بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_ولادت
#محمدحسین_رحیمیان
ما خاک بوس آستان اهل بیتیم
شکر خدا از نوکران اهل بیتیم
مانوس، با پیر و جوان اهل بیتیم
دلدادگان دودمان اهل بیتیم
ما زیر دین خانِدان جود هستیم
ما در پناه مهدی موعود هستیم
ما اهل ایران امت صاحب زمانیم
هر روز و شب در خدمت صاحب زمانیم
شکر خدا که رَعْيت صاحب زمانیم
یک عمر زیر منت صاحب زمانیم
آقاتر از مولای ما دنیا ندارد
جز او کسی دیگر هوای ما ندارد
آقا سلام ، عرض ادب ، عرض ارادت
بار دگر در حق ما کردی محبت
مثل همیشه داده ای ما را خجالت
در مجلس میلاد تو گشتیم دعوت
با مهربانی سوی خود ما را کشاندی
هر خوب و بد را پای این سفره نشاندی
تو مثل زهرا مادرت مشکل گشایی
در شادی و غم یار هر شاه و گدایی
تو تکیه گاه و محرم اسرار مایی
دیدیم از تو مهربانی ، با وفایی
لطف تو از دل برده کل غصه ها را
دست دعای تو گرفته دست ما را
ای دلشکسته از غریب و آشناها
ای غیبتت زیر سر امثال ماها
خیلی به درد تو نخورد این ادعاها :
آقا بیا آقا بیا آقا بیاها
ما جان خود را هدیه بر جانان نکردیم
ما لطف بسیار تو را جبران نکردیم
بر این شب دنیا بتاب ای ماه پنهان
درد است در دل ها ولی کو راه درمان؟
پر گشته این عالم ز غم های فراوان
عید و عزا بی تو ندارد فرق چندان
خیری نمی بینیم از دورانِ بی تو
بس نیست آقا نیمه ی شعبانِ بی تو؟
گم شد بدون تو در عالم مهربانی
کم می شود پیدا دل صاحب زمانی
آقای من اینجا نه پیری نه جوانی
چون مهزیار از تو نمی گیرد نشانی
جای شهیدان جای انصار تو خالیست
آقا ببخش اینجا کسی فکر کسی نیست
آقا بیا و حال دنیا را عوض کن
این روزگار سرد اینجا را عوض کن
هویی بکش ، بی بال و پرها را عوض کن
آقا به جان مادرت ما را عوض کن
وقتش شده با گوشه چشمی یا دعایی
مثل خودت ما را ابالفضلی نمایی
ای که شده قلبت پریشان ابالفضل
ذکر لبت هر روز و شب، ای جان ابالفضل
ای بی قرار داغ دستان ابالفضل
گریه کن لب های عطشان ابالفضل
از روضه او هر دلی در التهاب است
قبر عمویت هم قد طفل رباب است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_ولادت
#غلامرضا_سازگار
ای زمین سامره طور تجلّا خوانمت
یا بهشت حضرت باری تعالا خوانمت
سرزمین مکّه یا گلزار بطحا خوانمت
جبهه هفت آسمان با عرش اعلا خوانمت
کعبۀ پیغمبران یا طور سینا خوانمت
قبلۀ امید فرزندان زهرا خوانمت
هر چه هستی طور دل سینای جان میدانمت
زادگاه مهدی صاحب زمان میدانمت
نو عروس فاطمه امشب محمّد زادهای
دختر شاهنشه رومی و احمد زادهای
اختر برج ولایی، ماه امجد زادهای
هیکل توحید یا روح مجرّد زادهای
عابدی معبود و یا عبدی مؤید زادهای
پای تا سر مظهر دادار سرمد زادهای
انبیا را اولیا را، جان جان است این پسر
مصلح کل مهدی صاحب الزمان است این پسر
کودکی نورس مپندارش که پیر آدم است
رهنمای آدم است و مقتدای عالم است
انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است
هم خطاب مبرم است و هم کتاب محکم است
هم بدرد جان دوا هم زخم دل را مرحم است
نوح دل، یوسف لقا، موسی بیان، عیسی دم است
شیعه تنها مصلح کلّ بشر میداندش
عالم خلقت امام منتظر میداندش
نرگس امشب تا سحر با مرغ شب بیدار باش
صبحدم چشم انتظار وعدۀ دیدار باش
دیده بگشا در تمشای رخ دلدار باش
در رخ دلدار محو جلوۀ دادار باش
شاهد لبخند گل در دامن گلزار باش
در نشاط و شور و شادی باغبان را یار باش
شب دعایت روح را غرق حلاوت میکند
صبح مهدی در برت قرآن تلاوت میکند
ای عروس فاطمه ام العلوم الکامله
ای جهان قربان حملت ای بمهدی حامله
ای تو را سادات زنهای بهشتی قابله
خیز از جا و بجا آور نماز نافله
نور شد بین تو و چشم حکیمه فاصله
کاروان دل به پا آمد امید قافله
حبذّا یار آمده یار آمده یار آمده
یوسف گم گشتۀ زهرا به بازار آمده
نرگس امشب موسِئی با نور طور آوردهای
یا مگر داور دیگر باز بور آوردهای
آدم است این یا ملک یا آنکه حور آوردهای
یا بدامن مظهر الله نور آوردهای
آفرینش را به شوق و وجد و شور آوردهای
سید الاشهاد را بدر البدور آوردهای
از زمین یک آسمان توحید داری در بغل
ماه دورت گردد و خورشید داری در بغل
قلب امکان، رکن ایمان، جان جان ماست این
ناخدای کشتی دین مصلح دنیاست این
لنگر و طوفان و موج و ساحل و دریاست این
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیساست این
نور و طور و فجر و قدر و کوثر و طاهاست این
ای دو صد یوسف فدایش یوسف زهراست این
نامش از اهل زمین و آسمان دل میبرد
چهرهاش نادیده از خلق جهان دل میبرد
والد خلق خدا در نقش مولود آمده
در جمال عبد پیدا، حُسن معبود آمده
آفتاب ظلّ جان یا ظلّ ممدود آمده
بحرهای آرزو را دُرّ مقصود آمده
با لوای حمد بشتابید محمود آمده
آی مظلومان بپا مهدی موعود آمده
روز عشق و وحدت و ایثار و هم عهدی رسید
از کنار کعبه فریاد انا المهدی رسید
ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا
ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا
ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا
ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا
ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا
ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا
زینب کبرا سر بازار میخواند تو را
فاطمه بین در و دیوار میخواند تو را
آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟
ماهتابا جلوهای شبهای هجران تا بکی؟
باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟
یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟
احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟
مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟
از جگرها آه میجوشد که یا مهدی بیا
خون ثارالله میجوشد که یا مهدی بیا
گاه دور کعبه با اشک روان میجویمت
گه چو بلبل نغمه زن در بوستان میجویمت
گه کنار خانه برگرد جهان میجویمت
در منی من در زمین و آسمان میجویمت
که به بزم دوستان با دوستان میجویمت
گه درون خویشتن مانند جان میجویمت
هرچه میگردم در این گلشن نمیبینم تو را
تو مرا میبینی امّا من نمیبینم تو را
دیدهها اختر شمار صبح دیدار تؤاند
اختران آئینهدار ماه رخسار تؤاند
گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند
شهریاران خاکسار پای زوّار توأند
سربداران پایدار دار ایثار توأند
دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند
یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی
از تو عالم میشود چون نظم «میثم» با صفا
❤کانال خادم زهرا(س)❤️
به نفعته عضو شی😐👇🏼
╲┏━━━━━━━━━━━━┓
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@Heyda122
#امام_زمان_عج_ولادت
باز دل، چلّهنشینِ حرمِ راز شدهست
مرغِ شب با نفس صبح، همآواز شدهست
باز با دست سحر، پنجرهها باز شدهست
باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شدهست
با نسیمی که به دلجویی من میآید
باز عطر گل نرگس ز چمن میآید
این گل لاله، که زیبایی بیحدّ دارد
در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد
نکْهت فاطمه و عطر محمّد دارد
آفرینش به لبش، ذکر خوشآمد دارد
این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت
هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت
جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد
رحمت واسعۀ بیحد و بیحصر آمد
فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد
کارفرمای دوعالم، ولیِ عصر آمد
گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست
زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست
چه بگویم که مرا عقدۀ عالَم به گلوست
داستان من و غم، خاطرۀ سنگ و سبوست
کی شود پرده به یک سو رَوَد از چهرۀ دوست
«آن سفر کرده که صد قافله دل، همره اوست»
عید روزیست، که بارد به جهان ابرِ کَرم
مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم
عید روزیست، که آفاق گلِ نور شود
از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود
روز نابودی تزویر و زر و زور شود
یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود
عید روزیست، که آفاق منوّر گردد
باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد
عید روزیست، که دلها شود از غصه جدا
روز آغاز ثمربخشی خون شهدا
برسد پرتو روشنگر مصباح هدی
تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا
بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش
دولت عدل شود، دولت عالمگیرش
عید روزیست، که با عشق، همآهنگ شود
عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود
نرم، چون آب، دلِ سختتر از سنگ شود
باغ سرسبز و نشاطآور و گلرنگ شود
عید روزیست، که ایمان و امان تازه شود
یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود
ای که جبریل امین، پیک پیامآور توست
ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست
سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست
چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست
تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود
کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود
✍ #محمدجواد_غفورزاده
تقدیم به #حضرت_نرجس_خاتون_س
#امام_زمان_عج_ولادت
وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد
وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد
وقتی ظهور از چشم مردم دور مانده
وقتی نفس آلوده و مسموم باشد
وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست
وقتی بشر از عاشقی محروم باشد
حق میدهم در خانهی تاریخ، یک زن
آوازهاش پنهان و نامعلوم باشد
حق میدهم چونانکه زهرا بود مظلوم
میراثدار فاطمه، مظلوم باشد
اما خدا میخواست از میراث مریم
نام زنی در دفترش مرقوم باشد
اما خدا میخواست از زنهای تاریخ
با نام نرجس، دفترش مختوم باشد
زهرا عروسش را خودش بر میگزیند
حتی اگر شهزادهای از روم باشد
باید به چشم حضرت زهرا بیاید
در خانهی حیدر چنین مرسوم باشد
تأثیر یُذهب، عنکمُ الرجس است و قطعاً
نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد
اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند
تاریخ باید تا ابد محکوم باشد
فرزند او - موعود - پنهان مانده، باید
او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد
فرزند او یک روز میآید سرانجام
روی لبش آنروز یا قیّوم باشد
آنروز، آری دوستانش شادمانند
آنروز، آری دشمنش مغموم باشد
✍ #محسن_ناصحی