eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
333 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ترکیب بند برگریزان شده در پهنه‌یِ صحرایِ بلایا وَ خزانی شده گلزارِ ولا وای خدایا کاروانِ غم و اندوه و بلا رنج و مصیبت کربلایی شده یکبارِ دگر وای خدایا کاروانی همه ناله کاروانی همه شیون کاروانی همه آه و ضجّه و وای خدایا آنچنان زینبِ کبری آمد از محملِ خود زیر عرش هم خورد زمین و ناله زد وای خدایا هر کسی دِنج گزید و مجلسِ حزن به پا کرد هر کسی گوشه‌ای از دشت به پا بزمِ عزا کرد صحبت از آتش و دود و گل و سیلی و گلاب است صحبت از رویِ کبود و عطش و عصرِ عذاب است صحبت از قحطِ وفا و کرم و غیرت و عشق است حرفِ هُرمِ شرر و سوزِ جگر قحطیِ آب است صحبت از طفلِ صغیر و شیر و تیری‌ست سه‌شعبه صحبت از سینه‌یِ پر شیر و غم و رنجِ رباب است صحبت از روحِ وفا شد صحبت از کوهِ حقیقت صحبت از مشک و خَدنگ و چشم و راه است و سراب است صحبت از طفلِ خراباتی و ویرانه‌نشین است صحبت از تشتِ زر و خونِ سر و دِق به خرابه‌َست صحبت از چوبِ جفا و لب و دندانِ حسین است صحبت از زینب و طعنه صحبت از جامِ شراب است وای ای وای چه‌ها بر سرِ این قافله آمد زینبی مثلِ علی رفت چنان فاطمه آمد بغضِ این قافله وا شد عرش محزون شد و نالید دیده‌یِ فرش از این غم کاسه‌یِ خون شد و نالید سخن از تیغ و سنان و سر شد و نیزه‌سواری سخن از دخترِ انگشت‌نشان و بی‌قراری سخن از چوبِ حقارت سرِ بازار و کنیزی محملِ چوبی و خونی که زِ محمل شده جاری سخن از دخترِ شاه و کوفیان و شامیان شد از عزیزی تا کنیزی گل رسیده‌َست به خاری سخن از دستِ علی و غُل و زنجیرِ ستمگر دلِ رنجیده‌ای و نیشتری مهلک و کاری سخن از چلّه‌یِ هجرِ دل و دلداده و دلبر چلّه‌ای دردِ فراق و چلّه‌ای روزشماری سخن از خوُود و سرِ لِه شده‌یِ ساقیِ لشکر دشمنی غرّه و لرزه به تنِ طفلِ فراری با برادر خواهر از طعنه و دشنام سخن گفت از جفایِ کوفیان و مردمِ شام سخن گفت خیزُ از جا شده امروز میهمانت زنِ پیری رفتی و رختِ امیری شده تن‌پوشِ اسیری رفتی و قافله‌ات رفت بی تو امّا دلِ من ماند دلبرا از چه سراغِ زینبِ زار نگیری اِی تسلّایِ دلِ خسته‌یِ در غصّه و شینم مَرهمِ زخمِ دلِ من خیز از جای حسینم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمان: حجم: 625.8K
🎙️ 💬 🎧جاموندم جاموندم کربـلا ... 💫✨💫✨💫✨💫 🔸بند ۱ جاموندم جاموندم کربـلا من زار و درمـوندم کربـلا دق کردم از دوری با حسرت از بس غزل خوندم کربـلا دگه دق کردم از همین حسرت دیدن بیا واسم یه کاری کن حسین همه دارن میان زیارت غیر من بیا آبرو داری کن حسین «حسین جانم حسین۲ // زیارت مهمون کن» 💫✨💫✨💫✨💫 🔸بند ۲ دلتنگم دلتنگم دل تنگم بین من و رؤیام دیواره کربـلا کربـــلا کـربــــلا آب میبینم اشکام میباره نمیتونم دیگه بگم یک یاحسین اشکم با خون چشمامه رقیق دارم دق میکنم هی هق هق میکنم یه جون دارم میدم واست رفیق «حسین جانم حسین۲ // زیارت مهمون کن» ✨💫✨💫✨💫✨💫 ✍️ «منتظر» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در هوایت عشق دارد شور و حال تازه‌ای عشق تو داده به من انگار بال تازه‌ای از ستون اول این جاده در صحن توام هر قدم دارد برای من وصال تازه‌ای کربلای تو... ... شمیم سیب سرخ... در سرم هر لحظه‌ای دارم خیال تازه‌ای دیدن شش‌گوشه‌ات شد احسن‌الاحوال من تازه اینجا می‌شود آغاز، سال تازه‌ای در کنارت لحظه لحظه عمر معنا می‌شود زندگی با عشق تو یعنی مجال تازه‌ای می‌شود من هم یکی از کشتگان عشق تو...؟ می‌روم از کربلایت با سؤال تازه‌ای! ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
و رسبده ام به همان وقت بی نهایت خاص به روز خوب رسیدن به لحظه حساس به فکر جمع وسایل به ساک بستن ها وداع با همه ی دوستان عام و خاص چقدر حس قشنگی است مثل بوی سیب چقدر نرم و لطیف است کوچ سوی یاس به فکر اینکه رسیدم به شهر و می بینم که شارع ابو مهدی کنون شده احداث به خواب می روم آنجا میان بولوارش میان همهمه با راحتی و بی وسواس مرددم که بمانم به پای خستگی ام و یا ادامه دهم تا به شارع العباس چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خانۀ پدری آه ای شهر دوست‌داشتنی کوچه پس کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌هات چون دهین ابوعلی شیرین شهر آغشته با حرارت باد فصل خرماپزانِ پیوسته کوشش پنکه‌های بی‌تأثیر فُندق سال‌خوردۀ خسته سرخوشی‌های بی‌حدم می‌زد پرسه در کوچه‌های بی‌هدفی دعوتم کرد سمت طعم بهشت ناگهان عطر قیمۀ نجفی سیدی گم شدم، حرم... مولا... از کجا می‌شود به او برگشت عربی گفت و من نفهمیدم باید از شارع الرسول گذشت در حرم گم شدم که می‌دیدم بین دریای بی‌کران دریا ریخت مضمون تازه در شعرم صحن تو، صحن حضرت زهرا سنگ، دُرّ می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه در واژه با امین الله زائران تو شاعرند همه فرصت با تو بودنم چون ابر لحظه در لحظه می‌شود سپری غرق آرامشم، پر از رؤیا حرم توست خانۀ پدری لنگر آسمان! ستون زمین! تو به جبریل داده‌ای پر و بال مستی‌ام را خودت دو چندان کن یاعلی یا محول الاحوال! باز هم در شکوه ایوانت مستم، آشفته‌ام، پریشانم دارم آن شعر روی ایوان را جای اذن دخول می‌خوانم: «زائران درگهت را بر در خلدبرین می‌دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین» بین این چارپاره خوابم برد رفتم از خویش و دفترم جا ماند یک نفر مثل من درون حرم داشت شعری برایتان می‌خواند زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلام علیک یا ساقی من علیک السلام می‌خواهم سیدحمیدرضابرقعی از کنار بارگاه امیرالمومنین علی علیه‌السلام دعاگو هستم. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴🏳یازینب مددی🏳🏴 لاله زار کربلا را، مرغ گلشن، زینب است بزم عشاق بلا را، شمع روشن، زینب است زینت بیت ولایت، نور چشم مرتضی فاطمه جان نبی را شمع دامن، زینب است گوهر دریای دانش، صاحب فضل و ادب پرتو علم لدن، در دار ایمن، زینب است قهرمان کربلا، آزاده ی دشمن شکن نزد سیلاب ستم، چون سد آهن، زینب است آنکه در بند ستم، مانند مولی خطبه خواند زآن فصاحت شد بلند، فریاد احسن، زینب است (مارایت،الا جمیلا) منطق و فریاد اوست خطبه هایش چون علی موزون و متقن ، زینب است آن پرستاری که‌ در ویران سرای شام تار کودکان بی پدر بودش بدامن، زینب است 🏳🏳🏳🏳🏳 التماس_دعا، سیدجلال حسینی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اى جان ما فداى تو؛ لبيك ياحسين هستى است رونماى تو؛ لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو؛ لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعينْ تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو: لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو؛ لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو؛ لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو؛ لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو؛ لبيك ياحسين :: پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ای‌ست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمی‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زبانحال حضرت زینب س دراربعین بعدیک اَربعین اسارت من آمدم اَزسفربرادرجان کوله بارم پُراَزغَم ودَرداَست شده أم خونجگربرادرجان لحظه هایَم بدردوغم طی شد آسمان اَزغَمم تباکی کرد آفَرینش زمأتم ودَردَم باغم وغُصّه سینه چاکی کَرد زنده ماندم بشوق دیدارَت تازَنم بوسه بَرمَزارتو گرچه قدّم زمأتمت خم شد آمدم بازهم کنارتو ذات حق درکتاب خوداَزصَبر آیه درآیه مُحکم آوَرده پیش صَبروصلابتم دیگَر صبراَیوّب هم کَم آوَرده بَرسَرِنَی سَرتورادیدم که مُنَوَّرچوماه تابان بود چهرهٔ خواهران مهجورَت پُشت اَبَرحجاب پنهان بود بازبان علی چودرکوفه خطبه خواندم یَزیدرُسواشد دیدگانم بروی نَی بودو نیزه پیش یَتیم توتاشد چون خدارابُزُرگ می دیدَم دُشمَنَت راحَقیرمی دیدَم ظاهراً ما اَسیراو بودیم لیک اورا اَسیرمی دیدَم خسروی فَر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به جست و جوی صدایی به جاده آمده‌ایم دلیم و در پی غم، بی‌اراده آمده‌ایم جنون صدا زده ما را که مثل نامه‌ی فاش به سوی مقتل خون، سرگشاده آمده‌ایم اسیر کوه و بیابان شد اهل خانه‌ی تو... به کربلای تو با خانواده آمده‌ایم سوار کشتی صلحیم در مسیر نجات اگرچه باز به ظاهر پیاده آمده‌ایم سبک‌تر از نفس ساکنان عالم قدس به شانه بار امانت نهاده آمده‌ایم و رودخانه ادب کرد و سینه‌خیز آمد جسارت است که ما ایستاده آمده‌ایم در آتش غم تو تیغ آب‌دیده شدیم که خاک را همه بر باد داده آمده‌ایم تو صاف و ساده خدا را به ما نشان دادی که ما به دیدن تو، صاف و ساده آمده‌ایم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی با پرچم سیاه به همراه هیأتی از نامه‌های اهل محل کوله‌ها پر است بر شانه می‌بریم چه بار امانتی سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک طفلی که نیست هستی او غیر شربتی هر خانه موکبی‌ست که بیتوته‌گاه ماست بر روی ما گشوده شده باب رحمتی پای عمود روضه سقا شنیدنی است باید قلم به دست نوشت از شهامتی... باز این چه شورش است که در راه کربلاست باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی! کم نیست بغض‌های گره خورده بر ضریح اما به غیر اشک نداریم حاجتی ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹شوق کعبه🔹 یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبۀ احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور... دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سِرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور... «حافظا» در کنج فقر و خلوت شب‌های تار تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7