eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
364 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴واحد شب ششم محرم الحرام حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام 🏴بند اول به میدان میرود با صد شور و محن مه برج ولا قاسم بن الحسن به تن دارد زره به سر دارد نوا به کف شمشیر رزم به صحرای بلا به لب دارد رجز انا بن المجتبی به دل دارد غمه غریب کربلا بود تاج سر یل جنگ جمل طعم مرگش بود احلی من العسل زده طعنه به ماه جمال انورش بگیرد انتقامه زهرا مادرش (عمو جان یا حسین) 🏴بند دوم بده رخصت عمو کنم جان را فدا منم آلاله ای ز باغ مجتبی بده رخصت عمو به جان مادرت که قربانی شوم شبیه اکبرت نمانده طاقتی به قلب خسته ام نگر در محضر بابا بنشسته ام عمو آشفته بین حال زار مرا نامه ای دارم از پدر،بهر شما نوشته السلام بر تو شاه غریب مرا نگذاری از کربلا بی نصیب (عمو جان یا حسین) 🏴بند سوم میان هلهله پرش میسوزد و ز بس خورده زمین سرش میسوزد و به زیر سم اسب میزند دست و پا شده از هم جدا تسبیح کربلا شده نقش زمین نگار مجتبی زند بر سر حسین کنار خیمه ها دوید آخر گرفت به دامن آن سرش گلاب از دیده ریخت به روی پیکرش عمویش را که دید به لبخند آمد و... حلالیت گرفت نفس بند آمد و... (عمو جان یا حسین) 🙏التماس دعای خیر ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک واحد سنگین شب ششم محرم الحرام حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام 🏴بند اول تا افتادی تو چشامو بستم،عزیز قلبم تا که شکستی منم شکستم،عزیز قلبم عمو پاشو بریم به خیمه چشم انتظاره مادر تو عمو برات بمیره قاسم خونیه چشمای تر تو ای گل،ازت گلاب گرفتن شهده،شیرینِ ناب گرفتن جونت،رو با شتاب گرفتن (قاسم،یادگار داداشم) 🏴بند دوم قد کشیدی و هم قد اکبر،شدی عزیزم شکسته سینت شبیه مادر،شدی عزیزم هر طرفو که من میبینم افتاده اعضای تن تو به زیر سم مرکبا وای له شده قاسم بدن تو ای گل،ازت گلاب گرفتن شهده،شیرین ناب گرفتن جونت،رو با شتاب گرفتن (قاسم،یادگار داداشم) 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab06Moharram1395[02].mp3
9.6M
📝صاحب این سفره است دست کریم حسن (روضه) 🎙️با نوای میثم مطیعی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه (شور) - ششم محرم - حضرت قاسم علیه السلام - سبک به سمت گودال از... خیلی بدهکارِ... شاهِ کرم هستم حسن نگام کرده که تو حرم هستم حسن دعا کرده که سینه زن باشم غلامِ شاهِ بی... غسل و کفن باشم جانم حسن جانم جانم حسین جانم (۴) حسن غریب تر بود از دلبرِ بی سر آخه زمین خورده پیشِ چشاش مادر تو کوچه می گرده دنبالِ گوشواره تکونده خاکا رو... از چادر و معجر جانم حسن جانم جانم حسین جانم (۴) معنیِ بلایِ... عظیم اینه یارب قد کشیده قاسم زیرِ سمِ مَرکب مویِ سرِ قاسم تو دستایِ گرگاست روضه یِ من مثلِ... روضه هایِ زهراست جانم حسن جانم جانم حسین جانم (۴) سینه َم شده زخمی دشمن چه بی رحمه استخوونام مثلِ... موم و عسل نرمه روضه هایِ قاسم شبیهِ تو سخته روضه تو می خونه تویِ حرم عمه... به سمتِ گودال از... خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سرِ تو رو بردن دیر رسیدم من دیر رسیدم من (۴) ع
Sh 6 Moharram 1444 - Oshagholhosein[7].mp3
11.47M
🎤حاج مهدی حسینی قیام میکنم کار همه دشمنا رو تمام میکنم نهایتاً جونمو قربون امام میکنم قیام میکنم قیام میکنم من پسر حسنمو بدون واهمه من پسر حسنمو نوه ی فاطمه من پسر حسنمو میون کربلا قوت بازوهای علی توی دستمه هم پسر حسنم هم پسر حسین هم قمر حسنم هم قمر حسین ◾️◾️◾️ تلاش میکنم تا بالاخره که جونمو فداش میکنم اماممه هرکاری اون بخواد براش میکنم تلاش میکنم تلاش میکنم من پسر حسنمو دلشو میبرم من پسر حسنمو نوه ی حیدرم من پسر حسنمو میون کربلا سینه ی همه ی حرومیا رو میدرم هم پسر حسنم هم پسر حسین هم قمر حسنم هم قمر حسین ◾️◾️◾️◾️◾️ @majmaozakerine
PTT-20220728-WA0000.opus
103.3K
دشتی جانسوز حضرت قاسم(ع) بنال ای دل که قاسم جان فدا کرد دمِ آخر عمویش را صدا کرد عمو جان میروم ناکام و خسته تمام استخوانهایم شکسته حسین آمد بَرش با آه و افغان که قاسم جان سپرد با کام عطشان یتیم مجتبی در دجله ی خون حسین از داغ او گردیده محزون به روی نعش قاسم گُل بریزید گلابِ ناب از رویش بگیرید خدایا مادرش از غم بسوزَد کفن از بهرِ قاسم او بدوزَد فلک بگرفت از او نوجوانش به خیمه گه شده او نوحه خوانش شهیدِ سیزده ساله چو قاسم عزادارند زِ داغش آل هاشم ازاین غم(هستی)اندرسوز وساز است که(پرویزی)نوایش جانگداز است 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
〰〰〰〰〰〰〰〰 تا که از چهره ات نقاب افتاد رونق بزم آفتاب افتاد چهره ی مجتبائیت گُل کرد در دل دشت التهاب افتاد دید عباس رزم شاگردش دید صحرا در اضطراب افتاد 🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف  علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟ چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت: تا ابد مجروح زخم کاری ام وای من از این امانت داری ام ▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده، حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند همه از نعره ی تو فهمیدند کار با پور بوتراب افتاد تا حریف نبرد تو نشدند بارش سنگ در شتاب افتاد گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند گوئیا زخم آتشین خوردی یا عمو گفتی و زمین خوردی به سرت سر رسیده ام برخیز شاخه ی یاس چیده ام برخیز سیزده سال انعکاس حسین پسر قد کشیده ام برخیز خاطرات قدیمی یثرب اشک های چکیده ام برخیز تا نفس های آخرت نشود تا کنارت رسیده ام برخیز من جوان مرده ام بمان پیشم خسته ام قد خمیده ام برخیز با تنت در برابرم چه کنم شرمگین از برادرم چه کنم که زده شانه ات به پنجه ی خویش که چنین تاب داده مویت را حیف مشتی زکاکُلت مانده گیسویت دست قاتلت مانده بیشتر مثل مجتبی شده ای ولی افسوس بی صدا شده ای مثل آیینه ای که خورده زمین تکه تکه،جداجدا شده ای قد کشیدی شبیه عباسم هر کجا تیر خورده وا شده ای صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما، گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم. سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید. بلند بگو یا حسین...
1.56M
ویس روضه👇😭