#مقتل
#دیرراهب
#محرم_۱۴۰۳
#شام_بلا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸تمام این مخدرات و حوارى با گریه و زارى دور صندوق جمع شدند. دست آوردند در صندوق را گشودند.
سر پر خون امام مظلوم را بیرون آورده دست به دست دادند و زیارت مى كردند و صلوات مىفرستادند.
▪️نصرانى گوید: ناگاه دیدم ناله و زارى عظیم برپا شده كه گویا خانه از جا كنده شد. هودجى مثل چشمه خورشید در كمال نورانیت آمد.
كنیزانى با گریبان هاى دریده، پیراهن هاى مندرس و حریر و استبرق بر تن پاره كرده با موهاى افشان و گیسوان پریشان، حسین حسین گویان آمدند.
آن هودج را كنار صندوق بر زمین نهادند. ناگاه بانگى بر آن راهب زدند كه:
اى شیخ نصرانى نگاه مكن. زیرا فاطمه زهراء بانوی بانوان جهان، با موى پریشان از آسمان آمده، مى خواهد سر پسرش را زیارت كند.. 😭
پیر راهب گفت:
من از آن صیحه بیهوش افتادم. چون به هوش آمدم. حجابى پیش چشم خود دیدم كه دیگر اطاق و كسان در آن را نمى دیدم ولى صداى نوحه و ندبه ایشان را مى شنیدم كه همه ناله و زارى و بیقرارى داشتند.
لیكن در میان آن همه ناله و زارى صداى یك زنى به گوش من آمد. مثل مادرى كه بر پسرش نوحه كند. دیدم آن مخدره كه از همه بیشتر فغان داشت مى فرمود:
▪️«اى مظلوم مادر! اى شهید مادر! اى غریب مادر! و ای عطشان! آخر تو را لب تشنه كشتند. ای نور دیده! غمگین مباش كه من داد تو را از خصم مىستانم...»😭
پیر راهب از استماع ناله سیده زنان مدهوش افتاد. چون به هوش از آنان نشانى ندید.
▪️برخاست از آن خانه بیرون آمد. قفلى كه بر در آن خانه زده بودند. شكست وارد اطاق شد.
رفت به سر صندوق كه سر مطهر در او بود. او را برگشوده دید نور از آن سر ساطع بود. در پاى آن صندوق به خاك افتاد و بسیار گریست.
🔸پس سر را از صندوق بیرون آورده و با مشک و گلاب شست و شمع كافورى در اطراف سجاده روشن كرد. پس از روى حیرت نگاه به آن سر نورانى مى كرد و اشک مى بارید و آه سوزان از دل مى كشید. پس به زانوى ادب در آمد و رو به آن سر كرد. با گریه و زارى گفت:
▪️اى سر سروران عالم و اى مهتر اولاد آدم! یقین كردم كه تو از آن جماعتى كه صفات ایشان را در تورات موسى و انجیل عیسى خوانده ام هستى
به حق آن خدائى كه تو را این منزلت داده كه تمام محترمات عصمت و عزت و جلال به دیدن تو آمدند و از براى تو گریه و ناله كردند..
بگو كیستى؟
به فرمان خدا، سر مطهر امام حسین علیه السلام به سخن در آمد. گویا فرمود:
▪️اى راهب من ستم رسیده دوران و محنت زده جهانم. من كشته تیغ كوفیانم. آغشته به خون از شامیانم. آواره شهر و خاندانم. فرزند پیامبر زمانم..
راهب عرض كرد: فدایت شوم از این آشكارتر بفرما.
امام فرمود: اى راهب از حسب و نسب مى پرسى یا از تشنگى سوال مى كنى؟
اگر از نسب مى پرسى من فرزند پیغمبر برگزیده ام.
من پسر والى پسندیده ام.
آن سرور تمام مصائب خود را كه در عراق از كوفى پر نفاق دیده بود براى راهب بیان كرد و آن پیر تا صبح به آه و ناله به سر برد.
سپس از دیر خود در آمد و تمام اطرافیان خود را جمع كرد و آنچه دیده و شنیده بود همه را براى نصارى نقل كرد و اشک ریخت و همه را به گریه در آورد به نحوى كه همه گریبان ها چاك زدند و خاك بر سر ریختند.
همه به آن حالت نزد امام زین العابدین علیه السلام آمدند. چون چشم نصارى بر آن سرور افتاد دیدند یك مشت زن اسیر در قید و زنجیر به ریسمان بسته، اطفال پریشان حال به روى خاك خوابیده، در منزل ویرانه قرار دارند..😭
تمام ناله از دل بر آوردند و گریستند و گریبان دریدند. در قدم هاى امام سجاد علیه السلام افتادند.
كلمه شهادت بر زبان جارى نموده، مسلمان شدند.
🔸آن پیر نصرانى تمام واقعات را كه در عالم خلصه دیده بود براى امام نقل نموده و عرض كرد:
فدایت شوم ما را اذن ده تا از این دیر بیرون رویم بر سر این طایفه شبیخون آریم و دل خود را از ظلم این ظالمان خالى كنیم. اگر كشته شدیم جان هاى ما فداى شما باد.
🔹امام سجاد علیه السلام در حق ایشان دعاى خیر نمود، اسلام ایشان را قبول كرده، فرمود:
این طایفه را به خود واگذارید. زود است كه جزاى خود را ببینند و به سزاى خویش برسند، «و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون»، و ما را جز تسلیم و رضا چاره اى نیست.
منبع:
کتاب «مقتل الحسین علیه السلام، از مدینه تا مدینه»، آیت الله سیدمحمدجواد ذهنى تهرانى.
التماس دعا...
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم
از زبان حضرت زینب سلامالله
مصائب زندان کوفه و مجلس ابن زیاد لعنتاللهعلیه
بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند
کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند
عدهای شاگردهایم عدهای دیگر کنیز
کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند
در شلوغیِ مسیرِ کاخ ، هِی روی خاک
دختران از هول دادنهای آنها ریختند
بارها ما بر زمین خوردیم، از ما رد شدند
مثلِ آنروزی که با در، رویِ زهرا ریختند
نیزه داران موقعِ اُطراق هرجایی که شد
اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند
آتشِ خیمه، کشیدنهای تا کوفه چه کرد؟
گیسوان بچهها یا سوخته یا ریختند
بی هوا بر ناقهها زد تا که از آن ارتفاع
دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند*
مردمانی که درِ این خانه میخوردند نان
کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند
با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد
آه دندانهای تو را آنقدر زد تا ریختند
خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو
در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند
*حرام زادهای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقهها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل)
(حسن لطفی
من بی تو کی هستمو چی دارم من بی تو یه سقف بی دیوارم
من بی تو برا خودم سر بارم من بی تو برا خودم سر بارم
این دنیا بی تو به درد من نمیخوره
اون دنیا با تو حسابی دست من پره
این دنیا بی تو پر از هراس و وحشته
اون دنیا با تو نداره ترس و دلهره
بی تو بی هویتم بی قدر و بی قیمتم بی تو من هیچی نیستم
با تو غرق عزتم وقتی زیر دینتم محتاج هیشکی نیستم
محتاج هیشکی نیستم
ای جانم حسین ای جانم حسین ای جانم حسین ای جانم حسین
دانلود مداحی من بی تو کی هستمو چی دارم مسعود پیرایش
اربابم به لطف تو مدیونم اربابم دوسم داری میدونم
اربابم گدای تو میمونم اربابم گدای تو میمونم
ارباب خوبم الهی من فدای تو سینه میکوبم تا جون بدم برای تو
زخمای جسمت دلیل گریه های من
اعمال من شد دلیل گریه های تو
مردم من رو پس زدند بی تو این نفس زدن
بدتر از مرگه واسم
واسه ی من گدا سخته از در شما
خالی برگرده کاسم خالی برگرده کاسم
ای جانم حسین ای جانم حسین ای جانم حسین ای جانم حسین
ای جانم حسین ای جانم حسین ای جانم حسین ای جانم حسین
این دنیا بی تو به درد من نمیخوره اون دنیا با تو حسابی دست من پره
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یادم نمیره،مصیبتای کربلا
یادم نمیره،اسارت تا شام بلا
یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها
یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا
برای من سخت تر
از کربلا،شام بود
مصیبتش بیشتر
از کربلا،شام بود
اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن
شادی میکردن و همه میرقصیدن
مارو به همدیگه نشون میدادن و
مسخرمون میکردن و میخندیدن
امون از دیده ی عوام
امون از مجلس حرام
امون از شام ای امون از شام۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها
یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا
یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا
یادم نمیره،نگاهشون به معجرا
یادمه که بستن
به دست و پام زنجیر
با طعنه میکردن
ماهارو هی تحقیر
مونده هنوز روی تنم کبودیا
که یادگاری از غم اسارته
زدن با تازیونه من رو بین راه
مثه بابام تنم پر از جراحته
امون از سنگ روی بام
زخمام نداره التیام
امون از شام ای امون از شام۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یادم نمیره،بزم یزید بی حیا
یادم نمیره،جام می و طشت طلا
یادم نمیره،چشمای هیز شامیا
یادم نمیره،محله ی یهودیا
بردن مارو اونجا
از وسط بازار
خواستن که بفروشن
ماهارو به اغیار
اونجا شنیدم از زبون عده ای
حرف کنیز و قلبمو همین شکست
از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها
با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست
امون از دیده ی عوام
امون از مجلس حرام
امون از شام ای امون از شام۲
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#زمزمه_محرم
◾بنداول
زد ز شاخِ گل تا جوانهام
شامِ غم شده آشیانهام
من شهیدهی تازیانهام
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)
◾بنددوم
روی من کبود همچو معجرم
بینِ شامِ غم همچو مادرم
غنچه ام ولی یاسِ پرپرم
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)
◾بندسوم
زیرِ تازیانه تنم کبود
چوب و نیزه ها بر سرم فرود
بابا دخترت کاش کِه مرده بود
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)
◼بند چهارم
در خرابه من گریهها کنم
زیرِ لب تو را هی صدا کنم
نوحهی عزایت به پا کنم
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)
#هستی_محرابی
314.7K
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر :وحید محمدی
سال ۱۴۰۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سجاده نشینِ گریه، عمرش شد عجینِ گریه
آخه ارث موندگارِ، زین العابدینه گریه
تاب و تبش گریه بود
روز و شبش گریه بود
وسعت صحن چشاش
هر وجبش گریه بود
آب دید گریه کرد، مهتاب دید گریه کرد
هر جا شیرخواره یا، قصاب دید گریه کرد
ای، غریب آقام آقام آقام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
داغ کربلا رو دیده، اشک عمه ها رو دیده
داغ گوشه ی خرابه، شامِ پر بلا رو دیده
غصه ی زخم زبون
زخم لب و خیزرون
کشته آقا رو غمِ
انگشتر و ساربون
تیر دید گریه کرد، شمشیر دید کرد
بازار رفت غصه خورد، حصیر دید گریه کرد
ای، غریب آقام آقام آقام
۷ مرداد ۱۴٠۳
5. روضه.mp3
7.75M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
(آسمان و زمین ریزه خور خوان من) 2
(اولیاء خدا دست به دامان من ) 2
عالمی سائل سفره احسان من
(پسر حیدرم شافع محشرم) 2
(واغریبا وا اماما) 2
صلح من باعث قیام کرب و بلاست
صبر من ریشه نهضت خون خداست
عزت عالمین در گرو حب ماست
سبط پیغمبرم الگلوی اکبرم
(واغریبا وا اماما) 2
حاصل عمر من ماه بنی هاشم است
پسرم شیر اهل خیمه ها قاسم است
با نیابت زمن به کربلا عازم است
اسم اعظم منم شاه عالم منم
(واغریبا وا غریبا) 4
جگرم پاره شد ز سوز زهر جفا
میزنم با لبی غرق به خون دست و پا
گریه ها میکنم یاد شه کربلا
سرو تشت طلالب وچوب جفا
(واشهیدا واشهیدا) 4
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️