.
|⇦•نشد که غوره ی نارس...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج منصور ارضی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نشد که غوره ی نارس شراب ناب شود
ضریح دامن او دست این گدا نرسید
نشد که فطرس آن آستانه باشم حیف
شکسته باد ، پرم چون به سامرا نرسد
غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت
*پای رکاب رهبری اینهمه جوان وایسادن، چجوری دارن از آقا حمایت میکنن، اما امام عسکری هیچکی رو نداشت، آدم داریم یازده امامی، یهو کفر میگیردش،جعفر کذاب ادعاکرد، دوازدهمی راقبول نکرد، خیلی بترسیم. چطور ازفساد و بی حجابی و... در جامعه میترسیم از اینم بترسیم نکنه ماهم پامون لغزشی پیدا کنه، داری میگی ابی عبدالله یه زهیری داشت پا رکابش وایساده بود، به همه گفت برید به اباالفضل هم گفت تو هم برو،اینجا بود گفتن: کجا بریم تازه ما اومدیم.*
غریب کربلا لااقل زهیری داشت
کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست
همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر
ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست
شبیه برگ گلی بین حجره می لرزید
ز درد در وسط حجره دست و پا میزد
برای مرهم زخمش برای تسکینش
بلند مادر خود را فقط صدا میزد
همین که بر جگرش زهر چنگ می انداخت
شراره می زد و داغی دوباره شد تازه
دوباره کوچه و نامحرم و فدک نامه
و زخم گم شدن گوشواره شد تازه
همین که او دم آخر لبش عطش نوشید
برای تشنگی اش قدری آب آوردند
هنوز خاطر او مانده است این روضه
برای حضرت هادی شراب آوردند
*برا باباش شراب آوردند ،اگر هزار مرد رو اینجوری ببرن تو مجلس شراب، میگن مرده و جواب میده، ولی عمه جان ما رو بردن ،این بچه کوچیک ها بهم دیگه نگاه میکردند، میگفتن این چیه تو دست یزیده؟ هی میریزه کنار سر بابامون...*
غریب بوده ولیکن امام بعد از او
سحر به پیکر پاکش نماز می خواند
کنار پیکر او تا سحر نمی خوابد
شبیه ناحیه او روضۀ باز می خواند
فدای تو پدر و مادرم حسین غریب
فدای آن تن زخمی که بوریا شده بود
شنیده ام که لباس تو را کسی دزدید
سه روز روی زمین پیکرت رها شده بود
*توی سامرا که میری، قشنگ دور امام عسکری، همسرشِ، خواهرشِ، عمه ی آقا هم هست ،پدر بزرگوارشون، همه یه ضریح دارند...
آقاجان! یا امام عسکری! به عمه ی شما حکیمه خاتون بهش یه اهانت هم نشد ، نشنیدی کسی اهانت کنه به مادرِ امام زمان، بمیرم برای اون خانمی که تمام اون کسایی که قرآن ازش یاد گرفته بودن ، این خیلی درده، اومده بودن کنار ناقه ی زینب، هر چی از دهنشون در اومد گفتن، تازه یکی اومد گفتن این چیه آوردی؟گفت: نان و خرماست آوردم صدقه بدم...ای حسین...*
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حاج_منصور_ارضی
👇
.
|⇦•سامرا ، باز با صفا...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
سامرا ، باز با صفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرب و بلا
زائر و دسته ی عزا، داری
باز هم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد ز دور معلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایۀ شهداست
همه دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حَسن حرم دارد
* تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیمخرابه، زند ان برامخیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو توی خانه میخونی....
همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ...
اون شاعر متوکل توتاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو...*
همهدلخوشی ما این است
لااقل یکحسن حرم دارد
صبح وظهروغروب سفره بپاست
بسکه صاحب حرم،کَرَم دارد
اهل بیتِ رسول این ایام
به غم و غصه ها اسیر شدند
راستی بین بچههای علی
اینحَسنها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و با گریه
پسر خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لب او را رویِ لبش آورد
زیر لب گفت : الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
عصمت الله پشت در افتاد
پایِ دشمن به خانه اش واشد
آنقدر با غلاف کوبیدند
استخوانهایِ بازویش تا شد
محسنِ بی گناه را کشتند
دادِ صدیقه را در آوردند
فضه و جَدِّ ما به پشتِ در
جسم ششماهه را دفن میکردند
*تاریخ نوشته: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن ..
"آجرک الله .."اینخانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلوچشمام رو گرفت بالگد به در زدم...*
چند تایی زدن با پا در
تاکه افتاد روی زهرا در
همه کج رفتنحتی میخ
همه لجکردن حتی در
*فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم
*میخوای بدونی این ایام چهخبر بود؟بگم و رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن ..
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
📋 بر خاک میکشند تو را این حرامیان
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_حسن_عسکری (ع)
ویژه #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع)
مداحی های کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مابین بچههای علی فرق نیست که
ترس یزیدیان همه "اصل ولایت" است
بر خاک میکشند تو را این حرامیان
این بیحیا شدن همهاش از لجاجت است
سیلی که میزنند به دیوار میخوری
محکم لگد زدن به تو از روی نفرت است
بس کن نزن، زمین و زمان میخورد به هم
نفرین کند که لرزه به ارکان خلقت است
رحمت بس است، رو کن از آن هیبت خودت...
نه...، صبر در قبیلهی حیدر وراثت است
ذکر لبم شده همه شب "یابن العسکری"
میآید آنکه در پس اسرار غیبت است
از یُمن توست "سامره" شد "سُرّ مَن رَءآه"
سرداب سامرای تو "باب الاجابت" است
انگار غربت تو به پایان نمیرسد
سوغات سامرای تو تربت نه، غربت است
*شاعر : #محمد_کاظمی_نیا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#
🔴
📋 #روضه_امام_حسن_عسکری (ع)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
ویژه #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع)
مداحی های کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا امام عسکری (ع) خادمش رو صدا زد ظرف آبی براش ببره. ظرف آب رو که دست آقا داد٬ دراثر مریضی اینقدر این دستها داره میلرزه ظرف آب رها شد افتاد رو زمین.
صدا زد آی خادم٬ برو پسرم مهدی رو خبرش کن بیاد.
(همینجا یه نکته بگم تا آخر روضه با این یه نکته گریه کنید.)
اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد؛ یه مادری هم من میشناسم پسرش مهدی رو صدا زد...
تا بین در و دیوار قرار گرفت، صدا زد مهدی جان بیا به مادرت کمک کن.....
امام زمان من و تو اومد کنار پدرش. ظرف آبی رو برداشت با دستهای مبارکش برد نزدیک دهان امامحسن؛ اینقدر امام حسن نحیف شده دیگه دندونها داره بهم میخوره میلرزه.
تا ظرف آب رو آورد جلو، امام حسن شروع کرد گریه کردن...
فرمود بابا چرا گریه میکنی؟ گفت براتو دارم گریه میکنم. خیلی غریبی؛ بعد از من بیابونگرد میشی، بعد از من صحراگرد میشی، بعد از من خیلی بیکس میشی...
اما شاید گریهی امام حسن مال اینه؛
شاید وقتی ظرف آب رو جلوش آوردن یاد لبهای خشک آقااباعبدالله (ع) افتاد. یاد اون لحظهای که راوی میگه دیدم لبهای حسین خشکیدهست.
ظرف آب رو برداشتم برای حسین آب ببرم؛ تا اومدم تو گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد.
ظرف آب رو ازم گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟
-مگه نمیبینی حسین فاطمه تشنهست؟
گفت نمیخواد آب ببری٬ الان خودم سیرابش کردم....
اما دیدم بدنش داره میلرزه؛ پرسیدم چرا بدنت داره میلرزه؟
صدا زد آخه اون لحظهای که نشستم رو سینهی حسین٬ دیدم یه صدایی داره میاد؛ یکی هی داره میگه بُنَیَّ...
غریب مادر حسین...
بهترین کفنها رو آوردن.
جعفر کذاب میخواست به این بدن نماز بخونه. اما یهدفعه دیدن از دور داره یه بچه چهار ساله میاد جلو؛ برید کنار من باید به این بدن نماز بخونم.
آقا اومد جلو، جعفر کذاب رو کنار زد؛ فرمود عمو من باید به این بدن نماز بخونم. ایستاد جلو نماز میت رو خوند...
(یعنی میشه ماهم بمیریم آقا بیاد نمازمون رو بخونه٬ العفو العفو بگه....)
امام رو باید امام خاک کنه. نمیتونه غیر امام امام رو غسل بده٬ کفن کنه٬ خاک کنه.
آقا صاحب الزمان امام رو کفن کرد داخل قبر گذاشت....
اما قربون دلت برم یا امام سجاد...
راوی میگه دیدم امام سجاد تو قبره اما از قبر بیرون نمیاد. سر به این بدن گذاشته داره هایهای گریه میکنه؛ یا امام سجاد چرا از قبر بیرون نمیاید؟
فرمود آخه هر میتی رو خاک میکنن طرف راست صورتش رو روی خاک میذارن، اما من هرچی نگاه میکنم بابام سر به بدن نداره....
حسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
.
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین #پویانفر
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تشنه ی قدری آب بودم من
لب عطشانِ من تکان می خورد
کی به پیش نگاهت ای بابا
لب من چوبِ خیزران می خورد
عمه ات هست و مادرت هم هست
نه میانِ نگاههای حرام
وای از ماجرای بزم شراب
وای از ازدحام شهر شام
آستینها حجاب سر میشد
بین آن گیر ودار در بازار
چه کسی دیده است دعوای
زن و یک نیزه دار در بازار
*"مولانا الغریب،سیدنا المظلوم"... اونچیزی که پسر روآروممیکنه در داغ پدر همینه ..بابا رو با احترام میون قبر قراربده ...حتما ان شا ءالله اونایی که به رحمت خدا رفتن همه شون سر سفره امامحسین مهمان باشن ..قدر پدراتون رو بدونید، رفقا! اساتید میگن: قد دو خط روضه خوندن یاد بگیرید، اگه صدا هم ندارید یه جمله به کارتون میاد وقتی پدر مادر تون رو توی قبر گذاشتین دَرِ گوشش روضه بخون ..
پس با زبان گلان بضعة البتول
روکرد به مدینه که یا ایهاالرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست
این صید دست وپازده درخون حسین توست
*آره وقتی پسر صورت رو روی صورت پدر بذاره آروممیشه .. دلها بسوزه برا امام سجاد روز یازدهم، بی بی زینب نگاه کرد دید از همه بی تاب تر زین العابدینِ... صدا زد: پسرِ برادرم! تو اینقدر بی تابی با این دخترا چهکنم .. گفت: عمه! دست به دلم نذار نگاه کن اینا بدناشون رو دفن کردن ..اما...
سر پیراهن تو گریه ی ما را درآوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی
*هر طوری بود بعد سه روز بدن بابا رو بین بوریا جمع کرد، هرکاری کرد نتونست بدن رو از خاک جدا کنه، لذا بوریا رو از زیر بدن رد کرد، جسم رو میان قبر قرارداد..دیدن دوباره از قبر بیرون آمد سراشیبی گودال هی خاکها رو و کنار میزنه، انگار دنبال شئ گم شده ای میگرده، یه وقت ببینن انگشت بریدهٔ حسین ... آی صدات رو برسون کربلا ..یا حسین...
سر پیراهن توگریه مارا درآوردند
میان این همه کشته چرا تنها توعریانی
خبر داری که تو رفتی بهکوچهگردی افتادم
بهمن از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی
*یه کاری با خانومکردن وقتی روز اربعین خودش رو روی قبر انداخت، صدازد: حسین! عاشورا من تو رو نشناختم الانم اگه خواهرت رو نگاه کنی دیگه زینب رو نمیشناسی...اگه نامحرما نبودن بهت نشون میدادم چهکردن با خواهرت ...
به زینب کبری "اللهم عجل لولیک الفرج"
#امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
Narimani_shahadat_Askari_2.mp3
1.46M
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدرضا #نریمانی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
خوشی باهات کرده چرا قهر
رو زمینی تا اَبدُالدهر
یکی ندید تو این همه شهر
سوختنتُ تو آتیش زهر
گوشه ی حجره ای تک و تنها
هی نفست شماره می افتاد
از گوشه ی چشای مهدی تو
گریه مثل ستاره می افتاد
ناله ی بی امون، بی هوا میزدی
بمیرم میونحجره دست و پا میزدی
سرفه پیش چشه بچه ها میزدی
شنیدم با گریه مادرو صدا میزدی
حسن بن علی، غریب سامرا
دل تو از سوز جگر سوخت
پدر نفس زد و پسر سوخت
یاد لب خشک ارباب
عطش لباتُ هی بهم دوخت
روضه برام بخون از اون شامی
که نیزه ای توی گلو جا کرد
روضه ای که سکینه توی گودال
سفره ی دل برا بابا واکرد
همونی که ازم پدرم روگرفت
با یه عده حرومی دورِ حرم رو گرفت
تو نبودی اون روز معجرم رو گرفت
اومدم فرارکنم موی سرم رو گرفت
حسن بن علی، غریب سامرا
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
.
"أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ"
"بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم"
"اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً"
"وَ صِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ، وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ"
"اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيطان"
بر دیده ي ما ضیا بده مهدی جان
بر سینه ي ما صفا بده مهدی جان
دورِ سر مادرت بگردان چیزی
آن را صدقه به ما بده مهدی جان
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"
*روزِ شهادتِ پدرِ بزرگوار شماست، اومديم بگيم:...*
تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر، یاین الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر، یابن الحسن
*پنج يا شش ساله بودي داغِ بابا ديدي...*
قلبِ بابت از شرارِ زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر، یابن الحسن
کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود، خونِ جگر، یابن الحسن
زود گَردِ بي كسي بر ماهِ رخسارت نشست
زود کردی جامه ی ماتم به بر، یابن الحسن
طفل بودی پیش چشمت چشمِ بابا بسته شد
تو نگه کردی و او زد بال و پر، یابن الحسن
*لحظاتِ آخر فرستاد دنبالِ ميوه ي دلش، زهر به نازنين بدنش وارد شده، جگر ميسوزه، لرزش به نازنين بدن افتاده، تا چشمش به مهديش افتاد، فرمود: "يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اِسْقِنِي الْمَاءَ فَإِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي" يه جرعه آب بهم بده، ديگه دارم مي ميرم، ظرفِ آب رو داد به بابا..."حسيني ها، كربلايي ها!" بگيم آقا! كاش كربلا هم بودي، لحظه اي كه جَدِّ مظلومت ناله ميزد: "اِسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ" يه جرعه آب به لبِ خشكيده اش مي رسوندي، مولايِ من، يابن الحسن!...خيلي دلم ميخواد اين روايت غلط بوده باشه، ده نفر ديدن، و شنيدن چي داره ميگه ابي عبدالله، رفتن آب هم آوُردن، اما تا رسيدن كنارِ گوديِ قتلگاه، آبها رو رويِ زمين خالي كردن، حسين...
دلت رفته كربلا، اين سلام رو بده: "اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات" سلام بر آن لب هاي خشكيده" أَلسَّلامُ عَلَي الْخَدِّ التَّريب، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيب، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیب" سلام بر اون لب و دنداني كه چوبِ خيزران خورد،حسين....
" صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه...صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَی قَلبِ زِینَبِ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّکور، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَي الباكينَ عَلَیْکَ یا ذَبیحَ العَطشان"
"اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج،اَللّهُمَّ عَجِّل لِحُجَّتِكَ الظّهور،اَللّهُمَّ عَجِّل لِامامَ الزَّمانِ القيام"
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سماواتی
#کانال نوحه مجمع الذاکرین
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#صلوات_اول_مجلس
ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
-
- @majmaozakerine
-
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•سامرا ، باز با صفا...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
سامرا ، باز با صفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرب و بلا
زائر و دسته ی عزا، داری
باز هم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد ز دور معلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایۀ شهداست
همه دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حَسن حرم دارد
* تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیمخرابه، زند ان برامخیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو توی خانه میخونی....
همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ...
اون شاعر متوکل توتاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو...*
همهدلخوشی ما این است
لااقل یکحسن حرم دارد
صبح وظهروغروب سفره بپاست
بسکه صاحب حرم،کَرَم دارد
اهل بیتِ رسول این ایام
به غم و غصه ها اسیر شدند
راستی بین بچههای علی
اینحَسنها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و با گریه
پسر خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لب او را رویِ لبش آورد
زیر لب گفت : الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
عصمت الله پشت در افتاد
پایِ دشمن به خانه اش واشد
آنقدر با غلاف کوبیدند
استخوانهایِ بازویش تا شد
محسنِ بی گناه را کشتند
دادِ صدیقه را در آوردند
فضه و جَدِّ ما به پشتِ در
جسم ششماهه را دفن میکردند
*تاریخ نوشته: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن ..
"آجرک الله .."اینخانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلوچشمام رو گرفت بالگد به در زدم...*
چند تایی زدن با پا در
تاکه افتاد روی زهرا در
همه کج رفتنحتی میخ
همه لجکردن حتی در
*فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم
*میخوای بدونی این ایام چهخبر بود؟بگم و رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن ..
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تشنه ی قدری آب بودم من
لب عطشانِ من تکان می خورد
کی به پیش نگاهت ای بابا
لب من چوبِ خیزران می خورد
عمه ات هست و مادرت هم هست
نه میانِ نگاههای حرام
وای از ماجرای بزم شراب
وای از ازدحام شهر شام
آستینها حجاب سر میشد
بین آن گیر ودار در بازار
چه کسی دیده است دعوای
زن و یک نیزه دار در بازار
*"مولانا الغریب،سیدنا المظلوم"... اونچیزی که پسر روآروممیکنه در داغ پدر همینه ..بابا رو با احترام میون قبر قراربده ...حتما ان شا ءالله اونایی که به رحمت خدا رفتن همه شون سر سفره امامحسین مهمان باشن ..قدر پدراتون رو بدونید، رفقا! اساتید میگن: قد دو خط روضه خوندن یاد بگیرید، اگه صدا هم ندارید یه جمله به کارتون میاد وقتی پدر مادر تون رو توی قبر گذاشتین دَرِ گوشش روضه بخون ..
پس با زبان گلان بضعة البتول
روکرد به مدینه که یا ایهاالرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست
این صید دست وپازده درخون حسین توست
*آره وقتی پسر صورت رو روی صورت پدر بذاره آروممیشه .. دلها بسوزه برا امام سجاد روز یازدهم، بی بی زینب نگاه کرد دید از همه بی تاب تر زین العابدینِ... صدا زد: پسرِ برادرم! تو اینقدر بی تابی با این دخترا چهکنم .. گفت: عمه! دست به دلم نذار نگاه کن اینا بدناشون رو دفن کردن ..اما...
سر پیراهن تو گریه ی ما را درآوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی
*هر طوری بود بعد سه روز بدن بابا رو بین بوریا جمع کرد، هرکاری کرد نتونست بدن رو از خاک جدا کنه، لذا بوریا رو از زیر بدن رد کرد، جسم رو میان قبر قرارداد..دیدن دوباره از قبر بیرون آمد سراشیبی گودال هی خاکها رو و کنار میزنه، انگار دنبال شئ گم شده ای میگرده، یه وقت ببینن انگشت بریدهٔ حسین ... آی صدات رو برسون کربلا ..یا حسین...
سر پیراهن توگریه مارا درآوردند
میان این همه کشته چرا تنها توعریانی
خبر داری که تو رفتی بهکوچهگردی افتادم
بهمن از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی
*یه کاری با خانومکردن وقتی روز اربعین خودش رو روی قبر انداخت، صدازد: حسین! عاشورا من تو رو نشناختم الانم اگه خواهرت رو نگاه کنی دیگه زینب رو نمیشناسی...اگه نامحرما نبودن بهت نشون میدادم چهکردن با خواهرت ...
به زینب کبری "اللهم عجل لولیک الفرج"
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•ای داغدار داغ پدر....
#مناجات و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امامحسن عسکری علیه السلام اجرا شده ۸ ربیع ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای داغدار داغ پدر، آجرک الله...
*امروز صاحب عزا امام زمانه، مجلس عزای یک پدر رو اولین کسی که جلوی در می ایسته آقازاده است، امام زمان نگاهتون کرده، فرموده اومدی مجلس عزای پدر من رو گرم کنی، خدا خیرت بده..*
ای داغدار داغ پدر یابن العسکری
داری دوباره دیده ی تر یابن العسکری
ما هم به غربت پدرت گریه می کنیم
ما را میان گریه بخر یابن العسکری
خسته شدیم، از غمِ دنیای بی امام
از این همه بلا و ضرر، یابن العسکری
*اگه شما باشید دیگه خبری از این فتنه ها نیست، همه دارن همه کار میکنن پرچم شما رو پایین بیارن نمیدونن، صاحب این پرچم، فاطمه ی زهرا ست؛ صاحب چادر فاطمه است، زینت بخش به چادر زهراست تا روزی ک خدا خدایی میکنه خودش حرمت فاطمه اش رو نگه میداره، حالا یه روز حرمتشو شکستن، همون یبار برا خدا بس بود...*
صبر همه تمام شد و شب سحر نشد
کی می رسد زمان سحر یابن العسکری
دیده، ندیده در به در و عاشقت شدیم
چشمان ماست خیره به در، یابن العسکری
آقا به گریه باز به سرداب می روی
از صحن سامرا چه خبر یابن العسکری
ما را که از فراق حرم جان به لب شدیم
تا کربلا دوباره ببر یابن العسکری
از ما قبول کن، کمِ ما را زیاد کن
ای داغدار داغ پدر یابن الحسن
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_طاهری