام گفتی: عـالـم در مـحضــر خـداسـت..! و این جز از شاگردِ مکتب امام بر‌نمی‌آید . . ‌ッ (رھـ) . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوچهل ونهم) خانـم پرسـتاری کـه اصـلاخوشـگل نبـود خودش تعریف میکرد میگفت زمـان جنـگ بالای سر یکی از مجروحان جنـگ كـه از یکـی از شـهرهای آذربایجـان غربـی بـه جبهـه اعـزام شـده بـود ایستاده بودم و بی هـوش بـود تـا به هوش آمد و اولین کسی رو که بالای سرش دیـد من بودم. با صدایی مرّدد پرسید: مـن شـهید اوملوشـام؟... بـه خـودم گفتم بذار کمی سر به سرش بذارم!... جواب دادم هـه قـارداش شـهید اوملوسـان!... باز با همون تُـن صداى آروم پرسید: سـن حـوری سـن باجـی؟ با لبخند بدجنسانه ای گفتم: بله من حـوری م دا!...کمی مکث کرد و بلنـد گفت: پـوخ منیـم شانسـیما !!! ** اتوبـوس هـا و مینـی بـوس هـا پشـت همدیگـر صف بسـته و آمـاده ی حرکـت بودند. خانـواده هـا کـه اکـثرا از روسـتاهای اطـراف بودنـد ، آمـده بودنـد تـا فرزندانشـان را بدرقـه کننـد و بـه جبهـه بفرسـتند. در آن میـان، متوجـه شـدم اکـثر مـردم دور مینـی بوســی جمــع شــده انــد. رفتــم جلــو تــا ببینــم چــه خــبر اســت. نزدیــک کــه شــدم دیـدم نوجوانـی حـدود 17 سـاله کـه لبـاس بسـیجی بـر تـن داشـت و جـزو نیروهای اعزامـی بـود، داخـل مینـی بـوس نشسـته و پـدرش بـا هـمان لبـاس محلـی روسـتایی، پاییـن ایسـتاده بـود و بـه او التماس مـی کـرد تـا بـه جبهـه نـرود. التماس پـدر و نـاز کـردن هـای پـر، خیلـی قشـنگ بـود. مـن هـم ایسـتادم بـه تماشا تـا ببینـم بیـن آن دو چـه مـی گـذرد. پـدر بـا زبـان محلـی بـه پـرش التماس مـی کـرد و پـر هـم از هـمان پنجـره ی مینـی بـوس جوابـش را مـی داد. ببیـن پـر جـون، تـو نـرو جبهـه، مـن صـد تومنـت میـدم... نمیخوام . میگـم ... تـو نـرو، مـن دویسـت تومنـت میـدم. پونصـد تومنـم بـدی، نمیخوام . خـب باشـه. بـه درک . هـزار تومنـت میـدم. دو هــزار تومنــم کــه بــدی، نمیخوام. دیوونــه، تــو نــرو جبهــه، مــن واســت یــه دوچرخــه ی قشــنگ مــی خــرم. مــن دیگــه بــزرگ شــدم، دوچرخــه نمیخوام . خــب باشـه. هـر چـی تـو بگـی. تـو فقـط نـرو جنـگ، مـن یـه دونـه از ایـن موتـور گازیـا بـرات مـی خـرم... دنـده ای هـم بخـری، مـن نمیخوام . خـره ... تـو نـرو جبهـه، مبیون ایـن جـا ، ننـه ات رو مـی فرسـتم بـرات یـه دختر خـوب پیـدا کنـه. خـودم بـرات زن مـی گیـرم هـا. زنـم کـه بـرام بگیـری، نمیخوام . مـن فقـط میخـوام بـرم جبهـه. کـه پـدر عصبانـی شـد و گفـت: خـب باشـه مـی خـوای بـری جبهـه، خـب زودتـر بـرو دیگـه. وایسـادی ایـن جـا کـه چـی بشـه؟... راوی: عبدالرحمان دزفولـی ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•