eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
...: 🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #رمان_فرشته‌ی‌من #قسمت_16 +آدم‌اگه عاشق خدا باشه و بخواد به همون هدف اصلیش که همیشه به
...: +همه خواسته ها و آرزو هامون هم تو خط و مسیر همین عشقه.نمیدونم تاحالا عاشق😍 شدی یانه!ولی وقتی کسی عاشق میشه حاضره به خاطر عشقش از همه چیزش بگذره.مخصوصا که هیچ معشوقی بهتر از خدا وجود نداره و عشق ابدی خداست از بغلش جداشدم و گفتم: _ممنون که اینقدر بهم آرامش میدی.احساس میکنم تو مثل یه فرشته می مونی.یه فرشته‌که از آسمون اشتباهی اومده رو زمین لبخند زد و گفت: +نمیدونم داری درباره کی صحبت میکنی.ولی من که این نشانه هایی که تو گفتی رو ندارم خندیدم.بعد بلند شدم و گفتم: _من دیگه میرم.ببخشید مزاحمت شدم و وقتتو گرفتم.دلم خیلی پر بود اونم از روی تخت بلند شد و گفت: +خیلی خوشحال شدم از دیدنت.مراقب خودت باش. به مامانت سلام برسون چادر رنگیش رو سرش کرد وتا دم خونه باهام اومد.همونطور که داشتم میرفتم سمت آسانسور گفتم: _اینجا ک کسی نیست.چرا چادر سر کردی؟ +بالاخره امکان داره یه نفر از همسایه ها تو راهرو رد بشه.بهتره که احتیاط کنم. سر تکون دادم و گفتم: _آها بعد تو دلم چند تا خاک تو سرت هم بهش‌گفتم. همون لحظه آسانسور اومد.دست تکون دادم و ازش خداحافظی کردم. وقتی رسیدم خونه کفشهای بابام رو دیدم که جلوی در بود.تعجب کردم که امروز با دوستاش نرفته بود بیرون و زود برگشته بود خونه.کلید انداختم و رفتم تو.بابام تا من رو دید سلام کرد.منم جوابش رو دادم و تا میخواستم برم تو اتاق گفت: +نیلوفر،تا الان کجا بودی؟مطمئنا تا الان کلاس نداشتی! قیافه ام رو کج و کوله کردم و با کنایه گفتم: _دیدم شما هیچ وقت خونه تشریف ندارید،منم حوصله ام سر میره.رفتم خونه دوستم که تنها نباشم.دیگه پوسیم تو خونه.راستی چه عجب شما امروز با دوستای گرامیتون نرفتید بیرون؟!خیلی تعجب کردم کفش هاتونو دم در دیدم!!! ...
🍃🌸 *💕اگر شوهرتون به مادرش وابستگی زیادی داره برای کنترل بیشترش با مادر و خانواده‌‌اش در نیفتید. بهترین کار اینه که ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتون برقرار کنید. 💕ممکنه گاهی نیاز داشته باشید از طریق او روی همسرتون تاثیر بگذارید. از طرفی وقتی شوهرتون ببینه با مادرش خوب هستید با آرامش بیشتری به سمتتون میاد.* 🍃🌸
هر صُبح برای تو بیدار میشوم، هر صُبح بیدار میشوم، تا یک روز بیشتر دوستَت داشته باشم...! ‌‌‎‌‌‎‌‎‌ •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
❗️ما با بازی شخصیت کودک را می سازیم، اگر در آن دقت نکنیم ممکن است شخصیت مطلوبی برای کودک حاصل نشود. ▫️بچه ها هر گونه كه در كودكی بازی كنند، در بزرگسالی همانگونه زندگي خواهند كرد . ▫️بازی عامل یادگیری کودک است دقت کنیم با آنها بازی خشونت می کنیم یا مهربانی؟
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
...: #رمان_فرشته‌ی‌من #قسمت_17 +همه خواسته ها و آرزو هامون هم تو خط و مسیر همین عشقه.نمیدونم تاحال
...: اخم کرد و گفت: +این فضولیا به تو نیومده دختر جون لبخند دندون نمایی زدم.آخه پدر من تو نمیدونی من چقدر فضولم؟ بعد همونطور که با کنترل تلویزیون ور میرفت و به آبا و اجدادش فحش میداد گفت: +جواب سوال منوندادیا.خونه کدوم دوستت رفته بودی؟ آهی کشیدم و گفتم: _ای بابا!شما نمیشناسینش. همونطور ک داشت کانال تلویزیون رو عوض می کرد گفت: +از کی تا حالا ما دوستای تو رو نمیشناسیم؟ پوفی کردم و گفتم: _باباجان،چرا اینقدر آدم رو سیم جین می کنید؟مگه بچه ی ابتداییم؟ بعدش هم وقتی من با یه نفر تازه دوست میشم نمیام جار بزنم:خبرخبر،همه بدونید من یه دوست جدید پیدا کردم،اسمش زهراست،خبرخبر خندید و با یه اخم مصنوعی گفت: +بی مزه.خندیدم _آره دیگه.خندیدی.خودم دیدم بعدش هم لبخند پیروز مندانه ای زدم و رفتم توی اتاقم و لباسهام رو درآوردم.حوصله ام سر رفته بود دیگه دوستام هم نبودن ک باهاشون چت کنم.دوباره بغضم گرفته بود.تو دلم گفتم: _خدایا آخه چرا بدبختی منو می بینی خوشحال میشی؟حتما این مشکل رو هم تو درست کردی.مگه همه کارها دست تو نیست؟ای بابا،حداقل خوشی وناخوشی رو عادلانه تقسیم کن.خسته شدم از این همه بی عدالتی ... دوشنبه ساعت12:15کلاس داشتیم.استاد هم ک مثل همیشه تا فهمید زهرا تو کلاس نیست اخماش رفت توهم.بعدش هم زیر لب یه چیزایی گفت که من فقط چند تا کلمه "چادری" "مذهبیا" "دیوونه" رو از توش متوجه شدم.... ....
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
...: #رمان_فرشته‌ی‌من #قسمت_18 اخم کرد و گفت: +این فضولیا به تو نیومده دختر جون لبخند دندون نمای
...: استاد داشت بقیه اسم هارو میخوند ولی از وقتی که اسم زهرا رو خونده بود،پچ پچ ها و خنده های ریز مثل همیشه تو کلاس شروع شده بود.برای اولین بار از این پچ پچ ها اعصابم خورد بود ولی نمیتونستم حرفی بزنم.با اخم به تابلوی کلاس خیره شده بودم و داشتم حرص می خوردم که چرا زهرا اینقدر دیر کرده که یکدفعه در باز شد و زهرا اومد تو.یه عذرخواهی کرد و نشست سرجاش. تازه لبخند روی لبهام نشسته بود که تیکه انداختنهای بچه ها شروع شد و اعصابم رو خورد کرد.استاد بعد از ساکت کردن بچه ها بلند شد و با عصبانیت رو به زهرا گفت: +خانوم مهدوی!از این به بعد حق ندارید سر کلاس من دیر بیاید وگرنه این ترم میندازمتون.باید قبل از من سر کلاس باشید زهرا بلند شد وخیلی آروم گفت: +استاد،من قول میدم که همیشه تا تموم شدن حضور و غیاب شما سر کلاس باشم. استاد بدون اینکه جوابشو بده چشم غره ای بهش رفت و برگشت سمت تابلوی کلاس و درس رو شروع کرد. کلاس که تموم شد رفتم سمت زهرا و بهش سلام گفتم.اونم با مهربونی همیشگیش که شرمنده ام میکرد جوابم رو داد و حالم رو پرسید. گفتم: _زهرا،حالا نمیشه بزاری وقتی رفتی خونه نمازت رو بخونی که اینقدر حرف بهت نزنن؟من واقعا نمیتونم تحمل کنم. بعد سرم رو مایین انداختم و آروم و با خجالت گفتم: _میدونم من خودم همیشه جزو کسایی بودم که بهت تیکه مینداختم و مسخره ات میکردم ولی حالا که بیشتر شناختمت نمیتونم این وضعو تحمل کنم دستم رو گرفت و گفت: +لذت نماز اول وقت اینقدر زیاده که دلم نمیاد بزارم بعدا بخونم.وقتی نماز از اول وقت میگذره دیگه تنبلیم میاد واون لذت خاص ارتباط باخدا رو ندارم.به قول آیت الله بهجت:"نماز مثل لیموشیرین میمونه.هرچی بگذره شیرینیش رو از دست میده و تلخ تر میشه"اونوقت دیگه رغبتی به خوندنش نیست.اینا خودشون باید ساعت کلاس رو طوری تنظیم کنن که با اذان برخورد نداشته باشه. وقتی رسیدیم در اتاق رئیس دانشگاه،ایستاد و گفت: +من دارم میرم داخل تا همین موضوع رو بهشون بگم.اینجا میمونی یا میای تو؟ _من همینجا منتظر هستم.تو برو بگو و بیا همونجا دم در وایساده بودم و صداش رو می شنیدم که میگفت: +آقای دادرس،شما یه ربع ساعت کلاس هارو عقب بندازید تا ماهم به نمازمون برسیم.باور کنید یه ربع به هیچ جایی برنمیخوره و ماهم از نماز اول وقت جا نمی مونیم.به هرحال ما مثلا تو کشور اسلامی هستیم و باید به نماز اهمیت داده بشه دیگه +آخه ما همین چند وقت پیش یه ربع ساعت کلاس ها رو عقب انداختیم.ولی حالا من بازم فکرهامو بکنم ببینم اگه‌امکانش باشه یه ربع یا نیم ساعت کلاس ها رو عقب بندازیم زهرا هم تشکر کرد و از اتاق اومد بیرون.لبخند زد و گفت: +بریم؟ _بریم رفتیم تو حیاط.زهرا گفت: +نظرت چیه... ...
🍃🌸 * دوست دارند همسرشان به آنها دهد؛ حتی اگر خودشان فردی آرام باشند! باشید و شوخ‌طبع و البته و جنبه خود را هم بالا ببرید. # زنان و مردان شوخ‌طبع زندگی زناشویی و ازدواج نسبت به زنان و مردان ، جدی و عبوس دارند...! مختلف را با هم تجربه کنید. سعی کنید بیشتر در اجتماع و کنار هم حاضر باشید، قرار بگذارید وقتی با هم می‌روید برنامه‌ای برای شاد کردن هم داشته باشید... 🍃🌸
عزیزای دل سلام🙃 نویسنده رمان فرشته‌من هستم☺️🌸 خیلی خیلی خوشحال میشم‌ که رمانم رو بخونید و بنده رو از نظرات قشنگتون باخبر‌کنید🌹 @shahid_gomnam_3_1_3 یا اگه دوست دارید حرفاتونو به صورت ناشناس از طریق لینک زیر بهم بگید😊 https://harfeto.timefriend.net/62701830
☑️سئوال آیا می توان غسل جنابت را در حال حیض انجام داد؟ ✅پاسخ 🔻همه مراجع (به جز امام خمینى و آیت الله خامنه‏ اى): آرى، در حال حیض، صحیح است و از جنابت پاک می شود. [آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 1، س 87، آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 163 و آیت الله تبریزى، منهاج الصالحین، ج 1، م 233، احکام الحائض، به نقل از پرسمان.] 🔸امام خمینى و آیت الله خامنه‌ ‏اى: بنابر احتیاط واجب غسل جنابت در حال حیض صحیح نیست. [آیت الله خامنه‏ اى، اجوبة، س 175 وامام خمینى، تعلیقات على العروة، ج 1، م 43، احکام الحائض، به نقل از پرسمان] 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
👈بخاطر یک لقمه ❤️زن گفت"مرد این چه کاری است که می کنی این کارها دیگر از سن و سال من و تو گذشته است" 💞اما مرد اصرار داشت که خودش،لقمه را در دهان همسرش بگذارد و می گفت : آخر امروز از رسول الله صلی الله علیه و اله شنیده ام که 💫"مرد بخاطر لقمه ای که برای همسرش می گبرد،اجرو ثواب میبرد" 📚رسم محبت / ص14
🌷همسرداری وقتی مرد خسته از بیرون می‌آید به آرامش نیاز دارد و ممکن است برای فراموش کردن مشکلات، اخبار گوش کند یا روزنامه بخواند و با خود خلوت کند‌ این‌کار را بی‌اعتنایی به خود تلقی نکنید! به تفاوت‌های روانشناختی یکدیگر احترام بگذارید!
❗️آزادی دادن بیش از حد و افراطی به کودک زمانیست که به کودک از دو سالگی صبر را نیاموختید. 🔸یا زمانیکه می توانسته کارهایش را با کندی انجام دهد شما به جایش انجام دادید و مسؤلیت مطابق سنش را به او نیاموختید. 🔸یا با دیدن جیغ و داد و کتک زدن خود شما و دیگری تسلیم شدید.