eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
° (ع)☀️📖 [251] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 🙂 از اطلاعاتی مون چه خبر؟؟ 😄 قربان خبر دادن که گروهی از مردم برای مراسم به میرن. 🤔 مردم شام؟؟ 😄 بله!!! 🙂 مردمی که گوشهاشون در شنیدن حرف ناشنوا و چشمهاشون نابیناست و رو از راه جستجو می کنن. رو در خدا اطاعت می کنن و خود رو به می فروشن. 😄 پس باید چکار کنیم قربان؟؟ 🙂 کاتب بنویس:: 😉 بفرمایید:: 🙂 مردم شام برای حج به مکه می آیند ، پس در خود و و باش. نصیحت کن و و خودت باش. 🙂 نباید کاری کنی که به باشی. همچنین نباید به خاطر شادمان و در زمان باشی. 🙂 نوشتی؟؟ 😉 بله آماده است. 😄 این نامه شماره چند بود؟؟ 😉 اجازه بده ببینم. 📚|• . نامه۳۳ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
🌿°• 📖 :| مذهب قبل از پیوستن به ،عثمانی بود ؛ یعنی از طرفداران بود .😳 :| در سال ۶۰ هجری قمری ، همزمان با خروج و قیام بر ضدّ ؛🤔 برای حجّ به میره 😇 وموقع برگشت بین راه به برخورد میکنه ؛و با صحبت های ، از هواداری دست برمیداره و به می پیوندد .😌 :| و با راهی میشه .😍 اسوه هاے مدیریت و فرماندهے☺️👇 |⚖••| @heiyat_majazi
🌿°• 😍 =) همونطور که قبلا گفتم ، زهیر کسی بودش که بین راه امام زیارت کرد و شیفته ی کلام و جمال شد . داستان پیوستن به امام هم عجیب هم آموزنده ؛😉 که یک نفر چطور توی یه زمان کم یکدفعه دگرگون میشه و آن همه رشادت و از خودش نشان میده . =) طوری می نویسند :) ابو مخنف از مردی از بنی مُزاره روایت میکنه که اون گفت : ما با بودیم ، وقتی از حرکت کردیم با [امام] حرکت کردیم .هیچ چیزی در پیش ما ناخوشایندتر از این نبود که با در یک منزل باشیم ، به گونه ای که ،😕 وقتی حرکت میکرد ، می ایستاد و زمانیکه [امام] توقف میکرد ، جلو می افتاد و پیش می رفت تا به منزلی رسیدیم که چاره ای نداشتیم جز اینکه با وی درآنجا توقف کنیم ، پس [امام] حسین یک طرف ،ماهم در سمتی دیگر منزل کردیم ...🙄 هنگامی که ما ،مشغول غذا خوردن بودیم ، فرستاده ی امام نزد ما آمد ،😇 سلام کرد و داخل شد و گفت :) -ای پسر قین ! اباعبدالله ، تورا بسوی خود فرا می خواند .😍 =) ادامه دارد .... . اسوه هاے مدیریت و فرماندهے☺️👇 |⚖••| @heiyat_majazi
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• 📖 :| مذهب قبل از پیوستن به ،عثمانی بود ؛ یعنی از طرفداران بود .😳 :| در سال ۶۰ هجری قمری ، همزمان با خروج و قیام بر ضدّ ؛🤔 برای حجّ به میره 😇 وموقع برگشت بین راه به برخورد میکنه ؛و با صحبت های ، از هواداری دست برمیداره و به می پیوندد .😌 :| و با راهی میشه .😍 . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• 📖 مذهب قبل از پیوستن به ،عثمانی بود ؛ یعنی از طرفداران بود .😳 :| در سال ۶۰ هجری قمری ، همزمان با خروج و قیام بر ضدّ ؛🤔 برای حجّ به میره 😇 وموقع برگشت بین راه به برخورد میکنه ؛و با صحبت های ، از هواداری دست برمیداره و به می پیوندد .😌 :| و با راهی میشه .😍 . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• 😍 =) همونطور که قبلا گفتم ، زهیر کسی بودش که بین راه امام زیارت کرد و شیفته ی کلام و جمال شد . داستان پیوستن به امام هم عجیب هم آموزنده ؛😉 که یک نفر چطور توی یه زمان کم یکدفعه دگرگون میشه و آن همه رشادت و از خودش نشان میده . =) طوری می نویسند :) ابو مخنف از مردی از بنی مُزاره روایت میکنه که اون گفت : ما با بودیم ، وقتی از حرکت کردیم با [امام] حرکت کردیم .هیچ چیزی در پیش ما ناخوشایندتر از این نبود که با در یک منزل باشیم ، به گونه ای که ،😕 وقتی حرکت میکرد ، می ایستاد و زمانیکه [امام] توقف میکرد ، جلو می افتاد و پیش می رفت تا به منزلی رسیدیم که چاره ای نداشتیم جز اینکه با وی درآنجا توقف کنیم ، پس [امام] حسین یک طرف ،ماهم در سمتی دیگر منزل کردیم ...🙄 هنگامی که ما ،مشغول غذا خوردن بودیم ، فرستاده ی امام نزد ما آمد ،😇 سلام کرد و داخل شد و گفت :) -ای پسر قین ! اباعبدالله ، تورا بسوی خود فرا می خواند .😍 =) ادامه دارد .... . . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•