📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۵ دی ۱۴۰۱
میلادی: Monday - 26 December 2022
قمری: الإثنين، 2 جماد ثاني 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️11 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️18 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️28 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️29 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
🔗 🏴🖤
.
|⇦• #تشییع_شبانه #شام_غریبان_حضرت_زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی سید رضا نریمانی
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
خدانگهدار ای مهربونم
ای همزبونم ، چراغِ خونه م
خدانگهدار بانویِ خسته م
از پا نشستی ، از پا نشستم
یادم نمیره اون کوچه و در
دیوار و مسمار ، آتیش و هیزم
یادم نمیره تو گریه کردی
من گریه کردم میون مَردُم
یادم نمیره من که یه روزی
با این دو دستم خیبر شکستم
یادم نمیره همسایههامون
زل میزدن به طناب دستم
گفتن علی نظر شدی، خندیدن
یه کم شکستهتر شدی، خندیدن
رد شدن از کنار من میگفتن
سلامتی پدر شدی؟! خندیدن...
خدانگهدار ای یارِ جونی
هنوز برا من تو پهلوونی
سرت رو پایین چرا گرفتی؟
نبینم اینجور عزا گرفتی
عیبی نداره ، بیا خیال کن
اصلاً ندارم هیچ زخم و دردی
عیبی نداره ، اشکاتُ پاک کن
زینب نبینه که گریه کردی
عیبی نداره فدا سرِ تو
اگه سرم خورد گوشۀ دیوار
عیبی نداره ، دیگه گذشته...
هروقت که خواستی این میخُ بردار
ببین حسن رو زانوهام خوابیده
دیده تو گریه میکنی ترسیده
مادر براش بمیره خواب دید انگار
پریده از خواب و تنش لرزیده
علی ماندهست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن
و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن
تصور کن علی را در میان بغض این خانه
سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن
کنارم باش تا آخر ، فلانی داشت میخندید
غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن
یازهرا ....
*کارهای غسل بیبی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه.
گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد....
علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم.
میگه اومدم تو خونهی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچهها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد همدیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمهم رو ازم گرفتن ....*
یازهرا ....
____
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
•┄┅═○◉↭◉○═┅┄•
هدایت شده از 🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
دنبال یک کانال میگردی پر از مولودی♪𝄞 های ناب؟ 😃
به همراه متن شون✑ 😳؟؟؟؟
تازه با کلی استوری های خفن♡😍؟؟؟
💛️⃟🔗¦↫#سیب_سورخی
💚⃟🔗¦↫#کریمی
❤️⃟🔗¦↫#مطیعی
💙⃟🔗¦↫#رسولی
💜⃟🔗¦↫#نریمانی
🧡⃟🔗¦↫#و....
فقط کافیه توی کانال اسم مداح مورد علاقه ات را جست و جو کنی
دیگه منتظر چی هستی😮
بیا دیگه 😁👇👇👇
(\ (\
(„• ֊ •„)
━O━O━━━━━━━━━
・:。
@Heyda122「 ❤️ 」・:三
━━━━━━━━━━━━━
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#امام_حسین_علیهالسلام
🏴 حسینِ فاطمه
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از درگذشت
بر ســر دخـــتر چـه آمـد تا که بابا درگذشت
زد به سیــنه، چنــد یازهــرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند وچون روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم،،، شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخـوان در کـربلا
آه، آن شـب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفــــت بالا و غـــلاف آمـــــد فــرود
تیغ پشت تیــــغ از جســــم علیاکبر گذشت
شعله بود و محـسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمـد از گلـوی تشــــنهی اصــغر گذشت
میخ در بر ســینهی پرمهــــر مـادر حمله کرد
آب دیگـــــر از ســـر عــباس آبآور گـذشـت
ریسمان بر گـــــردن حبلالمتیـــــن انداختند
قافلـه از بیـــن غـــوغـای تماشـــاگر گذشـت
ذکر حیدر داشت زهرا مسجد ازجا کنده شد
ذکر حیدر داشـــت مولا از دل لشکـر گذشت
درد پهلو، زخــــم بازو،،،فاطمـه از پا نشست
تیـــر و نیــزه از تن فــرزند پیغـــمبر گذشت
من سـراپا اشک بـودم، طاقتـم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجروحنجر گذشت
روضهها اینجا گـره میخـورد، بابا رفته بود
هیچکـس اما نمـیداند چه بر دخــتر گذشت
علی سلیمیان
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#گریز_به_روضه_امام_حسین_ع
اصلا نیازی نیسـت ، از بســتـرت پاشی
با درد پیـــش پـای همســرت ، پا شی
هی گفتم از دردات،هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی میوفتی، چیـزی نیست
تو دست به دیواری، گفـتی یکم خسـتم
دیـدم قنــوتت رو ، گفــتی یکم دســتم
این بچهها سایه رو سر میخوان، زهرا
تا وقت دامــادی، مـادر میخـوان، زهرا
از رفتــن و از مرگ کمتـر بگی ای کاش
مادرمیخواد زینب فکرعروسیـش باش
چشــــــم پُر آب تو ، نقــش بر آبــم کرد
تابوت تو اومـــد، خــونه خــــرابـم کرد
دنیا عجب خـــاکی، روی ســرم ریخـته
هم مـوی زینب هم، خونه بهـم ریخـتـه
طفلی حسن هرشب،تووخواب عـزاداره
هی میگــه دیوار و،هی میگه گوشـواره
سینه سـپر کـردی، خیلی محک خـوردی
خانم ســـرِ من تو، خیلی کتـک خـوردی
زینب با دلشــوره، هی روت و میبوسه
شــونه که میافـــته، بازوت و میبوسه
وقتی هــمه خـــوابن، فضــه با دلشوره
خــونِ رو دیــوار و ، با اشـک میشـوره
حـرف حسینت شد، رفتـی چـرا از حال
پیراهن روکه دوختی،هی گفتی ازگودال
محمدجواد پرچمی
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان
آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان
دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده
آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان
بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان
داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان
می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها
خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان
پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد
فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان
روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند
قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان
می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی
با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان
ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند
از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید
#حسن_کردی
علی رو حلال کن واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن واسه دسته بستش
نتونست که برداره اون در رو از روت
علی رو حلال کن به حالت جفا شد
علی رو حلال کن که بچه ات فدا شد
علی رو حلال کن برا اولین بار
پاهای مغیره به این خونه وا شد
علی رو نیگاه کن چی از من گذاشتی
تو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی
چرا توی اون بقچه که دادی زینب
کنار کفن ها یه پیرهن گذاشتی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾دو دمههای فاطمیه
◾بنداول
فاطمه خرج ولایت شد ولایت زنده شد
تا ابد پاینده شد(۲)
◾بنددوم
تا قیامت حیدر از زهرای خود شرمنده شد
دین حق پاینده شد(۲)
◾بندسوم
خانهی زهرا شد ماتمسرای عالمین
دیده گریان حسین(۲)
◾بندچهارم
شاهد کوچه بود هر روز و شب در شور و شین
دیده گریان شد حسین(۲)
#مرتضی_محمودپور
@roze_daftari
#روضه_دفتری
از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی پیش من از چهره ی خود رو گرفتی
در سحر وقت نماز شب به ناله دست خود آهسته بر پهلو گرفتی
خونِ پهلو دارد خود حکایت از غم گوییا می بندی بار رفتن نم نم
گریه ها با چشم تارت از دعا بگذشته کارت
آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت
مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من…
با چه رویی زد عدو سیلی به رویت ، با غلاف و تازیان آمد به سویت
چادرت خاکی تنت مجروح و زخمی ، بوی آتش میدهد هر تار مویت
بر سرم با دست بی رمق زن شانه ، بوسه زن بر روی دختر دختردانه
ای تمام هست و بودم ، مادر صورت کبودم مادر صورت کبودم
در فشار درب و دیوار ، کاش من شاهد نبودم …
مهربان ای مادر من …مهربان ای مادر من…
میکنم بر تو وصیت جان مادر میزنی آتش به من با دیده ی تر
یاری ام کن بشنو از من این سفارش ، زینبم جان تو و جان برادر
امتداد این غم کربلا پابرجاست ده حسینم یاری او غریب و تنهاست
روی صحرا پیکر او بر سر نیزه سر او ، جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او
ای حسین جان… ای حسین جان…
ای حسین جان … ای حسین جان …
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️