shab aval sfar06.mp3
3.44M
زینب آمد شام را ویران کرد
سنگین فوق العاده
#واحد
سیدمجید بنی فاطمه
🏴 هیئت ریحانه الحسین س تهران
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1_1143477568.mp3
3.25M
❣﷽❣
🔹#سینه_زنی_حضرت_رقیه_ع
⚫️#سنگین
🔹#آقای_میرداماد
روضه سر بسته تر بهتره
گریه پیوسته تر بهتره
وقتیکه روضه دختره
روضه خون خسته تر بهتره
ای سادات میبخشید
که روضه سنگینه
چشمای سه ساله
دیگه تار میبینه
لال بشه روضه خونه رقیه
سیلی برده امون رقیه
🔹یا رقیه رقیه رقیه
روضه خون گفتومن زار زدم
هی سرمرو به دیوار زدم
یاد بی بی خودم رو توی
روضه کوچه بزار زدم
ای سادات میبخشید
که روضه مکشوفه
خاکستر میریختن
رو سرش تو کوفه
لال بشه روضه خون رقیه
داره لکنت زبون رقیه
🔹یا رقیه رقیه رقیه
روضه خون عمه قافله
روضه هم روضه فاصله
وای اگه دختری نیمه شب
گم شه با پای پر آبله
ای سادات میبخشید
که این روضه داغه
افتاده سه ساله
با سر از رو ناقه
لال بشه روضه خون رقیه
مرده با تازیونه رقیه
🔹یا رقیه رقیه رقیه
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Mirdamad-shahadat-Hazrat-Zeinab-93-2_130170010111.wav
2.3M
روضه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
میرداماد
@majmaozakerine
4_6046427364143926372.mp3
434.9K
❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🏴 #تنور_خولی #شب_جمعه
🏴 #سبک کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
مادرى در کربلا مهمان شاه بى سر است
همچنان ابر بهارى هر دو چشم او تر است
دست بر پهلو گرفته زير لب گويد حسين
ناله هايش در حرم جلوه گر يک محشر است
ميرود تا باشد آنجا زائر فرزند خويش
همره او مجتبى و حيدر و پيغمبر است
تا که سر را فاطمه بگرفت در آغوش خويش
ديد روى حنجرش هم رد پاى خنجر است
من سوالى دارم از تو اى حسين بى سرم
از چه رو تير سه شعبه در گلوى اصغر است
هر شب جمعه زيارت ميکند در قتلگاه
مقصد بعدش زيارت از يل آب آور است
گفت برخيز و ببين ياس پر از درد آمده
ديده بگشا چون کنار تو خميده مادر است
تا به اينجا قامت دخت على را کس نديد
ديده بگشا دخت حيدر از چه رو بي معجر است
از چه رو شد پيکرت کوچک رشيد خيمه ها
واقعاً اين پيکر فرزند مرد خيبر است؟
آخرين بيت غزل مضمون حال شاعر است
قطره جارى شده از چشم نوکر گوهر است
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6048494153946369618.mp3
1.37M
نوحه سبک واحد ایام اسارت در شام
@majmaozakerine
با اشک جاری و غم و مصیبت و رنج و بلا
عمّه سادات میخونه مرثیه ی شام بلا
آه عدّه ای کافر خاک و خاکستر
رو نیزه ها سر ناله ی مادر
میون رقص و هلهله آل علی رو بُردَن
یزیدیای بی حیا داشتن شراب می خوردن
آه ... غریب مادر...
سرِ حسین،رو نیزه ها از خون گرفته بود رنگ
زنهای شامی می زَدَن از روی بام به اون سنگ
آه چشمهای ناپاک به سوی ما بود
جامون میونه نامَحرما بود
امّا برای معجرِ ما اینقَدَر ننالید
نمیتونه خیره بشه کَسی به نور خورشید
آه... غریب مادر...
نشون دادن یهودیا کینه به نام حیدر و
با سه ساله تسویه کردن انتقام خیبر و
آه ظلم و جنایت چه بی کرانه
جوابِ ناله شد تازیانه
صدای آهِ بچّه ها تا عرش کبریا رفت
غصّه های کرببلا از یادِ بچّه ها رفت
آه ... غریب مادر...
@majmaozakerine
شاعر : حاج امیر عباسی
⇦🕊روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ ویژه ایام محرم و صفر _حاج احمد واعظی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بابا،بابا،بابا....
دلم بشکسته بود،بابا!
غمین و خسته بود،بابا!
دو دستِ کوچولویِ من
به زنجیر بسته بود،بابا!
*امشب شبِ رقیه جانِ،دلِ همه الان رفته خرابه...*
نبودی، ببینی،به چشمام موجِ دریا رو
نبودی،ببینی،چه جوری می زدن ما رو
*بابا! دنبالم می دویدن،تازیانه هارو می چرخوندن،من یه دخترِ کوچولوم،آدم های گُنده سرم می ریختن...*
نبودی،ببینی،چه زجری می کشیدم من
تو صحرا، رو خارا،برهنه پا، دویدم من
بابا،بابا،بابا....
دیگه بسه جدایی
منو ببر بابایی
دلم خون و رُخم زرده
روزا گرم و شبا سرده
سَرَم،چشمم،تنم
گوشم،همه درده
نیگاه کن،شده رخسارِ من نیلی
یه باره می اُفتم،سرم گیج میره از سیلی
*بابا!صورتِ منو نگاه کن چیکار کردن...*
بابا،بابا،بابا....
نمونده دیگه سو به چشمای ترم، بابا!
یا از ترس،یا از درد،شب از خواب می پرم، بابا!
*خواب بود بچه،تو خواب دید بغل باباست،تا چشماش رو باز کرد دید خرابه است،بابا نیست...بهونه ی بابا رو گرفت....
نانجیبا می خواستن آرومش کنن،سر باباش رو گذاشتن تو یه طبق،تا از در خرابه وارد کردن،عمه ی سادات که فهمید چه خبرِ،بلند شد،دوید رفت جلوشون رو گرفت...چیکار می کنید؟نبرید این سر رو، می کُشید این بچه رو،خودم آرومش می کنم،برگردونید این طبق رو...آی حسینا! عمه سادات رو با تازیانه زدن...بی بی رو کنار زدن،این طبق رو بردن جلو...حسین...
گفت: دیدم کنار ضریح، پیر زنی یه چیزی رو تو دستش گرفته بود،گریه می کرد،هی نشون میده به ضریح...بلند شد برِ.... گفتم:مادرجان! من داشتم نگاه می کردم،می تونم ازت بپرسم این چی بود؟یا چی می گفتی؟
شروع کرد گریه کردن،گفت:پسرم ما از عشایرِ ایرانیم،تو بیابون و دشتیم،خیلی وقت ها در اثر راه رفتن،پاهامون زخم میشه...کفِ پاهامون آبله میزنه،از گیاهان دارویی،چربی حیوانات،یه پماد داریم،میزنیم خوب میشیم....
گفت:وقتی داشتم می اومدم اینجا،شنیدم این دخترکوچولو پاهاش آبله داره،از همون پماد آوردم،داشتم می گفتم:قربونت بشم،پات خوب شده؟...
ان شاءالله تو حرمش باشیم،همون حرمی که هنوز احساس می کنیم داره میگه: بابا!....
➖➖➖➖➖➖➖
#حاج_احمد_واعظی
4_5861952003315336654.mp3
4.13M
#روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله علیها
ویژه محرم و صفر _
حاج احمد واعظی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5875212113546315942.mp3
7.31M
#روضه_امام_سجاد_علیــــه_السلــــام
ایام اسارت
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
ازسر کوفه بی عاطفه تا شام بلا
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
همه روضه تو این بیت خوابیده
هرچه ما آیه قرآن و دعا می خواندیم بیشتر شک و مسلمانی مان می کردند بدترین خاطره آن بود که در آن روز
مردم روم نگهبانی مان می کردند
نگهبان هایی که توی خرابه بودن به زبان رومی حرف میزدن
زین العابدین امام همه است
عالم به همه زبان هاست فرمود
عمه جان میدونی اینا به زبان رومی چی میگن
اینا میگن یزید ایناروتو خرابه جا داده این دیوارها رو سرشون خراب بشه زنده زنده همین جا دفن بشن
تعبیر خود حضرت تقدیم کنم فیض ببریم
اجازه نداشتیم گریه کنیم اگه یکی از ما گریه میکرد نیزه دارها با نوک نیزه به سرش می زدند
قربونت برم آقا ما امشب داریم برای مصائب شما گریه می کنیم
هیچ جا امن تر از نیزه عباس نبود
تا نظر بر در حیرانیمان می کردند
این سرهای برید رو نارنجیبا جوری بین زن ها و اسرا چیده بودند هرسری که با بانویی به نوعی ارتباطی داشت کنار اون بانوی محمل باشه
مردم به بهانه تماشای شهرها به نوامیس پیغمبر نگاه می کردند
ای حسین...
گ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ای ساربان آهسته ران
آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین
من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی
بیرون شدم از قافلی
ای وای ازاین بی حاصلی
عمر جوان گم کرده ام
آیان رسد شام سیه
آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم بدین
من یار را گم کرده ام
وای از این غوغای دل
از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل
من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادیم
منت به سر بنهادیم
اما ببین نامردیم
صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی عشقم
من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام
دل بشکنین نامه چنین
با خون دل ای مهجبین
اما ببین بخت مرا
نامه رسان گم کرده ام
شرمنده ام اما بگم
آقا تو را گم کرده ام
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#مجلس_یزید_ملعون
#مصطفی_متولی
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت
با دین سر مقابله در مجلس یزید
دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود و چه کردند پای تشت
رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید
ای وای، بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین
آتش فشان به زلزله در مجلس یزید
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید
خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد
از دست إبن آکله در مجلس یزید
@majmaozakerine