.
|⇦•نشد که غوره ی نارس...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج منصور ارضی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نشد که غوره ی نارس شراب ناب شود
ضریح دامن او دست این گدا نرسید
نشد که فطرس آن آستانه باشم حیف
شکسته باد ، پرم چون به سامرا نرسد
غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت
*پای رکاب رهبری اینهمه جوان وایسادن، چجوری دارن از آقا حمایت میکنن، اما امام عسکری هیچکی رو نداشت، آدم داریم یازده امامی، یهو کفر میگیردش،جعفر کذاب ادعاکرد، دوازدهمی راقبول نکرد، خیلی بترسیم. چطور ازفساد و بی حجابی و... در جامعه میترسیم از اینم بترسیم نکنه ماهم پامون لغزشی پیدا کنه، داری میگی ابی عبدالله یه زهیری داشت پا رکابش وایساده بود، به همه گفت برید به اباالفضل هم گفت تو هم برو،اینجا بود گفتن: کجا بریم تازه ما اومدیم.*
غریب کربلا لااقل زهیری داشت
کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست
همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر
ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست
شبیه برگ گلی بین حجره می لرزید
ز درد در وسط حجره دست و پا میزد
برای مرهم زخمش برای تسکینش
بلند مادر خود را فقط صدا میزد
همین که بر جگرش زهر چنگ می انداخت
شراره می زد و داغی دوباره شد تازه
دوباره کوچه و نامحرم و فدک نامه
و زخم گم شدن گوشواره شد تازه
همین که او دم آخر لبش عطش نوشید
برای تشنگی اش قدری آب آوردند
هنوز خاطر او مانده است این روضه
برای حضرت هادی شراب آوردند
*برا باباش شراب آوردند ،اگر هزار مرد رو اینجوری ببرن تو مجلس شراب، میگن مرده و جواب میده، ولی عمه جان ما رو بردن ،این بچه کوچیک ها بهم دیگه نگاه میکردند، میگفتن این چیه تو دست یزیده؟ هی میریزه کنار سر بابامون...*
غریب بوده ولیکن امام بعد از او
سحر به پیکر پاکش نماز می خواند
کنار پیکر او تا سحر نمی خوابد
شبیه ناحیه او روضۀ باز می خواند
فدای تو پدر و مادرم حسین غریب
فدای آن تن زخمی که بوریا شده بود
شنیده ام که لباس تو را کسی دزدید
سه روز روی زمین پیکرت رها شده بود
*توی سامرا که میری، قشنگ دور امام عسکری، همسرشِ، خواهرشِ، عمه ی آقا هم هست ،پدر بزرگوارشون، همه یه ضریح دارند...
آقاجان! یا امام عسکری! به عمه ی شما حکیمه خاتون بهش یه اهانت هم نشد ، نشنیدی کسی اهانت کنه به مادرِ امام زمان، بمیرم برای اون خانمی که تمام اون کسایی که قرآن ازش یاد گرفته بودن ، این خیلی درده، اومده بودن کنار ناقه ی زینب، هر چی از دهنشون در اومد گفتن، تازه یکی اومد گفتن این چیه آوردی؟گفت: نان و خرماست آوردم صدقه بدم...ای حسین...*
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حاج_منصور_ارضی
👇
.
|⇦•سامرا ، باز با صفا...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
سامرا ، باز با صفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرب و بلا
زائر و دسته ی عزا، داری
باز هم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد ز دور معلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایۀ شهداست
همه دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حَسن حرم دارد
* تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیمخرابه، زند ان برامخیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو توی خانه میخونی....
همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ...
اون شاعر متوکل توتاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو...*
همهدلخوشی ما این است
لااقل یکحسن حرم دارد
صبح وظهروغروب سفره بپاست
بسکه صاحب حرم،کَرَم دارد
اهل بیتِ رسول این ایام
به غم و غصه ها اسیر شدند
راستی بین بچههای علی
اینحَسنها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و با گریه
پسر خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لب او را رویِ لبش آورد
زیر لب گفت : الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
عصمت الله پشت در افتاد
پایِ دشمن به خانه اش واشد
آنقدر با غلاف کوبیدند
استخوانهایِ بازویش تا شد
محسنِ بی گناه را کشتند
دادِ صدیقه را در آوردند
فضه و جَدِّ ما به پشتِ در
جسم ششماهه را دفن میکردند
*تاریخ نوشته: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن ..
"آجرک الله .."اینخانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلوچشمام رو گرفت بالگد به در زدم...*
چند تایی زدن با پا در
تاکه افتاد روی زهرا در
همه کج رفتنحتی میخ
همه لجکردن حتی در
*فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم
*میخوای بدونی این ایام چهخبر بود؟بگم و رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن ..
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهNarimani_shahadat_Askari_2.mp3
زمان:
حجم:
1.46M
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدرضا #نریمانی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
خوشی باهات کرده چرا قهر
رو زمینی تا اَبدُالدهر
یکی ندید تو این همه شهر
سوختنتُ تو آتیش زهر
گوشه ی حجره ای تک و تنها
هی نفست شماره می افتاد
از گوشه ی چشای مهدی تو
گریه مثل ستاره می افتاد
ناله ی بی امون، بی هوا میزدی
بمیرم میونحجره دست و پا میزدی
سرفه پیش چشه بچه ها میزدی
شنیدم با گریه مادرو صدا میزدی
حسن بن علی، غریب سامرا
دل تو از سوز جگر سوخت
پدر نفس زد و پسر سوخت
یاد لب خشک ارباب
عطش لباتُ هی بهم دوخت
روضه برام بخون از اون شامی
که نیزه ای توی گلو جا کرد
روضه ای که سکینه توی گودال
سفره ی دل برا بابا واکرد
همونی که ازم پدرم روگرفت
با یه عده حرومی دورِ حرم رو گرفت
تو نبودی اون روز معجرم رو گرفت
اومدم فرارکنم موی سرم رو گرفت
حسن بن علی، غریب سامرا
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
.
۷
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
مولای من
زینت شهر سامرایی تو
به درد شیعیان دوایی تو
ز کار ما گره گشایی تو
بر شیعیان دارالامان تویی
با لطف و جود بی کران تویی
از تبار آل محمد و
پدر صاحب الزمان تویی
آجرک الله صاحب الزمان۴
مولای من
ای مظهر شهامت و ایثار
تو دیده ای ز دشمنان آزار
به تو شده جور و جفا بسیار
ای که از تبار پیمبری
مولای من امام عسکری
از بس که ظلم و کینه بر تو شد
دلخونی با دست ستمگری
آجرک الله صاحب الزمان۴
مولای من
بوده ای از حق خودت محروم
غریبی تو شد چنین معلوم
ز زهر کینه گشته ای مسموم
ای که بودی تو حیدری عذار
آثار سجده در تو آشکار
از ظلم و کینه های دشمنان
بوده ای در زندان تو بی شمار
آجرک الله صاحب الزمان۴
مولای من
کنار تو محرم راز تو
با او بود راز و نیاز تو
مهدی تو خوانده نماز تو
پسرت آمد در کنار تو
گردیده مهدی بی قرار تو
در هنگامه ی غسل و دفن تو
خون گریه کرده یادگار تو
آجرک الله صاحب الزمان۴
#امام_عسکری
#امام_حسن_عسکری_ع
۹
#نوحه
#شهادت_امام_عسکری
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
از نسل آل طاها،دوم حسن تویی تو
مولای من اسیر،رنج و محن تویی تو
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
داری ز حق امامت،شیرین بود کلامت
باشد گل ولایت،بر جان ما پیامت
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
در بین خلق عالم،تو بی قرینه هستی
در سامرا اماما،شهید کینه هستی
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
از حق خود اماما،بودی همیشه محروم
گشتی به دست دشمن،با زهر کینه مسموم
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
رنج و غم زیادی،به دوش خود کشیدی
به دست دشمن دین،در سامرا شهیدی
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
از ظلم و کین دشمن،خون شد دلت حسن جان
زهر ستم شرر زد،بر حاصلت حسن جان
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
عدوی بی حیایت،شرر زده به جانت
سوزانده زهر کینه،تا مغز استخوانت
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
میوه ی قلبت آقا،گردیده بی قرارت
مهدی به چشم گریان،آمده در کنارت
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
از سوز داغت آقا،سامره در عزا شد
همراه مهدی تو،بزم عزا به پا شد
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
در سوگ و ماتم تو،مهدی عزا گرفته
در ماتم تو ذکر،واویلتا گرفته
سامره شد قیامت
مهدی سرت سلامت۳
#امام_حسن_عسکری_ع
#امام_عسکری
.
🏴سبک زمینه شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و توسل به امام زمان (عج)
#زمینه #امام_عسکری
#زمینه_امام_زمان_عج
#زهر_آتیش_زد
🏴بند اول
زهر آتیش زد به جونم،که بریده امونم
دم آخر به یادِ،مادرم روضه خونم
بیا مهدی کنارم،تو ببین حال زارم
بیا این لحظه ها تا،سر روی پات بذارم
تاج سرم ای ثمرم ای پسرم مهدی
بیا ببین که مضطر و خون جگرم مهدی
خدانگهدار پسرم
🏴بند دوم
فدای شال مشکیت،الا ای بی قرینه
کجا روضه گرفتی،سامرا یا مدینه
فدای اشک چشم و،فدای قلب زارت
کاشکی میشد کبوتر،شد و پر زد کنارت
صاحب ما ای غایب از نظر بیا مهدی
مسافر غریب زود از سفر بیا مهدی
یا اباصالح العجل
🏴بند سوم
تا کی از دوریِ تو،بخونیم ندبه آقا
آخه تا کی صبوری،صبوری کُشته ما را
با ظهور تو حتما،میشه از ما بلا دور
آخه تا کی بمونیم،آقاجون از شما دور
شاه زمین ای آخرین نور خدا مهدی
سخته بدونت زندگی دیگه بیا مهدی
یا اباصالح العجل
#شهادت_امام_عسکری
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
🏴سبک #واحد_سنگین روضه ای شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و توسل به امام زمان (عج)
#واحد #امام_عسکری
#گرفته_آتیش
🏴بند اول
گرفته آتیش،همه وجودم
زده شرر زهر،به تار و پودم
روی لب من،رسیده جونم
این دم آخر،روضه میخونم
روضه ی تلخ کوچه و
مادر و دست بی حیا
من ندیدم ولی سوزوند
قلب منو اون کوچه ها
لبریز درد و،لبریز آهم
غریبم و شد،سامرا قتلگاهم
مسموم وا اماما
🏴بند دوم
رفته قرارم،چشم انتظارم
مهدی بیا که،تمومه کارم
شبیه پاییز،زرد و خزونم
با لب تشنه،روضه میخونم
روضه ی شمرو خنجرو
حنجر سید الغریب
من نبودم اونجا ولی
برده ازم صبر و شکیب
لبریز درد و،لبریز آهم
به یاد جد،غریب و قتلگاهم
مظلوم واحسینا
🏴بند سوم
الا امید،شیعه کجایی
واویلتا از،غم جدایی
ماه مدینه،یوسف زهرا
به حق مادر،العجل آقا
صاحب شمشیر علی
منتقم خون خدا
دل خوشیِ مستضعفین
مهدی فاطمه بیا
منتظر تو،دیده به راهیم
اگر چه غرق،معصیت و گناهیم
عجل بقیت الله
📙مناسبت:شام #شهادت_امام_عسکری
🎤 کربلایی #جواد_مقدم
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
🏴 #شهادت_امام_عسکری
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عزیزِ فاطمه ای مهربانِ بی همتا
دوباره سائلی آمد درِ حرم بگشا
نشانِ خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشانِ سیدی از خانوادۀ زهرا
به گریه مردم عابر جواب میدادن
برو به کوچۀ رحمت ، محلۀ طاها
*حسن جان …. حسن جان … قربونِ غریبیت برم آقا … زائر کم داره ، امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم ، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم ” امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم … بهت تسلیت بگیم آقا … مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری … آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته … همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن … خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید … صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید … آقا ما انتظارِ تشکر نداریم اما اومدیم امشب بهت تسلیت بگیم …اونایی که اربعین امسال روزیتون نشد برید حرمش … این آقا موسس و بنیانگذارِ سفرِ اربعینِ …*
عزیزِ فاطمه ای مهربانِ بی همتا
دوباره سائلی آمد درِ حرم بگشا
نشانِ خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشانِ سیدی از خانوادۀ زهرا
به گریه مردم عابر جواب میدادن
برو به کوچۀ رحمت ، محلۀ طاها
کسی به دادِ دلِ من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا …
اگر اجازه دهی داخلِ حرم بشوم
*امشب ما رو زائرِ خودت حساب کن … دلم برایِ سامرا تنگ شده … آقا حرمت داره آباد میشه الحمدالله … اون روزی که گنبدت رو خراب کردن با خودم گفتم ای کاش خونۀ ما خراب میشد … به به چه گنبدِ زیبایی رونمایی شده … اما حرمِ حسنِ فاطمه هنوز ساخته نشده …*
حسن جان …
اگر اجازه دهی داخلِ حرم بشوم
کنار سفرۀ فضلت نشینم ای مولا
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خون گرمی
گذاشتی دهنم زود لقمۀ خود را
مگر سرای تو دارالنَعیم عشاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند این جا
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا
دعا کنید که همسایۀ شما باشم
جوار چشمۀ تسنیم جنتُ الاعلی
اگر بهشت بیایم ، بدان که بنشینم
به زیر سایۀ مهرت ، نه سایۀ طوبی
هوای سامره دارد دلِ هوایی من
بده برات سفر ،جانِ مادرت زهرا …
برایِ کربُبَلا خرجی سفر بدهید
به حقِ چادر خاکیِ زینب کبری
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برایِ مهدی تان زیر گنبدِ خضرا
یگانه غایت خلقت وجودِ مادر توست
کجاست مرقد او؟ خاک بر سر دنیا
شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است
شبیه حال و هوایِ غروب عاشورا
شنیده ام که نباید ز مَشک حرفی زد
به خاطرِ دل پر درد مادرِ سقا …
*روضه بخونم برا امامِ عسکری بلند گریه کنیم … شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده ، چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد ۲۸ بهار فقط از عمرش گذشته بود … براش ظرفِ آب آوردن ، آقایِ ما تشنه شد ، ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقه دستاش میلرزید … این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد … ظرف رو رویِ زمین گذاشت ، خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ ، سر به سجده گذاشته صداش بزن …
میگه وارد حجره شدم ، آقا پدرتون حالشون خوب نیست ، مهدیِ فاطمه آمد … امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده … ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت … من بمیرم امام عسکری موسسِ زیارتِ اربعین … من یه آقایی رو کوفه می شناسم ، مسلم ابن عقیل … قبل از شهادتش آب طلب کرد ، آب رو به سمتِ دهانش برد ، دندانش داخلِ ظرفِ آب افتاد ظرفِ آب خونی شد ، آب رو نخورد … یه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید … ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد … اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد … به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : …. یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام ….* ای حسین …..
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین