eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
366 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
02-zamine(1).mp3
9.57M
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی طاهر باقری ✍شاعز:کربلایی امیر حسین سلطانی
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی طاهر باقری ✍شاعز:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رقیه ی مظلومه از پدرش محرومه گوشهٔ ویرونه نشسته،بهونه گیره گرفته قلب زارش پریشونه احوالش شده از این زمونه خسته،بهونه گیره کجایی نور چشم تارم نیستی کنارم بیقرارم سر روی پای کی بذارم۲  بابا خسته شدم دیگه بیا منو ببر پیشت بابا میگن بگو بابات کجاس جواب بدم چی به اینا بابای خوبم،ای مهربونم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ واویلا از اون لحظه سری رو از رو نیزه توی طبق میذارن و،براش میارن میشه نگاهش خیره سر و بغل میگیره بازم یه داغ تازه رو،داغش میذارن درد دلش رو میگه با سر به آرزوش میرسه دختر میزنه پر مثل کبوتر۲    بابا راحت میشه از شامیا از زجر پست و بی حیا دیگه نمیشه روبرو با دخترا تو کوچه ها بابای خوبم،ای مهربونم
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اومدی بابا اومدی پیشه دخترت،ممنونم بابا اومدی بابا اومدی نیمه شب شدی،مهمونم بابا اومدی با سرت باباجون خرابمون شده چراغون کجا بودی که از فراقت رقیه ی تو شد پریشون بابای مظلوم کاشکی مثه قدیما میشد منو بغل میکردی بابا به جای تو توو این خرابه من بغلت میکنم حالا بابای مظلوم بابا حسین بابا حسین جون ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اومدی بابا اومدی حالمو بپرس،داغونم بابا اومدی بابا اومدی امّا دیر پیشم،بی جونم بابا از وقتی رفتی از کنارم یه لحظه ام خوشی ندیدم سایه ی شوم زجر پست و همه جا رو سرم میدیدم بابای مظلوم داد میکشید سرم تا بابا اسمتو با گریه میبردم مدیونه عمه زینبم که اگه پیشم نبود میمردم بابای مظلوم بابا حسین بابا حسین جون ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تو دیدی بابا سمتم هجوم آوردنو،گریه میکردم تو دیدی بابا گوشواره هامو بردنو،گریه میکردم گریه میکردم واسه اینکه تو نبودی اونجا کنارم با خنده میگفتن یتیمم یتیمم و بابا ندارم بابای مظلوم بابا مگه یتیمی جرمه که منو با مشت و گلد زد هرچی میگفتم نزن اونم با عقده بیشتر منو میزد بابای مظلوم بابا حسین بابا حسین جون
از "علیه‌السلام" (س) ➖➖➖➖➖➖➖ خانه‌ای غرق نور می‌بینم غم گرفتند اهل این خانه اتّفاقی مهیب رخ داده چند روزی است در همین خانه ردّ خون است جای‌جای زمین ردّ میخ است بر روی دیوار این سیاهی، سیاهی دود است خانه آتش گرفته است انگار مرد خانه، نشسته گوشه‌ای و چادری را گرفته در دستش چادری رنگ خون و خاکستر مرد را خسته کرده از هستش ماجرا، ماجرای ناموس و همه‌ی اهل خانه، غم دارند بین بستر، نشسته خوابیده چشم‌هایش ولی ورم دارند موقع باز کردن چشمش زخم ابرو اذیتش می‌کرد لحظه‌های نفس‌نفس زدنش درد پهلو اذیتش می‌کرد خیلی آرام زد صدا و گفت: دخترم با تو صحبتی دارم رازهایی است در دلم باید با تو گویم؛ وصیتی دارم اوّلاً دخترم به چادر من پاک کن دیده‌ی ترت، زینب زخم‌هایی که خورده‌ام، کاری است ماندنی نیست مادرت زینب چند سالی که بگذرد مادر فرق قرآن، شکاف خواهد خورد سر بابات می‌شود پر خون اصل ایمان، شکاف خواهد خورد چند سالی پس از غم پدرت می‌رسد نوبت حسن، زینب جگر پاره، تیر بر تابوت مُی‌کشد غربت حسن، زینب وای از غصّه‌ی حسینم؛ وای! بی‌کس و بی‌پناه می‌ماند تشنه، زخمی، غریب، بی‌یاور پسرم بی‌سپاه می‌ماند زینب! آن‌روز باش یاور او خواهری کن خودت برای حسین گلویش را ببوس وقت وداع مادری کن فقط برای حسین زینبم! اهل آسمان آن‌روز همگی کشته‌مرده‌ی عشقند زینب! آن‌روز دو پسر داری دو گلت سرسپرده‌ی عشقند اهل بیت رسول در بندِ فتنه‌های نفاق افتادند چند سالی گذشت و آن اسرار یک‌به‌یک اتفاق افتادند عاقبت روز واقعه که رسید نوبت مادریِ خواهر شد دید با چشم خویش غربت را هرچه که گفته بود مادر، شد شاه بی‌یار، ناله‌ای سر داد رعد هل مِن معین او پیچید زینب از لابه‌لای خیمه‌ی خود اشک بر چشم، ماجرا را دید دختر مرتضی‌ست، حیدری است گفت: امروز عید قربان است پسرانم فدای دخترکت وقت رفتن به‌سوی میدان است گفتی ای شاه! ارتش تو منم ابر فیضی و بارش تو منم تیغ در حال چرخش تو منم خواهرم پس بلاکش تو منم ای محاسن سپید خسته‌ی من با توام یار دلشکسته‌ی من‏ بعد اکبر، توان نداری که نیمه‌جانی و جان نداری که غیر اشک روان نداری که لشگری بینمان نداری که بچّه‌هایم فدای اکبر تو پیش‌مرگ علی اصغر تو ما که پنجاه سال غم دیدیم کوچه و میخ و قدّ خم دیدیم فرق بشکسته از ستم دیدیم جگر پاره‌پاره هم دیدیم جان زهرا، تو را به این قرآن سهم من را بده در این میدان پاره‌های تنم فدای تنت به‌فدای نخی ز پیرهنت هر دو قربان خشکی دهنت جانشان نذر جسم بی‌کفنت پیش تو بلکه رو سفید شوم بایدم مادر شهید شوم من به جان می‌خرم اسارت را می‌روم مجلس جسارت را شاکرم لحظه‌های غارت را بر لبم دارم این عبارت را دخلت زینب علی بن زیاد ای برادر! سرت سلامت باد پسران علی، همه علی‌اند نیست دشمن به چشمشان عددی خون زینب درون رگ‌هاشان دم گرفتند یاعلی مددی سر سردارها زمین افتاد با رجزهای ذوالفقاریشان مادر از خیمه داشت حظ می‌کرد با تماشای جان‌نثاریشان دوره کردند دو برادر را بینشان تا که فاصله افتاد سر سرنیزه‌ها فرود آمد کار هم دست حرمله افتاد دم مغرب، حسین در گودال شمر آمد نشست روی تنش زینب از روی تل تماشا کرد که کسی پا گذاشت بر دهنش خواهرش روی تل زینبیه ضجّه‌های خداخدا می‌زد شاه زخمی، به زیر دست‌وپا داشت لب‌تشنه دست‌وپا می‌زد یک نفر مانده بود در گودال صد نفر می‌زدند زینب را هرچه او بیشتر نفس می‌زد بیشتر می‌زدند زینب را ➖➖➖➖➖➖➖➖
از "علیه‌السلام" (س) کربلا اگه کربلا شد فتنه‌ها اگه برملا شد به همّت دختر مرتضی شد زن نگو، رهبر بگو؛ فاتح خیبر بگو راهی کرب‌وبلا، زینب نگو؛ حیدر بگو فاطمی‌ سیرت، یا بنت حیدر علوی صولت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر پیش پاش، دشمنش حقیر شد محقّق هدف غدیر شد دخت امیر مؤمنان، امیر شد کائنات، مأمورشن؛ تابع دستورشن ظالمین، بیچاره و مقهور و کور از نورشن نصرت انصار، یا بنت حیدر صابر و قهّار، یا بنت حیدر کعبه‌ی سیّار، یا بنت حیدر وارث کرّار، یا بنت حیدر مصدر عصمت، یا بنت حیدر چشمه‌ی غیرت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر وارث خبر کسا بود مثل وحی، واضح و رسا بود خود خود سیّدةالنساء بود وارث نور حجاب از ریا انداخت نقاب السّلام مولاتنا، عالی مقام، علیا جناب جان به کف از روز طف؛ تیر شاه لو کشف را دخترش زد بر هدف؛ شد جلوه‌گر شاه نجف رهرو و رهبر، یا بنت حیدر بهترین خواهر، یا بنت حیدر کوثر کوثر، یا بنت حیدر حیدر حیدر، یا بنت حیدر نعمت عطرت، یا بنت حیدر منبع حکمت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر جلوه‌ی سَینا، یا بنت حیدر سرّ اعطینا، یا بنت حیدر آیت کبری، یا بنت حیدر دختر زهرا، یا بنت حیدر ریشه‌ی نهضت، یا بنت حیدر باعث عزّت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر ➖➖➖➖➖➖➖