eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
384 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ الائمه پور پیمبری ازنسل فاطمه ازآل حیدری سردار مکتب سالارمکتبی وارث به انبیا محبوب داوری ازپهنه ازل برصفحه وجود هک شد به نام تو آیین دلبری ای پور فاطمه یابن علی مدد🏴 ماه یگانه ای مهر زمانه ای تو نور جلوه ی صد ماه و اختری ای شمس مغربین ای نورعالمین ای وارث حسین پاک ومطهری داغ مدینه را داری به قلب خود دانم زکشته غم های کوثری زهر ستم اگر برتو شرر زده اما قتیل یک اندوه دیگری ای پورفاطمه یابن علی مدد🏴 آتش به خانه‌ات دشمن زده ولی سوزان هیزمی درپشت یک دری برده توراعدو روسوی کاخ ظلم در یاد عمه ای آلاله پروری گرم می شکست وقت نمازتو یادنماز آن بشکسته مادری ای پور فاطمه یابن علی مدد 🏴 متن تایپ شده غلط املایی داشت بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱جمعه یعنی در سرت فکر نگارت آمده... جمعه یعنی وقت ناب انتظارت آمده... 🌱جمعه یعنی نام اوباشد فقط روی لَبَت... جمعه یعنی عشق اوباشد فرایند تَبَت... 🌱جمعه یعنی عطر نرگس درهوا سر میکشد... جمعه یعنی قلب عاشق سوی اوپر میکشد... 🌱جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان... جمعه یعنی انتطار مهدی صاحب الزمان...
4_5994438283969431267.m4a
1.22M
کرامات امام جعفرالصادق(ع) به نقل از ابوبصير آورده است مى گويد: روزى خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم، ناگهان فرمود: اى ابومحمّد! آيا امام خودت را مى شناسى؟ عرض كردم : آرى به خدايى كه جز او خدايى نيست، تويى آن امام، دستم را روى زانوى مقدس آن حضرت نهادم. فرمود: راست گفتى، مى شناسى، از او جدا نشو! گفتم : مايلم نشانى امامت را به من مرحمت كنى، فرمود: اى ابومحمّد پس از شناخت، ديگر نشان لازم نيست. گفتم : براى اين كه به ايمان و يقينم افزوده شود. فرمود: اى ابومحمّد به كوفه كه بر مى گردى خداوند به تو فرزندى به نام عيسى مى دهد و بعد از او پسرى به نام محمّد و پس از او دو دختر خواهد داد؛ بدان كه نام پسران تو در نزد ما در صحيفه جامعه با نام شيعيان ما و نام پدران، مادران، اجداد و نيكان و فرزندانشان تا روز قيامت نوشته شده است، پس امام صحيفه را در آورد، ديدم كاغذى زرد رنگ و مكتوب است. مداح حاج آرمین غلامی @majmaozakerine
بند اول🍀 ای مادر دل خسته ام در سوگ تو بنشسته ام با یاد تو من در هرشب چون بلبل پربسته ام بیا ببین دلم شکسته شدم از این زمانه خسته شدم از این زمانه خسته🍃 نمیشه باورت عزیزم نمیشه باورت عزیزم🍃 که کشتی ام به گل نشسته که کشتی ام به گل نشسته🍃 لالا لالا لالایی مادر😭 بیا بیا بخانه مادر ببا بیا بخانه مادر بند دوم🍀 لالا یی تو ای مادر میزند بردل شرر آید بگوشم هنوز میگفتی بهرم مادر🌱 کنون منم کنار بستر که میزنم به سینه وسر که میزنم به سینه و سر فغان و آه و زاری من که گشته ای چنین تو پرپر که گشته ای چنین تو پرپر🍃 لالا لالا لالایی مادر ۳ بیابیا بخانه مادر ۳ بند سوم🍀 الوداع ای نگارم خزان شده بهارم تورفتی از کنارم از هجرت بیقرارم منو به کی سپردی مادر🌱 تو زنده ای نمردی مادر تو زنده ای نمردی مادر🌱 تمام آرزویم این است کنی حلالم ای تو دلبر کنی حلالم ای تو دلبر لالا لا لا لالایی مادر بیا بیا بخانه مادر ۳🍃
اثراشک لحظه مرگ حدیث پنجم: قال الصادق علیه السلام: وَ إِنَّ الْمُوجَّعَ قَلْبُهُ لَنَا لَيَفْرَحُ يَوْمَ يَرَانَا عِنْدَ مَوْتِهِ فَرْحَةً لَا تَزَالُ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَلْبِهِ حَتَّى يَرِدَ عَلَيْنَا الْحَوْضَ وَ إِنَّ الْكَوْثَرَ لَيَفْرَحُ بِمُحِبِّنَا إِذَا وَرَدَ عَلَيْه‏... امام صادق علیه‌السلام فرمودند: به تحقیق هر قلبی که به خاطر ما دردمند و رنجور شده باشد، از هنگام مرگش، چنان شادمان می گردد که آن شادمانی تا رسیدن به محضر ما، نزد حوض کوثر ادامه دارد و بدرستیکه حوض کوثر، نسبت به محبّین ما بسیار مشتاق است، در آن هنگام که وارد بر آن شوند. (بحار الانوار/ج44/ص290) این اشک نیست ! آب زلال مطهر است این چشم نیست! چشمه ای از حوض کوثر است ظرف نزول رحمت پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه ها ، تر است چشمی که بیشتر به خودش گریه دیده است فردا ، کنار فاطمه ، با آبرو تر است فرموده است حضرت صادق هر آن کسی گریان جد ما شده با ما برادر است در جمع و در عبادت و در سجده های شب گریه کن حسین ، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا هراس نیست تا کشتی نجات حسینی ، شناور است با من لباس نوکریم را کفن کنید نوکر ، بهشت هم برود ، باز نوکر است این خیمه حسینیه های محرمی چادر نماز خاکی زهرای اطهر است آن سجده های خونی گودال ، گر نبود این قوم ، هیچ وقت ، نمی شد خدا پرست ما خشک می شویم ولی بار می دهیم دنیای گریه ، مزرعه سبز محشر است @khatmkhanimajma
او که با خود می برید، یادگار حیدر است جای او نه روی خاک، بر فراز منبر است باز هم در کوچه‌ها، هیچکس کاری نکرد از امام ما کسی، آبروداری نکرد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) می‌کشیم آهِ غم از روضه‌ی سجاده‌اش آن عبای از روی دوش او افتاده اش می کشیم آه غم از رسم این شهر ستم با امام ما چه کرد؟ زهر غم؛ زهر ستم (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) بار دیگر خانه ای میهمان آتش است حرف این مردم چرا با زبان آتش است شکر حق اینجا زنی صورتش نیلی نشد پیش چشم همسرش زخمیِ سیلی نشد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) پشت مرکب می‌دود گریه‌هایش بی صداست حرمتش را نشکنید او بزرگ قوم ماست اشک میریزد ولی نه برای داغ خود یاد زینب کرده است باز وقت روضه شد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) یا حسین و یاحسین ذکر او در هر کجاست او که خود مولای ماست روضه‌خوان کربلاست: بر سر نیزه سری در دل شامِ بلا آه از رقاصه ها آه از رقاصه‌ها (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات)
شیخ الائمه پور پیمبری ازنسل فاطمه ازآل حیدری سردار مکتب سالارمکتبی وارث به انبیا محبوب داوری ازپهنه ازل برصفحه وجود هک شد به نام تو آیین دلبری ای پور فاطمه یابن علی مدد🏴 ماه یگانه ای مهر زمانه ای تو نور جلوه ی صد ماه و اختری ای شمس مغربین ای نورعالمین ای وارث حسین پاک ومطهری داغ مدینه را داری به قلب خود دانم زکشته غم های کوثری زهر ستم اگر برتو شرر زده اما قتیل یک اندوه دیگری ای پورفاطمه یابن علی مدد🏴 آتش به خانه‌ات دشمن زده ولی سوزان هیزمی درپشت یک دری برده توراعدو روسوی کاخ ظلم در یاد عمه ای آلاله پروری گرم می شکست وقت نمازتو یادنماز آن بشکسته مادری ای پور فاطمه یابن علی مدد 🏴 متن تایپ شده غلط املایی داشت بفرمایید
آسمان است و زمین دور سرش می گردد آفتاب است و قمر خاک درش می گردد این قد و قامتِ افتاده درخت طوبی است این محاسن بخدا آبروی دین خداست این حرم خانه ی زهراست مسوزانیدش این حسینیه ی دنیاست مسوزانیدش شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید پسر فاطمه را پای پیاده نبرید می بریدش، ببرید از وسط مردم نه هر چه خواهید بیارید ولی هیزم نه آی مردم بگذارید عبا بردارد پیرمرد است و خمیده است عصا بردارد از مسیری ببریدش که تماشا نشود چشمی از این در و همسایه به او وا نشود اصلًا این مرد مگر پای دویدن دارد؟ پیرمردی که خمیده است کشیدن دارد؟ بگذارید لبش یاد پیمبر بکند وسط شعله کمی مادر مادر بکند شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد شاید آن کوچه ی باریک همین جا باشد شاید این کوچه همان جاست که زهرا اُفتاد گر چه هم دست به دیوار شد اما اُفتاد این قبیله همگی بوی پیمبر دارند در حسینیه ی خود روضه ی مادر دارند سه بار شمشیر کشید به روی صادق آل محمد هر بار شمشیر غلاف کرد وقتی سوال کردن علت غلاف شمشیر چیست؟ گفت: هر بار که اومد شمشیر بزنم پیغمبر دیدم با روی خشمگین به صورت من نگاه می کرد؛ اما کربلایی ها، یا رسول الله کجا بودی کربلا کار از شمشیر کشیدن هم گذشت،نا نجیب رو سینه حسین نشست….. ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست این خار خاشاک زمین منزل مأوای تو نیست *******************
‍ روضه و توسل ویژه شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام کربلایی روح الله بهمنی ⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ باز هم نوبتِ مدینه شُد و در غَمَش باز کربلا میسوخت باز در کوچه‌یِ بنی هاشم خانه‌ای بینِ شعله‌ها میسوخت نیمه شب ریختند در خانه مو سپیدی به ریسمان بستند درِ آتش گرفته را اما ناگهان رویِ کودکان بستند به پَرِ دامنی ولی اینبار آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت پدر از خانه رفت شُکرِ خدا ...( گفت من فرزند ابراهیم خلیل الله هستم ...) پهلویِ او به میخِ در نگرفت ... نَفَسَش بند آمده نامرد در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش پیرمرد است میخورد به زمین بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش .... شرم از رنگِ این محاسن کُن رحم کُن حالِ کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را ..... (بابا پیرِمردِ ... ما اگه یه پیرمرد ببینیم بهش احترام میزاریم ... اما بمیرم برا شیخ الائمه که همه محاسنشسفید شده ... اما دارن دنبالِ مرکب میدوانَنِش ... ) حق بده که به یادِ او انداخت گَرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا درِ مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت حق بده که به یادِ او انداخت عرقِ سردِ رویِ پیشانیش خونِ رویِ جبینِ جدش را عمه و رنجِ کوچه گردانیش حق بده که به یادِ او انداخت عمه‌اش را گُذر گُذر بردند... از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راهِ تنگ‌تر بردند .... * بریم کربلا ...* حق بده که به یادِ او انداخت گیسوانش که خاک آلود اند گیسویی را که در دلِ گودال غرقِ خون رویِ خاکها بودند .... رویِ این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانیِ او بود یادِ یک حنجر است این دفعه نوبتِ روضه خوانی او بود ... *بیش از 4 هزار شاگرد تربیت کرده بود ... تا می دید روضه خوان اومده ، کلاسِ درسُ مباحثه تعطیل روضه خوان روضۀ جدِ غریبمو بخوان ...صَل الله عَلیک یا سَیدالمَظلوم ... صلَ الله علیکَ یا سَید العَطشان ...* هرچه او بیشتر نَفَس میزد بیشتر می‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را .....(ای داد ....) چادرش زیرِ پایِ او پیچید بین نامحرمان زمین اُفتاد از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال با کَمَر میزدند زینب را سَرِ شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میانِ گودال و صد نفر می‌زدند زینب را
شهادت امام صادق(ع) نوحه بازم یه خونه ای که شعله داره یه مردی دست بسته بیقراره به یاد مادری پهلو شکسته به قلبش میزنه داغی شراره تا که افتاد روی خاکا به یاد غربت مولا صدا زد مادرم زهرا به یاد حیدر و زهرا دل عاشق بزن ناله برای حضرت صادق امون ای دل امون ای دل امون ای دل میون آتیش و دود بی عبا بود بمیرم پیرمردی بی عصا بود میون کوچه ها پای برهنه به یاد روضه های کربلا بود آقامون توو اون دل شب دویده به پشت مرکب باذکر یا زینب زینب دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی امون ای دل امون ای دل امون ای دل اگرچه شد به آقامون جسارت شکستن حرمتش رو با اهانت درسته خیلی سخته اما دیگه نرفت اهل و عیالش به اسارت امون از مصیبت شام امون از سنگ روی بام امون از طعنه و دشنام حرومی ها به زینب خیلی خندیدن جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن حسین جانم حسین جانم حسین جانم