【• #حرفاے_خودمـونے🗣 •】
😍🍃
الهے🤲
چشمـ بسته امــ
تن خستــه امــ
راه بسیار مےرومــ
مسافتے نمےپیمایمـــ
وای من اگر دستمــ نگیری🙁
و پناهم ندهی😔
.
از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇
[•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
【• #خانمےڪه_شماباشے👒•】
.
.
•|🌿براے اینڪه سبزے تا چند
روز بدون اینڪه پژمرده بشن
تـو یخچال بمونن چیڪار ڪنیم؟!🤔
🧕🏻|• بعد اینڪه سبزے رو پاڪ ڪردین نشورین یه پارچه نخے
رو با آب ڪاملا سرد خیس
ڪنین آبشو ڪامل بگیرین پهن
ڪنین و از گوشهے پارچه شروع
ڪنین به پیچوندن سبزیا یعنے
ڪمے از سبزے رو بذارین بعد لول
ڪنین همینجور لابه لا ادامه بدین
بعد ڪل دستمالو بذارین داخل
یه ڪیسه نایلونے اینجورے
سبزیاتون تا ده روز تروتازه
میمونه😉👌
{🥣: #ایدههاےخانهدارے
:🎨} #بآنوےهنرمنـد
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•🌻🍃•] @heiyat_majazi
【• #ڪلید_زندگے🔑 •】
🍃بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـ🍃
🤔 می دونی.......؟
😁 نه! نمیدونم.
😢 اول صبر کن ازت بپرسم بعد
بگو نمیدونم خووو!!
😁 وقتی سؤالت و می دونم و
جوابش و نمیدونم چه صبر کردنی؟
🤔 میدونی؟؟ اونوقت سؤالم چیه؟؟
😁 اندازه پاداش اُخروی اطعام مؤمن
چه قدره؟؟
🤔 عجـــــبب! خو چرا جوابش و
نمیدونی؟؟
😁 واسه اینکه احدی جز خدا این و
نمیدونه.
🧐 من دیگه حرفی ندارم.
📕|• #مفاتیح_الحیاة. ص: ۲۸۱
#آیتالله_جوادی_آملی.
.
.
نڪتہ ـهای نابِـــ👌 زندگے بـا😌👇
[°☀️°] @Heiyat_Majazi
A9477DB5-578F-4DC6-9916-3D46E94C463C.wav
479.4K
【• #ڪد_عاشقے☎️ •】
.
.
💞🍃 یک عمر دویدیم و به کویت نرسیدیم
دل از تو شکستیم ولے دل نبریدے
مولاے منے یا اباصالح گل نرگس...
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 70629 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 44110257 بہ شماره۷۵۷۵
رایتــل⬅️
ارسال کد on4004651 بہ شماره ۲۰۳۰
.
.
پـیشوازِ صـداتـو خوشگل ڪن😃👇
[•📱🍃•] @heiyat_majazi
••🍃🎙••
#ختمقرآن
😍: #ویژهبرنامههیئتمجازے
تعداد صفحات تلاوت شده👇👇
•• ۵ ••
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعلام تعداد صفحات تلاوت شده😃👇
•| @f_delaram_313
@heiyat_majazi
••🍃🎙••
【• #رزق_معنوے •】
.
.
+⚠️
.
.
•|• یه بزرگی میگفت:
از الان که مُجردید
برای #نیمهگمشدتون #دعا کنید
که وقتی بهم رسیدید
با دعای خیرِ همدیگه بهم برسید
بعدا اثر اون دعا رو
تو زندگیتون متوجه میشد...
#حرفقشنگ🌱
.
.
+⚠️
↫ #التماستفڪر✋🏻
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
@heiyat_majazi
•🍃•☝️•
【• #ترکش_خنده😂 •】
.
.
نصفه شب ڪوفته از
راه رسيد ديد تو چادر
جا نيست بخوابـہ😬😩
شروع ڪرد سر و صدا؛
مگه اينجا جاے خوابـہ؟!🤨
پاشيد نماز شب بخونيد،
دعا بخونيد😍😒
ما هم تحت تاثير حرفاش بلند
شديم و اجبارا مشغول عبادت
شديم ولی خودش راحت گرفت
خوابيد😌😜😂
.
.
حرفاے طنزو از اینجآ بخون🤓👇
[•✂️•] @heiyat_majazi
[• #خانواده_درمانے💚 •]
.
.
[ #اخلاق_اهل_بیت 💡]
[👶] وقتۍ بہ کودکۍ وعدهاۍ دادید ،
[😎] وفا کنید ؛ زیرا ڪودڪان شمـا را
[✨] رازق خود مۍدانند .
#امیرالمومنین؏🌸🍃
.
.
نڪات تربیتے خانوادگے😌👇
[•🌙•] @heiyat_majazi
【• #حرفاے_درگوشے🗣 •】
مــڪالمــهایباشیطانرجیم👤😬
+چه آدمایی رو گمراه مےکنی؟!😒
شیطان : لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
(به یقین همگى را گمراه خواهم ساخت) سوره حجر/۳۹
+همگے⁉️
شیطان : نه!!!، همه رو ڪه نمےتونم🤨
+خب پس چے؟🙄
ـ
شیطان : همگے ⬅️ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
مگر بندگان خالص شده خدا را.»
سوره حجر/۴۰
از اینجآ صاف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇
[•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_سی_و_دوم هادی سال ها پیگیر اصول و
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشھـدا
#قسمت_سی_و_سوم
بچه تهران بود.
قاری بود.
شنیده بود محسن در قرائت کاره ای نیست، آهنگ می خواند!
حالا آمده بود مشهد رغبتی نداشت
اما پیشنهاد سجاد را قبول کردو آمد خانه محسن.
شلوغی جلسه را که دید توی دلش متاسف شد
برای آدم های آنجا.
از خودش پرسید :
_ این آدم که چیزی بارش نیست،
چرا این همه را دور خودش جمع کرده؟!
محسن دست مهمان تازه را فشرد وتعارفش کرد
بالای جلسه.
از اساتید و دوره هایش پرسید.
سرش را با تحسین و تواضع تکان داد و آفرین گفت.
مهمان ِ تازه پیش خودش گفت :
_ پس شگردش اینه، چاخان! خوش قیافه هم که هست! دیگه برای مجلس گرمی چیزی کم نداره!
قرائت شروع شد.
بچه ها یکی یکی خواندند. محسن با حوصله گوش می داد.
اگر اشکالی به چشمش می آمد نرم تذکر می داد.
اما کوتاه نمی آمد.
آنقدر هم پای طرف تکرار می کرد تا اشکالش رفع شود.
تسلطش بر قواعد و اصول حرف نداشت.
وقت ِ رفتن که شد، مهمان تازه با من و من گفت :
من ساکن تهرانم.
اجازه هست ماهی یه بار بیام
مشهد از درستون استفاده کنم؟!
محسن دستش را دوباره فشرد.
گفت :
_ چرا که نه؟!
سجاد لبخند پیروزمندانه ای زد ...
✍ ادامه دارد ...
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 بسم رب الشھـدا #قسمت_سی_و_سوم بچه تهران بود. قاری بود. شنیده بود محسن در قرا
【• #قصه_دلبرے📚 •】
بسم رب الشھـدا
#قسمت_سی_و_چهارم
تازه از مسابقات بین المللی برگشته بود.
حالا قاری اول جهان اسلام بود. اما هنوز همان محسن همیشگی بود.
مثل همه سال های پیش در جلسات قرآن نخبگان ماه رمضان شرکت می کرد.
دوست داشت شاگردهایش هم در آنجا حضور داشته باشند و استفاده کنند. گفته بود هرچیز خوبی با زحمت به دست می آید.
برایشان از تلاش های عبدالباسط گفته بود که گاهی برای شنیدن یک تلاوت، بار سفر می بسته و از روستایی به روستای دیگر می رفته.
جلسات نخبگان بعد از افطار برگزار می شد و گاهی تا دوازده شب طول می کشید.
محسن حواسش به این بود که بعضی از بچه ها از نقاط دوردست شهر آمده اند.
نمی خواست از آمدن به این محافل خسته و پشیمان بشوند.
همه را با اصرار سوار ماشینش می کرد و راه می افتاد سمت مسیر های مختلفی که به خانه های بچه ها ختم می شد.
وقتی حسابی دیر وقت می شد،
مامان مدام تماس می گرفت.
محسن آرامـَش می کرد و یکی یکی
بچه ها را جلوی در خانه هایشان پیاده می کرد ...
✍ ادامه دارد ...
✍🏻شهـید محسن حاجی حسنی
#سفربـهدنیایےمملوازدلـدادگے😍🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌹
🌿
🍃 @heiyat_majazi
💐🍃🌿🌹🍃🌼
【• #وقت_بندگے💕 •】
.
.
⇦هروقت نیمہ شب
بےاختیار بیدارشدید،
سریع نخوابید؛
چونملکے بہ اذنخدا
شما را بیدارکرده
تا با"خدا"همصحبت بشے،
↻اگہ سختہ بیدارشدن،
لااقل بلند شوبهشون سلامکن،
بعددوباره بخواب
#التماسدعایخیر🌸🍃
.
.
سیم دلتو ــوصل ڪن😌👇
[•🍃🌙•] @heiyat_majazi