eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
333 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
2. می سوخت بین شعله ها.mp3
زمان: حجم: 4.51M
می‌سوخت بین شعله‌ها بال و پر تو آتش نشد شرمنده از موی سر تو آن قدر زد نعره سر تو یک حرامی تا که پرید از خواب شیرین دختر تو دست خدا را باز بستند این جماعت آقا چه خالی بود جای مادر تو تنها برای مرگ ما این غضه کافی‌ست آن شب نبود عمامه‌ای روی سر تو پای برهنه پشت یک مرکب دویدن نگذاشت نایی در میان پیکر تو در کوچه‌های خلوت شهر مدینه تنها غریبی بود یار و یاور تو دیدند خیلی داغدار کربلایی شام غریبان شد به پا در محضر تو جای هزاران سجده شکرانه دارد خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو ...
1. غروب سرخ نگاهش.mp3
زمان: حجم: 9.09M
حجه الاسلام والمسلمین غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غريب شهرِ خودش نه ، غريب عالم بود چقدر روضة كرب و بلا بپا مي داشت به روي سر در خانه هميشه پرچم بود برای داغ ِ دل بی‌قرار و پر دردش همیشه زمزمة روضه مثل مرهم بود شبي كه در تب آتش بهشت او مي سوخت شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود چه شد که در وسط كوچة بني هاشم پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود شتاب مركب و آقای قد خمیدة ما ميان كوچه زمين خوردنش مسلم بود غم ِ اسارت و داغ ِ جسارت و غربت چقدر در نظرش كربلا مجسم بود خلاصه لحظة‌ آخر ، زمان تدفينش بساط غسل و بساط كفن فراهم بود ... کنار پیکر او هر دلِ عزاداری به یادِ بی‌کسیِ کشتة محرّم بود تنی که غرق به خون مانده بود در گودال سری که بر سر نیزه پناه عالم بود ...
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 شاید همین ساعت ها بود مشغول نماز شب و تهجد و شب زنده داری بود بدون اینکه اجازه بگیرند بدون اینکه دغل باب کنند از بالای دیوار ریختن تو خونه امام صادق اصلا انگار بعد واقعه در و دیوار بعد اون فاجعه ای کهمادرشو بین در و دیوار گذاشتن تو مدینه دیگه اذن دخول نمیگیرن پیرترین امامان مارو با سر برهنه بی عبا از خونه نیمه شب کشوندن بیرون نانجیب ابن ربیع سوار بر مرکب حضرت پای پیاده نفس نفس زنان دنبال مرکب وارد بر منصور شدن همه دیدن سه مرتبه منصور شمشیر کشید اما بلافاصله شمشیرشو غلاف کرد از حضرت عذر خواهی کرد آقا روباچه عزت و احترامی برگردون به منزل حاجبا نش اونجا بودن پرسیدند امیر چرا کار یکسره نکردی گفت هر بار که شمشیر کشیدم تمثال پیغمبر اکرم و دیدم به من فرمود منصور اگه یه آسیبی به فرزندم جعفر برسه خودم نابودت می کنم یا رسول الله همیشه بلاگردون بودی یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی اما کربلا چه اتفاقی افتاد صلّت على جسم الحُسين سيوفُهم
امام صادق ( علیه السلام ) ، حدودِ 70 سال سن دارند ، ، شب آقارو سرِ برهنه ، پای برهنه ، از تو خونه بیرون آورد ، جلوی چشم بچه ها ... الهی برای هیچ بابایی پیش نیاد شب بریزن تو خونه ، بخواهند جلوی دخترش ، بابارو از تو خونه بیرون ببرند ، دختر میدوه میگه بابامو کجا می برید ؟ نمیزارم بابام رو ببرید ... آقا ، شمارو نیمه ی شب از تو خونه بیرون بردند ، ملعون ، خودش سوار مرکب بود ، اما امام صادق ( علیه السلام ) 70 ساله رو دنبال خودش میدوانید ، خجالت میکشم بگم ، آقارو دنبال خودش پیاده میدواند ، میگه مقداری راه رفتم ، برگشتم نگاه کردم ، دیدم آقا داره نفس نفس میزنه ... ؟ عرق به پیشانیش نشسته ؟ آقا ، قربونت برم ، آقا آقا .. امشب شیعیانت اومدند برای غمات گریه کنند ، آقا جان : سالخورده طاقتش کم میشود بی زدن هم قامتش خم میشود ( بگم بعدیش رو ؟ اومدی امشب گریه کنی ، برای غربت امام صادق « علیه السلام » ... ) بر زمین می افتد و در کوچه ها تا که ضربِ دست محکم می شود ... گریه کن های محرم ، امشب برای امام صادق ( علیه السلام ) گریه کنید ، فرمود مسمع ، تو که برای جدم گریه میکنی ، بهت بشارت بدهم ، همچین که جان به گودی گلوت میرسه ، عزرائیل میاد بالین تو ، پیغمبر(ص) میاد ، امیرالمومنین میاد ، فاطمه ی زهرا میاد ، من هم میام ، به عزرائیل میگیم این گریه کنِ حسینه ... این گریه کنِ جد ماست ، ... به به ... قربون این نوای یا حسینت ، ان شاءالله تو حرم ارباب حسین ... (علیه السلام)
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 شاید همین ساعت ها بود مشغول نماز شب و تهجد و شب زنده داری بود بدون اینکه اجازه بگیرند بدون اینکه دغل باب کنند از بالای دیوار ریختن تو خونه امام صادق اصلا انگار بعد واقعه در و دیوار بعد اون فاجعه ای کهمادرشو بین در و دیوار گذاشتن تو مدینه دیگه اذن دخول نمیگیرن پیرترین امامان مارو با سر برهنه بی عبا از خونه نیمه شب کشوندن بیرون نانجیب ابن ربیع سوار بر مرکب حضرت پای پیاده نفس نفس زنان دنبال مرکب وارد بر منصور شدن همه دیدن سه مرتبه منصور شمشیر کشید اما بلافاصله شمشیرشو غلاف کرد از حضرت عذر خواهی کرد آقا روباچه عزت و احترامی برگردون به منزل حاجبا نش اونجا بودن پرسیدند امیر چرا کار یکسره نکردی گفت هر بار که شمشیر کشیدم تمثال پیغمبر اکرم و دیدم به من فرمود منصور اگه یه آسیبی به فرزندم جعفر برسه خودم نابودت می کنم یا رسول الله همیشه بلاگردون بودی یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی اما کربلا چه اتفاقی افتاد صلّت على جسم الحُسين سيوفُهم
او که با خود می برید، یادگار حیدر است جای او نه روی خاک، بر فراز منبر است باز هم در کوچه‌ها، هیچکس کاری نکرد از امام ما کسی، آبروداری نکرد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) می‌کشیم آهِ غم از روضه‌ی سجاده‌اش آن عبای از روی دوش او افتاده اش می کشیم آه غم از رسم این شهر ستم با امام ما چه کرد؟ زهر غم؛ زهر ستم (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) بار دیگر خانه ای میهمان آتش است حرف این مردم چرا با زبان آتش است شکر حق اینجا زنی صورتش نیلی نشد پیش چشم همسرش زخمیِ سیلی نشد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) پشت مرکب می‌دود گریه‌هایش بی صداست حرمتش را نشکنید او بزرگ قوم ماست اشک میریزد ولی نه برای داغ خود یاد زینب کرده است باز وقت روضه شد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) یا حسین و یاحسین ذکر او در هر کجاست او که خود مولای ماست روضه‌خوان کربلاست: بر سر نیزه سری در دل شامِ بلا آه از رقاصه ها آه از رقاصه‌ها (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات)
داره نماز شب می‌خونه یه مرتبه دید از دیوار خونه ریختند داخل خانه چقدر زن و بچه ی آقا ترسیدند... اصلاً انگار توی این مدینه اجازه گرفتن رسم نیست.... در زدن و اذن دخول گرفتن رسم نیست اون روز بدون اجازه وارد خانه مادرش شدند هرچه مادر سعی کرد ، مانع ورود مهاجمین بشه ... یُدخَلُ عَلیِ حَریمِها بِغَیرِ إذنٍ ثُمَّ یَمَسُّها .... اینو دیگه ترجمه نمی‌کنم ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ... و تُضرَبُ و هِیَ حامِلٌ مادر مادر بی بی جان ای کاش ما بین در و دیوار بودیم... همین قدر بگم با این مادر کاری کردند که فرزندش امام صادق علیه السلام حال مادرش رو این گونه بیان می‌کنه نَحَلَ جِسْمُهَا ذَابَ لَحْمُهَا باکِیَةَ العَین یُغشیٰ عَلیها ساعَةً بَعدَ ساعَة حَتّیٰ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال یعنی از مادر ما فقط یه شبحی باقی مانده بود علی چی رو کفن کرد ؟! نمی‌دونم... بگذریم مشغول نماز شب بود بی اجازه وارد خانه شدند حتی اجازه ندادند عبا به دوش بیندازه... عمامه به سر ببنده ... آقا رو با این کیفیت از خونه بردند بیرون... ابن ربیع ملعون سواره و آقا امام صادق پیاده دنبال مرکب داره میره اگه یه جوونی رو دنبال مرکب بکشونند توانایی جوانیش اقتضا می‌کنه تحمل کنه اما اگه یه پیرمردی مثل امام صادق رو دنبال مرکب بدوانند... یا طفل سه چهار ساله ای رو... اینجا دیگه ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.. لذا وقتی رسید به مجلس منصور، دیدند آقا خیس عرقه داره نفس نفس می‌زنه پیرترین ائمه ی ماست دیگه نفسی باقی نمانده سه مرتبه شمشیر کشید از قبل به حاجبانش گفته بود جعفر رو که آوردید،‌ احضار کردید ، گردنش رو می‌زنم... همه دارند می‌بینند سه مرتبه شمشیر کشید بلافاصله غلاف کرد بعد از آقا عذرخواهی کرد آقا رو با احترام به منزل برگردوندند از منصور دوانیقی پرسیدند امیر ، چرا پشیمون شدی گفت هر باری که شمشیر می‌کشیدم ، پیغمبر رو دیدم... به من فرمود منصور اگه آسیبی به فرزندم برسه نابودت می‌کنم آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله حسین.... من می‌خوام بگم یا رسول الله یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی پس کجا بودی آن ساعتی که فِرقَةٌ بِالسُّیوف فِرقَةٌ بِالرّماح فِرقَةٌ بِالحِجارة و الخَشَبِ و العصاء.... حسین.... ====================