1. صحبت های مقدماتی.mp3
2.03M
قسمت اول :
#هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#صحبت_های_مقدماتی
#استاد_حیدرزاده
سلام ما به بقیع و
بُقاع ویرانش ...
امشب همتون زائر مدینه اید ، و زائر بقیع هستید ، بقیعی که نه شمعی داره نه چراغی ، هر موقع شب ، هر ساعتی که اراده بکنی ، میتونی بری حرم امام رضا ( علیه السلام ) ، اما بقیع ، فقط یک ساعت درصبح بازاست ، عصرها هم یک ساعت ، اون هم با محدودیت ، تو بقیع که بخواهی گریه کنی ، میگن نه ، برو بیرون ...
پشت دیوار بقیع هم ، حتی شب هم که باشه ، وقتی بایستی سلام بدهی ، میگه آقا برو ، رد شو ... نمیزاره حتی یک سلام بدهی ؟ لذا امشب زائر آقایی شدی که خیلی تو مدینه غریبه ، حرم نداره ... بگو آقا امام حسن (علیه السلام ) ، حتی نوادگان شما حرم دارند ، گنبد و ضریح دارند ، خادم دارند ... اما قربونت برم ، شما ...
البته شاید خود آقا نمیخاد حرم داشته باشه ، چرا خودش نمیخاد ، آخه قبر مادرش مخفیه ، جایی که قبر مادر مخفیه ، پسر حرم داشته باشه ؟
لذا دلهایی که مدینه رفته امشب ، زائر بقیه هست ، دیگه بیقراری میکنه ، یه عمر آرزو داری میگی خدایا مدینه ...
2. سلام ما به بقیع.mp3
3.35M
قسمت دوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
سلام ما به بقیع و
بُقاع ویرانش
برآن حریم که باشد
مَلک نگهبانش ..
سلام ما به بقیع
آن تجسم غربت !
( هرچی میخای غربت ببینی ، بیا بریم مدینه .. )
سلام ما به بقیع
آن تجسم غربت !
گواه بر سخنم ،
تربت امامانش ...
#شاعر_حاج_سید_رضا_موید
( دلی که مدینه میره ، دلسوخته میشه برمیگرده ، مدینه همش غربتِ ، همش مظلومیتِ ... مشهد که میری ، اگه با هواپیما سفر کرده باشی ، شب که میرسی روی مشهد ، ازاون بالا نگاه میکنی ، اونجایی که تو مشهد از همه جا نورانی تره ، حرم امام رضاست ، از همون بالا به بغل دستیت میگی فلانی اونجا حرمه ، از اون بالا دستت رو به سینه میگیری سلام میدهی : السلام علیک یا ابالحسن ...
اما مشخصه بقیه چیه ؟
شب که با هواپیما میرسی مدینه ، از اون بالا نگاه میکنی ، همه جا روشنه ، فقط یه قطعه زمین کنار حرم پیغمبر (ص) ، تاریکه ، میگی اونجا بقیعِ ، اونجا قبر امام حسنِ ، همونجا اشک تو چشمت حلقه میزنه ، امشب اومدی برا اون آقای غریب گریه کنی ... )
#رباعی :
ای بقیع ای حریم سوته دلان
جان به قربان اشکِ زُوّارت
آرزو دارم ای بقیع ، امسال
سر گذارم به روی دیوارت ..
قسمت سوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
آدم مدینه هم که میره ، دلش میخاد بره خونه ی مادر ... خونه ی مادر صفاست ، خونه ی مادر محبتِ ، خونه ی مادر همه چیز هست ، ائمه هم مهمان مادرشون هستند در مدینه ...
اگر قبر امام حسن ( علیه السلام ) ، نشان داره ، قبر امام سجاد ( علیه السلام ) نشان داره ، اما قربون اون خانمی برم ، کسی نمیدونه قبرش کجاست ... ؟ آی مدینه ... میدونم برای مادر ناله داری ، بارک الله ، ... مادر مادر مادر ...
مدینه در کجاست ،
مزار فاطمه ؟
کجا گشته خزان ؟
بهار فاطمه ؟
( فاطمه ، فاطمه
فاطمه ، فاطمه .. ) تکرار
قربونت برم ، اون روزی که تو کوچه های مدینه زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم امام حسن ، زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم زینب ، زمین خوردی ، وای وای ی ی ... )
من مرغ عشق حیدرم
اما شکسته بال من
( اونایی که امضای مدینه رو گرفتند ، برای ما هم بگیرند ... )
من مرغ عشق حیدرم
اما شکسته بال من
دنبالِ رد خونِ من
زینب دوَد ، دنبال من
#قسمتی_از_شعر_آقای_انسانی
سیلی گرفت قدرت بینایی مرا
دیوار میکند کمکم راه میروم
دیگر مپرس
از من و از ناتوانیام ...
وقتی دیر بیایی خونه ، مادرت چشم به راهته ، حتما برات غذا میزاره ، مادر دیگه ، نگاش به دره ، پسرم کی میاد ؟
اما خونه ای که مادر نداره ، خیلی بی صفاست ، خاموشه ، تاریکه ، اصلا مادر پشتوانه ی آدمه ، اونایی که مادر دارند ، خدا مادرشون رو براشون نگهداره ...
اصلا اگه همه غمهای عالَم روی سینه ی آدم باشه ، چند دقیقه که کنار مادر بشینی باهاش حرف بزنی ، آروم میشی ... اصلا بعضی از حرفا رو حتی به بابات هم نمیتونی بگی ، اما مادر ...
عجیبه ، دعا کنید برای مادرها ، اون شیر پاک مادرت بوده که تو امشب ، تو مجلس امام حسن اومدی ، تو مجلس ائمه بقیع اومدی ، داری اشک می ریزی ، ان شاءالله این جمع رو در مدینه داشته باشیم ، حاجات خودتو در نظر بگیر ، یکی از شرایط استجابت دعا ، استغفار است ، هر کجا نشستی ، همه با هم : الهی العفو ...
#نوحه_شب_اول_محرم
#نوحه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
در اوج غربت
فرمودی آقا :
وَاصْبِرْ عَلَى الْحَق
اِنْ كانَ مُرّا ...
یا لَیتَنا کنّا مَعَک
یا رایَة الهُدی ،
رَفَعَ اللهُ رایَتَک
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
ماه نزولِ ،
آیات غم شد
با یاد ارباب
دل ها حرم شد
دلهای ما غرق غم است
باز این چه نوحه و
چه عزاو چه ماتم است
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
اِبن شبیب از ،
شاه خراسان
دارد حدیثی
با چشم گریان
در موج غم ،
ساحل حسین است
إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ
فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
ای عبدِ صالح
ای اَشْجَعُ النَّاس
ای در شجاعت
مانند عباس
یا لَیْتَنا کنّا مَعَک
هرجا که شد ، یاد شما
فرمود امام عشق
رَحِمَ اللهُ مُسْلِما
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
ای مونسِ قلب فِکار مسلم
بنگر به کوفه حال زار مسلم
امشب داری برای غریب کوفه به سینه میزنی ، آقایی که خیلی غریبه ، بابُ الحوائج هم هست ، اونقدر غریب بود که ، بدن بی سرش رو وقتی از بالای دارالاماره به زمین انداختند ، نه دختری بود ، نه خواهری بود ، به دشمنش وصیت کرد ، بدن منو دفن کن ...
کوفه ، ای
کعبه ی جانبازی من
کوفه ، ای
سنگرِ سربازی من
کوفه، تو
خاطره یِ عشق منی
تو نمایشگر سرمشقِ منی
کوفه اهل تو مرا
چون دیدند
دستم اوّل همگی بوسیدند
کوفه ، یک تن به رُخم
در نگشود
و آن که بگشود به جز
طوعه نبود
#شاعر_اسماعیل_ولیخانی
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه ی عشق حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
( وای حسین .. ) تکرار
#هیئت_ثارالله_قم
1. در اوج غربت.mp3
10.07M
#نوحه_شب_اول_محرم
#نوحه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
در اوج غربت
فرمودی آقا :
وَاصْبِرْ عَلَى الْحَق
اِنْ كانَ مُرّا ...
#هیئت_ثارالله_قم
5. روضه.mp3
7.75M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ازکجای غربت امام حسن بگم ؟ از توو خونه اش بگم ؟ همسرش قاتلشه ، توو خونه اش امنیت نداره ، از توو کوچه های مدینه بگم ؟ هر موقع توو کوچه می اومد نگاهش به قاتل مادرش می افتاد ، تا مُغیره رو میدید ، بدنش می لرزید ، اِ ی ی ی ...
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
توو کوچه ها می اومد ، یاد اون روزی می افتاد که مادرش توو این کوچه ها زمین خورد ... الهی کسی نبینه ، تصورش هم برای آدم سخته ، همین که تصور کنه کسی داره مادرش رو میزنه ، آدم رو زَجر میده ... تا برسه به اینکه کسی ببینه ، جلو چشمش مادرش رو میزنند ...
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ..
توو مسجد می رفت ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، جلو امام حسن ، سَبّ ِ امیرالمومنین میکرد ... کجای غربتش رو بگم ؟ ... حضرت صبر میکرد ، یه نگاه کنید مدینه ببینید قبرش غریبه ، ... بازم بگم از غربتش ؟ بیائید بریم تشیع جنازه اش ، اولین بدنی که از اهلبیتِ پیغمبر (ص) رسماً تشیع شد ، بدن امام حسن بود ، ای کاش بدن امام حسن هم شبانه بر میداشتند ، جلو چشمِ ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ...
سینه ها از شَرَر افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد
#شاعر_استاد_سازگار
اگه ناله داری ، امشب باید برای امام حسن ناله بزنی ، باید برا غریب ناله بزنی ، آقا غریبه غریبه غریبه ... کدوم برادری راضی میشه ، طاقت داره ببینه ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ؟ جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ، ... تا دست به قبضه شمشیر بردند ، ابی عبدالله جلو اومد ، فرمود شمشیرها رو غلاف کنید ، خودِ برادرم وصیت کرده ، راضی نیستم قدر سرِ سوزنی ، خون در تشییع جنازه ام ریخته بشه ، ... آی غریب ... بزارید بزنند ، حسنم غریبه غریبه غریبه ... اِبن شهرآشوب نوشته ، وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، ( ناله داری یا نه ؟ ) وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، هفتاد چوبه ی تیر به تابوت حضرت ، اِ ی ی ی ...
تیرها را بکِشید
از کفن و ازتابوت
تا ز تابوت همانا
بدن آید بیرون ...
#شاعر_استاد_سازگار
یکی یکی تیرها رو میکشید ، گریه میکرد ابی عبدالله ، برادر غریبم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم حسن جان ، ... غارت زده کسی نیست که مالش رو به غارت ببرند ، ... ( روضه خوند کنار بدن امام حسن ) غارت زده منم که با دست خودم ، بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...درست گفت ، دیگه محاسنش رو خضاب نکرد ابی عبدالله ، تا کجا ؟ تا کربلا روز عاشورا ، ... یا اباعبدالله ... کجا خضاب کرد ؟ وقتی تیر به سینه ی ابی عبدالله زدند ، ... ای حسین ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ... ( اگه تحویل میگیری ؟ اگه ناله داری این روضه رو بخونم ؟ ) چون خودِ امام حسن فرمود ، حسین جان : « لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ » حسین جان ، تو گریه نکن ، همه باید برای تو گریه کنند ، ( اگه اشک هم نداشتی عیبی نداره ، ولی برای این روضه باید داد بزنی ) ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ، ... یافاطمه ... هم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ، خون مثل ناودان جاری شد ، دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها را به آسمان می پاشید ، دوباره دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها رو به صورت و محاسنش می مالید ، ... میفرمود میخواهم وقتی جدّم رو ملاقات میکنم ، با صورتِ خون آلود باشه ، ... در همین حال ... ( آماده ای بگم ؟ ) « صَالِحِ بْنِ وَهَبِ » ملعون جلو اومد ، آنچنان نیزه ای از پشت سر زد به پهلوی حضرت ... حسییین ... جانم ، نفَست رو خرج کن ... حسییین ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
حالا به قصد فرج بگو : یاحسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... )
#بابا
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
عکسی کبود از رخِ دُردانه
قاب کرد
گفتم نزن که بال و پَرم
درد میکند
( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ )
گفتم نزن
که بال و پَرم درد میکند
اما چه سود
خواهش من را جواب کرد
#بابا
من نذر کرده ام
که ببوسم لب تورا
( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... )
من نذر کرده ام
که ببوسم لب تورا
حالا خدا
دعای مرا مستجاب کرد
#شاعر_مجتبی_عسکری
قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ...
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... )
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
اینقدر بهم سیلی نزن
دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
حالا که اومدی بابا
گوش بده درد دلمو
زخمای روی بدنم
سرمی بره حوصلمو
خسته شدم از قافله
بابا بابا بابا ..
پاهام شده پُر آبله
بابا بابا بابا ..
وای از سنان و حرمله
بابا بابا بابا ..
( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... )
اونقدر زخم به پیکر دارم
نتوانم که سرت بردارم
( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار
#روضه_شب_سوم_محرم
3. زجری که من.mp3
5.43M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
#روضه_شب_سوم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سرود_مبعث_پیامبر_اسلام
( صلی الله علیه وآله وسلم )
#استاد_حیدرزاده
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
کعبه ی دلها محمد ،
یامحمد یامحمد
قبله ی جان ها محمد
یامحمد یامحمد
ای ز ذاتت کرده نورانی
آن قل هو الله احد را
در تجلی از تو بینم
قل هوالله احد را
با ظهورت صفحه ی عالم
شده زیبا محمد
کعبه ی دلها محمد ،
یامحمد یامحمد
قبله ی جان ها محمد
یامحمد یامحمد
غار حِرا شد نورانی
از جَلوات عرفانی
حضرت احمد میخونه
از کلمات قرآنی
جبرئیل از ، آسمون برسد
رحمت حق ، بی امان برسد
این حدیثی ست ، نقل سِرِ مگو
که نشاید در بیان برسد
خاتمُ الانبیاست ،
دین و دنیای ماست
کعبه ی دلها محمد ،
یامحمد یامحمد
قبله ی جان ها محمد
یامحمد یامحمد
#رباعی_پایانی
سرزمین مکه هم در ناز شد
از حِرا درهای رحمت باز شد
شامِ میلادِ کلامُ الله شد
مصطفی امشب رسولُ الله شد
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸