#امام_زمان_مناجات
#حضرت_اباالفضل
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست
تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست
بهار بودن من دیده های نمناک است
به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست
چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد
برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست
شباهت من و تو این لباس مِشکی شد
وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست
گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه
هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست
به دستهای عمویت بگیر دست مرا
که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست
بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه
بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست
بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد
ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست
بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست
که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست
ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند
صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
#مجتبی_صمدی_شهاب
🏴#شهادت_حضرت_سکینه
🏴#سبک_زمینه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
منم باقي مانده ء صحراي غمها
به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا
من از باغت جاماندم
پس از تو اشك افشاندم
مصيبت ها مي خواندم
واويلا
.........
به همراه خواهرت آمدم گودال
لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال
تنت را بي سر ديدم
زدم بر سر لرزيدم
گلويت را بوسيدم
واويلا
........
بهارم شد يكباره فصل پاييزي
اشاره شد بر من با قصد كنيزي
تو در طشت و من سويت
نظر كردم بر رويت
پر از خون بود گيسويت
واويلا
#مجتبی_صمدی_شهاب
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
انگارعالم باردیگرجان گرفته
شادی مجال غم ازاین وآن گرفته
ازابررحمت بازهم باران گرفته
سردارخوبی ها سر وسامان گرفته
امشب شب رؤیائی این عالمین
کوچک ترین حیدر به دستان حسین است
چشم انتظاری بنی هاشم به سر شد
طوبای باغ فاطمیون پر ثمر شد
نوری مضاف جمع خورشید وقمر شد
آقا برای چندمین دفعه پدر شد
اجماع کلی بنی هاشم همین است
این طفل تمثال امیرالمؤمنین است
یک تکه الماس است بر دستان بابا
مانند یک رود است درآغوش دریا
آئینه می گردد به روی دست سقا
صف بسته قومی محضرش بهر تماشا
اکبر نگاهش کرد او خندید، جان گفت
ارباب درگوشش مسیحایی اذان گفت
وقتش رسید آقا که نام او بگوید
با سرّ اعظم نام این مه رو بگوید
این نکته باریکتر از مو بگوید
کوری چشم دشمنان حق منجلی شد
فرزند بچه شیر حق نامش علی شد
این طفل کوچک پیر یک دنیای عشق است
سرتا به پا آئینه و سیمای عشق است
آقا و آقا زاده آقای عشق است
مهری به طومار و به عاشورای عشق است
هدیه به زهرا شیره جان رباب است
از نسل آب و تشنه لبهاش آب است
بند قماطش را زبالا آفریدند
مشگل گشای هر دو دنیا آفریدند
محسن برای نسل زهرا آفریدند
هم رتبه و هم شأن سقا آفریدند
ششماهه صد ساله کند طی مدارج
آری علی اصغر بود باب الحوائج
گهواره اش یک قبله سیّار باشد
کعبه به دورش حاجی هشیار باشد
سرباز راه حیدر کرار باشد
پس تیر معمولی برایش خار باشد
از بس ابهت داشت لشگر از توان رفت
بهر شکار او سه شعبه در کمان رفت
با دست وپای بسته میدان را بهم ریخت
یک قوم سرگردان وحیران را بهم ریخت
نظم وفنون رزم وگردان را بهم ریخت
معنای خیر و لطف باران رابهم ریخت
مشگل گشا شد حرمله مشگل گشا زد
نامرد مرد کوچکی را بی هوا زد
داغش به قاب سینه غم تصویر کرده
انگشت حیرت بر لب تکبیر کرده
طوری زدش گویا که صد تقصیر کرده
انگار نیزه در گلویش گیر کرده
آن سو به صورت مادری بیچاره می زد
این سو زحلقش خون چه بد فوّاره می زد
طفلک میان نعره ها لرزید وپرزد
براشک بابا لحظه ای خندید و پرزد
برگ گل حلقوم او پاشید و پرزد
با تیر بر کتف پدر چسبید و پرزد
تیر از گلویش در نیامد غم بپا شد
در آن کشاکش ها سر از پیکر جدا شد
#مجتبی_صمدی_شهاب
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
خوبست این شبها که مهمان خدائیم
پیوسته مشغول مناجات و دعائیم
مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان
باحق غریبه نیستیم و آشنائیم
وقت مناجات سحر با ذکر حیدر
بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم
گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی
در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم
این بهترین فیض است یاد یار هستیم
در موقع افطار یاد کربلائیم
امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم
دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم
اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم
بین گدایان حسن ما جا گرفتیم
کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است
بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم
قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه
از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم
این خانواده اشک ما را پُر بها کرد
قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم
بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است
عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم
بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد
بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد
مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم
با حاتم طائی دگر کاری نداریم
او در نکوبیده گدا را شاه سازد
با بودنش دیگر گرفتاری نداریم
بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم
جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم
ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد
جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم
در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان
شیرینی و خُرمای افطاری نداریم
ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم
مابندگی را با حسن آغاز کردیم
نام حسن نامی بلند آوازه باشد
کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد
او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد
از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد
وقتی به حیدر میشود با او رسیدن
یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد
هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما
در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد
جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور
نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد
آگاه باشید اوست تیغ آبدیده
بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده
او طالع سبزی است بر دامان مادر
او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر
او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش
قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر
کعبه به دور او بگردد بُرد کرده
هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر
سایه ندارد قبرش امّا میرسد که
سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر
راه و مسیر کربلا را او نشان داد
صبرش کُند با روز عاشورا برابر
اینست تحلیل درست اصل مکتب
صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب
در کودکی محنت کشیدن وای سخت است
از غصّه و ماتم خمیدن وای سخت است
از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت
از عالم و آدم بریدن وای سخت است
بر منبر بابای خود در بین مسجد
از بی حیا تُهمت شنیدن وای سخت است
فرزند ارشد باشی و در بین کوچه
پیش تو بر چادُر دویدن وای سخت است
با مادری که صورتش خورده به دیوار
از کوچه تا خانه رسیدن وای سخت است
راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم
دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم
#اثر_جدید
#مجتبی_صمدی_شهاب
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام
با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند
از پشت بام خانه به خانه نمیروند
وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند
بر خانهء امام که حمله نمیبرند
اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند
در خانه ای که هست زن و بچه بین آن
آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند
وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش
تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند
شاید زنی به پشت درِ خانه آمده
در را که با فشار لگد وا نمیکنند
شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند
با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند
هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند
یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند
پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد
این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند
بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت
یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند
با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت
یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند
دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد
خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند
تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت
فکری به حال زینب کبری نمیکنند
#شهادت_امام_صادق
#اثر_جدید
#مجتبی_صمدی_شهاب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5962786028560326055.mp3
زمان:
حجم:
1.31M
زمزمه روضه شهادت امام صادق علیه السلام
به سبک از هر چی پست بدم میاد
زهر کینه منو سوزوند و در تبم
این نیمه جون من اومده رو لبم
بد جوری زخمیه تیر غربت شدم
تو شهر مادریم من بی حُرمت شدم
یه بی حیا منو کشید
تو کوچه ها منو کشید
تا افتادم روی زمین
روی خاکا منو کشید
مادر مادر بیا بیا
سوزوندن خونمو شبیه مادرم
امّا دیگه نسوخت آتیش موی سرم
گیر افتاد فاطمه ما بین شعله ها
با یه ضرب لگد شد مُحسنش فدا
نامردا مادرُ زدن
بی هوا مادرُ زدن
جا پا رو چادرش نشست
چون با پا مادرُ زدن
مادر مادر بیا بیا
پشت مرکب یهو وقتی خوردم زمین
افتادم یاد اون دختر نازنین
رقیّه بود و زجر خواب از چشماش پرید
موهاشُ از رو اسب از پشت سر کشید
درد من درد کربلاس
دردی که درد بی دواس
رقیّه رو تا میزدن
داد میزد که عموم کجاس؟
#زمزمه
#شهادت_امام_صادق
#اثر_جدید
#مجتبی_صمدی_شهاب
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
310K
.
#سرود
#میلاد_حضرت_رقیه سلام الله علیها
به سبک شور و قیامتی شده...
کوثر حق به دل چکید
سینه ها تا خدا پرید
خدا به عشق فاطمه
یه نور دیگه آفرید
گل اومده 2 سینه پر از صفا شد
باز تو بهشت فاطمه یه گل دیگه وا شد
فلک تابان شده چه گلباران شده
رقیه آمده حسین خندان شده
مدد بنت الحسین
روشنی دل همه است
خیر و خوبیش یه عالمه است
آیینه دار کامل
مادر بزرگش فاطمه است
از فاطمه 2 جلوه بی قرینه
گهواره اون دستای یل ام البنینه
فلک........
خدای مهربونیه گُل ه و ماه پیشونیه
افتخار ماست بخدا که مادرش ایرونیه
خواهر زین العابدین دردونه ی حسینه
قشنگترین دسته گل گلخونه ی حسینه
فلک .......
🎤استاد اسماعیل مهری فخر
#مجتبی_صمدی_شهاب
4_5816669067896947006.ogg
زمان:
حجم:
256.7K
#زمزمه_امام_جواد
#آخر_ذیقعده
#شهادت_امام_جواد
دست یارم گوشه ی حجره اسيرم
لحظه ی آخره و دارم میمیرم
تنها آرزوم اینه یه بار دیگه
که بابام بیاد اونو بغل بگیرم
صورتم و روی زمین می کشم از درد و بلا
لخته خون آورد رو لبم شراره ءزهر جفا
بابا بیا بابا بیا ۲
جون اومده روی لبام
بند اومده دیگه صدام
غریبم و بی آشنام
بابا بیا بابا بیا
یکی نیست گریه کنه برا جوونیم
برای جوونی ه رو به خزونیم
کنیزا بالا سرم دارن میرقصن
میزنن کف واسه حال پریشونیم
برا جوون مرگی من پاکوبی میکنن همه
واسه عزاداری فقط رسیده اینجافاطمه
با اشک و آه و زمزمه ۲
بادست پر ورم داره
سر منو برمیداره
به روی زانوش میزاره
بابا بیا بابا بیا
سوز تشنگی امون مو بریده
کار من به دست و پا زدن کشیده
همسرم بالا سرم داره می خنده
آب و رو خاک میریزه بمن نمیده
یه جورائی زنده شده یاد شهید کربلا
تو موج خون میکشید از تشنگی پنجه روخاکا
ای وای خدا۲
آبش دادن با نیزه ها
وقتی رو نیزه رفت بالا
هلهله کردن ناکسا
بابا بیا بابا بیا
#مجتبی_صمدی_شهاب ✍
4_5816669067896947006.ogg
زمان:
حجم:
256.7K
#زمزمه_امام_جواد
#آخر_ذیقعده
#شهادت_امام_جواد
دست یارم گوشه ی حجره اسيرم
لحظه ی آخره و دارم میمیرم
تنها آرزوم اینه یه بار دیگه
که بابام بیاد اونو بغل بگیرم
صورتم و روی زمین می کشم از درد و بلا
لخته خون آورد رو لبم شراره ءزهر جفا
بابا بیا بابا بیا ۲
جون اومده روی لبام
بند اومده دیگه صدام
غریبم و بی آشنام
بابا بیا بابا بیا
یکی نیست گریه کنه برا جوونیم
برای جوونی ه رو به خزونیم
کنیزا بالا سرم دارن میرقصن
میزنن کف واسه حال پریشونیم
برا جوون مرگی من پاکوبی میکنن همه
واسه عزاداری فقط رسیده اینجافاطمه
با اشک و آه و زمزمه ۲
بادست پر ورم داره
سر منو برمیداره
به روی زانوش میزاره
بابا بیا بابا بیا
سوز تشنگی امون مو بریده
کار من به دست و پا زدن کشیده
همسرم بالا سرم داره می خنده
آب و رو خاک میریزه بمن نمیده
یه جورائی زنده شده یاد شهید کربلا
تو موج خون میکشید از تشنگی پنجه روخاکا
ای وای خدا۲
آبش دادن با نیزه ها
وقتی رو نیزه رفت بالا
هلهله کردن ناکسا
بابا بیا بابا بیا
#مجتبی_صمدی_شهاب ✍