eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
414 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Daricheh_Khadem ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو یاحسین😭😭😭
روضه امروزم با کم و کاستی به پایان رسید التماس دعای فرج یاعلی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎺᯽• . . •• •• از آسمون چشمام 💔 . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• بیاید صادقانہ از امام صادق علیه‌السلام بخوایم صادق شیم.. ازونایے کہ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا.. شدن..💔🕊 -- الأحزاب23 . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی وسوم) كـى كـه قبـل از مـا مسـئول محـور بـود، كُدهـاى معرف گـردان هـا و گروهان هـا َ و ادوات را از اســامى زنانــه انتخــاب كــرده بــود، بــراى رد گــم كــردن، كــه دشــمن تصـور نكنـد سـپاه در خـط اسـت. شـبى آتـش سـنگین شـده بـود، مسـئول محـور از مـن خواسـت ادوات و تـوپ خانـه را گـوش كنـم. معـرف اداوت شـهلا بـود و معـرف توپخانـه پرویـن. هـر چـه سـعى كـردم، آن طـرف صـداى مـا را نگرفتنـد. تـداركات كـه معرفـش اصغـر بـود آمـد روى خـط و مـا را گرفـت... مسـئول محـور بـدون ایـن كـه بـه مفهـوم جملـه توجـه كنـد حسـب عـادت و عـرف گفـت: »اصغـر اصغـر، اگـر صـداى مـا را مـى شـنوى دسـت شهلا و پرویـن را بگیـر؛ بگـذار در دسـت مـا« و بعـد از گفتن ایـن جملـه بـه خـودش آمـد و از فـرط خنـده ولـو شـد روى زمیـن، كـه ایـن چـه حـرفی بـود زدم! دسـتور داد كـه هـان لحظـه معّـرف هـا را عـوض كنیـم... تبیـان *** بـه اتفـاق یکـی از بچه هـا از جبهـه برگشـته بودیـم. قـرار گذاشـتیم بعـد از گذرانـدن مرخصـی بـا هـم برگردیـم. او در کرمـان مانـد و مـن عـازم زرنـد شـدم. چنـد روز بعـد او را پشـت در خانـه دیـدم. بـا تعجـب سـوال کـردم: »ایـن جـا چـه کار مـی کنـی؟« بـا ناراحتـی گفـت: »بعـد از شـهادت بـرادرم، پـدر و مـادرم اجـازه نمی دهنـد بـه جبهـه برگـردم و مـن را فرسـتادند منـزل خالـه ام کـه همشـهری شماست ، تـا مدتـی ایـن جـا بمانم . خالـه اش آن طـرف کوچـه منتظـر او بـود. هـمان روز نزدیـک غـروب دوبـاره آمـد و پرسـید: جایـی بـرای یـک شـب مانـدن سراغ داری؟... هـر چـه اصرار کـردم، وارد خانـه نشـد و گفـت: خالـه ام آدرس خانـه ی شـما را میدانـد و بـرای پیـدا کـردن مـن بـه اینجـا مـی آیـد... گفتـم: اگـر آمـد، مـی گویـم تـو را ندیـدم. گفـت: »راضـی نیسـتم بـه خاطـر مـن دروغ بگویی.«بـا هـم بـه حسـینیه ی محـل رفتیـم. شــب را آن جــا مانــد. هــوا رسدبــود. گوشــه گلیــم حســینیه را روی خــودش کشــید و خوابیـدم. فـردای آن روز بـه کرمـان رفـت. در سـاعت موعـود بـه کرمـان آمـدم. مقابـل بـازار منتظـر دوسـتم بـودم، تـا بـا هـم بـه جبهـه برویـم. کمـی دیـر آمـد. وقتـى رسـید قفـل و زنجیـری بـه پایـش بسـته شـده بـود؛ بـه طـوری کـه بـه زحمـت راه مـی رفـت. خانـواده اش میخواسـتند بـا قفـل و زنجیـر و بسـتن او از حضـورش در جبهـه جلوگیـری کننـد. بـا هـم بـه مدرسـه ی علمیـه ی نزدیـک بـازار رفتیـم و بـا کمــک دو نفــر از بچه هــای تخریــب و یــک اره ی آهنبــر زنجیــر را بریدیــم و بــه سـوی جبهـه حرکـت کردیـم... دوسـتم اینـک پزشـک اسـت و مـن آن قفـل وزنجیررابه عنوان یادگاری حفظ کردم ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• انسانی که نماز نمی‌خواند هیچ وقت نمی‌تواند وفادار ‌باشد ، ‌کسی که با خدایش ‌وفا ‌نکند به بنده چطور وفا کند ؟ . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• وقتےپلیس‌بہ‌شمـٰامیگـہ گواھینـٰامہ! شمـٰااگـہ‌پاسپوࢪٺ،شنـٰاسنـٰامہ‌وڪاࢪت‌ملے ࢪوهَم نشوݩ‌بِدےبـٰازم‌میگہ‌گواھینامـہ اون‌دُنیـٰاهَم‌وقتـےگـُفتن‌نمـٰاز... توھࢪچےدَم‌ازمعࢪفٺ‌وانسانیٺ‌و ...بزنے ، بہٺ‌مـۍگݩ‌همہ‌ےایناخوبہ‌ امـٰاشُما‌اَصـل‌ڪاࢪےࢪونشوݩ‌بده 🕊 . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🧪᯽• . . •• •• ☝️اومدن گفتن؛ یا رسول الله ! یه خانومی🧕 هست که هرموقع شوهرش از بیرون میاد این خانوم به استقبال شوهرش میره ...🤗🥰 🎙 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
•᯽🎞᯽• . . •• •• شما خونه‌ی اَمن و پَناه و تِکیه‌گاه منی شما .. امام‌ رضای‌ دلمی.. 💛 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت کہ می‌تونیم سفر کنیم، از دیدن جاهای جدید لذت ببریم و درس بگیریم، باقی انسان‌ها رو بشناسیم و تجربہ کسب کنیم💛🪴 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم...👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🌗᯽• . . •• •• و اَنَّ المَوتَ حقّ ... گوشه‌ای از تلقینی که به زودی برای ما خواهند خواند! . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:( صدوسی وچهارم) جــو روانــی خاصــی در جبهــه هــا پدیــد آمــده بــود و در بعضــی از جاهــا گرایــش بــه معنویــات خیلــی بیشــر شــده بــود. گــودال هایــی بــه شــکل قــر در گوشــه گوشـه گـردان حفـر مـی شـد و نیمـه شـب هـا مـورد اسـتفاده اهـل معنویـت قـرار میگرفــت. آن روز صبــح هنــوز اذان نشــده بــود و همــه بیــدار شــده و بــرای نماز آمـاده مـی شـدیم کـه ناگهـان متوجـه شـدم نوجـوان مظلـوم و پـرکار و سـاده دلـی کـه در آن مأموریـت پیـک گـردان بـود )و بعدهـا هـم شـهید شـد( در حالیکـه دسـت و پایـش مـی لرزیـد وارد چـادر شـد و التماس مـی کـرد تـا گوشـه ای پنهانـش کنیـم. خیلـی رفتـارش تعجـب آور بـود، پرسـیدم چـه شـده، بـا اضطراب گفـت: خواهـش مـی کنـم کاری کـن قایـم شـوم، بعـداً توضیـح مـی دهـم. بـه او کمـک کـردم تـا زیـر یـک پتـو رفتـه و خـودش را بـه خـواب بزنـد. چنـد ثانیـه نگذشـته بـود کـه کسـی در چـادر را بـا عصبانیـت کنـار زد و پرسـید: کسـی الان از بیـرون وارد شـد!؟... مـن بـا قیافـه حـق بـه جانـب پرسـیدم: مگـر چیـزی شـده؟ او هـم گفـت نـه! و بـا دلخـوری شـدید رفـت. بـا رفتن او قلـی را صـدا کـردم و گفتـم: چـه شـده بگـو... اوکـه هنـوز مـی لرزیـد و رنـگ بـه صـورت نداشـت؛ گفـت: صـف دستشـویی بـودم کـه فشـارم زیـاد شـد و دیـدم تحملـش برایـم خیلـی سـخت اسـت. آفتابـه دسـتم بـود و دستشـویی ام هـم سـبک بـود بـرای همیـن تصمیـم گرفتـم از تاریکـی هـوا اسـتفاده کنـم و کارم را در گوشـه ای انجـام بدهـم.... در پـای گودالـی نصفـه هـای کارم بـودم کـه دیـدم صـدای بلنـدی از داخـل آن بلنـد شـد کـه: چـه کار مـی کنـی دیوانـه؟! میگفــت: وســط بیابــان و تاریکــی و ایــن صــدای وحشــتناک واقعــاً شــوکه ام کــرد، کارم را نصفـه گذاشـته، آفتابـه را پرتـاب منـوده و فـرار را بـر قـرار ترجیـح دادم.... او کار خــودش را کــرده بــود، بیچــاره کســی کــه بــه عنــوان یــادآوری مــرگ و قــرار گرفتن در قـر رفتـه و آنجـا خوابیـده بـود، جهنـم را هـم بـا چشـم خـودش دیـده و بـا همـه وجـود ملـس کـرده بـود... راوى: رحیـم قمیشـی از گـردان کربـلا ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• . اگه دیدی نمازت بهت لذت نمیده قبل ازتکـبیر و شروع نماز بگو: ‹صلی الله علیک یا اباعبدالله›💔_ این نماز مَحشر میشه! -آیت‌الله مجتهدی . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• "واگر خداوند مردم رابخاطر ظلمشان مـجـازات می‌کرد، جنبـنده‌ای را بـر پشت زمـین باقـی نمی‌گذاشـت؛ولـی آنهارا تا زمان معیّنی مهلت می دهد و هنـگامی که اجـلشان فرا رسـد، نه ساعتی تأخیر می‌کنند، و نه ساعتی پیشی می‌گیرند!🌱✨" ••﴿ســوره نـحــل،آیـه 61🌷﴾•• . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلـــام رفیقِ‌کتاب‌خوانـــم 😍✋🏻 وقتت‌بخیـــر🌻 ڪتــ . . .ـاب [ پایـی که جامانـد ] به نویسـ✍🏻ـندگی [ ناصر حسینی‌پور ] ایـن کتاب ، یادداشـ🔖ـت‌های روزانه سید ناصر حسینی‌پور از زندان‌های مخفی عراق است. سید ناصر حسینی‌پور این کتاب را به گروهبان عراقی ، ولید فرحان ، سرنگهبان اردوگاه 16 تکریت ، ڪه در زمان اسارت ، او را بسیـــــار شکنجه و آزار داده ، تقدیم کرده است . سیدناصر چهــ¹⁴ـارده ساله است که به جبهه می‌رود و شانـــ¹⁶ـزده ساله است که در آخریـــن روزهای جنگ ، در جزیره‌مجنون به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید؛ درحالی که دیده‌بان است و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کند . وقتی اسیر می‌شود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است🥲 . با این حال تصمیم می‌گیرد در دوره بعد از اسارت باز هم دیده‌بان اتفاقات و حوادث باشد ، اما این بار بدون دوربین و دکل🙂 . او دیده‌ها و شنیده‌هایش را، در کاغذهای کوچــــکی که از حاشیه روزنامه‌ها و کتاب‌های ارسالی سازمان مجاهدین خلق جمع آوری کرده است ، با رمز می‌نویسد و در لوله عصایـــش جاسازی می‌کند. و این کــتاب حاصل‌همان نوشته‌های جاسازی شده‌ است ☺️ . موفق‌باشیــــــــــد ، درپناهِ امام‌زمان‌؏ـج💚 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🧪᯽• . . •• •• 🌻منزلت و جایگاه زن...🧕 زن، مرد آفرین است و قابل تکریم..🥰👌 به زن و دختر جامعه بیش از آنکه در ذهنت هست احترام بگذار .😇☺️ 🎙دکتر انوشه . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• •• خانه ی علی را زهرا جارو میزند...🤍🥺 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت بہ‌خاطر میوه‌های رنگارنگ و خوشمزه!🍒 شکرت بہ‌خاطر بو و مزه‌ی شیرین توت‌فرنگی🍓 شکرت بہ‌خاطر سبز و ترش بودن گوجہ سبز💚 شکرت بہ‌خاطر تمام فواید سیب🍎 یہ عالمہ شکرت! 🤲🏻 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم...👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• آیت اللّٰہ دڪتر بهشتے در خصوص رعایت در خانوادھ دیدگاه جالبے داشتند.🦋🌿 به طور مثال ایشان معتقد بود ڪہ براے "زن" در اسلام پیش بینے نشده ڪہ ڪار خانہ دارے 🏠 و ڪلفتے مرد را انجام دهد!! حال اگر زن اداره خانہ و ڪارهاے فیزیڪے خانہ ࢪا به‌غیر از تعلیم و تربیت📚 بچہ‌ها به عهده مےگیرد این ڪار فوق العادھ✨💖 است↯ ڪہ وظیفہ‌اش نیست.. لذا مرد هم بایستے منصفانہ براے ڪار همسرش حق و حقوقے را در نظر بگیرد! نڪته جالب این ڪہ خود ایشان عامل به این نظر بود.🌱 از حقوق💰ماهانہ خود، بخشے را بہ عنوانِ حق الزحمہ به همسرشان مےدادند! و از ڪم بودن مبلغ💸 آن نیز عذرخواهی ڪردھ و قول جبران آن ࢪا مےدادند.💚💚 . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• ز امام صادق شنیدم که می فرمود: از جمله ی اموری که خدا آنها را وسیله ی شادمانی روح و نشاط قلبی مؤمن قرار داده سه چیز است: شب برای نماز از خواب برخاستن، روزه را به پایان رساندن و به دیدار برادران ایمانی رفتن. 📚 بحارالانوار، ج۸۷، ص۱۴۳، ح۱۵ . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• «امّا کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند؛ و ذلّت و خواری، چهره آنان را می‌پوشاند؛و هیچ چیز نمی‌تواند آنها را از مجازات خدا نگه دارد! 🌧 (چهره‌هایشان آنچنان تاریک است که) گویی با پاره‌هایی از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند! 💙🦋 » ••﴿سـوره یونس، آیـه 27 ﴾•• . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلـام رفیقِ‌هیئـــــتی ، وقتِ‌ شما بخیر ☺️🌻 ڪتـ . . .ـابِ [ مگر چشم تو دریاست ] به نویسنـ✍🏻ـدگی [ جواد کلاته‌عربی ] ایـن کـتاب به روایت مادر شهیدان جنیدی از زندگی خود و چهـ⁴ـار فرزندشهیدش می‌پردازد. ماجرای ڪتاب از شهرکوچک پیشوا در خانه‌ و خانوده‌ای سنتی آغاز می‌گردد. حاج شیخ‌احمد جنیدی امام جمعه شهرستان رودسر ، همسر چهارشهید محمد، عبدالحمید، رضا و نصرالله به امامت جمعۀ شهرستان رودسر منصوب می‌شود و با شروع جنگ و ازدواج پسرها، فعالیت‌های اجتماعی و انقلابی خانوادۀ جنیدی وارد فصل جدیدی می‌شود. نصرالله سومیــــن فرزند و نخستیــ ــ ـن شهیـ🌹ـد خانواده بود که ²⁰سال داشت، او دورۀ جنگ‌های چریکی را در تهران گذراند و عضو گروه شهیدچمران بود که در کنار کرخه به شهادت رسید. پیکر نصرالله را ⁵⁵روز بعد از شهادتش به خانه آوردند. رضا، کوچک‌ترین پسرخانواده، از بسیج رودسر به جبهه غرب اعزام می‌شود و در همان اعزام‌اول به شهادت می‌رسد. کردهای ضدانقلاب در ازای تحویل جنازۀ او به خانواده درخواست پول کردند اما با مخالفت خانواده این شهید روبه‌رو شدند. محمد، سومین شهید و پسرارشد خانواده، به عنوان بسیجی لشکر ²⁷محمد رسول‌الله (ص) در عملیات خیبر در حالــ ـ ـی به شهادت می‌رسد که برادرش عبدالحمید، ناظر شهادتش است و نمی‌تواند پیکر برادرش را به عقب برگرداند. در نهایت، عبدالحمید هم پس از سال‌ها تحمل جراحت‌های جنگ، در سال¹³⁷⁹ به جمع برادران‌شهیدش می‌پیوندد (:💐 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽• . . •• •• امام زمـان جــانـم . .🥲❤️ غــیرِ وصلِ تو کہ آن هم ز خـدا خواستہ ایم در فــراقِ تو نجنـبیده بہ حـرفے لـب ما . . .(:🫀 ✍🏻 . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• عذرخواهی آسانترین راه ورود به قلب زنان است🤗🥰❤️ 🧔🏻‍♂مرد رویایی زمانی که اشتباهی میکند، صادقانه با همسرش گفتگو میکند و از او پوزش میخواهد🤌😊 نادیده انگاری اشتباهات، میتواند دروازه‌ جهنم را روی مرد باز کند.🥺😵‍💫😈 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•