eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
•᯽📞᯽• . . •• •• بعضى‌ها هر روز بيشتر از ديروز غرق زرق و بـرق دنـيا مى شن، طـورى كـه ديگه فرصتِ فكر كردن هم ندارن.تا صـحـبـت از خـدا و مـعـنويـت مى شه حواسـشـون رو پـرت میکـنن و رو برمیگردون از نور الهى! ✨🙃 نـور الهى هميشه بوده و هست ولى اهل دنيا ازش فرار مى كنن، اهل دنيا دوست دارن بيراهه برن و تو گمراهى بمونن! 🌙⛓ قرآن خيلى وقت پيش اين آيه رو در مورد اين آدم‌ها گفته: 💛 «اُولـئِـكَ الَّـذينَ اشْتَـرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى آنها كسـانى هسـتند كه هـدايت را به گـمـراهى فـروخـتند! » •{ بخشى از آيه ۱۶ - بقره }• . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلــــــــــام 😍 عیدتـــــــــــون مبارکـــــ‌ عزیزانـِ‌هیئتـ‌ـــی🌻 آماده هستــید بریم برای معرفـی یک‌کتـاب خفن‌ و موثـر ؟!😌 کتــ ـ ـ ـاب [ به خون کشیده‌شد خیابان ] نویسنده [ مهنـاز کوشکـی ] 🎊• این کــتاب ، خاطرات مقاومت‌مردم خراسان در برابر کشف حجاب رضاخانی پرداختــه که توسط انتشارات راه‌یار منتشر و روانه بازار نشر شد . 🎊• یک‌قاچ خوشمـزه‌کتـابـ🍉 " کلاه‌شاپو روی جالبـــــاسی صندوق خانه‌مان جا خوش کرده بود. هر روز می‌دیدمش. مادرم تا چشمش به کلاه می‌افتاد شروع می‌کرد به نفرین کردن. با بغض و کینه می‌گفت: { این کلاه یادگاری رضاشاه ملعونه نگهش داشتم تا هر وقت چشمم بهش افتاد، لعنت بفرستم ! روستا بهداری می‌خواست، آب درست‌و‌درمون می‌خواست، جاده می‌خواست، زن روستایی کلاه به چه کارش می‌اومد؟ } . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•᯽🧪᯽• . . •• •• ⚠️اگر از خیانت همسر خود میترسید به دنبال ایجاد رابطه عاطفی محکم تر و عاشقانه‌تری با همسرتان باشید😍🥰👌 ❌نه اینکه خود را لاغرتر کنید و یا سعی در زیباتر کردن چهره خود داشته باشید👌👏 ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
•᯽🎞᯽• . . •• چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم . . که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش : )) . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت بہ‌خاطر همہ‌ی اعیاد قشنگے کہ توی تقویممون هست 🗓 شکرت بہ‌خاطر روزهایی کہ برامون سرشار از نور و رزقن🤍 شکرت بہ‌خاطر این‌کہ مسلمان و شیعہ‌ی مولا هستیم 🤲🏻 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
•᯽🍬᯽• . . •• مردی از پشت پنجره مشغول تماشای همسایه و پسر ده ساله اش بود. همسایه چند ساعتی مشغول کار بر روی دوچرخه فرزندش بود؛🚲 مرد از آن بالا فریاد زد: چرا تمام روز را با پسرت صرف تعمیر دوچرخه می کنی، در حالیکه دوچرخه ساز می تواند آن را در عرض چند دقیقه تعمیر کند. همسایه جواب داد: برای اینکه من مشغول پرورش پسرم هستم؛ نه تعمیر دوچرخه ... . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•
2_144222942080239953.mp3
5.64M
•• •• فرق آدم عاشق‌ با آدم متدین! | . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: # با دشمنان خدا •قسمت‌:(هشتم) با خودم گفتم حتما از اون بی سیم به دسته تا حالا دنبالت بودن ... بدتر از همه لحظه ای بود که چشم چرخوندم دیدم هر کس دور منه، یا روحانی شیعه است، یا بی سیم دستشه. ... چشم هام رو بستم و گفتم :آروم باش ... دیگه بین تو و دیدار پیامبر، فاصله ای نیست ... خدایا !برای شهادت آماده ام. ... چشم هام رو بسته بودم و توی حال خودم بودم با خدا صحبت می کردم که یکی زد روی شونه ام و دوباره با وحشت چشم هام رو باز کردم. ... همون روحانیه بود ... چنان آب گلوم با سر و صدا پایین رفت که خنده اش گرفت ... با خنده گفت :نه به اون داد و بیداد، نه به این حال و احوال ... مرد که اینقدر راحت، غش و ضعف نمی کنه. ... بعد هم لیوان آب قند رو دوباره گذاشت جلوم ... و رفت سر کارش ... هیچ کس مراقبم نبود ... فکر کردم یه نقشه ای کشیدن و یواشکی مراقبم هستن ... . زیر چشمی مراقب بودم که در اولین فرصت فرار کنم ... کم کم داشت شرایط برای فرار مهیا می شد ... تمام شجاعت و جسارتم رو جمع کردم که صدای الله اکبر وشحال شدم و گفتم الان اینها بلند میشن برای نماز، منم از غفلت شون استفاده می کنم فرار می کنم ... اما توهمی بیش نبود. ... روحانیه که حاج آقا صداش می کردن، درست جایی ایستاد که اشراف کامل به در داشت ... با ناراحتی به خدا گفتم :فقط یک بار می خواستم نمازم رو دیرتر بخونم ... اما بعد استغفار کردم و به نماز ایستادم. ... اومدم اقامه ببندم که حاجی گفت :نماز بی وضو؟ )طبق فتوای برخی از مفتی های عربستان، یک بار وضو گرفتن برای کل روز کافی است و حتی خوابیدن، آن وضو را باطل نمی کند( یه لبخندی زد ایستاد به نماز ... بدون توجه به من. ... در باز بود و به خوبی می دونستم بهترین فرصت برای فراره ... اما پاهام به فرمان من نبود. ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• آیت‌الله‌بهجت«ره» ؛ هرقدرکه‌نمازهایت‌منظم واول‌وقـت‌باشد ؛امور‌زندگیت هم‌تنظیم‌خواهد‌شد مگرنمیدانی‌که‌رستگاری‌و سعادت‌با قرین‌شده‌است🤍 . . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
》 🔔 فوووری فوووری صلواتی و رایگان📿😄 بدون ایستادن در صف🙄 از مناظره دیشب جاموندی⁉️ کل مناظره یکجا؛ هلو بپر تو گلو😋 با چاشنی طنز و تحلیل های ساندویچی🌯 ۰ تا ۱۰۰ مناظره اقتصادی از این لینک👇 🗳https://eitaa.com/Rasad_Nama/41130 | | | 🇮🇷
•᯽📞᯽• . . •• •• مگر او ندانـسـته که قطعاً خـداونـد هـمـه ی کارهایش را می بیـنـد!✨♥️ ••﴿ ســوره عــلــق،آیــه 14 ﴾•• . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• مادر شهید : آرمان‌ازغیبت‌کردن‌و‌دروغ‌گفتن‌بسیار‌ متنفربود.اگرجایی،غیبت‌می‌کردند اول‌از‌عواقب‌آن‌مفصل‌توضیح‌می‌داد .. اواشاره‌می‌کردکه‌غیبت‌چقدرگناه‌ بزرگی‌نزدخدامحسوب‌وبه‌چه‌اندازه‌ غیر‌قابل‌بخشش‌است! او‌می‌گفت:هرچیزی‌که‌برای‌خودت نمی‌پسندی‌برای‌دیگران‌هم‌نپسند .. اگرادامه‌می‌دادند،‌آرمان‌آن‌جمع‌را‌ترک می‌کرد.. 🚶🏽‍♂'! آره رفیق!اینجوری شهید شدن:) . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلــــــــــام‌سلــــــــــام 😍✋🏻 الهــــــــــی حال‌واحوالتـون ، پر از حسِ‌خوب باشهـ🌸 کتـ ـ ـ ـاب [ جان‌بهـا ] نویسنده [ سید مصطفی موسوی ] 🍃• اگر می‌خواهید شبی را در قلب‌سوریه با وحشی‌ترین اعضای گروهک تروریستی داعش بگذرانید و روز بعد یک‌ماموریت عجیب و نفس‌گیر را درست در وسط خیابان‌های تهران تجربه کنید، این کتاب مناســـــب شماست ! 🍃• مصطفی موسوی در "جان‌بها" یک گزارش‌مستقیم، بدون‌سانسور، رک و صریح از نیروهای امنیتی ایران به نگارش درآورده است. روایت جان بر کف‌هـــــــایی، که همه‌چیز خود را برای دفاع از مرزهای ایمان خود به خطر انداختند . . .🥀 🍃• قصه‌ی "جان بها" به دو‌بخش تقسیم شده‌است که قسمت‌اول جو سوریه را در مدت‌زمان جنگ به تصویر می‌کشد و قسمت‌دوم، به هرج و مرج و آشوب در خیابان‌های‌تهران اختصاص دارد. سبک روایت داستان سیال و روان است و تصویرسازی‌های "مصطفی موسوی" از مناظر و فضاهای داستان، ملموس و گیراست. داستان آن‌قدر ساده و روان پیش می‌رود که خواننده می‌تواند آن را یک‌تفس بخواند و تا انتها پیش ببرد . . .🌝 🍃• برای تهیــــــــــه کتـاب می‌تونید از طریق لینک زیر اقدام کنیـد . - https://taaghche.com/book/98514 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽• . . •• •• 🪞 مرحوم حاج اسماعیل دولابی(ره): گرد و غبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما خبر از نزدیک شدن [فارِسَ الحِجاز] یعنی امام زمان(عج) می‌دهد ...🤍🌿 . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• ‍ 💕باید تنها بدنبال حقوق منطقی خودباشید. ❌دستور ندین 🌸و نظرتون رو با احترام بیان کنین.😇☺️ بجای استفاده از «باید» ، «منم که میگم...» یا «من میخوام»😬☹️ از جمله هایی مثل 😍«خوشحال میشم اگه...»، ♥️«لطف می‌کنی اگه...» استفاده کنید.😊👌 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• مولام امیرالمؤمنین 🤍 غديري ام 💚 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت که می‌تونیم تو رو شکر کنیم و نعمت شکرگزاری رو بهمون دادی💚 خدایا، شکرت که بهمون فرصت دوباره زندگی کردن می‌دی🪴 خدایا، شکرت که باب‌های رزق رو برامون باز می‌کنی و می‌تونیم نشونه‌ها رو توی زندگیمون ببینیم 🤲🏻 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: # با دشمنان خدا •قسمت‌:(نهم) وضو گرفتم .ایستادم به نماز ... نماز که تموم شد .دستم رو گرفت و برد غذاخوری حرم ... غذاش رو گرفت و نصف کرد ... نصفش رو با سهم ماست و سوپش داد به من ... منم تقریبا دو روزی می شد که هیچی نخورده بودم ... دیگه نفهمیدم چی دارم می خورم ... غذای شیعه، غذای حضرت. ... قبل از اینکه اون دست به غذاش بزنه، غذای من تموم شده بود ... بشقابش رو به من تعارف کرد و گفت :بسم الله نمی دونم. لهجه ام بود یا حالتم یا ... ولی حاجی و اطرافیان با صدای بلند خنده شون گرفت ... مونده بودم باید بخندم، بترسم یا تعجب کنم. ... کم کم سر صحبت رو باز کرد ... منم از هر تکه ماجرا یه تیکه هایی رو براش تعریف کردم و فقط گفتم که به خاطر خدا از کشورم و خانواده ام دل کندم و اومدم ایران تا به خاطر اسلام مبارزه کنم و حالا هم هیچ جا پذیرشم نکردن و میگن خلاف قانونه و باید برگردم کشورم و اجازه تحصیل و اقامت ندارم. ... وقتی داشتم اینها رو می گفتم، تمام مدت سرش پایین بود و دونه های تسبیحش رو بالا و پایین می کرد ... حرف های من که تمام شد، از جا بلند شد و رفت سمت قرآن و قرآن باز کرد ... بعد اومد سمتم .دستش رو گذاشت روی شانه ام و گفت :به ایران خوش اومدی. ... )از قول برادرمون :در بین ما استخاره کردن وجود نداره و من برای اولین بار، اونجا بود که با این عمل مواجه شدم و اصلا مفهوم این حرکات رو درک نمی کردم ... بعدها حاجی به من گفت؛ جواب استخاره، آیه ای از قرآن بود که خداوند به مومنین دستور میدن در راه خدا هجرت کنن.( اون شب، حاجی با اصرار من رو برد خونه اش ... هم جایی برای رفتن نداشتم، هم جرات رفتن به خونه یه روحانی شیعه رو نداشتم. ... در رو که باز کرد. ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• این یه رازه!😉 ای بنده ی خوب خدا! 🌙 خودت حواست به اعمالت باشه که خوبشون کنی و مطمئن باش تلاشِ تو برای بنده ی مخلص شدن، رو خــدا می بیـنه!🌱 یه وقت دل نبندی به فامیل ها و فرزندانِ خوبت و بگی حالا بعد از مرگم برام خیرات میفرستن، یادت باشه در صحرای محشر فقط خودتی و خدای خودت ! ✨{ ســوره مـمتـحـنه،آیـه3 }💛 . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• از آدما چیزے خواستن ذلته؛ چون اگه ندن خفته، اگه بدن منته از خدا خواستن عزته، اگر داد نعمته، اگه نداد حکمت!! . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلــــــــــام‌سلــــــــــام 😍 لطفـــــا یک لبخـند به‌ خودتـون هدیه‌ بدیـــــد تا معرفی‌کتـاب امروزمـون رو شروع کنیــــــــــم 😃✋🏻 کتـ ـ ـ ـاب [ لبخنـد ] نویسنده [ رون گوتمـن ] 🎈• اگر می‌خواهید که درباره سرحـــال بودنـ😍 ، اجتماعـــ🤓ـی و شایسته به نظر رسیدن یا کاهـــش استـ😓ــــرس و بهبـــود روابط بیشتر بدانید و یا این احساس به شما دست دهد که یک عالمه‌شکلات خیلی خوشمزه خورده‌اید . . .🍫 (بدون اهمیت دادن به کالری بالای‌ شکلات) یا در جیب ژاکتــــــی‌کهنه ۲۵ هزار دلار پیدا کرده‌اید میکروکتاب لبخند را مطالعه کنید چون با نگاهی‌علمی می‌خواهیم به لبخند نگاهی بیندازیم . . .👀 🎈• یک‌قاچ‌ خوشمـزه‌ از کتــابـ🍉 : وقتی من لبخند بر لب وارد اتاقـــی می‌شوم یا وقتی درباره لبخند شروع به صحبت می‌کنم و دیگران به من ملحق می‌شوند، کل پویایی تعاملات تغییر می‌کند . گفتگوها بلافاصله به طور اساسی انسانی‌تر و بنیادی‌تر می‌شوند ! لبخند واقعی بر آشفتگی که ذهن‌های ما را درگیر کرده‌اند فائق می‌آید و به ما کمک می‌کند که بهترین چیزهای دیگران، یعنی ایده‌ها و توانایی‌هایشان را ببینیم. لبخند همچنین به ما کمک می‌کند تا آرامش بگیریم و اعتماد لازم را ایجاد کنیم که بتوانیم به آنچه واقعا در گفتگوها و معاملات اهمیت دارد دست یابیم . . .🌱 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽• . . •• •• 💑کمی میتواند زندگی شما را دگرگون کند.🥰👌 💔گاهی آقا و خانمی هیچ کدام نه اهل هستند و نه آدم‌های بدی🦋🌱 💢 بلکه فقط سرد و بی به زوج خود هستند که⚡️ 🚫 این باعث شک، بدبینی، و میشود! 🙏امیدوارم مهربانی را هیچ وقت فراموش نکنید. 📌و همیشه برای محبـــــ💗ــــت کردن پیش قدم باشید. . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•