#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بیوجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود
جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو جز خون جگر در دیدهء زهرا نبود
دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را
جای سیلی بر رخ نورانی ات پیدا نبود
جان بابا نقش این سیلی گواهی میدهد
از على مظلوم تر مردى در آن دنیا نبود
دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند
هرچه میپرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟
جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود
چارهای جز صبر بین دشمنان او را نبود
دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند؟
شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟
جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود
ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود
دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من
بوسهء گل میخ در اجر ذوی القربا نبود
جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی
هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
#غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#شام_غریبان #غسل
امشب تن زهرای خودرا غسل دادم
ازخانه ی من تکیه گاه و یاورم رفت
شستم کنار نیمه های پیکر خود
بااشگ دیده نیمه های دیگرم رفت
شستم من آهسته مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درم رفت
این چشم من شدباخبرازغصه هایت
بی گوشواره بود وآن نیلوفرم رفت
مخفی مکن زهرا زمن آن بغض سینه
در آستینم بغضهای حنجرم رفت
پهلوی زهرایم ورم کرده به خانه
حق دارد او ناله کند چون دلبرم رفت
زینب رسدباگریه های کودکانه
بوسد تورا گوید که بابا مادرم رفت
آن نیمه شب بر شانه های خود گرفتم
مهتاب هجده ساله ییغمبرم رفت
درگوشه ای از این زمین دفنت نمودم
ازاین زمین تا آسمانها همسرم رفت
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#شهر_خاموش_و_علی_در_جنب...
#حضرت_زهرا_شهادت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شهرخاموش وعلی درجنب وجوش
تــابـوت زهـرای خود دارد به دوش
شهر آرام و علی در زاری است
ای مـدینه خیـز وقت یاری است
شهر در خواب و علی بیدار ماند
یــاور بـی یـاوران بـی یــار مـاند
ای مدینه زین مصیبت خون ببار
غمگسـار خلـق شـد بی غمگسار
ای مدینه چیست تقصیر علی؟
کین چنین گـردیده تقدیر علی
زیـر بـار درد حـیدر خـم شـده
این غـریب شهر بی همدم شده
ای مدینه خون بباری از دوعین
چون شدی راضی یتیم گرددحسین
فـاطمه در اوج غـربت شد کفن
سـر به دیـوار غـریبی زد حسن
ای مدینه آنکه جانش برلب است
این یتیمه چار ساله زینب است
مـادری هستند طفـلان علـی
جـان زهـراینـد و هم جان علی
ای مدینه جـرم زهرا گو چه بود؟
باکدامین دست شد رویش کبود
استخوان صورت و پهلو و دست
بـا لگد بـا مُشت بـاسیلی شکست
بـا علی چـون کرده ای ای روزگار
تـا بـه کـی گـرید به خلـوت زار زار
شهـر مـی دادنــد آزار علـی
هفت تَـن تنهـا شـدند یـار علی
داشت باخودحیدرآن شب زمزمه
فـاطمـه یـا فـاطمه یـا فـاطمه
این مصیبت از دل اوصبر برد
جسم زهـرا را کنـار قبـر بـرد
تا زمین دیده که تنهاشد علی
نـاتـوان از داغ زهـرا شـد علی
سینه اش چون سینهٔ زهراشکافت
دست پیغمبربه یاری اش شتافت
وای من حیدراگرچه خسته بود
دست وپایش راخجالت بسته بود
وقت تَلقین شدعلی بی تاب وصبر
هی سرش کوبیده بر دیوار قبر
نـاله زد از عمـر سیـرم فـاطمـه
کـن دعـا من هم بمیـرم فاطمه
آسمان امشب برایت گریه کرد
چشم«مداح»درعزایت گریه کرد
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.m4a
حجم:
4.74M
#حضرت_زهرا_شهادت
#سبک: خوش اومدی توازسفربابا
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
ببین که در تاب و تبم زهرا
اومـده جـونم بــه لبـم زهــرا
داره مـی میـره زینبـم زهــرا
گذاشتی رفتی
مُشت غـریبی ام دگر وا شد
بی توعلی بی کس وتنهاشد
قَدِ مـن از مصیبـتت تــا شـد
بگوچه سازم
فاطمه داغ توچه جانکاه است
سینه ی خسته ام پرازآه است
مرگ منم بعد تو در راه است
خدانگهدار
بـس کـه مـدینه کـرده تحـقیرم
چون تومنم ازاین جهان سیرم
پــاره شـده رشـته ی تــدبیـرم
بگوچه سازم؟
تــو پشــت در بــا لــگـد افتـادی
محسن شش ماهه توهم دادی
نشـد کـنم مـن از تــو امــدادی
برات بمیرم
تـا کـه تـو را به مُغتَسَل بُــردم
مـوقـه ی شُسـتن تنت مُــردم
ندیده ای چه غصه ها خوردم
گذاشتی رفتی
خـونه بـدون تـو بـرام قبرست
بـاور نـدارم رفـته ای از دسـت
پشت من ازداغ غمت بشکست
بگوچه سازم
بعد تو همدم غمم چاهـه
شاهداشک دیده ام ماهـه
صــدای نــالـه ی دلـم آهـه
خدانگهدار
گریه ی بچه هامو تا دیدن
نمک به زخم سینه پاشیدن
پیش چشام گل مرا چیدن
فغان ازاین غم
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار
خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار
در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی
از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار
من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت
تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار
شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم
برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار
چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ...
منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار
حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر
من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار
ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم
افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار
فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم
از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار
امشب که خورد دستت به جای تازیانه
بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار
تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه
با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار
تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه
تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار
.
.
شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار
قرار بعدی ما باشد میان گودال
کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار
سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی
معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار
#عبدالحسن_رضایی✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
پیشنهاد #سبک_همه_کاره #سبک_دوباره_مرغ_روحم
.................................................................
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #دفن
آن شب که دفن کرد علی بی صدا تو را
خون گريه كرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نميشكست
اي آشيانِ درد، علي داشت تا تو را
اي مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفي تو را
زين درد سوختيم كه اي زُهره ی منير
كتمان كند به خلوت شب، مرتضي تو را
ناموسِ دردهاي علي بودي و چو اشك
پيدا نخواست غيرتِ شير خدا تو را
دفن شبانه ی تو كه با خواهش تو بود
فرياد روشني است ز چندين جفا تو را
تا كفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهي نبود بهتر از اين، مرحبا تو را!
يك عمر در گلوي تو بغض، استخوان شكست
در سايه داشت گرچه علي چون هما تو را
دزديد نالههاي تو را اشكِ سرخروي
از بس كه سرمه ريخت به شيون، حيا تو را
اي مهربان، كنيزك غم تا تو را شناخت
دامن رها نكرد به رسم وفا تو را
خم كرد اي يگانه سپيدارِ باغِ وحي
اين هيجده بهارِ پر از ماجرا، تو را
تحريف دين، فراق پدر، غربتِ علي
انداخت اين سه دردِ مجسّم ز پا تو را
نامت نهاد فاطمه ، كان فاطرِ غيور
ميخواست از تمامي عالم، جدا تو را
در شطّ اشك، روح تو هر چند غوطه خورد
رفع عطش نكرد، فراتِ دعا تو را
دادند در بهاي فدك آخر اي دريغ
گلخانهاي به گستره ی كربلا تو را
گلخانه ی مزار تو را عاشقي نيافت
اي جان عاشقان حسيني فدا تو را
پهلو شكستهاي و علي با فرشتگان
با گريه ميبرند به دارالشفا تو را
دارالشفاي درد جهان، خانه ی علي است
زين خانه ميبرند ندانم كجا تو را؟!
غافل مشو «فريد» از اين مژده ی زلال
كاين حال هديهاي است ز خيرالنسا تو را
#قادر_طهماسبی #فرید
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #غسل #دفن
پای تن مجروح زهرا با سر افتاد
از دست این غم خون ز چشمان تر افتاد
در زیر بار این مصیبت کوه خم شد
تدفین مظلومه به دوش حیدر افتاد
می شست جای بوسه های مصطفی را
بند کفن تا بسته شد پیغمبر افتاد
درهم شده اوضاع و احوال عوالم
وقتی که حورا بین دیوار و در افتاد
فضه شهادت می دهد در این نود روز
هر جا زمین افتاد مادر دختر افتاد
این روزهای آخری از شدت درد
خیلی غریبانه میان بستر افتاد
تا آسمانها صوت الرحمن او رفت
روی زمین آیه به آیه کوثر افتاد
او بار شیشه داشت و میزد مغیره
قنفذ رسید از راه و شیشه آخر افتاد
شانه به شانه با اجل همراه می شد
سایه به سایه مرگ با زهرا در افتاد
از جنگ برگشته علی یا از سر قبر
پشت سر تابوت مرد خیبر افتاد
#ابراهیم_میرزائی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار
خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار
در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی
از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار
من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت
تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار
شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم
برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار
چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ...
منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار
حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر
من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار
ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم
افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار
فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم
از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار
امشب که خورد دستت به جای تازیانه
بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار
تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه
با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار
تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه
تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار
.
.
شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار
قرار بعدی ما باشد میان گودال
کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار
سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی
معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار
#عبدالحسن_رضایی✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
پیشنهاد #سبک_همه_کاره #سبک_دوباره_مرغ_روحم
.................................................................
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #دفن
آن شب که دفن کرد علی بی صدا تو را
خون گريه كرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نميشكست
اي آشيانِ درد، علي داشت تا تو را
اي مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفي تو را
زين درد سوختيم كه اي زُهره ی منير
كتمان كند به خلوت شب، مرتضي تو را
ناموسِ دردهاي علي بودي و چو اشك
پيدا نخواست غيرتِ شير خدا تو را
دفن شبانه ی تو كه با خواهش تو بود
فرياد روشني است ز چندين جفا تو را
تا كفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهي نبود بهتر از اين، مرحبا تو را!
يك عمر در گلوي تو بغض، استخوان شكست
در سايه داشت گرچه علي چون هما تو را
دزديد نالههاي تو را اشكِ سرخروي
از بس كه سرمه ريخت به شيون، حيا تو را
اي مهربان، كنيزك غم تا تو را شناخت
دامن رها نكرد به رسم وفا تو را
خم كرد اي يگانه سپيدارِ باغِ وحي
اين هيجده بهارِ پر از ماجرا، تو را
تحريف دين، فراق پدر، غربتِ علي
انداخت اين سه دردِ مجسّم ز پا تو را
نامت نهاد فاطمه ، كان فاطرِ غيور
ميخواست از تمامي عالم، جدا تو را
در شطّ اشك، روح تو هر چند غوطه خورد
رفع عطش نكرد، فراتِ دعا تو را
دادند در بهاي فدك آخر اي دريغ
گلخانهاي به گستره ی كربلا تو را
گلخانه ی مزار تو را عاشقي نيافت
اي جان عاشقان حسيني فدا تو را
پهلو شكستهاي و علي با فرشتگان
با گريه ميبرند به دارالشفا تو را
دارالشفاي درد جهان، خانه ی علي است
زين خانه ميبرند ندانم كجا تو را؟!
غافل مشو «فريد» از اين مژده ی زلال
كاين حال هديهاي است ز خيرالنسا تو را
#قادر_طهماسبی #فرید
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #غسل #دفن
پای تن مجروح زهرا با سر افتاد
از دست این غم خون ز چشمان تر افتاد
در زیر بار این مصیبت کوه خم شد
تدفین مظلومه به دوش حیدر افتاد
می شست جای بوسه های مصطفی را
بند کفن تا بسته شد پیغمبر افتاد
درهم شده اوضاع و احوال عوالم
وقتی که حورا بین دیوار و در افتاد
فضه شهادت می دهد در این نود روز
هر جا زمین افتاد مادر دختر افتاد
این روزهای آخری از شدت درد
خیلی غریبانه میان بستر افتاد
تا آسمانها صوت الرحمن او رفت
روی زمین آیه به آیه کوثر افتاد
او بار شیشه داشت و میزد مغیره
قنفذ رسید از راه و شیشه آخر افتاد
شانه به شانه با اجل همراه می شد
سایه به سایه مرگ با زهرا در افتاد
از جنگ برگشته علی یا از سر قبر
پشت سر تابوت مرد خیبر افتاد
#ابراهیم_میرزائی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین