.
#روضه_امام_جواد ( علیه السلام )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد🎤
اُفتاده بود تشنه لب و
آه می کشید
آقا! من بمیرم که شما آه نکشی تنهایی توو حجره...
اُفتاده بود تشنه لب و
آه می کشید
فریاد بی کسیش
به جائی نمی رسید
همش میگن روضه ی امام جواد شبیه جدش ابی عبدالله است ، هر دو تشنه بودن ، باز امام جواد یه رمق داشت یه آه بکشه ، ارباب ما ابی عبدالله سه ساعت توو خون خودش دست و پا زد ، هزار و نهصد و پنجاه زخم مگه شوخیِ؟...امام جواد به دیوار حجره تکیه داد و آه کشید....اما ابی عبدالله به نیزه شکسته ها تکیه داد و آه کشید......
مجموعه ای ز مقتلِ
اولاد فاطمه است
پس روضه هاش می طلبد
گریه ی شدید
باید به پای روضه ی
این سَرورِ صبور
سر را شکست ...
گریبان ز غم درید
( چرا؟ مگه چی شده ؟)
کف می زدند ،
با نَفَسِ آتشین او
چندین کنیزِ پَستِ
زنا زاده ی پلید
شرمنده ام ز حضرت زهرا
از این کلام
آنقدر ناله زد ز عطش،
تا نفس بُرید
#شاعرمجتبی_روشن_روان
چهل شب دیگه ، شبِ عاشورایِ حسینِ ، اونایی که شب عاشورا ناله میخوان ، نفس میخوان....بگم : یا جواد الائمه ! تشنگی سختِ ،مادر شهید حججی می گفت : همه صحن های پسرم رو دیدم ،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت ، اسارتش رو دیدم ، دست بستنش رو دیدم ، حتی سر بریدنش رو دیدم ، جیگرم کباب نشد ، گفت: یه جا جیگرم سوخت ، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند ،دوربین اومد تو صورتش ، تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ ، فهمیدم بچه ام تشنه است ،کاشکی آبش میدادن... بُنَیَّ ! قتلوک ، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک
مادرِ آب کجایی؟
پسرت آب نخورد
روضه اینِ : بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده ،توو اون گرما ، تیر و نیزه ، زخم ، خون از بدن برِ آدم تشنه میشه ، من نمیدونم اون عطش ، چه عطشی بود ؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره ، یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره ؟ با عقل جور در نمیآد ، سید بن طاووس توو لهوفش نوشته ...
می دونی چه جوری زدن ؟ می اومدن می رسیدن به بدن ،می دیدن جای سالمی نداره ، نیزه توو جای قبلی فرو می کردن ، شمشیر توو جای قبلی ...زخم توو جای زخمِ قبلی ،یه جای سالم توو بدنِ آقایِ ما نذاشتن ، حسین .... بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید ...
این کشته ی فتاده به هامون
حسینِ توست
این صیدِ دست و پا زده در خون
حسین توست
این ماهیِ فتاده به دریایِ خون
که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون
حسینِ توست ...
.
#روضه_امام_جواد ( علیه السلام )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد🎤
اُفتاده بود تشنه لب و
آه می کشید
آقا! من بمیرم که شما آه نکشی تنهایی توو حجره...
اُفتاده بود تشنه لب و
آه می کشید
فریاد بی کسیش
به جائی نمی رسید
همش میگن روضه ی امام جواد شبیه جدش ابی عبدالله است ، هر دو تشنه بودن ، باز امام جواد یه رمق داشت یه آه بکشه ، ارباب ما ابی عبدالله سه ساعت توو خون خودش دست و پا زد ، هزار و نهصد و پنجاه زخم مگه شوخیِ؟...امام جواد به دیوار حجره تکیه داد و آه کشید....اما ابی عبدالله به نیزه شکسته ها تکیه داد و آه کشید......
مجموعه ای ز مقتلِ
اولاد فاطمه است
پس روضه هاش می طلبد
گریه ی شدید
باید به پای روضه ی
این سَرورِ صبور
سر را شکست ...
گریبان ز غم درید
( چرا؟ مگه چی شده ؟)
کف می زدند ،
با نَفَسِ آتشین او
چندین کنیزِ پَستِ
زنا زاده ی پلید
شرمنده ام ز حضرت زهرا
از این کلام
آنقدر ناله زد ز عطش،
تا نفس بُرید
#شاعرمجتبی_روشن_روان
چهل شب دیگه ، شبِ عاشورایِ حسینِ ، اونایی که شب عاشورا ناله میخوان ، نفس میخوان....بگم : یا جواد الائمه ! تشنگی سختِ ،مادر شهید حججی می گفت : همه صحن های پسرم رو دیدم ،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت ، اسارتش رو دیدم ، دست بستنش رو دیدم ، حتی سر بریدنش رو دیدم ، جیگرم کباب نشد ، گفت: یه جا جیگرم سوخت ، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند ،دوربین اومد تو صورتش ، تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ ، فهمیدم بچه ام تشنه است ،کاشکی آبش میدادن... بُنَیَّ ! قتلوک ، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک
مادرِ آب کجایی؟
پسرت آب نخورد
روضه اینِ : بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده ،توو اون گرما ، تیر و نیزه ، زخم ، خون از بدن برِ آدم تشنه میشه ، من نمیدونم اون عطش ، چه عطشی بود ؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره ، یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره ؟ با عقل جور در نمیآد ، سید بن طاووس توو لهوفش نوشته ...
می دونی چه جوری زدن ؟ می اومدن می رسیدن به بدن ،می دیدن جای سالمی نداره ، نیزه توو جای قبلی فرو می کردن ، شمشیر توو جای قبلی ...زخم توو جای زخمِ قبلی ،یه جای سالم توو بدنِ آقایِ ما نذاشتن ، حسین .... بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید ...
این کشته ی فتاده به هامون
حسینِ توست
این صیدِ دست و پا زده در خون
حسین توست
این ماهیِ فتاده به دریایِ خون
که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون
حسینِ توست ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین