📖 تقویم شیعه🌻
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 19 April 2024
قمری: الجمعة، 10 شوال 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️15 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام
▪️20 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️30 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️49 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🌻
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر میکند
#سبک_مناجات / بخش اول صوت
#سبک_روضه #روضه_حضرت_زهرا (س)
ویژه #شهادت_امام_صادق (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزیام را روزگارم تا که آجر میکند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر میکند
من کمی سختی که میبینم شکایت میکنم
آدم عاقل ولی اول تفکر میکند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم...
...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر میکند
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیر میکند
سنگدل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش...
... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر میکند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضهی مادر مرا حُر میکند
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلام مادرش آقا تشکر میکند
سینهام میسوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور میکند
مطمئنم زیر دستوپا که میافتد زنی
بازویش را ضربهها همرنگ چادر میکند👇
📋حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_صادق (ع)
ویژه #شهادت_امام_صادق (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه میکنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچهها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن.
تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه...
ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچهها بدجور زمین خورد.*
(در خونهی امام صادق میخوایم بریم از در خونهی مادرش بریم بهترهها.)
وقتی آن بیصفت از چشم حیا را انداخت
با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت
دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست
تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت
حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست
یکی عمامهی آن مرد خدا را انداخت
ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی
ضربهی سیلی آن مرد صدا را انداخت
وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر....
*شبونه ریختن تو خونهی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچهها رو زمین میکشوندن.
اما اونی که آدم رو میکشه اینه:
همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست.
- چرا؟ مگه چیکار کرده؟
-همش تو راه توهین میکرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه میگفت....
همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد.
همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظهای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسولالله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسولالله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم...
اینجا آقا رسولالله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم:
یارسولالله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند...
حسین.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
📋 #متن_روضه / بخش سوم صوت
#روضه_امام_صادق (ع)
ویژه #شهادت_امام_صادق (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسیابنجعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامهی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچهها کفن کنن.
چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه بهپا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن.
این یه تشییع بود تو این شهر....
(دلت کجا رفت؟)
همچین که صبح شد اومدن درِ خونهی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما میخوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود...
تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد.
شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد...
اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم...
(این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.)
همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیبها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه میگردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم میبست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن....
اما چی میخوام بگم؛ اینجا یهجا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت.
علی جان کجا بودی کربلا...
اون لحظهای که نیزهدارها پشت خیمهها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علیاصغر حسینه...
حسین....
چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم
چنگ این حرملهی پَست نیفتی پسرم
یاحسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_صادق_ع_شهادت
#سبک_خوش_اومدی_توازسفربابا
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
خاک بقیع همیشه غمباره
نــه زائــر و گــریه کنـی داره
به یاد صادق دیده می باره
ای وای ازاین غم
دلـم گـرفتـه از غـم صــادق
رسیـده فصـل ماتم صـادق
اَمــان ز درد و اِلَــم صـــادق
ای وای ازاین غم
قلـب امــام صــادق و خسـتن
دستاشوپیش بچه هاش بستن
دل عــزیــزان شــو بشکسـتن
ای وای ازاین غم
شهر مـدینه صبح محشرشد
خــون بــه دل آل پیمـبر شــد
یتیمـیِ مـوسی بن جعفرشد
از داغ صادق
دوبـــاره فتنــه آتــش افـــروزه
یـه خـونه تـو مـدینـه میسوزه
درد ومصیبتش چه جانسوزه
امام صادق
دشمنای دیـن حقتـو خوردن
تــو رو میــون کـــوچـه آزردن
پیــاده پــا بــرهنـه ات بـــردن
برات بمیرم
ازظلـم منصـورشده ای خسته
می بـردنـت بــا دســتای بسـته
بـــا نــاســزا قلبتــو بشکسـته
برات بمیرم
سلام بــه تــربــت بــی زُوّارت
بــه درد وغصـه های بسیارت
بــه سـنِ پیــری دادن آزارت
برات بمیرم
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🔲 #سینه_زنی_امام_صادق_ع
🔲 #سبک شب های جمعه هواتو میگیرم
دشمن به جان و تن من شرر زد
پیوسته منصور شرر بر جگر زد
از سوزش زهر شده پیکرم آب
زهری که آتش ز پا تا به سر زد
آه ببین مادر افتادم از پا
آه شده قامتم مثل تو تا
🔲آه واويلا واویلا واویلا
دیدم که خونه،در آتیش و دوده
گلهای باغم تمامی کبوده
وقتی که طفلان تو آتیش دویدند
تنها غمم،غصه ی عمه بوده
آه به هر سو یتیمی روانه
آه به دست عدو تازیانه
🔲آه واويلا واویلا واویلا
تنهایی ام را زمانی که دیدند
در پشت مرکب تنم را کشیدند
افتاده ام از نفس بین کوچه
اما دگر کِی سرم را بریدند
آه به گودال تنی جابجا شد
آه نفس می زد و سر جدا شد
🔲آه واويلا واویلا واویلا
(#محمود_اسدی_شائق)
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_صادق_ع
🔳#زمزمه_امام_صادق_ع
🔳#سبک دوباره مرغ روحم
🔳#سبک می گذرد کاروان
دشمن هجوم آورد ، برخانه ات شبانه
ازگلشن ولایت، آتش زند زبانه
ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق
یاد علی نمودی ، قلب تو رافسردند
وقتی تو را زخانه، پای پیاده بردند
ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق
کردی به زیر لب ها، لعن بنی امیه
جاری شده دمادم ، اشک تو بررقیه
ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق
دشمن به تنگ آمد، از استواری تو
جدت رسول آمد ، آن جا به یاری تو
ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق
زهرستم شرر زد، برجسم وجانت آقا
مانده به جان شیعه ،داغ گرانت آقا
ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق
خورشیدی ومزارت، در زیر آفتاب است
از سوز غربت تو ، قلب همه کباب است
ای وای ازاین غریبی مولا امام صادق
(سیدهاشم وفایی)
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین