هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•° رمان : #دل_آرام_من قسمت 1⃣0⃣ ❤️بسم رب الشهدا❤️ #مقدمه 📖
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
•°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•°
رمان : #دل_آرام_من
قسمت 2⃣
در رشته آمادگی جسمانی فعالیت میکنم.😌💪
سال 91 برای مسابقات آماده میشدم،مادر امین به مربی سپرده بود که دنبال دختر خوبی میگردد.🙈
روز آخر تمرینات قبل مسابقه بود که مادر مرا دید.😊
مربی پرسید قصد ازدواج نداری؟گفتم: «فعلا نه، میخواهم درسم را ادامه دهم!🤓
تا به خانه رسیدم،مادر امین تماس📱 گرفتند!
اصلاً در حال و هوای ازدواج نبودم،میخواستم ارشد بخوانم،بعد دکترا،شغل و ... و بعد ازدواج☹️
مادر امین گفتند اجازه بدهید یکبار از نزدیک همدیگر را ببینید😐اگر موافق بودید دیدارها را ادامه میدهیم اگر هم نپسندیدید، ضرری نمیکنید!
اتفاقاً آن روز کنکور ارشد داشتم که مادر امین آمد😞 خیلی با عجله نشستیم و حرف زدیم عکس امین را آورده بود نشان بدهد😁
من،مادرم،مادر امین،مربی باشگاه.🙄
حاج خانم مختصری از شغل پسرش گفت و اجازه خواست با هم بیایند..
گفتم:هرچه بزرگتر هایم بگویند😌
با سادهترین لباس به خواستگاری آمد😍
👕پیراهن آبی آسمانی ساده
👖شلوار طوسی
با جوراب طوسی و ته ریش آنکارد شده..😎
💐یک دسته گل خیلی خیلی بزرگ هم با خودش آورده بود!
🍰با یک جعبه شیرینی خیلی بزرگ!😋
هیچ وقت فراموش نمیکنم همان جلسه اول با پدرم سر صحبت را درباره شهدا باز کرد..😊
پدرم هم رزمنده بود و انگار با این حرفها به هم نزدیکتر شده بودند..😍
بعدها درباره این حرفهای روز خواستگاری از او پرسیدم🙊
با خنده گفت:
نمیدانم چه شد که حرفهایمان اینطور پیش رفت😃
گفتم:
اتفاقاً آن روز حس کردم خشک مذهبی هستی😐😒
اما واقعاً انگار وقتی فهمید پدرم اهل جبهه بوده به نوعی حرف دلش را زده بود.اصلاً گویا بنای آشناییمان با شهادت پا گرفت..😍☺️
حتی پدرم به او گفت:
«تو بچه امروز و این زمونهای چیزی از شهدا ندیدی
چطور این همه از شهدا حرف میزنی؟»🤔
گفت:
حاج آقا،ما هر چه داریم از شهدا داریم،الگوی من شهدا هستند..😊وعلاقه خاصی به شهدا دارم😌
آن روز با خودم فکر میکردم این جلسه چه شباهتی به خواستگاری دارد آخه؟😒🤔
مادرش گفت:
از این حرفها بگذریم،ما برای موضوع دیگری اینجا آمدهایم..😃
مادرم که پذیرایی کرد هم هیچچیز برنداشت!
فقط یک چای تلخ☕️
گفت رژیمم😐
(همه خندیدیم)😂😂
آن روز صحبت خصوصی نداشتیم،فقط قرار بود همدیگر را ببینیم و بپسندیم..🙈
که دیدیم و پسندیدیم😁
آنهم چه پسندی☺️
با رضایت طرفین قرار های بعدی گذاشته شد..😋
ادامه دارد..😉
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم: #زندگےنامهشهیدامینڪریمے
#بهروایتهمسرشهید
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است...🍃
🌹| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•° رمان : #دل_آرام_من قسمت 2⃣ در رشته آمادگی جسمانی فعالیت میکن
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
•°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•°
رمان : #دل_آرام_من
قسمت 3⃣
✍وقتی آمد آنقدر شیرین زبان بود و خوب حرف میزد که به راحتی آدم را وابسته خودش میکرد😊
همیشه فکرمیکردم با سخت گیری خاصی که من دارم به این راحتی به هرکسی جواب مثبت نمیدهم😁
چون خودم در ورزشهای رزمی دفاع شخصی و کنگفو کار می کردم علاقه داشتم همسرم هم رزمی کار
باشد🗡☺️
هر رشتهای را اسم میبردم،امین تا انتهای آن را رفته بود😳
در 4 رشته ورزشی جودو،کنگفو،کاراته و کیک بوکسینگ مقام کشوری داشت،آن هم مقام اول یا دوم!😑
همان جلسه اول گفت رشته ورزشی شما به نوعی برای خانمها مناسب نیست و حتی پیشنهاد جایگزینهایی داد!😒
گویا مقالاتی در این زمینه نوشته بود و حتی رشته ورزشی جدیدی را ابداع کرده بود..😍
این جلسه اولین جلسهای بود که ما تنها صحبت کردیم..
خصوصیات اخلاقیمان شباهت زیادی به هم داشت😊
امین واقعاً به طرف مقابل خیلی بها میداد😊
قبل از اینکه کاملاً بشناسمش،فکر میکردم آدم نظامی پاسدار،با این همه غرور،افتخارات و تخصص در رشتههای ورزشی چیزی از زنها نمیداند!😒
اصلاً زمانی نداشته که بین اینهمه زمختی به زن و زندگی فکر کند🤔
اما گفت«زندگی شخصی و زناشویی و رابطهام با همسرم برایم خیلی مهم است!مطالعات زیادی هم در این زمینه داشتهام و مقالاتی هم نوشتهام.»
واقعاً بهت زده شده بودم..😐
با خودم میگفتم آدمی به این سن و سال چگونه این همه اطلاعات دارد🤔😐
انگار میدانست چگونه باید دل یک زن را به دست بیاورد..🙊
هیچ چیزی را به من تحمیل نمیکرد مثلاً میگفت فلان رشته ورزش ضررهایی دارد،میتوانید رشته خودتان را عوض کنید اما هرطور خودتان صلاح میدانید.
من کنگفو کار میکردم که به نظر امین این رشته آدم را زمخت میکرد و حس مردانه به خانم میدهد.
اینها موجب میشود که زن احساساتی نباشد.
به جزئی ترین مسائل خانمها اهمیت میداد👌واقعاً بلد بود خودش را در دل یک زن جا بدهد!
من همچنان گزینه سکوت را انتخاب کرده بودم..!
درمقابل امین حرفی برایم نمانده بود..😶
ادامه دارد..😉
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم: #زندگےنامهشهیدامینڪریمے
#بهروایتهمسرشهید
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است...🍃
🌹| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃