eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
365 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور فاطمیه و کربلا ( لطمه زنی ) سبک به سمت گودال از.... با پَر خونینت پر زدی از خونهَ م ببین پریشونم فاطمه اِی جونم چشماتو بستی و ... بی تاب و حیرونم مضطر و گریونم فاطمه ای جونم عروس نه ساله شبا زدی ناله پر از گل لاله بسترتِه زهرا رو صورتت جایِ ... سیلی سنگینه کسی که غمگینه دخترته زهرا بازویِ یاریِ ... علی شده زخمی تو کوچه یِ غمها به تو نشد رحمی پهلویِ خونیِ... تنت شده روضه با دیدن چادر حسن چه می لرزه قرار ما گودال غروب عاشورا وقتی می مونه تن زیر سُـمِ اَسباٰ قرار ما گودال وقتی که با خنجر بی حیا می کوبه ضربه ها پشتِ سر قرار ما گودال پیش تن عریان صَـلُّوا علیکَ یا.... ذبیحُ نِ العطشان قرار ما گودال غروب غارتها به زینبت میشه خیلی جسارتها به سمت گودال از ... خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
‍ 🏴🏴 😭 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید رضا نریمانی👌😭 این روضه به والله آدم ومی‌کشه😭 بادل زینب سچهارساله چه کرد😭 داری میری و خودتم اینو خبر داری نگفتی این روزا چرا دست به کمر داری؟ دردِ کمر موقع راه رفتن خطر داره هرجا میری تنها نرو که دردسر داره .. کم‌تر برو بیرونِ خونه کم‌تر سر تو درد بگیره می‌ترسم از این‌که یه روزی راهت رو یک نامرد بگیره … آتیش به دربِ خونمون انداختنُ رفتن رو در و دیوار لخته‌ خون انداختنُ رفتن فضه رسید وقتی که سیلِ خون به راه افتاد به زیر نور ماه ، یه ماهِ پا‌به‌ ماه افتاد دیدم حسن از رویِ ایوون دید آخرش مادر زمین خورد تو بد زمین خوردی می‌دونم محسن از اون بدتر زمین خورد لعنت به اون که پشت‌ در آتیش و روشن کرد زینب داره می‌بینه هرکاری که دشمن کرد هنوز یه هفته از تولدش نمیگذشت که لباسِ مشکلی عزایِ مادرو تن کرد من دل ندارم که ببینم یکم دلش آزار ببینه خیلی شلوغی دوست نداره ای وای اگه بازار ببینه … *صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود بقچه‌ای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گره‌ها رو باز کرد ، دید سه‌ تا کفن میونه بقچه‌ ست … دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه … میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! … یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظه‌ای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس … داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یه‌مرتبه صدا زد « یابن الزهرا … » تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد … کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود .. اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکسته‌ها رو کنار زد …آی حسین ….
◽️◽️◽️◽️💔 هیزم رسید و آتشی از در بلند شد ای وایِ من که ناله‌ی بلند شد 😭 با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و پایش برایِ کُشتنِ بلند شد در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست طوری که وای وایِ بلند شد 😭 دستش رسید دامن مولا ولی شکست از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد شنید گریه‌ی در آه میخ را گریست دادِ برادر بلند شد 😭 ۶۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5927077683346279465.mp3
2.96M
سردار سلام سرباز علمدار سلام 🎤حسین طاهری ✍ دومین سالگرد شهادت سردار دلها شهید سلیمانی سردار سلام سرباز علمدار سلام ای دلبر و دلدار سلام بسم الله قاصم الجبارین خون پاک تو دامن گیره انشالله انتقام سخت رو مهدی فاطمه می گیره به اذن حیدر مانفس میگیریم پرچم سرخ رو دست می گیریم به زودی ما سینه زن ها سردار بقیع رو با خون تو پس می گیریم سردار سلام سرباز علمدار سلام سردار عشق ما را کشتیداما ما زنده تر می گردیم سردار عشق ما را کشتید اما ما زنده تر می گردیم خیلی زود با سپاه زینب بهر خون خواهی بر می گردیم درون سینه حب حیدر دارم که از نسل میثم تمارم تا پای جون با ولایت هستم من از سرباز های همین سردارم سردار سلام سرباز علمدار سلام
Fadaeian_Haftegi_14001002_1.mp3
31.47M
شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری هزاران ساعتش وَللّهِ می ارزد به بیداری سحر از تاب گیسوی‌َت به گوش باد گفتم..،گفت: عجب یاری عجب یاری عجب یاری عجب یاری منِ بی عُرضه حتی عرضِ حاجت‌هام می لنگد گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری چه بر می آید از دستِ من درمانده جز گریه اَقَلّاً دلخوشم با چشم هایم کرده ام کاری برای سنگ‌ِ طفلان سر کوی‌َت..،سر آوردم بیا دیوانه ات را مفتخر گردان به آزاری وبال معصیت بال عروجم را ربود از من کبوتر را قفس وِل می کند امّا به دشواری قرار از ابتدا این بود..،بارِ هجر بردارم ببین حالا چگونه شُهره‌ی شَهرَم به سرباری! گریز از ناگزیریِ فراق‌اَت کاش ممکن بود… چه چاره دارد این بیچاره ی تو غیر ناچاری شهیدان تکلم،کُشتگان نُطق معشو‌ق اند بیا تکیه بزن بر کعبه..،ذبحم کن به گفتاری اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حدِّ مِهرَت نیست ندیدم کاسه ام را خالی از لبخند بگذاری “خودم خاک کف پای تو هستم حضرت‌عباسی‌ ع” به قول لات‌های بامرام کوچه‌بازاری به جز تو رو به هرکس می زدم..،رو می گرفت از من هوای این گدای رانده از هر خانه را داری به حق خانمِ‌پهلو‌شکسته خواهشاً برگرد به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری نه تنها مادر ما سوخت..،بلکه گیر هم افتاد نه ول کن بود میخ در،نه مهلت داد دیواری علی محمدی
السلام علیک یا فاطمةالزهرا خانه‌ای بود مدینه که به دلها جا داشت ظاهرش کاگلی و باطن خوش‌سیما داشت جدّ این خانه کسی بود که ختم رسل است آنکه سِرّی به سراپردهء اَو اَدنی داشت پدر خانه که قرآن همه درمدحت اوست پهلوان بود و سری بین همه سرها داشت حضرت حیدر کرّار همان شاهی که در فضیلت به‌جز از نام خدا آنرا داشت مادر خانه چراغ همهءعالم بود حُکم مادر به همه عالم و بر بابا داشت حضرت فاطمه آن سِرِّ، که به یُمن نورش دست در خلقت ذرّات همه دنیا داشت پسر ارشد این خانه خدای حُسن و غبطهء یوسف کنعان و رُخی زیبا داشت پسر دوّمشان بود همانکه زازل افتخار صف قربانگه عاشورا داشت دختر کوچک این خانه به لوح عُشّاق ناجی دین خدا مرتبهءکبری داشت دختر دیگر این خانه شبیه خواهر در حیا و شرف و حُجب یَدی طولا داشت کُلّ این خانه که مأوای بهشتی‌ها بود بین قرآن خدا شُهرتِ بر طوبی داشت روزیِ هر دو جهان برکتی از این در بود خانه‌ای که دَرِ آن راه به آن بالا داشت خوب بودند و به منوال گذر می‌شد عُمر بر اهالی شریفش که شرافت ها داشت آمد آنروز که روح نبی از تن پر زد اذن حق روح نبی را به پریدن وا داشت بعد از آن وای که یکباره ورق‌ها برگشت حرمت اهل چنین خانه اگر امّا داشت عدّه‌ای قصد نمودند که آتش بزنند خانه‌ای را که در آن خانه مَلَک احیا داشت تا بگیرندزمولای ولایت بیعت غافل از آنکه علی روز غدیر امضا داشت شعله بر پا شد و دیوانه‌ای از راه آمد یک حرامی که به دل، شک به صف فردا داشت حوریه پشت درآمد که نصیحت بکند آن پلیدی که زپست دیگری فتوا داشت کینه‌های دل تارش همگی سر وا کرد زد به در باهمه زوری که میان پاداشت آنچنان زد که به مسمار جناقی چسبید ضربهء مُهلک او قدرت رعدآسا داشت بار شیشه به صدف بود که با ضربه شکست چه گناهی مگر آن انسیهء حورا داشت محسن افتاد و تن فاطمه شد غرق لگد نفس فاطمه بند آمدواستدعا داشت که بیا فضه به دادِ من مجروح برس نالهء فاطمه آنجا به خدا معنا داشت بعد از آن روز پُر از تاول وخون شد جسمش بسکه آن معرکه مشت و لگد و گرما داشت دست‌بسته شه دین را که ز خانه بردند فاطمه فاطمه جان زیر لبش نجوا داشت مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰/۰۹/۱۶ التماس دعا
بحر نزول رحمت حق آیه میشوی گریان برای حاجت همسایه میشوی بانو بس است این همه گریه که میکنی داری خیال میشوی و سایه میشوی اذکار آسمانی تسبیح مرتضی پر پر شدی چقدر مفاتیح مرتضی مردم توجهی به کلامم نمیکنند قدری حیا ز شأن و مقامم نمیکنند جای همه بیا و جواب مرا بده حالا که کل شهر سلامم نمیکنند هفتاد روز مبهم و مسکوت مانده ای از آن دوشنبه فاطمه مبهوت مانده ای با صد امید گفتی و گهواره ساختم اما حالا به فکر روکِش تابوت مانده ای ردِّ خزان به چهره ات ای یاس مانده است وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است خیلی دلم شکسته بدان میکُشد مرا خونی که روی دسته ی دستاس مانده است دیشب سر نماز شبت گریه ام گرفت با آه آهِ روی لبت گریه ام گرفت وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کارِ ماند بر دستهای با ادبت گریه ام گرفت زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی بغضی نهفته موی حسن را سفید کرد قدری نمیشود حسنت را بغل کنی دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد امن یجیب دخترمان هم اثر نکرد قرآن به سر گرفته حسن با برادرش حتی امید آخرمان هم اثر نکرد حاج منصور ارضی
4_5938062152400112258.mp3
474.1K
‍ ‍ . و ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یه عمره عشق تو / توو دل عالم زده ریشه خوش به حال هر کی / شامل الطاف تو میشه چی بگم از شأنت / تو قبله گاه عالمینی ای محور افلاک / تویی که مادر حسینی جبریل به نوکریت می نازه پرچم تو در احتزاره شیعه برات حرم می سازه مادر یا فاطمه ام ابیها ۳ - مادر 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شاگرد عباسی / اسطوره ی صبر و نبردی دشمن ازت عاصی / توو معرکه چه ها نکردی نام بلند تو / ذکر لب پیر و جوونه شبیه تو سردار / شهادت افتخارمونه تا به ابد به شور و شینیم مرید شاه عالمینیم ما ملت امام حسینیم سردار یا فاطمه ام ابیها ۳ - مادر
Fadaeian_Fatemiyeh_Shab01_01.mp3
25.74M
الحَقّ ‌وَالاِنـصاف ‌در حَقّـش ‌جفا کردیم            باعِـلـمِ بر تنهـایی‌اش ‌او را رها کردیم گاهی‌، نمی‌دانم چه ‌شد که‌ یادش ‌افتادیم            گاهی‌ برای‌ مصلحت ‌او را صدا کردیم احساس‌ می‌کردیم‌ خیلی ‌معـرفت ‌داریم            آنجا که گـهگـاهی‌ برای‌ او دعـا کردیم با گریه‌هایی ‌آن‌ هم‌ اَغلب‌ از سرِ احساس            تکلیف‌ خود را فکر می‌کردیم‌ ادا کردیم با غـفلت از یاد امـامِ عَـصرِمان؛ مردم            خود را به این شدّت‌ گرفتار بلا ‌کردیم این ‌کم‌فـروشی ‌نیست ‌آیا؟ در فـراق او            به نُدبه‌های خشک ‌و خالی؛ اکتفا کردیم حال مناجات سحر را خواب بُرد از ما            حتّی نمـاز صبح را عـمـداً قضا کردیم عجّل ‌فرج گـفـتن فقـط بازارگرمی بود            اِخـلاص‌ را بُردیم و قـربان ریا کردیم قـلب رئـوفـش را هـزاران بار آزُردیـم            با آن‌ گُناهانی ‌که ‌اغلب‌ در خـفا کردیم جـایی برای یـوسـف زهـرا نـمـی‌مـانَـد            وقتی ‌درِ دل ‌را به ‌رویِ ‌غیر وا کردیم خانه ‌نـشـیـنی ‌عـلی دنـبـالـه‌دار ‌است آه            مـا یـادگـارش را دچـار اِنـزوا کـردیـم از شرم پیـش مـادر سـادات بـایـد مُرد            وقتی‌ که‌ با فرزند او این‌گونه تا کردیم امـروز راه اتّـصـال مـاست بـا مـهـدی            اشکی‌که‌ نذرِ حضرت‌ خیرالنّسا کردیم از شرکت او درمجـالس‌ مطمئن‌ بودیم             محض‌ حضورش‌ خانه ‌را‌ دارُالعزا کردیم بخـشید ما را باز هم در روضۀ زهـرا            تا زخـم را با گُـونـۀ خود آشـنـا کـردیم