eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
351 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آینه ی علی اعلی صلوات هم مولد اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات * بر دلخوشی ضامن آهو صلوات جانم! بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات * بر روی جواد، باز بهتر صلوات بر ناز نگاه علی اصغر صلوات این نیست صدای این همه جمعیت! بفرست بلندتر به حیدر صلوات
انگارعالم باردیگرجان گرفته    شادی مجال غم ازاین وآن گرفته ازابررحمت بازهم باران گرفته    سردارخوبی ها سر وسامان گرفته امشب شب رؤیائی این عالمین کوچک ترین حیدر به دستان حسین است چشم انتظاری بنی هاشم به سر شد   طوبای باغ فاطمیون پر ثمر شد نوری مضاف جمع خورشید وقمر شد  آقا برای چندمین دفعه پدر شد اجماع کلی بنی هاشم همین است  این طفل تمثال امیرالمؤمنین است یک تکه الماس است بر دستان بابا مانند یک رود است درآغوش دریا آئینه می گردد به روی دست سقا    صف بسته قومی محضرش بهر تماشا اکبر نگاهش کرد او خندید، جان گفت ارباب درگوشش مسیحایی اذان گفت وقتش رسید آقا که نام او بگوید     با سرّ اعظم نام این مه رو بگوید این نکته باریکتر از مو بگوید      کوری چشم دشمنان حق منجلی شد فرزند بچه شیر حق نامش علی شد این طفل کوچک پیر یک دنیای عشق است    سرتا به پا آئینه و سیمای عشق است آقا و آقا زاده آقای عشق است مهری به طومار و به عاشورای عشق است هدیه به زهرا شیره جان رباب است از نسل آب و تشنه لبهاش آب است بند قماطش را زبالا آفریدند   مشگل گشای هر دو دنیا آفریدند محسن برای نسل زهرا آفریدند   هم رتبه و هم شأن سقا آفریدند ششماهه صد ساله کند طی مدارج  آری علی اصغر بود باب الحوائج گهواره اش یک قبله سیّار باشد   کعبه به دورش حاجی هشیار باشد سرباز راه حیدر کرار باشد    پس تیر معمولی برایش خار باشد از بس ابهت داشت لشگر از توان رفت بهر شکار او سه شعبه در کمان رفت با دست وپای بسته میدان را بهم ریخت یک قوم سرگردان وحیران را بهم ریخت نظم وفنون رزم وگردان را بهم ریخت معنای خیر و لطف باران رابهم ریخت مشگل گشا شد حرمله مشگل گشا زد   نامرد مرد کوچکی را بی هوا زد داغش به قاب سینه غم تصویر کرده   انگشت حیرت بر لب تکبیر کرده طوری زدش گویا که صد تقصیر کرده انگار نیزه در گلویش گیر کرده آن سو به صورت مادری بیچاره می زد این سو زحلقش خون چه بد فوّاره می زد طفلک میان نعره ها لرزید وپرزد براشک بابا لحظه ای خندید و پرزد برگ گل حلقوم او پاشید و پرزد        با تیر بر کتف پدر چسبید و پرزد تیر از گلویش در نیامد غم بپا شد در آن کشاکش ها سر از پیکر جدا شد
نرفت ديده ي عاشق به خواب از امروز گرفت دلهره هايم شتاب از امروز چقدر ماه رجب را محرمي ديدم بجاي آب نوشتم سراب از امروز عروس فاطمه مادر شده ولي قطعأ گرفته است ز ديده گلاب از امروز علي ز بدو تولد گره گشائي كرد شده است باب حوائج خطاب از امروز شبانه روز به دور حسين مي چرخاند علي اصغر خود را رباب از امروز فقط به دوش اباالفضل و دوش اكبر بود زدند بر رخ ماه اش نقاب از امروز فقط به خاطر طفل رباب خواهد شد به تشنه آب رساندن ثواب از امروز شهيد تشنه لبان ميكند پس از گريه سفارش پسرش را به آب از امروز محسن صرامی
دوباره سر زده از بامِ عشق آثاری خدا ز نور خودش کرده پرده برداری طلوع کرده دوباره مسیح رخساری یقین که خون خدا هست در رگش جاری ضریحِ قبله خلق است گاهوارهٔ او رسد به خیر ، دوعالم به یک اشاره او رسیده است پسر هدیهٔ نکوی خدا همه به حالت شکر و به گفتگوی خدا علی به معنی این است، روبه سوی خدا که نور روی گلش آمده ز کوی خدا حسین اگر چه شده بر جهانیان رهبر حسین ، کودکی اش می شود علی اصغر هرآنچه پیر شده پای بستِ این کودک هوای خانه دلهاست مستِ این کودک تمامِ هستی شاه است هستِ این کودک کلید خانه زهراست دست این کودک همینکه گفت به چشمان او قمر لبیک به گریه گفت از اول که ای  پدر لبیک برای دیدن او آفتاب خوشحال است به شوق دیدن این گل ، گلاب خوشحال است برای بوسه به لبهاش آب خوشحال است فراتر از همه دنیا رباب خوشحال است به مهر مادری اش گشته قافیه نایاب رباب آه رباب و رباب آه رباب علی که بردن نامش حلاوت باباست به حق که حاجت این طفل حاجت باباست ادای حاجت فرزند بهجت باباست ادا نگشت دلیلِ خجالت باباست چو آب کودک او را بخوان تو هست فقط گلوی نازک او بهر بوسه است فقط نه بوسه ایی ز سه شعبه نه بوسه ایی ز خدنگ که نیست جای عزیزی چو این میانهٔ جنگ خدا کند نرسد روبروی یک دل سنگ که جای سینهٔ مادر ، زند به خنجر چنگ جواب تشنگیِ طفل ، آب نیست مگر؟ مگر تر است سه شعبه که رفته در حنجر
شرح تو در قلم نمیگیرد هستی ات را عدم نمیگیرد دل لبریز از محبت تو حسرت و درد و غم نمیگیرد وقت احسان شبیه بارانی کرم تو به کم نمیگیرد معجزات علی اصغری ات تا ابد وقفه هم نمیگیرد مهربانی ت زندگی بخش است هیچ پایانی ام نمیگیرد از کریمان روزگار کسی جای تو در کرم نمیگیرد نوکرت در تمام سختی ها غیر ذکر تو دم نمیگیرد غصه دار است انکه ماه رجب از شما یک حرم نمیگیرد یا من ارجوه من علی اصغر راحت روح من علی اصغر لب تو اعتبار زمزم داشت چشم تو ایه ایه مریم داشت اخرین سوره ی حسینی تو و شفاعت فقط تو را کم داشت ای که فصل الخطاب بودی و کربلا با تو مهر خاتم داشت سند غربت پدر با تو تا همیشه حدیث محکم داشت مادرت با تو بدو امدنت ذکر لالایی محرم داشت نام باب الحوائجي شما روی هر زخم کهنه مرهم داشت نام تو استجابت دعوات بر بلندای نام تو صلوات با تو راه غدیر خواهد ماند ذکر نعم الامیر خواهد ماند با تو در اوج بام مأذنه ها یا علی یا امیر خواهد ماند هر که اخر گدای تو نشود مستمند و فقیر خواهد ماند هر کسی که نشد گرفتارت تا همیشه اسیر خواهد ماند دست های تو کوچک اما پر کرمت بی نظیر خواهد ماند نام باب الحوائجی یعنی دست تو دست گیر خواهد ماند در بنی هاشم اینچنین بوده کودکش مثل شیر خواهد ماند بر ابالفضل و بر علی اصغر نام ماه منیر خواهد ماند افتاب حقیقتی مولا تو جواز شفاعتی مولا روضه ی کربلا علی اصغر خون بهایت خدا علی اصغر گره ای نیست تا که وا نشود با نگاه شما علی اصغر رو به معراج میرود روحم وقت فریاد یا علی اصغر ذکر امن یجیب مضطر ها دم مظلومنا علی اصغر پدر و مادرم به قربانت جان من رو نما علی اصغر روی دست پدر رفیع شدی ناگهان سوختی رضیع شدی گل عمر تو در خطر باشد گل چرا دائم السفر باشد متمایز ترین شهیدانی حرمت سینه ی پدر باشد امده عصر روز عاشورا لب خشک تو جلوه گر باشد تیر بی رحم حرمله نامرد از گلوی تو پهن تر باشد کوفه ای یا هنوز زیر خاک؟ مادرت از تو بی خبر باشد مادرت بعد داغ لبهایت دائمأ زخم بر جگر باشد بیت اخر ستاره میخواهم کربلایی دوباره میخواهم
روز و شب ذکر ربَّنا زیباست چقدَر در سحر خدا زیباست دیده زیبا شناس اگر باشد شب معراج مصطفی زیباست از تولّا چه نعمتی برتر چقدر حب مرتضی زیباست حرف ریحانة النبی که شود سخن از ٱسوةُ النسا زیباست از ازل فکر و ذکر ما حسن است تا ابد وصف مجتبی زیباست هر که خیمه نشین شود، داند خیمۀ شاه کربلا زیباست نه فقط ذکر پنج تن خوبست صحبت از هر امامِ ما زیباست به جوادالائمه که برسیم خنده های امام رضا زیباست به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد هر دلی را خدا دهد برکت محض ابن الرضا دهد برکت از جوادالائمه حتی بر هَل أتا هم خدا دهد برکت نه فقط بهر عالم و آدم بهر آل عبا دهد برکت با قدمهای پر ز نور اوست که خدا بر رضا دهد برکت روز تکمیل دین غدیر، اما با جواد این عطا دهد برکت اهل جودِ جواد اینگونه است کند انفاق تا دهد برکت ما و عادت به آیۀ تطهیر آیۀ إنَّما دهد برکت از جوادالائمه حاجت خواه او به دنیای ما دهد برکت به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد صورتش وجهِ داوری دارد جلوه های پیمبری دارد گر تجلی کند، دو صد یوسف سرِ بازار، مشتری دارد در میان ائمه، ذکر جواد بخدا حال دیگری دارد سرِ سجاده، وقت راز و نیاز تا دم صبح دلبری دارد او مددکار هر ٱلوالعزم است به رسولان چه سروری دارد در زمان مناظره با خصم به زبان، تیغ حیدری دارد چون کند احتجاج در دینش منطق گرم کوثری دارد هر چه گویم به وصف و قدر او مدح او باز برتری دارد به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد دل بابا برای او بیتاب دل مادر از این پسر شد آب یکی یکدانۀ رضاست جواد آمده از صدف دُرِ نایاب نسل او نسل حضرت زهرا کوثر دیگرِ ٱلوالباب حیدر دیگر است بر منبر حسن دیگر است در محراب از جمالش بر آمده خورشید وز نگاهش در آمده مهتاب او علی اکبر امام رضاست نور چشمان حضرت ارباب گر طریق جواد میجویی بنشین در مسیر طفل رباب نامش از جود حق گرفته شده کامش از کربلا چشیده تراب به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد کام او از عسل گواراتر نفَسش از همه مسیحاتر به یقین از تمام عالمیان گُهر پاک اوست والاتر مَقدمش رفع فتنۀ دوران دشمنش از همیشه رسواتر سائل او نگفته بهره برَد کیست از این امام آقاتر دمبدم یاد مادرش زهراست چشم او روز و شب چو دریا تر جگرِ او ز زهرِ همسر آب غربتش از حسن معماتر وقت جان دادنش به حجرۀ خود از امامِ رئوف تنهاتر هر چه گوئیم از غم و دردش غصۀ اوست باز بالاتر به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد 🔹 🔹 ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد جايي براي عرضه حاجت نداشتيم ما را پناه گوشه باب الجواد داد دستش به كم نميرود و كم نمي دهد كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام رزق مرا جواد همان بامداد داد سلطان طوس با قسم يا ابالجواد هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد از كربلا فضليت مشهد فزون تر است اين را جواد ياد من بي سواد داد در چشم او چه بود كه با ياد مادرش ابروي او به عاشق حكم جهاد داد 🔹 🔹 دوباره سَرَم در هوایِ شماست تمامِ دلم سر سرایِ شماست به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست خدا هم فقط از شما گفته است گمانم خدا هم خدایِ شماست گدایی برازنده‌یِ ایلِ ماست برازنده بودن برای شماست ندارد تفاوت کجا می‌رسی که هر انتها ابتدای شماست خیالم از این و از آن راحت است گره‌هام دست دعای شماست - مرا پای حیدر هلاکم کنید به عشق رضا سینه چاکم کنید - دلی دارم و خانه زادِ رضاست فقط یاد دارد که یاد رضاست کم اینجا ندیده برایش بد است دلم مستحقِ زیادِ رضاست فقط می‌نویسد رضا تا ابد و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست نجف ، کربلا رفتم و گفته‌اند که راهش دهید از بلادِ رضاست گره می‌خورد زندگی ام ولی همین نا مُرادی مُرادِ رضاست به خود آیم و باز بینم سرم رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست - جوادش درِ بسته را باز کرد گره‌های من را رضا باز کرد - خبر را مسیح از مسیحا شنید خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید اگر گوشِ دل را دهی می‌توان که از کعبه هم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی تَرک خورده بود ولی ناگهان بویِ دریا شنید دلِ انبیا بر دری می‌تپید که از آن صدایِ شما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضا ذکرِ بابا شنید تو هم مادری هستی و می‌شود که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید - فدایِ نفسهایِ بابایی‌ات فدایِ تپش هایِ زهراییت - زِ تو کوچه‌ها تا معطر شدند حسودانِ این شهر ابتر شدند به کوریِ چشمان ناباوران همه محوِ رویِ پیمبر شدند عسل‌های کندویِ لبهای توست گر این روزها شهد و شِکر شدند برای تماشای لبخند توست علی اکبری‌ها کبوتر شدند کریمی کرامت جوادی و جود چه خوش کُن