خیمه ها سوخت دویدیم و حرم سوخت عمو
معجرم سوخت همه دور و برم سوخت عمو
روی این خار بیابان نفسم بند آمد
ناگهان سیلی و چشمان ترم سوخت عمو
بعد تو دست یتیمان حرم را بستند
لابه لای قل و زنجیر پرم سوخت عمو
تا که بر نیزه سر قافله سالار گذشت
عمه با خاطره های پدرم سوخت عمو
آه از کوفه و آن هلهله و بزم یزید
از غم غربت عمه جگرم سوخت عمو
وقتی آمد سر بابای غریبم دیدم
آسمان تیره شد و در نظرم سوخت عمو
شاعر: امامی
12_7_Hosein_Taheri(Shabe_3_Ramazan)_(www.rasekhoon.net).mp3
3.8M
نوحه امشب به بیابان منتظرت بودم
حسین طاهری
#زمینه
#شب_سوم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5823676560443444667.mp3
8.73M
🔊 #حضرت_رقیه (س) | #زمزمه
📝 خوش اومدی تو از سفر بابا...
👤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5967423674117000529.mp3
5.2M
مناجات با امام حسین
علیه السلام
حجت الاسلام میرزا محمدی @roze_daftari
01 Meysam Motiee - 3 Saleye Hosseinamo.mp3
2.6M
نوحه واحد
سوم محرم حضرت رقیه
سالهی حسینم و خرابه خونهی منه
اشکای من تنها چراغ آشیونهی منه
وای، میگن رقیه، بی کس و کاره، میگن رقیه، بابا نداره
ولی تو برمیگردی و تموم میشه اسیری
از دست این نامحرما، گوشوارمو می گیری
(وای بابای خوبم)
خوش اومدی بابا ولی چرا لبات وا نمیشه؟
چرا تو چهره تو جای بوسه پیدا نمیشه؟
آه، با لب خونین، منو صدا کن، دلم گرفته، دلم رو وا کن
عمه میگفت که عاقبت، تموم میشه اسیری
از دست این نامحرما، گوشوارمو میگیری
(وای بابای خوبم)
بابای مهربون من تاول پاهامو ببین
تو های و هوی دشمنا عمهی تنهامو ببین
وای، بیا بابا جون، که خیلی تنهام، تو رو می خونه، خشکی لبهام
تو میرسی با ذوالجناح، تموم میشه اسیری
از دست این نامحرما، گوشوارمو میگیری
(وای بابای خوبم)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_6016910978791244271.mp3
2.69M
⭕️ بازنشر:
خیمه ها سوخت دویدیم حرم سوخت عمو
#واحد
#شهادت_حضرت_رقیه_س
🔺بانوای: حاج #میثم_مطیعی
👈
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خیمه ها سوخت دویدیم و حرم سوخت عمو
معجرم سوخت همه دور و برم سوخت عمو
روی این خار بیابان نفسم بند آمد
ناگهان سیلی و چشمان ترم سوخت عمو
بعد تو دست یتیمان حرم را بستند
لابه لای قل و زنجیر پرم سوخت عمو
تا که بر نیزه سر قافله سالار گذشت
عمه با خاطره های پدرم سوخت عمو
آه از کوفه و آن هلهله و بزم یزید
از غم غربت عمه جگرم سوخت عمو
وقتی آمد سر بابای غریبم دیدم
آسمان تیره شد و در نظرم سوخت عمو
شاعر: امامی
من از کجا شروع کنم هر چی بگم اضافیه
بگید برا هر گرهی خانم رقیه کافیه
به خود خدا گرفتم
به خدا مریض بودم شفا گرفتم
به امام رضا گرفتم
من از این سه ساله کربلا گرفتم
می خوام علاقه امو بهت نشون بدم
یه شب تو روضه ی خرابه جون بدم
قبله ی حاجات یا رقیه سادات
یا رقیه سادات .....
اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات
بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات
تو بگی نه نمیاره تو بخوای محاله که محل نذاره
بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره ی اربعین و داره
از طرف خودت عقده امو واکنم می خوام برم حرم بابا بابا کنم
محتاج دعاهات یا رقیه سادات
یا رقیه سادات ....
کاشکی فدات شه مادرم خاک نشینه رو معجرت
من بمیرم ولی کسی داد نکشه روی سرت
همین و بدونی بسه بدجوری مهر تو تو دلم نشسته
آره دنیا خیلی پسته وقتی اینجوری دل تو رو شکسته
وقتی اینجوری دل تو رو شکسته
دیگه تو زندگیم فقط دلم می خواد
موقع مردنم بابای تو بیاد
میگم مثل بابات یا رقیه سادات
یا رقیه سادات ....
میگیم مثل بابات یا رقیه سادات
یا رقیه سادات
روضۀ برای سه ساله سیدالشهدا ...
معجرم را بردند
رفتی و چادرِ بر روی سرم را بردند
مثل گودالی که
آمدند و همه چیز پدرم را بردند
خیمه ها غارت شد
چادرِ سوخته ی شعله ورم را بردند
خودمان می دادیم
با کتک زیور اولاد کرم را بردند
من زمین گیرم آه
بعدِ تو بال و پرم، بال و پرم را بردند
همه جا تاریک است
به خدا سوی دو چشمان ترم را بردند
بسکه سیلی خوردم
شامیان رونق صبح و سحرم را بردند
گریه کردم بابا
بسکه فریاد کشیدند، سرم را بردند
پیش چشم عباس
سرِ بازار، همه اهلِ حرم را بردند
هی نشانم دادند
شامیان آبروی مختصرم را بردند
نیمه شب جا ماندم
آمدند و همه موهای سرم را ... بردند
معجرم را بردند ...
وحید محمدی
# نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه (س)
خوش اومدی به دیدنم بابا
دیر اومدی بی کفنم بابا
سر تو روی دامنم بابا (خوش اومدی تو)
داغ تو کرده بابایی پیرم
از صورت تو بوسه میگیرم
روی تو میبینم و می میرم (خوش اومدی تو)
[بابای خوب من حسین جانم(۳) بابا حسین جان]۲
بابا بیا دو چشم خود وا کن
سه سالتو بیا تماشا کن
رویم ببین و یاد زهرا کن (بابای خوبم)
[بابای خوب من حسین جانم(۳) بابا حسین جان]
بابا بگو که پیکرت چی شد
زیر سُمِ اسبا تنت چی شد
واویلتا انگشترت چی شد(برات بمیرم)
وقتی که تیر به حنجرت اومد
خون از دو چشم خواهرت اومد
به من بگو چی به سرت اومد (برات بمیرم)
[بابای خوب من حسین جانم(۳) بابا حسین جان]
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#زمینه
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
بابای من
خوش آمدی به محفلم بابا
داغ تو گشته مشکلم بابا
با تو کنم راز دلم بابا
بر خرابه نشین تو سر زدی
در محفل من با سر آمدی
ای مهربان بابای خوب من
گوشه ی خرابه خوش آمدی
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
دیدم که بشکسته جبین تو
ناله و سوز پر طنین تو
گریه ی خواهر حزین تو
دیدم که دشمن سوی تو دوید
شمر بی دین را خنجرش کشید
از ظلم و کینه بین قتلگه
رأس پاک تو از قفا برید
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
نبودی از رو ناقه افتادم
کس نرسید آن جا به فریادم
دیدم که من در دام صیادم
بابا زجر دون سویم آمده
نگفت این از تبار احمده
از کینه و ظلم و ستمگری
بر دخترت تازیانه زده
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
نبودی بابا دل من خون شد
ظلم و ستم ز دشمن افزون شد
صورت من ز کینه گلگون شد
خسته ام دیگر من از این سفر
داغ تو بر جانم زده شرر
خسته ام از خود جان زینبت
بابا به همراهت مرا ببر
مولاتی یا رقیه الحسین۴
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
#شهادت_حضرت_رقیه