پرچم حق
باید دهان را با گلاب ناب شوییم
آنگاه بر لب ذکر حیدر را بگوییم
آنقدر می با عشق حیدر سرکشیدیم
در میکده خود باده ایم و خود سبوییم
شرط قبولی نماز جن و انس است
بی حب حیدر ما نماز بی وضوییم
بوی نجف می آید از سجاده ی ما
انگار که با مرتضی در گفتگوییم
بیمار هستیم و علی درمان درد است
دارو بجز از خاک پای او نجوییم
مردن به وقت سجده بر ایوان مولا
عمریست که ما زنده با این آرزوییم
لنگر برای کشتی عالم همین است
آری وصی برحق خاتم همین است
سرتا به پا ربی و پا تا سر خدایی
اصلا دلیل سجده بر آدم همین است
برکت دهد بر سفره ی ما نان حیدر
پس رمز سفره داری حاتم همین است
با مصطفی تا قُرب أو أدنی علی رفت
یعنی به درگاه خدا مَحرم همین است
یک یا علی میگفت احمد شاد میشد
یعنی به زخم قلب او مرهم همین است
نام تو را بر لب کویری برد جوشید
اصلا دلیل جوشش زمزم همین است
از بدو خلقت از خدایت دل ربودی
علت برای خلقت و اصل وجودی
روح عباداتی و معنی نمازی
یعنی برای دین پیغمبر عمودی
جبریل حیران بود آن وقتی که می دید
گاهی خدایی میکنی گه در سجودی
کوه احد لرزید با یک نعره ی تو
وقتی به دستت قلعه ی خیبر گشودی
مدحت همین بس بین مردم آنکسی که
بر آیه ی نجوا عمل کرد آن تو بودی
طعنه زند بر عرش این ایوان مولا
بسیار عرش حق کند بر آن حسودی .
سید علی احمدی
#سید_علی_احمدی #شعر_علی_ولی_الله #شعر_مدح_امام_علی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_حضرت_علی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
جانم علی(ع)
هرچه تمثال کشیدند همانند نشد
مثل تصویر خدا را که بخواهند …نشد
وصف خاک گذرش کار زمینی ها نیست
از علی(ع) چند نوشتند- که هر چند نشد
تا که تعریف صفاتش،همه تحریف شود
هرچه کردند به هر شیوهء طرفند نشد
در نظر داشت که اندازه بگیرد او را
هرچه برخاست روی پنجه دماوند ، نشد!!
دستِ بالاتری از دست، اگر بسیارست
هیچیک مرتبه اش ،دست خداوند نشد
خاطرات نجفش مثل شکر شیرین است
قدر یک کوچهء آن ، شهر سمرقند نشد
که به ایوان نجف سر به سر سجده نهاد
بعد از آن در حرمش بندهء پا بند نشد ؟
اگر اولاد، حسن هست و حسین و عباس
هیچکس بعد علی صاحب فرزند نشد!
آنقدر شیعه ببخشند که راضی گردد
قلم و لوح بپرسند که خرسند نشد؟
هیچ چیزی چو تماشای جلال زهرا(س)
در جمال علوی باعث لبخند نشد
علی ناظمی
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫
یا امیرالمومنین
زمانی که به تو داد افتخارِ همنشینی را
خداوندت به نامت کرد امیرالمومنینی را
به خود گفت آفرین و گفت، خلقِ دیگران با تو
به دست عشق داد ابزارِ عاشق آفرینی را
خودت میخواستی اوصافت از جنسِ بشر باشد
وگرنه در تو میشد دید، ربالعالمینی را
به جانِ جبرئیل از روحِ خود یک قطره بخشیدی
برایش شرح دادی منسبِ روحالامینی را
تو با هر خطبهات یک سوره نازل کردهای انگار
کلامالله باید گفت، حرفی اینچنینی را
«سخاوت» سائلی بود؛ از رکوعت با کرامت شد
«شجاعت» روی خاکِ پای تو مالیده بینی را
«امامت» مقصدِ راهِ «نبوت» بود و با نامت
خدا ختمِ به خیرش کرد، ختمالمرسلینی را
تو که روزِ غدیرت پیر کرده کاتبانت را
برای باقی عمرت بیاور صد «امینی» را
نمیگوییم از شأن تو؛ وقتی منتسب کردند
به بندِ کفشهایت منسبِ حبلالمتینی را
برای عرشیان با گنبدت از نور میگویی
از آن بالا که میبینند، خورشیدِ زمینی را
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💫✨💫✨💫✨💫✨
علی جانم
عدم فهمید وقتی ماجرای ابتدایت را
به وجد آمد رقم زد ابتدای ماجرایت را
خدا رنگ صدایت را که در.... گوش فلک پاشید!
زمین، انداخت بر گردن مدال رد پایت را
خدا در کاشت نخل ولا از مصطفی میخواست
به عنوان نمونه مشتی از گرد عبایت را
برای جبرئیل عرش خدا حکم قفس دارد
از آن وقتی که دیده کنج ایوان طلایت را
محکگاه عیارت غیر کعبه نیست سنگی که
شکسته مینویسد با خطی سنگین ثنایت را
فقط یک ضربه از تیغت عقب افتاد عزرائیل
هنوز از بدر دارد میشمارد کشته هایت را
شنیده دل هوس کرده است چشمان خمارش را
کشیده با سپاه مژه ای دورش حصارش را
خوشا آن پینه ی بسته دخیلِ روی دستانش
بدا در معرکه جا ماندن گرد و غبارش را
مرا مولاست آنکه میروند ایتام بر دوشش
مرا ساقی ست آنکه بوسد انگوری مزارش را
خداییِ علی را جار خواهد زد مگر اینکه
ببندد با هزاران سر دهان ذوالفقارش را
خداوندِ مسلط بر قیامت را تصور کن
سپس بنگر به میدان حضرت دلدل سوارش را
به روز حشر هم در اوج خود مداح تو میشد
اگر همراه میثم دفن میکردند دارش را
نصیبی جز فراقش نیست اما خوش خیالم چون
نشستم در خرابه خواب میبینم انارش را
محمد رضا رضائی
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️
صاحب مقام خانه ی نوریم و نوکریم
عمری گدای شام و سحرهای این دریم
صاحب مقام خانه ی نوریم و نوکریم
دورهمیم دور و بر خانه ی علی
ما ریزه خوار سفره ی زهرای اطهریم
فطرس کجاست تا که ببیند مقام مان
با یک نگاه فاطمه پر در می آوریم
ما را به نام حضرت سلمان خریده اند
پس دست بوس خادم خدام مادریم
یکجا به اذن فاطمه عمار می شویم
یکجا ابوتراب بخواهد ابوذریم
تبت یدا ابی لهب! ابتر نمی شویم
قرآن گواه ماست که تفسیر کوثریم
بیعت نمی کنیم اگر بسته دستمان
چونکه مرید صبر دو چشمان حیدریم
پشت و پناه رهبرمان گرم فاطمه است
ما دیده بان سنگر گردان رهبریم
من مانده ام که فاطمه، زهراست یا علیست
زهرا شهیده ی حرم مرتضا علیست
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
به خدا آیهء سوگند، علی است
به خدا آیهء سوگند، علی است
بهترین اسم خداوند، علی است
ذکر بی مثل و همانند، علی است
آبرومند و برومند، علی است
مدح او هرچه کنم بی ادبی است
جانشین خلف شخص نبی است
پادشاهی است که محتاج خداست
خال او کعبهء حجاج خداست
سیب او میوهء معراج خداست
بعد احمد به سرش تاج خداست
نام حیدر به نبی هم مدد است
خطبهء عید غدیرش سند است
با علی غصه در این هستی نیست
مستیِ بی دم او مستی نیست
برو خوش باش! که بن بستی نیست
به روی دست علی دستی نیست
بِنِگر بین سما زمزمه را
خنده ی روی لب فاطمه را
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💫💫💫💫💫💫💫
صـد و ده بـار " الهی به علی " می گویم
سرخـوش از جامِ میِ لَم یزلـی می گویم
سر اگر خواست غمی نیست بَـلی می گویم
بیخود از خود شده با صوتِ جلی می گویم
صـد و ده بـار ” الهی به علی ” می گویم
پـدرم گــفـه از آغـاز بگـو یـا حیدر
به زمین خوردی اگـر باز بگـو یـا حـیدر
از همـان روز به فـرمـانِ پـدر می گـویم
مست از نامِ علی سینـه سِپــر می گـویم
” هـا علیٌ بشـرٌ کیفَ بَشـر ” می گـویم
بارهـا گفتـه ام و بـارِ دگـر می گـویم :
عزّتِ هر دو جهان عـزّتِ در نـامِ علیسـت
و اذان قسمتـی از نـامِ دل آرامِ علیسـت
`یا علی” اسم به این جذبه و زیبایی نیست
قدرت اش قدرتِ جسمـانی و دنیایی نیست
هرکه شد بنده ی او بنده ی هرجایی نیست
به خدا غیـرِ علـی حضرتِ مولایـی نیست
من در ایـن شعر که با یـادِ علی می خوانم
هر کجا خستـه شوم ” نادِ علی ” می خوانم
یا علی... اسمِ تو سرمستِ شرابم کرده ست
سرخوش از جامِ میِ و باده ی نابم کرده ست
از درِ میکـده ها سخت جوابـم کرده ست
نقـشِ انگورِ ضریـحِ تو خرابـم کرده ست
می روم باز ولـی مستــم و بر می گـردم
جلدِ ایـوانِ نجف هستـم و بر می گـردم
یا علی ... آمدی و بنـده نـوازی کردی
با دلِ خستـه ی مــاتـم زده بـازی کردی
بین ایـوانِ نجـف خاطـره سازی کردی
هرچه میخواست دلم دادی و راضی کردی
حضرتِ عشق عجب حال و هوایـی داری
خودمانیـم چه ” ایــوانِ طلایـی ” داری
یا علی ... روحِ مسلمانی سلمان هستـی
پدرِ خاکـی و همسایــه ی بـــاران هستـی
جانِ عالم به فدایت که خودت جان هستی
کُفرِ محضیم همه گر تو مسلمـان هستـــی
تو قسیمــی همه با حُـبِّ تو میــزان دارند
دشمنــان هم به کرامـاتِ تــو ایمـان دارند
یا علی ... دردِ مرا جز غـمِ تو مرهــم نیست
بنده ی عشقِ توأم بنده ی حیـدر کم نیست
بگــذار عالمیـان طــعنه زنندَم ... غــم نیست
هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند آدم نیست
مـا جوانـانِ غـدیریــم خـدا می داند
پــاسِبانـانِ غـدیریـم خـدا مـی داند
ابراهیم زمانی
#ابراهیم_زمانی #شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘