📋 دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
#مدح_حضرت_خدیجه (س)
*بخش اول و سوم صوت*
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#سبک_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
@majmaozakerine
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
@majmaozakerine
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
*شاعر: #محمد_بیابانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین(ع)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه این خانم رو تنها گذاشتن و رفتن، دیگه هیچکسی احوال این خانم رو توو این شهر نمیپرسید به جرم این که اومده همسر این یتیم شده با این ثروتش؛ اما همچین که به فاطمه سلامالله حامله شد پیغمبر میاومد میدید خدیجه خوشحاله داره حرف میزنه؛
_چی شده خانمم؟!
عرضه میداشت؛ آقاجان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه، منو دلداری میده، میگه مادرجان اگر همه تنهات گذاشتند خودم انیس و مونستم.
@majmaozakerine
اینجا هی به مادرش دلداری میداد مادر خوشحال میشد. یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه:
_دخترم چی شده؟!
عرضه داشت باباجان بچهای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه. پیغمبر فرمود:«خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی».
عرضه داشت باباجان آخه پسرم دلداری به من نمیده، هی زیر لب داره میگه "انا الغریب، انا العطشان...."
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#متن_روضه /*بخش چهارم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر قولی که به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛
وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت....
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
"از امانت داریام شرمندهام دخترعمو"
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان...
@majmaozakerine
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
" کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند شه کرببلا بیکفن است
استخوانی اگر از سینهی او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است "
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
#مدح_حضرت_خدیجه (س)
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#سبک_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
*شاعر: #محمد_بیابانی
ــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
👇
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین(ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه این خانم رو تنها گذاشتن و رفتن، دیگه هیچکسی احوال این خانم رو توو این شهر نمیپرسید به جرم این که اومده همسر این یتیم شده با این ثروتش؛ اما همچین که به فاطمه سلامالله حامله شد پیغمبر میاومد میدید خدیجه خوشحاله داره حرف میزنه؛
_چی شده خانمم؟!
عرضه میداشت؛ آقاجان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه، منو دلداری میده، میگه مادرجان اگر همه تنهات گذاشتند خودم انیس و مونستم.
اینجا هی به مادرش دلداری میداد مادر خوشحال میشد. یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه:
_دخترم چی شده؟!
عرضه داشت باباجان بچهای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه. پیغمبر فرمود:«خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی».
عرضه داشت باباجان آخه پسرم دلداری به من نمیده، هی زیر لب داره میگه "انا الغریب، انا العطشان...."
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
👇
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#متن_روضه /*بخش چهارم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر قولی که به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛
وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت....
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
"از امانت داریام شرمندهام دخترعمو"
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان...
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
" کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند شه کرببلا بیکفن است
استخوانی اگر از سینهی او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است "
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
|⇦•خدیجه ذکر لبهای ...
#روضه و توسل به #حضرت_خدیجه سلام الله علیها اجرا شده #شب_دهم_رمضان به نفسِ کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
زنی که خواست مردش رحمة للعالمین باشد
سزاور است در القابش ام ّالمومنین باشد
خدیجه ذکر لبهای محمد بود و این یعنی
چقدر این اسم زیبا می تواند دلنشین باشد
از این مادر که کوثر پرورانده دامن پاکش
توقع میرود تا حشر عصمت آفرین باشد
قسم بر وصله های چادر زهرای مظلومه
نخی از ریشه های چادرش حبلُ المتین باشد
اگر چه سالها پیش از غدیر از این جهان رفته
شهادت داده که حیدر امیر المومنین باشد
شبیه مادرش زهرا مصیبت دیدهٔ طفل است
رباب از خرمن دامن خدیجه خوشه چین باشد
خدایا چادری که یادگار مادر زهرا ست
نباید زیر دست و پای نامردی لعین باشد
*برا این خانم مگه چند شب تو سال ما گریه میکنیم؟ *
از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد
زهرا به روی قبر مادر گریه می کرد
خاک مزار مادرش را می گرفت و
با دست خود می ریخت بر سر گریه می کرد
یاد گذشته یاد آینده برای این
مادر و دختر پیمبر گریه میکرد
گرم تماشای عزاداری آنها بود
یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد
*این گریه های آروم مولا تمومی نداشت یه شبی اینجا گریه می کرد یه شبی هم سرش رو تو چاه می کرد، آروم آروم میگفت:الا ای چاه یارم را گرفتند، گلم، باغم، بهارم را گرفتند..*
اما این بار تکرار شدتکرار شد تکرار این
قصه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه می کرد
بر روی قبر مخفی مادر به یاد آن
شعله هاو یاس پر پر گریه می کرد
وقتی که خون تازه از مسمار می ریخت
انگار بر حال علی در گریه میکرد
دست خدا را دست بسته می کشیدند
زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد
*من نمی دونم با چه جراتی شیخ جعفر مجتهدی رحمة الله علیه در حرم امیر المومنین نشست اصرار گفت :آقا جان من میخوام ببینم چطور اون لحظه شما رو از خونه بیرون آوردند تو همین احوالات از حال رفت یا خوابید در عالم مکاشفه یا رویا امير المومنین رو دید گفت :شیخ جعفر بگذر از خواسته ای که داری شاید هر چی که تا حالا بهت دادیم شیخ جعفر مجتهدی همه رو ازت میگیریم، این یه لحظه رو نشونت میدیم گفت:برا من که حرفی نیست هر چی دادی شما دادی اما می خوام ببینم آقا جانم، چه دلی داشته شیخ جعفر خدایی میگه :پرده از جلو چشمام کنار رفت تا این لحظه همه میگن دستهای مولا رو بسته بودند از خونه بیرون می کشیدند اما شیخ جعفر میگه من اینطور ندیدم گفت دیدم عمامه مولا رو دور گردنش انداختند دارن از خونه بیرون میکشند چه خبره ؟*
دنبال حیدر می دوید
از سینه اش خون می چکید
شکر خدا زینب ندید شکر خدا زینب ندید
*زینب ندید ؟زینب اگه این لحظه رو ندید بد تر از اینها رو دید آره بگو من اومدم برات گریه کنم سال من اینجوری شروع شد ، میگه دیر رسیدن های زینب از همین جا شروع شد...*
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردند دیر رسیدم من
یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
تو مجلس دشمن حسرت کشیدم من
رباب سر رو برداشت اما دیر رسیدم من
*میخوای سالت رو برات امضا کنه این خانم ، دست بالا سرت بیاد الان خیلی ها تو بین الحرمین دارن صداش میزنند، بلند بگو حسین ، حسین ، حسین ...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#ماه_رمضان
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_حضرت_خدیجه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅