هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 7⃣6⃣ در زندگــے علــے ڪـه جست و جـو
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 8⃣6⃣
تــو انســانے هستــے ڪه در درون ڪعبه به دنیا آمدے، در دامـــــان پیامبر بزرگ شدے، اولین ڪســے هستــے ڪه اسـلام آوردے و دوش به دوش.
پیامبــر در تمــام جنــگ ها با رشــادت جنگیدے.
بر ڪســے پوشیــده نیسـت ڪه خلافت، حق توسـت و تو سال ها این حــق را جستجو نڪردے و حال جز تو بر ڪسے این خلعت #بـرازنده نیست.
اما علـــے در جواب آن ها گفت:
مرا به حال خــود واگذارید؛ زیرا من #وزیــر باشم، بهتر از آن است ڪه #امیــــر باشم.
بار دیگر اصـرار ڪردند ڪه تو مورد قبول ما هستے، اجازه بده تا با تو بیعت ڪنیم.
🎈🎈@Heiyat_Majazi🎈🎈🎈
باز علـے نپذیرفت و پاسخ داد:
مرا به امر شما نیازے نیست.
من با شما هستم.
هر ڪس را ڪه انتخاب ڪردید، من بر او رضایت مےدهم.
اما در نهایت با اصرار زیاد مردمــے ڪه چند روز در مقابل منزلش اجتماع ڪرده بودند، خلافت را پذیرفت و گفت:
خواست شما را اجابــت مےڪنم به شرطــے ڪه بر طبق قرآن، سنت پیامبر و آن چه خودم تشخیص مےدهم، رفتار ڪنم.
پس در مسجـــد جمع شوید؛ زیرا بیعــت من، مخفیانــه نیست و جز با رضایــت مسلمانان، آن هم در ملا عام و جماعت مردم، نخواهد بود.
در مسجــد از منبر بالا رفت رو به جمعیتــے انبوه نظر انداخت ڪه چون شالوده هایــے از سرب ريخته شده، تمام صحن مسجــد و محوطه ے اطراف آن را پر ڪرده بودند.
همه ے نفس ها در سینه حبــس بود.
علــے با صداے محڪم و بلند گفت:
آنچه مے گویم به عهده مے گیرم و به آن پایبندم.
ڪسـے ڪه عبرت ها براے او آشڪار شود و از عذاب آن پند گیرد.
تقوا و خویشتن دارے، او را از سقــوط در شبهات نگه مےدارد.
آگـــــــــاه باشید!
تیره روزے ها و آزمایش ها همانند زمان بعثت پیامبــــر بار دیگر به شما روے آورده.
سوگند به خدایــے ڪه پیامبر را به حق مبعوث ڪرد، #سخـــت آزمایش مےشوید چون دانـــــه اے که در #غربــــال ریزند، یا غذایــے ڪه در دیگ گذارند، به هم خواهید ریخت و زیر و رو خواهید شد تا آن ڪه پایین به بالا و بالا به پایین رود.
آنان ڪه سابقه اے در اســلام داشتند و تاڪنون منزوے بودند، بر سر ڪار مےآیند و آن ها ڪه به ناحق پیشــے گرفتند عقب زده خواهند شد.
به خدا سوگنـــــد ڪلمه اے از حـــــق را نپوشاندم.
هیچ گاه دروغــــے نگفته ام.
از روز نخســــت به این مقام و چنین روزے #خبـــــر داده شده بودم.
آگـــاه باشید ڪه همانا گناهان، چون مرڪب هاے بد رفتارند ڪه سواران خود را عنان رهاشده در آتش دوزخ مےاندازند!
آگاه باشیــد همانا تقوے، چونان مرڪب هاے فرمانبردارے است ڪه سواران خود را عنان بردست وارد بهشـت جاویــدان مےڪنند!
حق و باطـــل همیشه در پیڪارند و براے هر ڪدام، طرفدارانـــے است. اگر باطل پیروز شود، جاے شگفتــے نیست؛ از دیر باز چنین بوده و اگر طرفداران حق اندڪند، چه بسا روزے فراوان گردند و پیروز شوند.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منــبع👇
❣ @chaharrah_majazi
رمان فوق العاده☝️
هرشب ساعت21:00 از این ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 4⃣9⃣ اگر چنین شود، نه تنها من فرمان
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 5⃣9⃣
معاویــــه وقتــے خبـــــــر را مےشنود، شراب مےخورد و از شادمانــــــے فریــــــاد مےڪشد:
دیدید ڪه خـــداے را سپاهیانـــے است از #عسـل و این عســل چقدر ڪام ما را شیریــــن ڪرده است!
دوباره جام شـــراب را سر مےڪشد.
اما وقتــــے خبــــــر به علـــے مےرسد، اشڪ در چشـــــــم هایـــش حقلـــــــــه مےزند و از #درد به خــــــود مےپیچید و مےگوید:
خدایـــــا!
مرگ او از جمله #مصیبــــــت هاے بزرگ روزگار ماست.
سپـــس نامه اے به محمـــد بن ابوبڪر مے نویسد و از او مےخواهد ڪه در سمت خود باقے بماند و در برابر دشمـــن مقاومت ڪند:
... به من خبـــر داده اند ڪه از فرستادن مالڪ به سوے مصـــر، ناراحت شده اے.
این ڪار را به دلیــــل ڪند شدن و سهل انگاریات، انجام ندادم.
♦️♦️@Heiyat_Majazi♦️♦️
اگر تــــو را از فرماندارے مصــــر عزل کردم، فرماندار جایـــے قرارت مےدادم ڪه اداره ے آن جا بر تو آســــان تر و حڪومت تو در آن سامـــان خوش تر باشد.
همانا مردے را به فرماندارے مصــــر قرار دادم ڪه تو میدانـــے نسبت به من #خیــر خواه و نسبت به دشمنان ما #سخـــت گیر و #ڪوبنده بـود.
خــدا او را رحمــت ڪند ڪه ایـــام زندگـــے خود را ڪامل و مــرگ خــود را ملاقات ڪرد.
در حالـــے ڪه ما از او #خوشنـــود بودیم.
خداونــــد #خوشنودے خــود را نصیـــب او گرداند و پـــاداش او را چند برابر عطــا ڪند.
پس براے مقابلــه با دشمــن، سپاهیانــت را بیرون بیاور و با آگاهــے لازم، به سوي دشمن حرڪت ڪن و با ڪســے ڪه با تو در جنگ است، آماده ے پیڪار باش...
این نامــه، مقدارے از اعتمـــاد به نفــس محمـد بن ابوبڪر را که با مخالفــان لازم داشت، به او باز مےگرداند.
لیڪن هنوز مدتـــے نگذشته ایست ڪه طوفــــان حوادث، شروع به وزیــدن مےڪند.
مخالفــــــت ها با با مصـــر اوج مےگیرد.
داستـــان خونـخواهــے عثمــان توسط معاویه در مصر، بار دیگر عده زیادے را مےفریبد.
لیڪن نگذشته است ڪه طوفــــان حوادث، شروع به وزیدن مےڪند.
داستان خونخواهے عثمــان توسط طرفداران معاویــه در مصــــر، بار دیگر عده ی زیادے را مےفریبد.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منــبع👇
❣ @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده☝️
هرشب ساعت 21:00 از ایـن ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 2⃣7⃣1⃣ عبدالله گفت: نترسید؛ بدتر
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت3⃣7⃣1⃣
ما باید فکر کنیم و راهی بیابیم تا حاکمان ادب شوند و به صراط مستقیم باز گردند.
عبدالله که خود را در یک قدمی رسیدن به مقصودش می دید، گفت:
نیاز نیست فکر کنید و چاره ای بیندیشید، من به جای شما فکر کرده ام؛ هیچ راهی جز #کشتن این دو تن وجود ندارد.
📚📚📚 @Heiyat_Majazi
برک گفت:
اگر بخواهیم علی و معاویه را بکشیم، نباید از خون عمروعاص نیز بگذریم؛ زیرا ممکن است آن پیر حیله گر زمام امور را به دست بگیرد و خود را خلیفه بنامد.
عبدالله گفت:
عمروعاص کوچکتر از آن است که بخواهد چنین #ادعایی کند.
عمرو در تأیید سخنان برک گفت:
او را دست کم نگیر عبدالله ؛ عمروعاص در تمام مصر و شامات صاحب قدرت است.
بهتر است او را نیز از سر راه أمت برداریم.
عبدالله عمامه اش را روی سرش جابه جا کرد و گفت:
بسیار خوب، عمروعاص را نیز از سر راه خود می برداریم.
عمرو پرسید:
حالا چگونه و چه وقت باید اقدام کنیم؟
عبدالله گفت:
من فکر آن را کرده ام؛ من #مأمور قتل على میشوم، زیرا کشتن او #سخت تر و پر مخاطره تر است.
با انگشت به عمرو اشاره کرد و ادامه داد:
تو باید معاویه را بکشی.
به برک نگاه کرد، اما قبل از این که به سخنش ادامه دهد، برک گفت:
و لابد من هم باید عمروعاص را بکشم.
عبدالله سرش را تکان داد و گفت:
بله، عمروعاص هم برای تو.
برک گفت:
ولی من ترجیح می دهم به سراغ معاویه بروم. من قبلا به شام رفته ام و آن جا را می شناسم.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
°| #مغزبانے(930) 😎💪 |°
وقتے رهبری دیدار دارند باید
بعد از دیدارشون بشینے و صحبتهاشونو
تحــلیل ڪنے چــون قطعا همیشه
نــڪاتے وجود داره ڪه راهگشا هستند.
رهــبری معظم له در دیدار
دیروز،فــرمودند: بگــذارید
راهپیمایے 22 بهمــن با عظمت
بــاقے بمــاند.💪💪💪
رفقــا مشڪل داریم تو ڪشورمون
امــا فعلا زمــان تسویه حساب
نــیست الان باید نــشون بدیم💪
هــر چقد هم ڪه شرایط #سخت
باشــه مــا تا آخــر پای
اسلام🇮🇷
انقلاب🇮🇷
رهبــری🇮🇷
خــواهیم مــاند🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [204] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
📢 بانوایِ کاروان،
بار بندید ای همرهان
این قافله عزم ........
🙂 خدا رحمت کنه که بانگ کوچ
سر دادین . آماده حرکت باشین.
😄 برای آمادگی باید چکار کنیم؟
🙂 وابستگی به زندگی #دنیا رو
کم کنید . و با زاد و #توشه نیکو
به سوی آخرت برین.
😄 چرا؟؟
🙂 چون #گردنه های #سخت و
#دشوار ومنزل گاه هایی ترسناک
در پیش رو تون دارین.
🍃🌺🌸🍃
😳 اِاِاِ !! فلانی ام رفت؟
😕 آره رفت. اما رفتم خونشون
دو گروه تو کار حساب و کتاب
کردن بودن.
😕 یه گروه داشتن می گفتن
چقدر ازش #باقی مونده.
یه گروه دیگه هم می پرسیدن
چه قدر با خودش یا برده یا
پیش فرستاده.
😕 گروه دوم می گفتن هرچه
بیشتر پیش فرستاده بهتر بوده.
📚|• #نهج البلاغه . خطبه ۲۰۳و ۲۰۴
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [235] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
🙂 چیزی شده؟؟
ایشون چرا اینقدر شاکی هستن؟؟
😔 دارند یکی از #کارگزاران رو
سرزنش می کنند.
🙂 مگه چیکار کرده؟
😔 زمانی که دیده #شرایط برای
پسر عموش #سخت شده و
#دشمن به او #هجوم برده و
#امّت پراکنده شدند #پیمان
خودش رو با پسر عموش برهم
زده و با کسانی که ازش جدا
شدند #همراه شده.
🙂 یعنی چکار کرده؟؟
😔 از پسر عموش فاصله گرفته
و #هماهنگ با دیگران از #یاری
کردنش #خودداری کرده و
#امانتی رو که بهش سپرده
بودند رو به مقصد نرسونده.
😕 حالا تکلیف چیه؟
😔 باید #اموالی رو که برده
برگردونه.
😕 و اگه انجام نده چطور؟
+: و اگر چنین نکند و #خدا
به من #فرصت دهد تا بر او
دست یابم او را #کیفر خواهم
داد تا در نزد #خدا عذر خواه
من باشد و با شمشیری او را
می زنم که به هر کس زدم وارد
#دوزخ شده است.
📚|• #نهج_البلاغه . نامه۴۱
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi