eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
367 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
1. صحبت های مقدماتی.mp3
2.03M
قسمت اول : سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش ... امشب همتون زائر مدینه اید ، و زائر بقیع هستید ، بقیعی که نه شمعی داره نه چراغی ، هر موقع شب ، هر ساعتی که اراده بکنی ، میتونی بری حرم امام رضا ( علیه السلام ) ، اما بقیع ، فقط یک ساعت درصبح بازاست ، عصرها هم یک ساعت ، اون هم با محدودیت ، تو بقیع که بخواهی گریه کنی ، میگن نه ، برو بیرون ... پشت دیوار بقیع هم ، حتی شب هم که باشه ، وقتی بایستی سلام بدهی ، میگه آقا برو ، رد شو ... نمیزاره حتی یک سلام بدهی ؟ لذا امشب زائر آقایی شدی که خیلی تو مدینه غریبه ، حرم نداره ... بگو آقا امام حسن (علیه السلام ) ، حتی نوادگان شما حرم دارند ، گنبد و ضریح دارند ، خادم دارند ... اما قربونت برم ، شما ... البته شاید خود آقا نمیخاد حرم داشته باشه ، چرا خودش نمیخاد ، آخه قبر مادرش مخفیه ، جایی که قبر مادر مخفیه ، پسر حرم داشته باشه ؟ لذا دلهایی که مدینه رفته امشب ، زائر بقیه هست ، دیگه بیقراری میکنه ، یه عمر آرزو داری میگی خدایا مدینه ...
( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر
بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی س
نگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭
1. صحبت های مقدماتی.mp3
2.03M
قسمت اول : سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش ... امشب همتون زائر مدینه اید ، و زائر بقیع هستید ، بقیعی که نه شمعی داره نه چراغی ، هر موقع شب ، هر ساعتی که اراده بکنی ، میتونی بری حرم امام رضا ( علیه السلام ) ، اما بقیع ، فقط یک ساعت درصبح بازاست ، عصرها هم یک ساعت ، اون هم با محدودیت ، تو بقیع که بخواهی گریه کنی ، میگن نه ، برو بیرون ... پشت دیوار بقیع هم ، حتی شب هم که باشه ، وقتی بایستی سلام بدهی ، میگه آقا برو ، رد شو ... نمیزاره حتی یک سلام بدهی ؟ لذا امشب زائر آقایی شدی که خیلی تو مدینه غریبه ، حرم نداره ... بگو آقا امام حسن (علیه السلام ) ، حتی نوادگان شما حرم دارند ، گنبد و ضریح دارند ، خادم دارند ... اما قربونت برم ، شما ... البته شاید خود آقا نمیخاد حرم داشته باشه ، چرا خودش نمیخاد ، آخه قبر مادرش مخفیه ، جایی که قبر مادر مخفیه ، پسر حرم داشته باشه ؟ لذا دلهایی که مدینه رفته امشب ، زائر بقیه هست ، دیگه بیقراری میکنه ، یه عمر آرزو داری میگی خدایا مدینه ...