1. شب و روز مدینه.mp3
زمان:
حجم:
2.98M
#نوحه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
شب و روز مدینه
به دل غم میگذارد
امان از این بقیعش
که یک زائر ندارد
دلم را همین غصه سوزانده
امام حسن (ع) بی حرم مانده !
امان ای دل (تکرار )
ندارد ، صحن و گنبد
نه یک زائر در اینجا
از این غربت دوباره
شکسته قلب زهرا (س)
امان از زمینی که غمناک است
پَر زائرانش پُر از خاک است
دلم را همین عقده سوزانده
امام حسن (ع) بی حرم مانده !
امان ای دل (تکرار )
10/3/1399
#حرم_حضرت_فاطمه_معصومه
( سلام الله علیها )
قسمت دوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#استاد_حیدرزاده
دلم امشب به مجلس روضه
خسته و بی قرار می آید
یک کبوتر شده که از سمتِ
حرمی پُر غبار می آید
گَردِ غربت نشسته بر رویِ
پر و بالِ کبوترانه ی دل
پُر شد از بغض و
شبنم و شیون
دم به دم
خلوت شبانه ی دل
با من ای دل بگو
کجا رفتی ؟
که چنین بیقرار و
خسته شدی ؟
تو چه دیدی
درآن دیار غریب
ناگهان این همه
شکسته شدی ؟
( چی گفت دل در جواب سئوال شما دلسوخته ها ؟ )
گفت رفتم
به سرزمینی که
عطر اندوه و
بغض و ماتم داشت
خاک آنجا
همیشه دلگیر و
آسمانش ،
همیشه شبنم داشت
غرق گَرد و
غبارِ دلتنگی است
پَر و بالِ کبوتران بقیع
قبرها در نهایتِ غربت
آسمان است سایبان بقیع
( کسانی که امشب تو حرم بی بی آمدید ، حرم کریمه ی اهلبیت آمدید ، به سوگ تخریب بقیع نشستید ، نگاه به در و دیوار حرم بی بی میکنید ، گریه میکنید ، میگید اینجا حرم دختر امام است ، اما نگاه میکنم ، گنبد طلا داره ، ضریح داره ، رواق داره ، صحن های متعدد داره ، خادم و فرش و چراغ داره ، اما قبر چهار امام تو قبرستان بقیع ... نه شمعی ، نه چراغی ، نه رواقی ، نه زائری ؟ امشب با اشک چشمت ، یه شمعی روشن کن ، کنار قبر امام حسن ، امشب با اشک چشمت ، یه چراغی روشن کن ، کنار قبر امام باقر ... )
نه حرم ، نه رواق ، نه گنبد
نه ضریح و نه صحن و گلدسته
#شاعر_یوسف_رحیمی
( یه جمله بگم ، بگم یا امام حسن :
حتی نوادگان تو
صاحب حرم شدند
#شاعر_جواد_حیدری
اما هنوز قبر تو خاکیست ،
یا کریم ...
#شاعر_محمد_کاظمی_نیا
10/3/99
#حرم_حضرت_فاطمه_معصومه
( سلام الله علیها )
قسمت سوم :
التماس دعا ی خیر و عاقبت به خیری
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#استاد_حیدرزاده
امشب خودت رو مدینه ببین ، پشت دیوار بقیع ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ، برای غربت بقیع گریه کن ... آرام گریه نکن ، هر کجا هستی ، میتونی داد بزنی ، داد بزن ، اصلا شیعه تحمل نداره ، ببینه قبر امام حسن ویرانه ، بعد آرام باشه ، ببینه قبر چهار امام مظلومش ویرانه ، بعد آرام باشه ... )
هست آنجا مزار خاکی
چار مرد غریب و دلخسته
در نواحیِ نوحه و ناله
شعله یِ بیکرانه ای دارد
نه فقط قبر چار مردِ غریب
( گریه کردی برای ائمه ، اما این جمله رو که بگم ، میدونم دلت آتیش میگیره ... هر چقدر دلت سوخت ، همون قدر ناله بزن .. )
نه فقط قبر چار مردِ غریب
بانوی بی نشانه ای دارد ؟
( وقتی وارد مدینه میشی ، می بینی یه جایی شیعه ها تجمع کردند ، نگاه میکنی چهار قبر ، سنگ هایی که نشان قبور ائمه است ، قبر چهار امام غریب ، قبر فاطمه ی بنت اسد ، قبر عباس عموی پیغمبر «ص» ، اما مردم ، از همه غریب تر مادره ، هیچ نشانی از مادر تو مدینه نیست .. )
این زمین
دلشکسته از آهِ
غربت و ناله های
مادر بود
همدم اشک های مادرمان
یک بغل
یاس های پرپر بود ..
#شاعر_یوسف_رحیمی
10/3/99
#حرم_حضرت_فاطمه_معصومه
( سلام الله علیها )
قسمت چهارم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#استاد_حیدرزاده
#روضه_حضرت_زهرا
حالا که دلت مدینه است ، یه سئوال کن ، بگو آی بقیع ، آی مدینه ، اون شب امیرالمومنین ، مادر رو کجا دفن کرد ؟ اون شب تنهای تنها ، بدن رو دست امیرالمومنین مونده بود ... یا زهرا ، یازهرا ...
خدا چه کنه ؟ کی کمکِ امیرالمومنین میکنه ؟ شما میدونید اگه بخواهند یه خانمی را دفن کنند ، میگن دو تا از محرماش جلو بیان کمک کنند ، بدن رو توی قبر بگذارند ، اما جز امیرالمومنین ؟ فرزندان بی بی که خردسالند ، نمیتونند کمک امیرالمومنین کنند ، خدا چه کنه امیرالمومنین ؟ ای ای ی ی ، آی غریب علی ی ی .....
یه مرتبه دید دو تا دست از میان قبر بیرون آمد ، علی که همه جا یار پیغمبر (ص) بوده ، علی که توی جنگ احد مثل پروانه دور پیغمبر(ص) ، میگشت ، از هر طرف که دشمن می اومد ، می دید علی ظاهره ، علی که « لَیلَة ُ المَبیت » تو بستر مرگ جای پیغمبر(ص) خوابید ، اما شب تنهائیش هم ، پیغمبر(ص) ، علی رو تنها نمیگذاره ، یه مرتبه دید ، دو تا دست از میان قبر بیرون آمد ، اِلَیَّ اِلَیَّ اِلَیَّ ... علی گُلم رو بده ، علی جان امانتم رو بده ... آی گریه کن ها ؟ شما میدونید ، کسی که امانت داره ، وقتی میخاد امانت رو تحویل بده ، میخاد امانت رو سالم تحویل بده ... بمیرم برات یا علی ، شاید وقتی دستای پیغمبر(ص) رو دید ، خجالت کشید ... یا رسولَ الله ، امانتی که به دست علی دادی ، پهلو شکسته نبود ، صورتش نیلی نبود ، بازوش وَرم نداشت ... یا الله ، یا الله ...
یارسولَ الله (ص) ، فکر نکنی علی امانت دار خوبی نبوده ، یارسولَ الله (ص) ، وقتی فاطمه رو میزدند ، دستای علی رو بسته بودند ، ای ی ی ی ...
میزد مرا مُغیره و
یک تن به او نگفت
زن را ،
کسی مقابل شوهر نمی زند
#شاعر_استاد_موید
مدینه کنار امیرالمومنین ، زهرای مرضیه رو میزدند ... کربلا ، کربلا ... جلو چشم زین العابدین ... عمه ها و خواهرانش رو با تازیانه ... حسییین ...
10/3/99
#حرم_حضرت_فاطمه_معصومه
( سلام الله علیها )