eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
364 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱ پشت دروازه ی کوفه چه غوغا شده حضرت ساجدین غریب و تنها شده کنج ویران شان شده زندان شان وای از این غم۲ از ستم وارد کوفه اسیران شدند وارد کوفه با دیده ی گریان شدند همه در شور و شین بهر داغ حسین وای از این غم۲ کوفیان بر همه زخم زبان می زدند سنگ کینه به اهل کاروان می زدند زینب دلغمین شده محمل نشین وای از این غم۲ بین شهر کوفه جان همه بر لب است زین همه ظلم و کینه خون دل زینب است کوفیان صف زدند بین شان کف زدند وای از این غم۲ مردم کوفه از بس که پلید و بدند بین سرها همه چنگ و نی و دف زدند زده زخم زبان در نهان و عیان وای از این غم۲ بین شهر کوفه بر همه بیداد شد زین همه مصیبت خون دل سجاد شد اشک او شد روان قامتش شد کمان وای از این غم۲
۷ ای بنی اسد بر فاطمه ام نور عین پسری خونجگر ز نسل پاک حسین دردم افزون شده جگرم خون شده وای از این غم۲ ای بنی اسد این پیکر اکبر بود که ز ظلم و ستم صد پاره پیکر بود این تن اکبر است که چو گل پرپر است وای از این غم۲ ای بنی اسد این جسم علمدار ماست بعد او غم فقط یاور و غمخوار ماست دست او شد جدا جان او شد فدا وای از این غم۲ ای بنی اسد تکه بوریا بیارید پیکر حسین را بر روی آن گذارید زده داغ پدر بر دل من شرر وای از این غم۲ دشمنش پرده ی حرمت او را درید از قفا بین موج خون سرش را برید صبر من کم شده قامتم خم شده وای از این غم۲ زین مصیبت بنی اسد شکسته دلم غم داغ گل فاطمه شد مشکلم ریزم اشک از بصر شده ام خونجگر وای از این غم۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبا...... 🛑داخل تمام گروه ها انتشار دهید.
⁉️گفتم چرا ۴۴ سال بعد از انقلاب هنوز دارن با بعضی ها مماشات می‌کنند؟! گفت: این تصویر رو ببین ✍ به نظر من از سر محبت را کول نکرده است یک قدمِ اشتباهیِ این الاغ ، کل رو مختل میکنه . 🔸ناچاریم به خاطر پیشبرد مان بسیاری از الاغ ها را روی سر بگذاریم و سالها کول کنیم و نکنیم تا مبادا فقط به خاطر یک الاغ نادان یا خائن عملیات در این بار دیگر۱۰۰۰سال نشود!
PTT-20220828-WA0044.opus
611.7K
نوحۂ اسارت حضرت زینب(س) سبک👈🏻سرزمین من عشق منی تو حسین عزیز زهرا جون منی تو حسین عزیز زهرا(2) کوچه به کوچه دیشب خسته دلی کشیدم(2) به غیرِ تو حسینم یاری دِگر ندیدم(2) آشنا نبود،غیر اشک و آهِ من نور چشمِ من،بودی عزیز زهرا(2) عشق منی تو حسین عزیز زهرا جونِ منی تو حسین عزیز زهرا(2) ای غریبِ من،بی کفنی حسینم جان زینبی،بی مادری حسینم(2) عشق منی تو حسین عزیز زهرا جون منی تو حسین عزیز زهرا(2) حسین غریبِ مادر2 نورِ دو چشم خواهر فدای حنجر تو عزیزِ قلبِ خواهر(2) دل به من دهید مردمان بی وفا بوده پیش ازاین رسمِ شهرِ فتنه ها(2) عشق منی تو حسین عزیز زهرا جون منی تو حسین عزیز زهرا(2) تویی که در دلِ من حسین خونه داری قدرِ تموم عالم آقام دیوونه داری دشمنان همه صف کشیدن برایت یابن فاطمه دیدی تو ظلم بسیار(2) یابن فاطمه عشق منی تو حسین عزیز زهرا جون منی تو حسین عزیز زهرا(2) ای غریب من بی کفنی حسینم جان خواهری بی مادری حسینم غریب منی حسین عزیز زهرا عمر منی تو حسین عزیز زهرا(2) عشق منی تو حسین عزیز زهرا جون منی تو حسین عزیز زهرا(2) التماس دعای فرج🤲🏻 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال : علیمحمدی✍🏻 •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
بالا گرفت شعله ی داغ تو با تنور  تاج سرم، سر تو کجا و کجا تنور باید خدا بخیر کند انتهاش را  وقتی که هست سهم سرت ابتدا تنور خولی امان نداد سرت را بغل کنم  حالا به جای من شده حاجت روا تنور خولی نداد پاسخ این پرسش مرا  آخر میان این همه جا پس چرا تنور؟ ! زد روی صورتش زن خولی همین که دید افتاده رد خون گلوی تو تا تنور کاری که با تن تو سه روز آفتاب کرد آورد یک شبه به سرت آن بلا تنور در کربلا نبود اگر از غذا خبر  در کوفه بود منزل تو از قضا تنور خاکستری که بر سر و رویت نشسته است کار عجوزه ی سر بام است یا تنور؟! حجم سر تو کم شده و داد میزنم  ای بی وفا زمانه و ای بی حیا تنور نانی نخورده ایم به یاد سرت حسین  هر جا که دیده ایم من و بچه ها تنور جز روی دامنم همه جا سر گذاشتی  نیزه... درخت... طشت طلا... زیر پا... تنور
در ماتمی بی انتها با چند کودک تنها رها کردی مرا با چند کودک یک خیمه ماند و یک بغل دلواپسی و من ماندم و این ماجرا با چند کودک هی چهره ات را در سرم تکرار کردم هی گریه کردم بی صدا با چند کودک وقتی صدای داد و بوی دود آمد دیدی چه کرد آن شعله ها با چند کودک؟! تا پرده خیمه به یکسو رفت دیدم خورشید روی نیزه را با چند کودک می خواستم پنهان کنم اما رقیه زل زد به سرهای جدا با چند کودک یک باره سمت خیمه هامان حمله کردند من مانده بودم زیر پا با چند کودک سیلی زدند و معجر از سرها کشیدند با من قبول اما چرا با چند کودک؟ وقتی سرت با من تنت از من جدا بود راهی شدم از کربلا با چند کودک ای کاش می دیدی که در کوفه چه کردند مردم میان کوچه ها با چند کودک در راه هم گویی هزاران حرف دارند با صورت خونی بابا چند کودک لب تشنه خواهر فقط لب تر کن امروز باید بیایم تا کجا با چند کودک؟!