﷽
💚مقدمتان را به کانالی
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚
🎬کانال متن روضه مجمع الذاکرین
مطالب به روز و مناسبتی از اینجا دریافت کنید 👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
12-Mirdamad-MiladeEmamZaman1397-002(rasekhoon.net).mp3
2.46M
🌹#ولادت_امام_زمان_عج
🌹#سرود_زیبا
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
.
🌹#ولادت_امام_زمان_عج
🌹#سرود
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
💫💫💫💫💫💫💫💫
من انتظار می کشم فراق یار می کشم
یه عمری اسمتو دارم هوار می کشم
دارم هوار میکشم هوار یار می کشم
خودم رو خار می کشم
تو رو بهار می کشم رخ نگار می کشم
چه بی غبار می کشم
یه روز برا درد دل تو رو کنار می کشم
سلام زندگی سلام عشق من
صدا میزنم حجه ابن الحسن
به این مقام دل خوشم شدم غلام دل خوشم
به تو سلام میدم و به این سلام دل خوشم
با یک سلام محضرت میره دل نوکرت
با رخصت از مادرت میشم فدای سرت
💫💫💫💫💫💫💫💫
بذار بشم یاورت سیاهی لشکرت
شهید میشم اخرش اقای من برابرت
سلام زندگی سلام عشق من
صدا میزنم حجه ابن الحسن
نبیره حیدر و نواده فاطمه
شبای قدر ای اقا قرارمون علقمه
قرارمون کربلا با دسته نوکرا
پایین پای اقا بگیم که روحی فدا
یا سید الشهدا به جان صاحب لوا
عموی مشکل گشا علمدار کربلا
من از گهواره تا قلب کفن
صدا میزنم حجه ابن الحسن
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹#ولادت_امام_زمان_عج
🌹#مدح
✍شاعر:حسن لطفی
💫💫💫💫💫💫💫💫
ايليائيم از دهات شما
از تبارِ ترنُمات شما
آسمانها هميشه گُم بوده اند
پایِ هر سبزه ی حيات شما
روزگارم گذشته شكر خدا
در جوار لبِ فرات شما
كوزه ام را دوباره پُر كردم
از سرِ چشمه ی نجات شما
زندگیِ مرا چه شيرين كرد
نفس شاخه ی نبات شما
سفره ام پهن، خانه ام سر سبز
برِكت دارد از زكات شما
آب و نانم رسيده از آن روز
كه نشستم سرِ بساطِ شما
پنج نوبت به پشتتان هستیم
وقتِ حی علی الصلوة شما
باغ ما میوه های فطرت داد
محض روی توجّهات شما
الغرض داده است بر دستم
با دو دستش خدا براتِ شما
تا قيامت فرشته باران باد
سر هر ريشه ی قمات شما
شکر از ايل كربلا هستيم
ما زمين خورده ی شما هستيم
به سمرقند یا بخارایی
یا به شن زارهای صحرایی
محملت بی غبار و راهت سبز
خوش نشین بر بُراق زیبایی
سر راهت قبیله ی مجنون
پشتِ سر چشمهای لیلایی
آی بالا بلند کشمیری
کِی به این آب و خاک می آیی
لهجه ات هاشمی و زینب وار
مثل نهج البلاغه شیوایی
تا بدین ناز میروی آقا
می بری از خدا شکیبایی
صید کردی نگاه آهو را
یعنی آقا زِ نسلِ زهرایی
کاروان را شبی بیار این سو
تا که چشم مرا بیارایی
به هوایت پریدنم عشقست
به رهت سر بُریدنم عشقست
نامتان رنگِ كيميا دارد
ريشه در باور خدا دارد
نامتان از كجا تراوش كرد
كه چنين حس ربنا دارد
بر عقيق دلش نوشته خدا
چقدر نامتان صفا دارد
سرگذشت من و شما زيباست
چهارده قرن ماجرا دارد
چهارده قرن نه پيش از عشق
پيش از پيش ابتدا دارد
جبرئيل از شعاع تو دانست
كه خدا جلوه تا كجا دارد
چهارده تن ميان يك قابند
كه در آن عكسی از شما دارد
بابی انت سيد و السادات
بر تو و خاندان تو صلوات
دور آخر به مِی كشان اُفتاد
ساقيا مطلعت مباركباد
خوش بحال كسی كه بر چشمش
چشم تو فرصت تماشا داد
مژه ها را بگو مرا گيرند
ناز دارد نگاه اين صياد
گرچه اينسان خرابمان كردی
نفست گرم و خانه ات آباد
دل زِ شوقت به سينه می كوبد
مثل تيشه به بيستون فرهاد
لا به لبهای ماست الا انت
تب ديوانگيست بادا باد
ميدهد طعم شير مادرمان
نظرت ، با من است مادر زاد
ميزنم نعره هر طپش يا عشق
ميكشم سمت خيمه ات فرياد
گره ی بسته ی مرا واكن
روی قلبم دوباره امضا كن
خانه لبریز بوی اسفند است
غرق گلهای سرخ الوند است
پای دیوار بین شب بوها
لاله ی دامن دماوند است
شب عید است حاجتش بدهید
پشت در یوسف آرزومند است
زود معراج می رود یعنی
ناز این طفل با خداوند است
پدرت سیر می شود هرگز
لب تو کهکشانی از قند است
از نگاه علی و زهرا باز
سهم نرگس همیشه لبخند است
دل ما بند توست با عباس
نقش سربند توست یا عباس
برف بودیم و آبمان کردی
بین سرما مذابمان کردی
ریختی بین قالب عشقت
عاقبت مستجابمان کردی
گرچه در پشت ابرها بودی
چشمه ی آفتابمان کردی
تا نویسیم سر گذشتت را
سینه سینه کتابمان کردی
تکه سنگی رها و گم بودیم
خط کشیدی شهابمان کردی
با سر انگشت آسمانی خود
كوزه های شرابمان كردی
يك شقايق به جای دل دادی
مثل آيينه قابمان كردی
هرچه مردم جوابمان كردند
با نگاهت حسابمان كردی
گوشه چشمی بلند مرتبه ام
آشنایم گدای هر شبه ام
عرش خود را در این سرا گم کرد
کنج ایوانِ سامرا گم کرد
بسکه چرخید در مدار شما
که زمین خط استوا گم کرد
آسمان با درخشش چشمت
ماه را با ستاره ها گم کرد
برد خورشید را ز محضرتان
در نواحیِ نا کجا گم کرد
باز هم در هجوم مشتاقان
نوح آمد ولی ردا گم کرد
هفت پشتِ بهشت می لرزد
که تو را دید دست و پا گم کرد
خوش به چشمی که با تماشایت
بین محراب قبله را گم کرد
با غمت خاک سرشته بیا
روی پیشانیم نوشته بیا
آتش سینه ی نیستانی
که مناجات ماه شعبانی
جمکران دلم گرفته ببین
میروم بی تو رو به ویرانی
ما قنوتی ترک ترک خورده
تو زلالی شبیه بارانی
از شما ...بر بهشت می ارزد
کاسه ی آبی و خرده ی نانی
باز باران گرفته تا دم صبح
در قنوتت مگر چه می خوانی
جمعه ای باز هم گذشت و نشد
که رهایم کنی ز حیرانی
جمعه هایی که دیر می آیند
جمعه هایی عجیب طولانی
می کند سردی جدایی تو
روزهای مرا زمستانی
راستی درکجای این خاکی
کربلا یا که در خراسانی
بادها می وزند و می گویند
شاید امشب بقیع می مانی
گاهی از بوی سیب می فهمم
علقمه رفته ای به مهمانی
شاید امشب مدینه ای شاید
یا که شاید دمشق ،می دانی
هر کجا یی همیشه قلبت شاد
هر کجایی سرت سلامت باد
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🌹#ولادت_امام_زمان_عج
🌹#سرود
🎤مداح:حاج مهدی رسولی
💫💫💫💫💫💫💫💫
با اولین بارون که میباره
می آیی و این اول دنیاست
رویای روزی که تو برگردی
زیبایی چشم انتظاری هاست
سامون این دلهای بی سامون
تو اَبری و ما تشنۀ بارون
برگرد و با لبخندِ زهراییت
آرامشُ به خاک برگردون
دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم
من زندگیمو با مددِ از عشق تو میسازم
ای بالِ پروازم ..
دیگه غصه ندارم
اگه دعایِ تو پشتِ سرم باشه
دیگه کم نمیارم
اگه دعایِ تو پشت سرم باشه
این خاک با اهلش نمیسازه
ای آسمون پا در میونی کن
ای سورۀ رحمت ببار اینجا
خاکِ زمینُ آسمونی کن
از زخمِ تو قلبت خبر داریم
میدونیم از این خاک دلگیری
اما نگو تو این غریبی ها
دستای دنیارو نمیگیری
دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم
من زندگیمو با مدد از عشقِ تو میسازم
ای بالِ پروازم ..
دیگه غصه ندارم
اگه دعایِ تو پشت سرم باشه
دیگه کم نمیارم
اگه دعای تو پشت سرم باشه
صبح از شبِ چشم تو سر میره
لبخندِ تو معنایِ خورشیده
بیچاره تقویمی که یکعمره
روزای خالی از تو رو دیده
امیدِ روزی که تو برگردی
این زندگی رو زندگی کرده
تو کعبۀ سیار دنیایی
چون قبله هم دورِ تومیگرده
دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم
من زندگیمو با مدد از عشق تو میسازم
ای بالِ پروازم ..
دیگه غصه ندارم
اگه دعایِ تو پشت سرم باشه
دیگه کم نمیارم
اگه دعای تو پشت سرم باشه
رودیم ولی از پا نمیوفتیم
این رود راه افتاده دریا شه
دنیای ما از عشق پر میشه
پای شهادت که وسط باشه
هرچند سرتا پا پر از دردیم
با دست خالی اومدیم اما
با دست خالی برنمیگردیم
دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم
من زندگیمو با مدد از عشق تو میسازم
ای بالِ پروازم ..
دیگه غصه ندارم
اگه دعایِ تو پشت سرم باشه
دیگه کم نمیارم
اگه دعای تو پشت سرم باشه
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💠 ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان مبارک باد .
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آنانکه عابدند، به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند، به یک تکه نان خوشند
از هر دو تا نگار، یکی ناز میکند
عشاق روزگار، یکی در میان خوشند
نانی که میپزند به همسایه میرسد
این خانواده با خوشی دیگران خوشند
این سفره دارها که شدم میهمانشان
بعد از بیا، بروست، ولی با بمان خوشند
ما میخوریم و اهل کرم شکر میکنند
با این حساب بیشتر از میهمان خوشند
جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده
عشاق با معاملههای گران خوشند
با اخم خویش راه فرار مرا ببند
صیاد اگر علیست، همه با کمان خوشند
در نقطه نقطهی دل شیعه حرم زدند
بر بام خانه مشعل دارالکرم زدند
وقتی دخیلها گره این درند و بس
این خانواده نیز گداپرورند و بس
اینان که سنگ را به نظر فضه میکنند
از کودکی قبیلهیشان زرگرند و بس
در آستان شمع که طور مقدسست
پروانهها همیشه مقربترند و بس
دل دادن و ندادن ما دست ما نبود
اینان به شیوهی خودشان دلبرند و بس
بگذار بشکنند دلم را یکی یکی
اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس
ارباب زادهها همه ارباب میشوند
چون بندهزادهها که همه نوکرند و بس
این خانوادهای که مرا صید کردهاند
حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس
وقتی میان کوچهی ما راه میرود
یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس
ای بهترین! یگانهترین آفریدهها!
پیغمبر تمام پیمبر ندیدهها!
بیدار بود از سر شب تا سحر، پدر
میزد صدات با همه جای جگر، پدر
آهویی و به دام تو افتاده است شیر
عمه اسیر توست، ولی بیشتر، پدر
لیلا زیاد محضر آن دو نمیرسید
تا خوب ارتزاق کند از پسر، پدر
خیلی نیاز داشت زبان واکنی علی
خیلی نیاز داشت بگویی: پدر، پدر
تو یوسفی و دور مشو از مقابلش
وابسته است بر روی تو آنقدر پدر
پیش پدر رسیدی اگر، قد بلند کن
در آرزوی سرو رشید است هر پدر
ای مظهر صفات نبی! هیچ کس به تو
این قدر احترام نکرده مگر پدر
به به! به این مقام که پایین پا پسر
به به! به این مقام که بالای سر پدر
از بس نشسته موی تو را شانه کرده است
حالا دلش به گیسوی تو خانه کرده است
حاضر شدم برای اویس قرن شدن
شهر مدینه رفتن و دور از وطن شدن
حاضر شدم برای "تو" ازخویش بگذرم
دیگر مرا بسست گرفتار "من" شدن
لبهای تو همین که به خود آب میزند
نزدیک میشود به عقیق یمن شدن
میل رسول دیدن تو چارهش آینهست
پس واجب است محو درین خویشتن شدن
تنها تو میتوانی ازین کارها کنی
ابن الحسین بودن و ابن الحسن شدن
دل آن زمان که خانهی مهر تو میشود
اقرار میکند به بهشت عدن شدن
ای خاک پای مرکب تو کیمیای من
جنت برای مردم و خاکت برای من
وقتی که نیست خاک رهت، سر برای چه؟
وقتی که نیست در حرمت، پَر برای چه؟
اهل کرم مقابل در ایستادهاند
با این وجود پس، زدنِ دَر برای چه؟
وقتی تو سُفرهی حسنی پهن کردهای
پس سرزدن به سُفرهی دیگر برای چه؟
گر تو ادامهی علی کوفه نیستی
پس آمدهست این همه لشگر برای چه؟
ای خاک بر سر همه، تاج سرم شکست
افتاده زیر پا علی اکبر برای چه؟
مغرب نیامدهست هنوز ای مؤذنم
بالای نیزه رفتهای آخر برای چه؟
ما سعی میکنیم ولی یک عبا کم ست
اصلاً شدی تو چند برابر برای چه؟
عمه اگر برای من و تو نیامدهست
پس دست برده است به معجر برای چه؟
ای سایهی تو بر سر عمه! بلند شو
به احترام معجر عمه بلند شو
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
چشمانمان بر دست ذرهپرور لیلاست
مستی ما از نام مستیآور لیلاست
یک قافله حور و پری، دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست
دل میتپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست
کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوبمان مارا به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشن فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوتنامه لطف دیگر لیلاست
امشب برای شمس دین، قرص قمر آورد
بانو برای شاه عالم، شیر نر آورد
یک دسته گل، یک پارچه آقا، پسر آورد
صاحب نفس، صاحب لوا، صاحب جگر آورد
میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست
در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کمال احمد
در بین میدان مرتضی و در جمال احمد
ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولود مدینه، محشر لیلاست
"والیل" قطعاً مدحت گیسوی او باشد
مصداق ناب "والضحی" هم روی او باشد
عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد
"إنا هدیناه السبیل "اش سوی او باشد
شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست
با یک نظر از مُهر تربت، باده میسازد
سجادها از وصلهی سجاده میسازد
"قد قامتِ…" او قبله را آماده میسازد
با یک نفس، صدها مؤذنزاده میسازد
الله اکبر! او علیِ اکبر لیلاست
در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی
با نعرههایش میکند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی
سر میزند مثل سپهداران به تنهایی
شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست
رود زلالی هست و دریا میشود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی
مثل عموی خویش، سقا میشود گاهی
جمع تمام آینهها میشود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست
با روضهاش، راز پریشانی ششگوشهست
مرثیهی همواره طوفانی ششگوشهست
هم رونق شبهای روحانی ششگوشهست
هم شک ندارم باعث و بانی ششگوشهست
کربُبَلا سرمست سیب نوبر لیلاست
::
قطعاً تحمل کردن زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیز نیمهجان سخت است
راهی شدن تا کوفهی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست
تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پشت مَرکب، بی هوا افتاد
با "یا أبا"یش ولوله در خیمهها افتاد
این ارباً اربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلاییها! جوانِ پرپر لیلاست
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
میايستم امروز خدا را به تماشا
اي محو شکوه تو خداوند سراپا
اي جان جوانمرد! به دامان تو دستم
من نيز جوانم، ولي افتادهام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
اي عشق مينداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم اي پسر عشق
يعني که مکن با دل من هيچ مدارا
با آمدنت قاعدهي عشق به هم خورد
ليلاي تو مجنون شد و مجنون تو ليلا
تا چشم گشودي به جهان، ساقي ما گفت:
"المنة للَه که درِ ميکده شد وا"
ابروي تو پيوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تولا و تبرا
اي منطق رفتار تو چون خلق محمد
معراج براي تو مهياست، بفرما!
اين پردهاي از شور عراقي و حجازيست
پيراهن تو چنگ و جهان دست زليخا
دل مانده که لبهاي تو انگور بهشتي است
يا شيرخدا روي لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشاي حسين است
هر چند حسين است تو را محو تماشا
"چون چشم تو دل ميبرد از گوشهنشينان"
شد گوشهي ششگوشه براي تو مهيا
از گوشهي ششگوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علي شد همهی شهر، ولي من
مجنون علي اکبر ليلام به مولا
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی