[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🍃🏴🍃🏴🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
🙂 چی؟؟ من؟؟ نمی دونم.
😳 تو ندیدی؟؟ تو که بودی!!!
🙂 من ندیدم. خب بهتره که
ندید بگیرم. .
☺️ تو که ماجرا رو می دونستی
چرا ندیده گرفتی ماجرا رو ؟
🙂 یکی از بهترین کارها ندیده
گرفتن چیزهایی که می دونیم.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۲۲۲
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شبهه❌:
دقت کردین
اینقدر که خون شهیدان به حجاب خانوما حساسه
به عملکرد مسوولین و دزدی ها و اختلاس ها حساس نیست.
#پاسخ ✅شبهه:
1⃣اساسا مطلب فوق یک فرافکنی بیش نیست !
چرا که از 2 داده غیر مرتبط نتیجه دلخواه و غلط گرفته شده است .
2⃣پیام و سفارش شهدا در عرض هم هستند و اهمیت یکی دلیل بر بی اهمیتی دیگری نیست !
3⃣شهدا هم در دوران حیات و هم در وصیت نامه هایشان بسیار بر مراقبت از بیت المال تاکید داشته اند .
نمونه های فراوان این مطلب را در سیره و وصایای شهدا ببینید .
4⃣علت اینکه شهدا به حجاب وعفت دختران و بانوان تاکید بسیار داشته اند ، این بوده که به خوبی درک کرده بودند که با بدحجابی جامعه دچار وسوسه و فساد خواهد شد و این فساد موجب دوری از حق و گرایش به باطل می شود .
یعنی خلاف آن چیزی که آنان جان عزیزشان را برایش قربانی نمودند !
5⃣از آنجا که این متنها سفارشی بوده و توسط دشمنان تهیه می گردد ، انتظاری نیست که خواست و حساسیت حقیقی شهدای بزرگوار را شناخته باشند .
آنچه در اولویت اول برای شهدا بوده و در وصیتنامه ایشان نیز تقریبا بدون استثنا وجود دارد ، اطاعت از ولی فقیه است.
6⃣در حقیقت نگاه و حساسیت اصلی شهدا به پیروی و اطاعت از ولی فقیه بوده است .
چرا که وقتی افراد در اطاعت ولی فقیه قرار گیرند ، حجاب ، درستکاری افراد ، حفظ بیت المال و غیره نیز خواه ناخواه در ادامه دستورات ایشان انجام می شود .
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف #قسمت_پنجاه_و_دوم +با کی؟ _همراه بیتا. احتمالا دختر حا
[• #قصه_دلبرے📚•]
#مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف
#قسمت_پنجاه_و_سوم
#پارت_اول
وقتی به فاطمه گفتم عاصف انقدر عصبی هست که الان آمپر مخش چسبیده به ده هزار، گفت پس نمیشه فعلا بهش زنگ زد... گفتم:
+نگو نمیشه بهم بر میخوره. فاطمه من زمان ندارم. همین الانم وسط ماموریت هستم که اومدم دارم باهات لاو میترکونم.
فاطمه لبخندی زدو گفت:
_آره معلومه.. چه لاوی هم شد.
+بگیر زنگ بزن بهش بیارش اینجا.
_خب محسن جان من چی بگم بهش؟ آخه به قول تو، این که الان کلش داغه ! من دستم باز نیست با این اوضاع. بعدشم من با چه بهونه ای بهش بگم بیاد اینجا؟ با اون اتفاقی که الآن افتاده، اگر اون بفهمه تو اینجایی که پا نمیشه بیاد خونمون. از همه مهمتر من که نمیتونم مرد نامحرم و وقتی تو نیستی بگم بیاد داخل خونه. پس آقا عاصفم میدونه تو نیستی هیچ وقت نمیاد.
+فاطمه جان، درک کن. من در موقعیتی نیستم که بخوام دوساعت توجیهت کنم. من اگر بخوام میتونم همین الان به یکی از بچه های اداره بگم تا کمتر از دو دقیقه رد عاصف و از روی خطش بزنه. اما به صلاح نیست. سیستم حساس میشه که چرا دارم رد عاصف و میزنم. وقتی به خط کاریش زنگ زدم، اون دیوانه یه سری حرفایی زد که تبعات بدی داره برامون. اون خطش بیست و چهارساعته داره شنود میشه. اون حرفایی که زد، هم برای خودش، هم برای من دردسر میشه. البته بیشتر برای خودش. طبیعتا سیستم گزارشش و به حاج کاظم یا حاج هادی میرسونه...
خانومم بلند شد رفت گوشیش و از داخل کیفش گرفت آورد... گفتم:
+فاطمه زهرا، دقت کن که باید گولش بزنیم تا جواب بده.. چون ممکنه بفهمه که من بهت گرا دادم.
فاطمه خندید گفت:
_خب قربان بفرمایید الان چیکار کنم ؟ منم شدم مامور امنیتی.
+میشه یه کم جدی باشی؟ اصلا حوصله شوخی ندارمااا. بعدا میبینی یه چیزی بهت میگم.
خانومم خیلی از رفتارم ناراحت شد... بهش گفتم:
+به عاصف پیام بده سراغ من و ازش بگیر. ببین چی جواب میده.
فاطمه به خط شخصی عاصف پیام داد.
متن پیام:
« آقا عاصف، سلام داداشی. خوبی؟ از زندگی من خبر نداری؟ باید باهاش صحبت کنم، چون کار واجبی پیش اومده. اگر باهمید بهش برسون مطلب و ! »
ده دقیقه گذشت جواب نداد. بیست دقیقه گذشت جواب نداد. خیلی به هم ریخته بودم که وسط ماموریت درگیر موضوعات اینچنینی شدم. به فاطمه گفتم:
« یه زنگ بزن بهش، شاید گوشیش داخل جیبش باشه، برای همین ممکنه نفهمیده که براش پیام اومده. »
فاطمه زنگ زد به عاصف. اما جواب نداد. به فاطمه گفتم: « دوباره زنگ بزن. اگر جواب داد بزارش روی بلندگو.» فاطمه زنگ زد. اما عاصف بازم جواب نداد.
بہ قلــم🖊: #عاکف_سلیمانی
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست...
🌐 @kheymegahevelayat
[•🌹•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف #قسمت_پنجاه_و_سوم #پارت_اول وقتی به فاطمه گفتم عاصف ا
[• #قصه_دلبرے📚•]
#مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف
#قسمت_پنجاه_و_سوم
#پارت_دوم
یک ربعی گذشت، همینطوری که سرم و گذاشته بودم روی سنگ اوپن آشپزخونه وَ از شدت خستگی چرت میزدم، صدای دریافت پیامک گوشی خانومم به صدا در اومد.
خانومم گفت:
_آقا عاصف پیام داده..
فورا سرم و بلند کردم گفتم:
+بازش کن ببین چی میگه.
_چندلحظه صبرکن.
خانومم ادامه داد گفت:
_عاصف پیام داده میگه « سلام آبجی گلم. خوبی. ازش بی خبرم. باهم نیستیم. من جایی مشغول کارم. اگر یک وقت دیدمش زندگیییتون و!!! پیغامت و بهش میرسونم. »
وقتی پیام و برام خوند گفتم:
+فاطمه بهش پیغام بده، بگو میخوام ببینمت. درمورد یک موضوعی میخوام باهات حرف بزنم. ببین چی میگه.
_امان از دست تو محسن. زدی پسر مردم و حالا افتادی به چه کنم/چه کنم؟ !
+حقش بود.
_خب گناه داره. اگرم اشتباهی کرده سهوی بوده، عمدی نبوده که.
+ توی کار ما اولین اشتباه آخرین اشتباه محسوب میشه. جون 80 میلیون آدم دست ما هست قرار نیست با حماقت عاصف و امثال اون امنیت کشور ضربه بخوره. بعدشم با من بحث نکن. کاری که بهت گفتم رو انجام بده. تمام.
_بیا منم بزن.
بلند شدم رفتم سمتش، پیشونیش و بوسیدم گفتم:
+من اشتباه کردم... حالا خوبه؟ چرا میری روی مخم انقدر... زنگ بزن و این پسره رو بکشونش اینجا، تا بگیرم ببرمش اداره. بگو یه وسیله ای اومده، میخوان بیان نصبش کنند. عاکف هم نیست، اگر میتونی نیم ساعت بیا اینجا.
_بعد اونم بچه ست و با خودش نمیگه که زنه عاکف برادر داره، پدر داره، خواهر داره... چرا به من میگه بیا اینجا؟؟
+جون اون پدرت با من بحث نکن. فقط کاری که میگم انجام بده. همین.
_یعنی استاد فیلم بازی کردنی. خدا دیکتاتور تر از تو خلق نکرده. حالا که جواب داده بزار زنگ بزنم بهش ببینم چیکار میشه کرد.
فاطمه زنگ زد به گوشی شخصی عاصف.. صدارو گذاشت روی بلندگو...چندتا بوق خورد عاصف جواب داد.. فاطمه گفت:
+سلام داداش عاصف خوبی.
_سلام خواهر گلم.. شما خوبی؟ چخبر؟ چه میکنید با زحمتای ما ؟
+قربانت. معلومه کجایی؟ قدیما یه سری به ما میزدی میگفتی یه آبجی دارم، اما الان حدود یک ماه میشه که نیومدی خونمون.
_بخدا گرفتارم.. خیلی کار دارم...
به فاطمه اشاره زدم ول کنه این حرفارو.. بره سر اصل مطلب.. فاطمه گفت:
+مادرت بهتره؟ پدرت خوبه؟
_اوناهم خوبن. خداروشکر.
بہ قلــم🖊: #عاکف_سلیمانی
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست...
🌐 @kheymegahevelayat
[•🌹•] @Heiyat_Majazi
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
••🌸••
شرافت مؤمن در #نمازشب اوست،
و عزّت مؤمن درخوددارى اواز
لطمه زدن به آبروى مردم.
«شرفَ المُؤمن صلاتُه
بالليل وعزُّ المؤمنِ كفُّهُ عن
اعراضِ الناس»
#امامصادقعلیهالسلام
#التماس_انواع_دعاےخیر
••🌸••
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• #رزق_معنوے •]
📌اجابتدعادرلقمهحلالاست:
لقمهحلالبخور
یواشهمبگوییالهیالعفـو
خداقبولمیکنه...✨
#آیتاللهمجتهدی(ره)
حرفاےدرگوشے😌☝️
[•🗣•] @heiyat_majazi
[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره👈مائده
آیه👈63
🍂 لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ
🍂 عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ
🍂 لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ
چرا علمای نصارا و یهود آنان را از
سخنان گناه آلود وخوردن مال حرام
بازنمی دارند؟چه بد است آنچه انجام
می دهند.
🍃تفسیـــــر🍃
1⃣مسئولیّت امر به معروف و نهی از
منکر،در درجه اوّل متوجّه علماست.
2⃣سکوت و بی تفاوتی علما،زمینه ی
ترویج فساد است.
3⃣علما باید قدرت داشته باشند تا بتوانند
علاوه بر موعظه و دعوت،جلوی مفاسد
را بگیرند. «لَوْ لا یَنْهاهُمُ»
4⃣اگر نهی از منکر،جلوی گناه را نگیرد،
لااقل جلوی سرعت آن را می گیرد.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
/🍃/دنیای بچِہ ها شاد و بےبهونه
و بےگِلہ استــ.
👌برای بندگی ✨خدا✨
گاهے بچہ باشیمــ.
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
اگردیدی"صوتِ قرآن"🌸🍃
اذیتٺ میڪند😒
بدان مردهای😱
بدان آنقدر☝️🏻
#غرقِ_صدای_دنیاشدهای📣
کہ دیگر😔✋🏻
ضربانِ💔قلبٺ
با"سخن خدا"✨
کوڪ نمےشود😭
#بک_یا_الله🦋
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
Mahmoud_Karimi_-_Peygham_Karbala_(128).mp3
4.85M
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤•]
.
.
پیغام کربلا
به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی
پسری داشتی چه شد؟
.
.
متفاوت بشنویــد🙂👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
[• #سخن_حسینی 📜 •]
تاره سرخ محشر :
قال على بن الحسین ( علیه السلام ):
تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة .
امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود :
✨ زمین کربلا ، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مى دهد که من زمین مقدس خدایم ، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است ✨.
#منبع : کتاب ادب الطف ، ج ۱، ص ۲۳۶، به نقل از کتاب کامل الزیارات، ص ۲۶۸.
محبت ارباب رو تودلت شڪوفا ڪن☺️
[•🥁•] @heiyat_majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🍃🏴🍃🏴🍃🏴
✨ بہ نام خــــــداے علے✨
☹️ چیشده انگشت به دهن موندی؟؟
🙂 آخه یه چیزی خوندم.
☹️ چی خوندی؟؟
🙂 اینکه: شروع کننده ظلم
تو قیامت انگشت به دهان میگزد
☺️ تو هم که انگشت به دهان شدی
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۱۸۶
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شبهه❌:
درحیرتم ازکسانیکه کارنمیکنند!سربازی نمیروند!مالیات نمیدهند! ازدسترنج دیگران میخورند! ولی خودرا"روحانی!" ومردم را"جسمانی!" می نامند!و حیرت انگیزتر آنکه عوام آنها رامرجع تقلید خود میدانند!
#پاسخ ✅شبهه:
1⃣هیچ طلبه ای از #خدمت_سربازی معاف نیست ، معافیت تحصیلی دارد و اگر بخواهد جایی استخدام شود یا به خارج از کشور سفر کند حتما باید سربازی برود و #کارت_پایان خدمت بگیرد! .
2⃣ بخلاف دانشجوها که تسهیلاتشون ، اردوهاشون، بورسیه هاشون ، حقوقهای اساتیدشون ، حقوق های کارمندهاشون ، کارهای عمرانی شون همه و همه از بیت المال و پول نفت است ... شهریه #طلبه ها و اساتیدشون و مدرسه سازیشون (به غیر از مراکز شبه دانشگاهی) همه و همه از پولی است که مردم خاصی با اختیار خودشان به عنوان خمس پرداخت میکنند و اموال عمومی درکار نیست! .
.
3⃣حقوق یک معلم دینی یا پرورشی دبیرستان با بیست و چهار ساعت تدریس در هفته نزدیک به سه برابر بالاترین شهریه طلبه است (بعد از ده سال درس خواندن) و این در حالیکه است که این شهریه به طلبه ای تعلق میگیرد که حتما مشغول به درس ، تدریس و یا تبلیغ باشد!
و این در حالیست که از بدحجابی گرفته تا بیکاری، گران شدن ماست و پنیر، برنامه های ماهواره، متون علوم انسانی دانشگاه ها ، تا درگیری های داعش، همه ، تقصیر طلبه است ...
4⃣بسیاری از روحانیون هستند که در عین روحانی بودن بکاری هم مشغولند. بسیاری کشاورزند، بسیاری کارگری میکنند و هزاران شغل دیگر کافیه در گوگل سرچ کنید تا بیابید.
5⃣ مگر معلمی شغل نیست ؟ روحانی چه فرقی با معلمی دارد؟ فقط معلمان به کودکان و نوجوانان تدریس میکنند ولی روحانیون به تمامی مردم در هر سنی که باشند.
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
هدایت شده از مُحکمات
#هر_زائر 👈 #یک_رسانه
✋سلام به همه ی مهدوی یاوران و زائرین حسینی....
🔺️گروه فرهنگی مردمی محکمات کمپینی جهانی به نام
🌿#من_رسانه_مهدی_حسینم راه اندازی کرده و قصد دارد به نیت فرج در روز اربعین منتشر نماید.
📷برای شرکت در این کمپین می توانید تصاویر خود را با این هشتگ به آی دی ادمین👇
@admin313_canal
ارسال نمایید تا با نام شما در کانال و پیج درج شود.
#دعا_برای_فرج_فراموش_نشود🙏🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف #قسمت_پنجاه_و_سوم #پارت_دوم یک ربعی گذشت، همینطوری که
[• #قصه_دلبرے📚•]
#مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
یه دونه آروم دو دستی زدم توی سر خودم به فاطمه گفتم:
« ول کن جون مادرت این حرفارو ! »
فاطمه گفت:
+برادرزادت چطوره؟ چهاردست و پا میره یا نه؟
_آره.. تازه شروع کرده.
+ای جانم... آقاعاصف میگم من از عاکف جان خبری ندارم. میشه یه زحمت بهت بدم.
_بخدا منم بهش دسترسی ندارم.
+مگه میشه؟
عاصف مکث کرد گفت:
_میشه بعدا زنگ بزنی؟
فاطمه گفت:
+نه نمیشه. میخوام الان لطف کنی بیای منزل ما. داره نصاب پرده میاد، میخواد پرده های هال پذیرایی خونه رو نصب کنه.. نمیخوام تنها باشم داخل خونه. شما عین داداشمی و محرم خونمون، چون پسر چشم و دل پاکی هستی میخوام باشی اینجا تا حداقل یه شربت و شیرینی بدی دستشون. کار میکنن خسته میشن برای همین خوبیت نداره ازشون پذیرایی نکنیم. چون خودم میرم داخل اتاق برای همین گفتم شما کنارشون باشید. خلاصه اینجا خونه عاکفه.. متوجه ای که !
آروم طوری که مثلا فاطمه نشنوه گفت «بله.. خاک بر سر من کردن با این شوهرت.. میریم ماموریت چگ و لگد میکنه.. بعد اونوقت یه نصاب پرده میاد خونتون دستش شربت و شیرینی میدید. (...) بره توی شانس من. »
هم من وَ هم خانومم خندمون گرفت...عاصف نفهمید ما این حرفش و شنیدیم. چون معلوم بود انقدر ناراحته داره زیر لب قرقر میکنه.
فاطمه گفت:
+چیزی شده؟؟ چیزی گفتید آقاعاصف..
_ نه خواهرمن.. ! چی بگم والله. آخه کلی کار دارم الان. فقط نمیدونی عاکف کی میاد؟
+به نظرت اگر میدونستم، ازت میپرسیدم؟ لطفا زحمت بکش کمی زودتر بیا اینجا. چون اونا نزدیکن.
_چشم.
فاطمه قطع کردو گفت:
_هووووففففف. امان از دست شما دوتا. عین صدام و ایران می مونید. خب دو دقیقه آروم کنار هم کار کنید. زورتون میاد؟
بعد هم و نگاه کردیم.. یه هویی هردوتا زدیم زیر خنده.. بهش گفتم:
+خوب بلدی فیلم بازی کنیاااا. حالا کدوم آدم میخواد بیاد پرده هارو نصب کنه.
_کارای خودته دیگه... ببین تورو خدا آدم و به چه روزی میندازی.
+جبران میکنم.
_با چی؟
+یه کارتن پاستیل خوبه؟
_زرنگی؟ پاستیل که خودمم میخرم. باید جمعه بریم سمت دربند کباب بخوریم.
+باشه، ماموریت و ول میکنم میریم کباب میزنیم. اونوقت خودم و کباب درست میکنن.
_خب بعد از تموم شدن ماموریتت میریم.
+باشه... حالا واقعا این پرده ای که سفارش دادی قراره چه موقعی بیان نصب کنند؟
_تا چندساعت دیگه میان.
+خب پس خوبه.. حداقل دروغ نگفتی.
_نه تورو خدا.. میخوای دروغم بگم.. عمممررررااااا.
+من که نیستم اون موقع.
_به مریم میگم بیاد اینجا، وقتی نصاب اومد تنها نباشم.
+خوبه.
یک ساعت بعد تلفن فاطمه زنگ خورد. فاطمه صدارو گذاشت روی بلندگو.
«سلام آقاعاصف. کجایی؟»
«سلام آبجی فاطمه. پشت درم. آقا عاکف نیومده؟»
فاطمه درمورد اینکه عاکف اومده یا نه جوابی نداد.. فقط گفت:
«درو باز میکنم، شما بیا بالا.»
به فاطمه گفتم من میرم داخل اتاق تا من و نبینه. خانومم چادرش و سر کرد، در واحدمون و باز کرد، عاصف از آسانسور که اومد بیرون، جلوی درخونمون هی میگفت:
« یا الله. یا الله. سلام علیکم. آبجی.. تشریف دارید. یاالله. اجازه هست؟یا الله.»
توی دلم میگفتم « زهرمار بیا داخل دیگه.. هی میگه یاالله یا الله انگار اومده مراسم شب قدر.. چه یا اللهی هم راه انداخته... همه رو خبردار کرده.. فکر کرده از پل صراط قراره رد بشه.»
صدای فاطمه اومد. گفت:
« بفرمایید داداش عاصف. »
عاصف گفت:
« مثل اینکه نصاب ها نیومدن. پس جسارتا من میرم پایین، هروقت رسیدن، مجددا همراشون میام بالا. »
فاطمه ظاهرا داخل آشپرخونه بود..وَ عاصف هم جلوی درب واحدمون.. هنوز داخل نیومده بود... فاطمه گفت:
« شما بیا داخل.. اوناهم میان. من الآن میرم داخل اتاق..شما بشین داخل هال پذیرایی تلویزیون ببین. »
« نه آبجی.. من میرم پایین.. یه کم هوای آزاد به سرم بخوره بد نیست.»
درو باز کردم از اتاق رفتم بیرون. عاصف تا من و دید خواست درب خونه رو ببنده و بره... گفتم:
_عاصف. لطفا نرو.
فاطمه فوری از آشپزخونه اومد بیرون. رفتم سمت در که نیم لنگ مونده بود بازش کردم. عاصف روی پله ها بود داشت میرفت. فاطمه زهرا که دید عاصف به حرف من بی توجه هست، فورا اومد جلوی در ایستاد گفت:
« آقا عاصف، به اون نون و نمکی که سر سفره هم خوردیم، باور کن اگر بری دیگه هیچ حرمتی از برادر_خواهری بین من و شما نمی مونه. »
با این حرف فاطمه عاصف یه هویی وسط پله ها ایستاد و انگار خشکش زد. برگشت روش و کرد سمت من، گفت:
بہ قلــم🖊: #عاکف_سلیمانی
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست...
🌐 @kheymegahevelayat
[•🌹•] @Heiyat_Majazi
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
🍃 ما من عبدٍ يُحدِّث نَفْسَهُ بقيام
ساعةٍ من اللّيل فينامُ عنْها إلا كانَ نُومُهُ
صَدَقَةً تَصَدَّقَ اللهُ بُها عليه...،
🌸 رسول خدا (ص) فرمود:
هيچ بنده اي نيست كه قصد كند پاسي از شب را براي نماز برخيزد اما خوابش برد، جز اين كه خوابش صدقه اي باشد كه خداوند آن را از طرف او دهد و ثواب نيتي كه كرده است، برايش منظور گردد.
«ميزان الحكمه، ج2، ص1655»
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره👈مائده
آیه👈64
🍂 وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ
🍂 مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ
🍂 لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ
🍂 مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ
🍂 یَشاءُ وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیرا
🍂ً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ
🍂 رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً وَ
🍂 أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَهَ وَ
🍂 الْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ
🍂 کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ
🍂 أَطْفَأَهَا اللّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی
🍂 الْأَرْضِ فَساداً وَ اللّهُ لا یُحِبُّ
🍂 الْمُفْسِدِینَ
و یهود گفتند:دست خدا بسته است.
دستهایشان بسته باد و به سزای این
گفتار،از لطف خدا دور شوند.بلکه دو
دست(قدرت)خدا گشوده است، هرگونه
بخواهد انفاق می کند و البتّه آنچه از
جانب پروردگارت به سوی تو نازل
شده،کفر و طغیان بسیاری از آنان را
می افزاید و ما تا روز قیامت دشمنی
و کینه در میانشان افکندیم.هر بار که
برای جنگ،آتش افروزی کردند،خداوند
آن را خاموش ساخت.آنان همواره در
زمین،به فساد و تبهکاری می کوشند،و
خداوند مفسدان را دوست نمی دارد.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
#سعی_کنیم_ریشه_دار_شیم
🍃وقتے ریشہ داشتہ باشے
و ریشهاتـ در خاڪ باشد ،
لبهی پرتگاه مےآیی اما ریشههایتــ
نگهتــ میدارد . ریشہ داشتن به پول
و مادیاتــ نیستــ بلڪه به #بزرگیروح است .
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن
جوش زند خـون حـسـیـن از زمین
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .
#حےعلےالعزا😔💔
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
Sadegh Mousavi - Hossein Ghaldi - 128 - [MusicDel.Com].mp3
9.4M
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤•]
.
.
حسین گـلدی کربلایه قونـاق
گوزلروندن ایراق🖤 یارسول الله
ئولوب عطشان فاطمه بالاسی
دوشدی ائلدن اوزاق یارسول الله
#سید_صادق_موسوی
#مداحی_ترکی
#تسلیت🏴
.
.
متفاوت بشنویــد🙂👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
[• #سخن_حسینی 📜 •]
امام على علیه السلام میفرماید:
✨هذا ... مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من کان بعدهم
کربلا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمی رسند✨.
تهذیب، ج ۶، ص ۷۳ / بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۱۶
محبت ارباب رو تودلت شڪوفا ڪن☺️
[•🥁•] @heiyat_majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
✨بہ نام خــــداے علے✨
🤔 خدا چطوری به حساب همه
که اینهمه هم زیادن میرسه؟؟
😁 همون طوری که به همه اونها
که زیادن رزق و روزی میده.
🤔 چطوری وقتی که مردم خدا رو
نمی بینن به حسابا رسیدگی می کنه؟؟
😁 همون طوری که مردم خدا رو
نمی بینن ولی خدا به همه روزی میده.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۳۰۰
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi