Sibsorkhi_Babolharam.mp3
2.66M
تَقارُنِ دو میلاد مبارکِ..
#سرود ویژۀ میلاد حضرت امام جواد علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه _ کربلایی حسین سیب سرخی
┅═┄⊰༻༺⊱┄═┅
یه سرودِ قشنگ، پیچیده تو بین الحرمین
مژده بدید اومد، سِوّمِ علیٍّ آقام حسین
گُلِ رباب و ارباب، علیِّ اصغر اومد
حسین میگه به زینب، امیدِ آخر اومد
برای عرض تبریک، جبرئیل ز وحی رسیده
قطره های شبنمِ عشق، به رُخِ حسین چکیده
یا اِبنُ الحُسِین، یا اِبنُ الحُسِین....
با اینکه اصغرِ، همه اَکبرا اسیرشند
بابَ الحوائجِ، تموم عالم فقیرشند
تویِ گره گشایی، مثلِ عموش می مونه
نذر چشماش اباالفضل، وَ اِنْ یَکٰاد می خونه
نوهٔ بوتراب و فاطمه مادربزرگش
از همون روزهای اول، شیرِ عاشقی می خورده
یا اِبنُ الحُسِین، یا اِبنُ الحُسِین....
آهای ایرانیا! میلادِ جواد اِبنُ الرضاست
چه شور و شعفی، هم کاظمین هم تو کربلاست
تَقارُنِ دو میلاد، مبارکِ به زهرا
بگو با اشکِ شادی، بیا بقیة الله
یا جوادالائمه! تو هوات هوایی ام من
افتخارمن اینه که، مثل تو رضایی ام من
یا اِبنُ الرِضا،یا اِبنُ الرِضا....
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
|⇦•دوباره سَرَم در هوایِ..
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه_سید مجید بنی فاطمه•ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست
به سویِ خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست
خدا هم فقط از شما گفته است
گمانم خدا هم خدایِ شماست
گدایی برازندهیِ ایلِ ماست
برازنده بودن برای شماست
ندارد تفاوت کجا میرسی
که هر انتها ابتدای شماست
خیالم از این و از آن راحت است
گرههام دست دعای شماست
مرا پای حیدر هلاکم کنید
به عشق رضا سینه چاکم کنید
دلی دارم و خانه زادِ رضاست
فقط یاد دارد که یاد رضاست
نجف ، کربلا رفتم و گفتهاند
که راهش دهید از بلادِ رضاست
گره میخورد زندگی ام ولی
همین نا مُرادی مُرادِ رضاست
به خود آیم و باز بینم سرم
رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست
جوادش درِ بسته را باز کرد
گرههای من را رضا باز کرد
خبر را مسیح از مسیحا شنید
خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید
اگر گوشِ دل را دهی میتوان
که از کعبه هم ذکر مولا شنید
زمین خشکسالی تَرک خورده بود
ولی ناگهان بویِ دریا شنید
دلِ انبیا بر دری میتپید
که از آن صدایِ شما را شنید
خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد
شبی که رضا ذکرِ بابا شنید
زِ تو کوچهها تا معطر شدند
حسودانِ این شهر ابتر شدند
به کوریِ چشمان ناباوران
همه محوِ رویِ پیمبر شدند
عسلهای کندویِ لبهای توست
گر این روزها شهد و شِکر شدند
برای تماشای لبخند توست
علی اکبریها کبوتر شدند
کریمی کرامت جوادی و جود
چه خوش کُنیههایت مکرر شدند
شبی که اذان گفت بابا همه
پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند
خدا دید چشم پُر احساس تو
از آن ابتدا غرقِ مادر شدند
کسی را نگاهت معطل نکرد
دو دست مرا هیچ معطل نکرد
تو دریایی و در تماشا رُباب
تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب
تو تا آمدی آبرو دادی اش
که خندید با تو به زهرا رُباب
شبیه حسینی و ماتِ تو اند
همه دورِ گهواره حتی رُباب
تو ذات بزرگی و جایت بلند
تو را داده بر دوشِ سقا رُباب
تبسم کن و خیمه را شاد کن
بیا زنده کن عمه را با رُباب
به دستان بابا هواست نبود
که چشمش به راه است آنجا رُباب
نگو مادرت را صدا میزدی
به دست پدر دست و پا میزدی
شاعر: #حسن_لطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باب الحوائج...
رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی
رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی
علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد
ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی
گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی
تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی
علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم
که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی
تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری
بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری
نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر
تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر
رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد
و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر
تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی
شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر
ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت
تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر
ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر
چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر
برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد
زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد
چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری
قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد
چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت
غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد
خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم
که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد
تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد
کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد
زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم
برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم
که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه
مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم
دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم
نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم
تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را
فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم
شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم
کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم...
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
«ربّ صلّ علی محمد، محمد و آل محمد»
از تبار کوثر امشب نور دیگر جلوه گر شد
پارۀ جسم پیمبر، ضامن آهو پدر شد
جهان گلشن شده زلبخند رضا
چه پر برکت شده ز فرزند رضا
«ربّ صلّ علی محمد، محمد و آل محمد»
از قدومش در جنان نهر رجب شیر و شکر شد
رو سپید از این قمر، شیرین زنام این پسر شد
کتاب حسن او بهشت مردم است
که این نور دل امام هشتم است
«ربّ صلّ علی محمد، محمد و آل محمد»
هر سحر کوبم درت را، دست خالی،چون نسیمی
من گدای کاظمین و تو کریم ابن کریمی
دلم پر میزند سوی باب المراد
شب عید کریم شب جشن جواد
«ربّ صلّ علی محمد، محمد و آل محمد»
رویِ دستان رباب است کودک زهرا تبارش
شب شب فتح حسین است چون رسیده ذوالفقارش
علی اکبر است به دور مهد او
پر از آرامش است در آغوش عمو
«ربّ صلّ علی محمد، محمد و آل محمد»
ماه حیدر شد درخشید آیتی از نور حیدر
سومین حیدر فرود آمد به بیت پور حیدر
اگر که شیعه اش به جنگ این بلاست
چه غم که روضه اش صلاح شیعه هاست
«ربّ صلّ علی محمد، محمد و آل محمد»
#کربلایی_حنیف_طاهری
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#ماه_رجب
ای پناه تمامِ خَلق، جواد
از ولادت امامِ خلق، جواد
نجل موسی و نخل طور تویی
گوهر هشت بحر نور تویی
صدف چهار گوهر پاکی
در زمین هم چراغ افلاکی
همهی هستی امام رضا
از تو بگرفته احترام رضا
کیستی تو عزیز زهرایی
تو جواد الائمّهی مایی
فضل، یک جلوه از فضائل تو
جود مهری به دست سائل تو
هم خدا از عبادتت خورشند
هم رضا از ولادتت خورسند
سه علی را تو آیت نوری
در امامان به جود مشهوری
ای خیال تو شمع محفل من
کاظمین تو قبله ی دل من
قبر تو کعبهی مکرّر ماست
حرمت کربلای دیگر ماست
مظهر جود ذات لم یزلی
سیّدی یا محمّد بن علی
سفرهی جود توست کلّ وجود
از وجودت وجود یافته جُود
همهی علم حرفی از دهنت
فقه در گاهواره هم سُخنت
کلّ قرآن دلیل منطق توست
پور اکثم ذلیلِ منطق توست
تا هست خدای را خدایی
تو جود کنی و ما گدایی
*عزت عالمین میخواهم
نجف و کاظمین میخواهم
طوفِ قبر حسین میخواهم
یا جواد الائمه ادرکنی ..*
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
پشت مأمون به عزّت تو شکست
ماهی کوچکت گرفت به دست
گفت ای باخبر زسرّ قضا
گل نو رسته ی امام رضا
دور یک راز بسته انگشتم
تو عیان کن که چیست در مُشتم
در جوابش دُر از دهن سفتی
خنده بر لب زدی چنین گفتی
که به امر خدای حیِّ قدیر
آب دریا چو می شود تبخیر
ابر با خویش از دل دریا
ماهی کوچکی بَرَد به هوا
شه به اوج فضا فرستد باز
باز، در ابر می کند پرواز
از برای شکار آن ماهی
در دل ابرها شود راهی
چون کند صید و آورد همره
می گذارد درست در کف شاه
پادشاه از پی حقیقت حق
می کند امتحان زحجّت حق
ما ز کلّ امور آگاهیم
در حقیقت خلیفه اللّهیم
عالمی را به پیش می بینیم
چون کف دست خویش می بینیم
وارث کلّ انبیا ماییم
حافظ سرّ کبریا ماییم
علم غیب خدا به سینهی ماست
ور تضاکم لغیبه گویاست
رکن توحید زابتدا ماییم
مخزن حکمت خدا ماییم
نور، یک جلوه از رسالت ماست
کلّ تطهیر در جلالت ماست
فضل، یک خوشه از کرامت ماست
علم یک جلوه از ولایت ماست
ما زآغاز حجة اللّهیم
تا قیامت بقیة اللّهیم
ای به خاک تو کرده جود سجود
بنده ی جود تو تمام وجود
من کی ام خاک خاک پای توام
سائلم سائل گدای توام
پا از این آستان برون ننهم
این سمت را به سلطنت ندهم
دوستیِّ تو دین و دِین من است
همه جا صحن کاظمین من است
گر چه سر تا به پا همه گهنم
یابن زهرا گدای یک نگهم
هر چه ام همدم شما هستم
هر که ام «میثم» شما هستم
بنده ام بندهی گنه کارم
از دو عالم فقط تو را دارم
رفته عمرم به باد ادرکنی
یا امام جواد ادرکنی
شاعر : استاد غلامرضا سازگا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ماه_رجب
دل من دوباره شاد شاده
شب میلاد دو آقازاده
یا دلم میره دم شیش گوشه
یا کنارِ پنجره فولاده
ولیعهدِ رضا اومد
حیدر کربُبَلا اومد
شش ماهه و جوونشون فرقی ندارن
برا گدایِ خونه شون کم نمیذارن
«یا علی اکبر رضا
یا علی اصغر حسین»
شب ذکر و خوندن قرآنِ
یا علی علی بگو جانانِ
عیدی مون تو دستایِ اربابُ
عیدی مون تو دستایِ سلطانِ
غلامی شون شده کارم
این خونواده رو دوست دارم
باید بگم از دل و جون یه تبریک امشب
به حضرت معصومه و حضرت زینب
«یا علی اکبر رضا
یا علی اصغر حسین»
شب عاشقی شب احساسه
شب گفتن از دو غنچه یاسه
یکی مثل مادرش زهرا و
یکی هم مثل عموش عباسه
بگه هر که پریشونه
حاجت میدن در این خونه
شب باب الحوائج و باب المراده
تو کربلا و کاظمین گدا زیاده
«یا علی اکبر رضا
یا علی اصغر حسین»
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بارِ تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پائیز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلالِ خدا
حرام علی و حلالِ علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مالِ علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آلِ علیست
علی گفته و غرق عینَش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شبِ رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویایِ جبریل را
مبارکترین کودکِ ایل را
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمانِ جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چهها میکند تکه نانِ جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این...
رضا میشود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذانِ جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامت مُراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصتِ امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رُباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است و یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
(حسن لطفی)
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
باز شبیهِ شبِ بارانیام
زادهیِ دریایم و طوفانیام
مثلِ اویس از قَرَن آوارهام
در پِیِ یارانِ خراسانیام
عاشقیام را همه فهمیدهاند
مُهر شده مُهر به پیشانیام
دستِ نسیم است سر گیسویش
دست خودم نیست پریشانیام
اَبروی او نور عَلی نور شد
عاشق این طاق چراغانیام
داده جنون هستی من را به باد
روز نخستی که شنیدم جواد
میچکد از کنج لبانم شراب
خانهات آباد خرابم خراب
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُرِّ ناب
شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت
در خَم آن گیسویِ پُر پیچ و تاب
وای اگر دست تو اُفتد دلم
فارقم از روزِ حساب و کتاب
جاذبهی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
جذبهی پیغمبرِ اُمّی جواد
ای به ابی انت و اُمی جواد
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هرچه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصلهها... تا کریم
خواهشِ ما جرعهای از آب بود
داد ولی پهنهی دریا کریم
بس که درِ بسته زدم خستهام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
در نزده در به رویَم باز کرد
باز هم این طایفه اعجاز کرد
فیضِ مسیحاییات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد
از همه دل میبَرَد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد
رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبهی جبریل به بالا بَرَد
شُکر براتِ حرم آخر رسید
نالهی مجنون دلِ لیلا بَرَد
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین
مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما
نامِ تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریهی ما صحنها
پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطفِ شما
مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...
... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "
وای اگر غصهی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود
مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالینِ تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمیریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود
سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود
شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود
خوب شد از حنجرهات خون نریخت
حرمله در لحظهی آخر نبود
شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود
شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد
(حسن لطفی)
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها داند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیدم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
آمدی و به عشق تو خواندند
بچهها را همه غلام رضا
دم بابالجواد هرکه رسید
میشود جبرئیلِ بام رضا
بازهم آمده است امام حسن
بازهم آمده امام رضا
پیش آغوش خیزران زهرا
بوسه میداد بر تمام رضا
گوییا جمع یاس و یاسمن است
بین آغوش فاطمه حسن است
آخرین مرتضای راه حسین
سومین جلوه از پگاهِ حسین
تو علی هستی و عجب هم نیست
خیره باشد به تو نگاه حسین
صبر باید کند خدا برسی
تا که کامل کنی سپاه حسین
گفت در گوش تو پدر اذان و خدا
گفت حی علی الفلاحِ حسین
با تو شیرین شدهاست عمرِ رباب
با تو زیبا شده است ماه حسین
مادرت در خیال خود میگفت
بشَوی کاش تکیهگاه حسین
تا که رفتی به کربلا گفتند
شیر آمد به رزمگاه حسین
آنقدر خشک شد لبت دیدند
رو زدنهای گاهگاهِ حسین
حرمله کاشکی زمان میداد
سیر بیند تو را نگاه حسین
به گمانم سهشعبه آتش بود
سوخت در بین سینه آهِ حسین
پیش تو روی زانویش میزد
مادری پشت خیمهگاه حسین
بین گودال نه ، زِ شرم رُباب
پشت خیمه است قتلگاه حسین
بعد گودال پیش او رفتند
نیزهها بر زمین فرو رفتند
(حسن لطفی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین