eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
367 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5974190807408709109.mp3
1.02M
لا اُفارق به لبم شد زرهم پیرُهنم نوه ی فاطمه و حیدر خیبر شکنم از تبار علویانم و ابن الحسنم ۲ حَیِ علی خیر العمل میدوم پا برهنه به سوی اجل منم عبدالله وارث فاتح جمل ۲ (یا حسن میگم / پر میگیرم برای تو عمو حسین / من میمیرم) ۲ قسمتم شد که به دریای غمت دل بزنم آخرین یاور و سرباز سپاه تو منم خون حیدر به رگم دارم و ابن الحسنم ۲ با ذکر لا حول و لا ... با دل به غصه و غم مبتلا میروم به سوی گودال بلا ۲ (اسم بابامه / تیغ و شمشیرم فدایی توام عمو / اینه تقدیرم) ۲ یا حسن میگم ... این دم آخر عمو دامن تو شد وطنم مثل تو بوسه زده نیزه به جسم و دهنم میچکد خون ز لبم چون لب بابا حسنم ۲ اِنا الیه الراجعون تیره و تاره به چشمم آسمون جون میدم با این تن غرق به خون ۲ (بی تو از دنیا / ای عمو سیرم بی پر و بال و تشنه / من زمینگیرم) ۲ یا حسن میگم ... @majmaozakerine
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم آنچنان دل بُرد از من بانگ "هَل مِن ناصِر" تو کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو با چه حالی از کنار خیمه تا مقتل رسیدم تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد تو به رفتن رو نهادی من ز ماندن دل بُریدم دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد سر چه باشد؟ تیر عشقت را به جان خود خریدم بانگ "وا اماه" سر دادم چو بازویم شکستند سوختم تا آه زهرا را دم آخر شنیدم جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم...
410.6K
سینه زنا_گریه کنا قدم قدم بریم در خونه شاه بزار بگم :از درد و دلا... چجوری خون کرده دل و روضه شام.. ای وای ای وای یادم نمیره از سره بریده یادم نمیره از دل سکینه یادم نمیره طبق آوردن یادم نمیره چی بابام کشیده یادم نمیره موهامو کشیدن یادم نمیره سرمو شکوندن یادم نمیره چی سرم آوردن یادم نمیره دلم و سوزوندن اومدم فرار کنمـ زجر من و تعقیب کرد اومدم خواهش کنم شمر من و سیلی زد چقده بی حیان بابا بابا میزنن بی هوا بابا بابا سر ز تن شده جدا بابا بابا 🥀✍ ارسالی از کاربران کانال
ناگهان دید کربلا لرزید عمو افتاد خیمه ها لرزید دست عمه که بی هوا لرزید تن فرزند مجتبی لرزید عمو از صدر زین غریب افتاد دست یک عده نا نجیب افتاد : حسن كردي عمه ببین عمو چه بی حال شده عمه عمو وارد گودال شده عمه ببین جلو چشِ مادرش به زیر دست و پا لگدمال شده *دستش رو كشيد، زد به دلِ لشكر، هر شهيد رَجَز داشت، هر شهيدي خودش رو معرفي مي كرد، اين يازده ساله يه رجز خونده تا دنيا دنياست باقيه، از لابلاي اسبا فرار مي كرد به طرفِ گودال، داد ميزد:" وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" بخدا عموم رو رها نمي كنم... اومد رسيد ديد گرد و خاكِ، خوب گرد و خاك كه نشست، يهو چشمش باز شد، ديد موهاي سَرِ عمو دستِ قاتلِ، شمشير بالا رفته...*  ببین قیامتي شده دور و برش  نشسته یه حرومی روی پرش بذار سپر كنم خودم رو براش مگر نه دق ميكنه باز مادرش *شمشير بالا رفت، دست عبدالله بالا رفت، شمشير پايين اومد بازو قطع شد، دست قطع شد، اي حسين.... افتاد تو بغلِ ابي عبدالله، عينِ عبارت رو بخونم"فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِيَدِه"صداي شكستن استخوان اومد" فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ، فَإِذا هِيَ مُعَلَّقَة" دست به پوست آويزان شد، افتاد تو بغلِ حسين، يهو يه ناله زد: "فَنَادَى يَا أُمَّاهْ"  گفت: واي مادرم!... هنوز ابي عبدالله يه ذره رمق داشت"فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ" دو دستي حسين، عبدالله رو بغل گرفت، گذاشت رويِ سينه... اينجا حرمله اومد، ديگه بچه ي يازده ساله ي دست بريده تير سه شعبه نميخواد، چرا حرمله؟ دستت بشكنه... حرمله يه بار يكي از تيرهاش رو خرج كرده بود، اونم سهمِ گلوي علي اصغر شده بود، حرمله تيري كه به علي اصغر زده از دور زده، امام حسين علي اصغر رو روي دست گرفت، بچه پيدا شد، حرمله كمين كرده بود، امام داشت حرف ميزد يهو ديد بچه داره دست و پا ميزنه، حرمله اولين تير رو از دور زد، بي هوا زد، چون هدف معلوم بود، از دور شليك كرد، تير دوم برايِ عبدالله بود، از دور نزد، اومد بالاي گودال، از نزديك، خودمونيشو بگم؟ تيرِ خلاص زد، يه جوري زد، گلو تو بغل حسين پاره شد،حسين....  افتاد تو بغل حسين، آخرين شهيد توي گودالِ، تو بغلِ حسينِ، نه حسين ميتونست برش داره، نه حسين مي تونست جداش كنه، اين بچه روي بدن حسين موند، ده نفر اسب هاشون رو آوُردن، رو بدن با اين اسبا رفتن، اين بدن با حسين يكي شد...* زينب گرفته دست به سر ميكند نگاه درهم شده حسين و حسن بينِ قتلگاه *به نيت فرج سه مرتبه بگو: ياحسين!...* ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمه روزمون سیاهه عمو بین قتلگاهه پناه عالم بی پناهه تو گوداله گودال جنجاله پیکر پاماله خستم از این دنیای دو رو داره دلم میشه زیر و رو انگار بابامه تو گوشم میگه برو عبدالله پیش عمو **** زیر دست و پا دویدم تا به مقتلت رسیدم تو دست قاتل موتو دیدم تو تنهایی رو خاکایی آه یا عَماه آه بابایی چی اومده آخه سرت عمو کاشکی نبینه خواهرت عمو سه شعبه ی آخر حرمله دوخته منو به پیکرت عمو آه وا عَماه آه وا اُماه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خدا کنه که عمه جون نبینه ◾️◾️◾️◾️ خدا کنه که عمه جون نبینه که صورت عمو روی زمینه ◾️◾️ ببین که راه نفسش رو بستی بی حیا پاتو وردار از رو سینه ◾️◾️ تو معرکه هلهله بود و فریاد تیر سه شعبه که به سمتت افتاد ◾️◾️ اونی که عمامه رو از تو دزدید برا چی وایساده دیگه چی می خواد ◾️◾️ عجب قیامتی تو قتلگاهته جماعتی ◾️◾️ هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی ◾️◾️ هوا نمونده که نفس بگیرم باید تنت رو روی دست بگیرم ◾️◾️ عمو اجازه بده تا از اینا عبای پیغمبرو پس بگیرم ◾️◾️ به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت آخه کجا بره خواهر بی پناهت ◾️◾️ گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد آبو می ریزه دور قتلگاهت ◾️◾️ رسیده مادرت نشسته بالا سر پیکرت ◾️◾️ رسیده قاتلت می خواد چیکار کنه با حنجرت ◾️◾️ دعوا شده برا بریدن سرت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
Mirdamad Shab 05 Moharam 1401 a (8).mp3
10.59M
ای عمو من از ازل مجنون و پابست توام یار بی دست توام تا ابد شاگرد عباس تو و مست توام یار بی دست توام 🎤 @majmaozakerine
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت  بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت  بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید  در عسل خواستن آری به برادر می رفت  تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد  با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت  دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت  مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت  دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و  پنجه­ی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت  رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده  تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده  دید راضی است به معراجِ شهادت برسد  مطمئن است و به خون كرده وضو آماده  آه، با كُنده­ی زانو به رویِ سینـه نشست  چنگ انـداختـه در طرّه­ی مو، آمـاده  هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد  ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده  ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند  خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده  بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله  زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت  درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت  استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست  آه از این صحنه­ی جانسوز دلِ سنگ گرفت  گوهـرش را وسـطِ معـركه­ی تاخت و تاز  به رویِ سینه­ی پا خورده­ی خود تنگ گرفت  با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو  مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت  بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن  باز هم چهره­ی خورشید ز خون رنگ گرفت  علیرضا شریف
شهید شد گودال و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال حسین سوره‌‌ی نور ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال و جسم عبدالله مراد بود و برایش مرید شد گودال رسید حرمله و به زنده ماندن او نا امید شد گودال پس از سنان و شَبَث رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال به تن گره خورده زره شده‌ست و به روی بدن گره خورده ببین که در گودال به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده تمام شد دوری تن حسین به جسم حسن گره خورده که جسم عبدالله چنان کفن به تن بی کفن گره خورده به لکنت افتاده چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده چقدر سُم ستور میان همهمه بر پیرهن گره خورده مهدی_رحیمی