Karimi-Ehyae Shab Nimeh Shaban 1393-001.mp3
2.46M
#مناجات
یاصاحب الزمان به ظهورت شتاب کن
#احیای_نیمه_شعبان
حاج محمود کریمی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
459.6K
#زمزمه مناجات با خدا
#احیای_نیمه_شعبان
کربلایی روح الله کمایی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Karimi-Ehyae Shab Nimeh Shaban 1393-001.mp3
2.46M
#مناجات
یاصاحب الزمان به ظهورت شتاب کن
#احیای_نیمه_شعبان
حاج محمود کریمی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#احیای_نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
#ترکیب_بند
بند اوّل شعر
نیمه ی ماه رسید و مهِ زهرا نرسید
دل ز کف داده ولی ماه دلآرا نرسید
گرچه خوب است چراغانی هر شهر ولی
ما همه دیده بره ، یوسف زهرا نرسید
به چراغانی این شهر نباشم دلخوش
اصل ما دیدن مولاست که مولا نرسید
ما همه تشنه ی دیدار رخ یار ولی
کس نپرسید چرا تشنه به دریا نرسید
ما به احیای شبِ نیمه ی شعبان مشغول
بی خبر این که چرا صاحب احیا نرسید
ساکن کوی رضا گشته شبِ نیمه ی ماه
رفته از دست دل ما و به اینجا نرسید
گفته بودند که بالا برود آه وصال
من زمینگیرم و این آه به بالا نرسید
چه شود تا که ببینم نظری روی تو من
در شب نیمه ی شعبان برسم سوی تو من
بند دوّم
نیمه ی ماه شد و مهر درخشان نشود
پرده بردار که شب جز به تو تابان نشود
نرسد دیده ی عاشق به وصالِ رخ یار
تا تمنّای رسیدن به تو عنوان نشود
باز احساس من آن است که با این همه نور
بی تو این کوچه و بازار چراغان نشود
ما پریشان فراقیم نپرسید چرا
عاشقی نیست که از هجر پریشان نشود
بهترین جای وصال من و آن یار اینجاست
هر کجا باز روم خاک خراسان نشود
نخورد آب زمینی که بلند است بیا
تا نخواهند کسی قابل احسان نشود
گل به دیدار تو خندان شود ای عشق ولی
تا نگاهی نکنی غنچه که خندان نشود
ما همه ساکن گلخانه ی نیکوی توایم
شب میلاد تو و منتظر روی توایم
بند سوّم
شبِ میلاد تو و در تب و تابیم بیا
جاده در جاده همه پا به رکابیم بیا
ای تو آبادی دلهای به خون خفته ببین
مثل ویرانه ز هجر تو خرابیم بیا
از طلوع رخ نورانی تو فهمیدیم
تو عیان هستی و ما غرق حجابیم ، بیا
دشت بی آبی هجران شده قربانگه دل
ما درین دشت پی جوشش آبیم بیا
مگر از صوت قدم های تو بیدار شویم
ما که از غفلت خود خسته و خوابیم بیا
چهره بر خاک کف پای تو خواهیم گذاشت
جملگی در پی آن لحظه ی نابیم بیا
با تمنّای وصال تو به طوس آمده ایم
ما همه منتظر صوت جوابیم بیا
هر نفس نام تو را برده و خواهان توایم
به خراسان رضا آمده مهمان توایم
بند چهارم
بی تو خون می رود از دیده و دلها چه کنیم
خود بگو ، از غم هجران تو مولا چه کنیم
بی تو ای منجی عالَم شده دل غرقِ بلا
ما و این کشتی بشکسته به دریا چه کنیم
امشب ما که گذشت ای مه شبهای فراق
با چنین حال بگو با غم فردا چه کنیم
کاروان رفته ولی آتش حسرت باقی ست
عاشقانیم بگو در دل صحرا چه کنیم
خبرِ آمدنت آمد و ما آمده ایم
گر نبینیم تو را یوسف زهرا چه کنیم
تا به وصلت برسیم آمده ایم از ره دور
گر که تأثیر نکرد این همه نجوا چه کنیم
پس ازین ناله و این سوز که باشد به جگر
چه بگوییم ز هجران تو آقا چه کنیم
شده ایم از سر محتاجی و از خجلت خود
ما پناهنده به درگاه ولی نعمت خود
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین