eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
384 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6026062098105109606.mp3
1.64M
❣﷽❣ 📿 📿 📿 سلام آقا که الان روبروتونم سلام مادر .... ببین با من چها کردن لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی ...... سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو سلام مادر ... بریده کی گلوی تو خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن به پیش من ... لباس کهنت‌م بردن ته گودال ... برای تو دعا کردم تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @majmaozakerine
با سنگ های تیز بهم خورده روی تو جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت هربار محملم برِسَد روبروی تو هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن بازی نموده شایعه با آبروی تو رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند برپرده های محمل ما چنگ می زدند شاعر:
4_6046427364143926372.mp3
434.9K
❣﷽❣ 🏴 🏴‍ 🏴 کربلا منتظر ماست بیا تا برویم مادرى در کربلا مهمان شاه بى سر  است همچنان ابر بهارى هر دو  چشم او  تر  است دست بر  پهلو گرفته  زير لب گويد   حسين ناله هايش  در حرم جلوه گر يک  محشر است ميرود  تا باشد آنجا  زائر  فرزند خويش همره او  مجتبى و حيدر و پيغمبر است تا که  سر را فاطمه بگرفت در آغوش خويش ديد روى  حنجرش  هم رد پاى خنجر   است من  سوالى دارم از تو اى  حسين بى سرم از  چه رو تير  سه شعبه در گلوى اصغر  است هر شب  جمعه   زيارت ميکند   در قتلگاه مقصد بعدش زيارت از  يل  آب آور   است گفت   برخيز  و  ببين  ياس   پر  از  درد   آمده ديده  بگشا چون کنار تو خميده   مادر  است تا   به  اينجا قامت  دخت على را کس  نديد ديده  بگشا دخت  حيدر  از چه  رو  بي معجر  است از چه رو شد پيکرت کوچک  رشيد خيمه ها واقعاً  اين  پيکر فرزند مرد خيبر است؟ آخرين  بيت  غزل مضمون حال  شاعر   است قطره  جارى   شده   از  چشم نوکر  گوهر   است ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بالا گرفت شعله ی داغ تو با تنور  تاج سرم، سر تو کجا و کجا تنور باید خدا بخیر کند انتهاش را  وقتی که هست سهم سرت ابتدا تنور خولی امان نداد سرت را بغل کنم  حالا به جای من شده حاجت روا تنور خولی نداد پاسخ این پرسش مرا  آخر میان این همه جا پس چرا تنور؟ ! زد روی صورتش زن خولی همین که دید افتاده رد خون گلوی تو تا تنور کاری که با تن تو سه روز آفتاب کرد آورد یک شبه به سرت آن بلا تنور در کربلا نبود اگر از غذا خبر  در کوفه بود منزل تو از قضا تنور خاکستری که بر سر و رویت نشسته است کار عجوزه ی سر بام است یا تنور؟! حجم سر تو کم شده و داد میزنم  ای بی وفا زمانه و ای بی حیا تنور نانی نخورده ایم به یاد سرت حسین  هر جا که دیده ایم من و بچه ها تنور جز روی دامنم همه جا سر گذاشتی  نیزه... درخت... طشت طلا... زیر پا... تنور
آنکه می بوسید جبریل امین خاک درش سر درآورد از تنور خانه ی خولی سرش خواهرش دنبال او میگشت در مقتل ولی یافت او را در تنور نیمهروشن مادرش هر تنوری که غروبی داخلش نان پخته اند قدری آتش هست تا شب در دل خاکسترش دود میشد خاطرات مادرش کنج تنور روی مویش میچکید اشکِ دو چشمان ترش همسر خولی دگرگون شد سرش را تا که دید  بی گمان جان میدهد سر را ببیند دخترش صورتش زخمی و گیسویش تماماً سوخته چیزی از رویش نمانده تا ببوسد خواهرش بوی نان آورد با خود از برای اهل بیت سیر شد قبل از همه از زندگانی همسرش راه طوالنیِ این سر از تنور آغاز شد  اول راهی که این باشد امان از آخرش آن درختی که سرش را ظهر بر شاخه گرفت  گریه می کرد از سر شب تا سحر برگ و برش
4_5920416343689007444.mp3
968.9K
سلام مادر .... ببین با من چها کردن لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی ...... سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو سلام مادر ... بریده کی گلوی تو خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن به پیش من ... لباس کهنت‌م بردن ته گودال ... برای تو دعا کردم تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم
۸ (تنور خولی) بنموده خولی خون دل آل عبا بس نموده به آل مصطفی او جفا سر شاه جهان سوی کوفه روان وای حسینم۲ آن سری که بود به مصطفی نور عین پسر حیدر و فاطمه باشد حسین گلی از گلشن است دست اهریمن است وای حسینم۲ سر پاک حسین آمده در خانه اش روشن از نور او گردیده کاشانه اش زین مه بی قرین گشته روشن زمین وای حسینم۲ وای من وای من ببین خدای غفور سر مولی بود به روی خاک تنور خولی بی حیا کرده جور و جفا وای حسینم۲ زین هم ظلم و کین خون شد دل فاطمه در کنار تنور بر لب او زمزمه ظلم و کین شد فزون دل من گشته خون وای حسینم۲
۵ (تنور خولی) به سوی کوفه رفته،سری همراه خولی سر پاک حسین است،بود همراه خولی امان از این مصیبت۲ از این ظلم و ستم ها،شده خون قلب زهرا غریبی شه دین،در این جا گشته معنا امان از این مصیبت۲ ز سوی دشمنانش،ستم ها گشته افزون تمام عالم از این،مصیبت گشته دلخون امان از این مصیبت۲ تمام خانه ی او،شده روشن ز رویش تمام خانه گلشن،شده از عطر و بویش امان از این مصیبت۲ سر پور رسول،خداوند غفور است تنش در کربلا و،سرش کنج تنور است امان از این مصیبت۲ ز زهرا مادر خود،بود او را نشان ها رود نور رخ او،به سوی آسمان ها امان از این مصیبت۲ عزیز عالمین است،به زهرا نور عین است سری که در تنور است،سر پاک حسین است امان از این مصیبت۲ سرش کنج تنور است،گل باغ مدینه از این داغ و مصیبت،زند زهرا به سینه امان از این مصیبت۲
۱۰ (تنور خولی) بی حیا خولی بی دین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم برده خولی به سوی کوفه سر ببریده همرهش برده به خانه گل تازه چیده صورت همچو مه خون خدا تابیده خانه ی او شده آذین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم نورباران شده خانه ز مه روی حسین شده خاکستری از ظلم و ستم موی حسین خانه ی خولی نامرد پر از بوی حسین وای از آن سر خونین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم بی حیا خولی نامرد بود مست غرور شرم ناکرده ز ختم رسل و حی غفور رأس پاک گل زهرا به روی خاک تنور جرم او گردیده سنگین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم