🏴#عرفه
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#حضرت_داره_شهادت_میده
🔵سنگ به پیشونیش زدن.میگه دیدم دامن عربیشو بالا آورد خون رو پیشونیشو پاک کنه
دوباره حرمله بلند شد
سپیدی سینه حسینو دید...
🍃#نام_حیدر_بردمو_سنگم_زدن
☑️انقده سنگ زدن به آقامون، نه کربلا
بین کوفه و شام، سر که بالای نیزه بود سنگ میزدن
همه ی دعارو میتونی تشبیه کنی به روضه ا
🔸ای سر نیزه نشین، از سر نیزه ببین
🔸میخورد سنگ به ما، ز یسار و ز یمین
🔹هرچه سنگ است الهی بخورد بر سر من
🔹نخورد سنگ ولی بر روی نی بر سر تو
💥در بیابان،همه ناموس تو آواره شده
💥چادر و مقنعه خواهر تو پاره شده..
#حسیـــــــــــن...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
🏴#روضه
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
😭کوفه سر فصل خزان است کجا می آیی
😭حرف کینه به میان است کجا می آیی
😔فهمیدی دیگه؟؟!
😔اینا همونایی هستن که دست بابات، علی رو بستن
🔹بام هایی که همه، گل به رویم می ریزند
☑️روز اول که حضرت مسلم وارد کوفه شده، همه از بالای پشت بوم گل میریختن زیر پای ما
حضرت مسلم...
☑️هجده هزارنفر شنیدم نوشتن اومدن برا دستبوسی حضرت مسلم
یکی میگفت خونه م مال شماست
یکی میگفت جونم فدات یا مسلم
تو سفیر امامم،حسینی
حالا گوش بده...
🔹بام هایی که همه، گل به رویم می ریزند
🔹ذاتشان سنگ پران است، کجا می آیی؟؟
✔️اینا دارن گل پرتاب میکنن، دستاشون آماده بشه برا اینکه یه روزی بچه هات از این کوچه ها رد میشن این سنگُ گرفتن به هدف بزنن...
😭😭😭
حسین...
✔️اینا منتظر رقیه ان
🔸نیّتی که همه دنبال اَدایش هستند
🔸کشتن تشنه لبان است،کجا می آیی؟؟
🔘هُنر مردم این طایفه، مظلوم کشی است
🔘گرگ، همدست شبان است کجا می آیی؟؟
🍃نذر کردند به رویت، همه شمشیر کشند
🍃بزمشان روی سنان است کجا می آیی
🍂سر آویزه رسیده است به گوشم،نرخِ
☑️اینا با خودشون حرف میزنن
☑️ وقتی میان تو نیزه فروشی شمشیر فروشی یه زمزمه هایی باهم دارن که این روزا دکان های نیزه فروشی خیلی شلوغه
✔️شمشیرفروشیاشون خیلی شلوغه
✔️خنجر فروشیاشون خیلی شلوغه
🍂سَرِ آویزه رسیده است به گوشم، نرخِ
🍂سَرِ شش ماهه گران است کجا می آیی
◀️اینا برا سر علی اصغرت، نقشه کشیدن
◀️اینا برای چشمای عباست نقشه کشیدن
#حسیــــــــــــن
😭😭😭
🔥سُم اسب است که بر کُشته خود می کوبد
🔥نعل هم مُهرْ نشان است، کجا می آیی؟؟
#به_اسباشون_نعل_تازه_زدن
🔅اینجا میان مردم، صحبت منع آبِ
🔅دلشوره ام برای شیرخواره ی ربابِ
💢با صحنه ای که دیدم، آهی ز دل کشیدم
💢رو دوش یک کمان دار، تیر سه شعبه دیدم
❣#حسیــــــــن
🔻حسین میا به کوفه
🔺کوفه وفاندارد
🔺کوفیه بی مروت
🔻شرم و حیا ندارد
😭😭😭😭
⬅️ذبح اکبر میشوی
⬅️مرغ بی سر میشوی
☑️عبدالزهرا میگه تو عالم رویا حضرت مسلمُ دیدم.
☑️فرمود عبدالزهرا چرا روضه ی منو نمیخونی??
✔️عرض کرد آقاجان هرجا نشستم بارها و بارها روضه ی شمارو خوندم…
چی خوندی??
گفتم شمارو با دست بسته آوردن بالا دارالاماره
☑️سر از بدنت جدا کردن
☑️فرمود عبدالزهرا از این به بعد روضه ی منه مسلم غریب رو اینجوری بخون
چجوری آقا?
♨️بگو منو مث مرغ بسمل سر بریدن
☑️وقتی مرغ بسملُ سر میبرن، این چاقو یا کارد انقده تیزه وقتی سر این جاندارو از بدن جدا میکنن، این حیوون هنوز جون داره چند قدم میره، بعد دست و پا میزنه بعد چند لحظه میمیره
منو مثل مرغ بسمل سر بریدن
همچین که سرمو از بدن جدا کردن، هنوز جون تو بدنم بوده
😭😭😭😭😭
🌾ای عزیز فاطمه، ترسم از خون لاله گون اکبر شود
🌾تشنه از تیر جفا، پاره پاره حنجر اصغر شود
🍁ذبح اکبر میشوی
🍁مرغ بی سر میشوی
🍁میکشند عباس را
🍁بی برادر میشوی
💎ای عزیز فاطمه زین سفر برگرد جان خواهرت
💎این جماعت وحشی اند، رحم کن بر آن سه ساله دخترت
چرا??
🍃لطمه بر رویش زنند
🍃چنگ بر مویش زنند
❣#حسیـــــن
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#امام_زمان_عج
🏴#زمزمه
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جهان مگر ندیده بود، یازده امام را??
💎به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست
💎جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟
✴️تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من
✴️ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را
👌بعید نیست عاقبت، فقط به خاطر#حسین
👌تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را
🍂بیا بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او
🍂به کربلا تمام کرد حج ناتمام را
🌸مهربونم…
تپش قلب و جونم
🌸ذکر زبونم…
سخته بگی نوکرتم میدونم
🌸حقمه جونم…
فقط تا تو بیای میمونم یا نمیمونم
🍃شرمنده ام، نخورده ام به دردت
🍃خیر ندیدی از نوکر نامردت
🍃بیش از هزار ساله که از ظلیمه
🍃میرسه از مرکب صحراگردت
🌾آقا... آره درسته من بد
🌾توکه… کرامتت نداشت حد
🌾هروقت گفتم که آقا دارم
🌾هرکس شنید یه طعنه ای زد
#یابن_الحسن_کجایی
#ای_داد_از_این_جدایی
🌱هروقت که خون میریزی از چش تر برای نوکر
🌱محاسنت میشه شبیه جدت، کنار اکبر
🌱لاغر شدی آقا شبیه مادر، روزای آخر
😭😭😭😭
#آقام_آقام
🔥آقا دیگه دلم آروم نمیشه
🔥یه نظری نگات حروم نمیشه
🔥هر روز منو وعده ی فردا دادی
🔥این فرداها، چرا تموم نمیشه??
#آقام_آقام_آقام
از قافله عقب موندم
ایام حج نزدیک شده،،، خیلیا دارن میرن
خیلیام دارن آماده میشن برا عرفه باشن کربلا
هی امسال، سال دیگه کردم
بازم روزیم نشده
#آقام_آقام_آقام
خیلی برا حرمت دلم تنگ شده حسین…
😭😭
میگن سنگ فرش های بین الحرمین، دیدن داره میگن ضریح نوی ارباب دیدن داره
یه سنتهایی نوکرای ارباب دارن اول میرن اجازه میگیرن از ابالفضل…
بعد آروم آروم وارد حرم امام حسین میشوند نمیدونم نگاه اول به حرم آقاچه غوغایی تو دلت بپا کرد
#حسین😭
✔️#بگم_دیگه_ها
✔️#عجب_صفایی_داره
✔️#ضریح_خوشگل_آقا
#آقام
خلاصه بگم از قافله عقب موندم
از زائرای کربلا از زائرای بیت الله الحرام
✔️ خیلی بده خیلی سخته
✔️از قافله عقب موندن میگم
💔دلم یجایی میره
#کی_از_قافله_عقب_مونده
😭😭?
🔥حتی از کاروان امام حسین که امروز نامه ی مسلم بدست ابی عبدالله رسید که هزاران هزار نفر دوازده ذی القعده بود که رسید دست ارباب همه منتظر شما تشنه ی زیارت شما هستن
#یاحسین
خودتو برسون کوفه
☑️اما اونی که از قافله عقب مونده دختر سه ساله ای بود
☑️گفتن نیزه ای که سر حسین رو نیزه هست هرکاری میکنیم نمیتونیم تکونش بدیم
🔘رفتن خدمت زین العابدین
آقاجان اینجوریه
☑️ عمه بچه هارو شمارش کن
🔘عمه بچهارو شمرد بعد دیدن جای این دخترسه ساله خالیه
☑️گفت عمه بابام حسین دل نگرونه رُقیّش هست
☑️باید این سه ساله رو پیداکنیم
☑️هرکاری کردن نتونستن پیداش کنن
😡زجر بی حیا گفت من خودم پیداش میکنم
یکی دوساعت تو بیابونا گشت
نتونست پیداش کنه
تو اوج عصبانیت و خستگی گفت اگه دستم به این دختر برسه
☑️ تواین بیابون گشت گشت دید ی گوشه ای کز کرده این دختر
✔️ به خیال خودش توعالم خواب سرش رو زانوی فاطمه (سلام الله علیها)بوده
#فاطمه (سلام الله علیها) داره موهاشو شونه میزنه
💥#چه_مویی
💥اولین کاری که کرد باهمون عصبانیت دست گرفت موهای رقیه رو
👌#میخام_آماده_بشی_شعر_بخونم
#حسین
#صداتو خرج کن
#حسین😭
☑️خودش سواره ،دختر پیاده، آوردش
☑️ اول کاری که کرد زینب آغوش باز کرد که این دختر خسته هست، نرفت سمت زینب
☑️رباب یه سمت آغوش بازکرد، نرفت سمت رباب
#ام_کلثوم_نه
✅میدونید چیکار کرد؟
اروم آروم لنگ لنگان دست به پهلوش گرفته رفت سمت نیزه ای که سر ابالفضل روشه
عمو جان چشماتو دور دیده
😭😭
✅دست از سرم بردار من بابا ندارم
⬅️زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم
⬅️ گیسو سپیدم احترامم را نگهدار
☑️دیدی میگن فلانی موهاش سفیده حرمت
بزار
#سه_سالشه_ها
موهام سفیده، احترامم رانگهدار
سیلی نزن…
من باکسی دعوا ندارم
😭😭
#حسین💔
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
از لحظه ای که وارد کربلا شد و اسم کربلارو شنید زینب، فهمید چخبره
هی پر خیمه رو کنار میزد
هی به قد و بالای ابالفضل نگاه میکرد
هی به قد و قامت حسین نگاه میکرد
خدا یعنی 8 روز دیگه،من بی برادر میشم؟؟
😭😭😭😭😭
چشم بهم بزنی،روز عاشورا میاد
چشم بهم بزنی،سر حسین بالا نیزس
چشم بهم بزنی،همین زینبی که از رو ناقه پیاده شد،با احترام،باعزت/ قراره دوباره سوار مرکب بشه زینب
اما اون روز دیگه فرق داره
با احتیاط لاله مارا سوار کن
زینب بیا،سه ساله مارا سوار کن
با احتیاط،این شانه شان درد میکند
این جای تازیانشان،درد میکند
بااحتیاط،خسته شدن این ستاره ها
این گوش های پاره،سر گوشواره ها
دارند میروند ازینجا،عزیزها
تاشهرشام مثل غلام ها
#حسین...
😭😭😭
هرچه او داشت،در توان میزد
هرچه او داشت،باهمان میزد
گریه های بی امانم را
تاکه میدید،بی امان میزد
حسین...آه آه آه
حنجرش را از قفا میزد
پیرمردی با عصا میزد
یک نفر هم، با سرِ نیزه
در دهانش،بی هوا میزد
😭😭😭😭😭😭😭😭
دلشوره عجیبی گرفتن،دل تو دلشون نبود
همه به همدیگه پناه آوردن تا اومدن کربلا
یکی میگفت عمه دلم خیلی شور میزنه
خوده زینب، تا اسم کربلارو شنید،یهو لحن صحبت کردنش عوض شد
زیر زبون برا خودش روضه خوند...
خداحافظ،ای جوانی زینب
دوم محرما... هنوز عاشورا نیومده
فقط اسم کربلارو شنیده
خداحافظ،ای جوانی زینب
جوونی بره،چی میاد؟؟
سلام ای قد کمانی زینب
حسین...آه آه
یه چند لحظه حسین دور شد، امشب میخوام تو این فضا روضه بخونم
💠یه چند لحظه دور شد، خانم زینب کبری از شدت غصه کربلا بیهوش شد
علی اکبر متوجه شد.
اومد آقا سیدالشهدا رو صدا زد، بابا عمه جانم غش کرد.
الانه که جان از بدنش،مفارقت کنه
عجله کن.
☑️اقا سیدالشهدا اومد، زینب بهوش اومد،چشم که باز کرد فهمید علی اکبر همچین کاری کرد، گفت برادرزاده دستت درد نکنه،جبران میکنم
گرفتی دیگه؟! جبران خانوم زینب، چی بوده...
شب دوم،کجاها داریم میریم؟!
☑️میدونی چجوری جبران کرد زینب؟؟
زینبی که سایشو کسی ندیده، یوقت وسط لشکر، دوان دوان داره میره سمت جنازه علی اکبر
بدن علی اکبر،پاره پاره
هرکاری کرد،علی اکبر حرفی نزده
صدا زد حالا که اینجوریه،تو غیرت اللهی، با این یه جمله حتما حرف میزنی
خیز از جا،آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم،ببر
♻️حسین...
هی میگفت ای برادرم
از یه طرف میگفت جگر گوشه برادرم
حسین...
جانم جانم...
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🏴#استقبال_ماه_محرم
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
💠ای جان مسیح را مسیحا
💠خیر المثل خدای اعلی
💠یک جلوهی عزت تو امروز
💠صد جلوهی عزت تو فردا
💠خادم به تو انبیا یکایک
💠زائر به تو ایزدِ تعالی
💠هر دل به ولای تو مبارک
💠هر خانه به نور تو معلی
💠از خون بشود نماز باطل
💠از خون تو شد نماز احیا
💠اسلام محمد و علی شد
💠با خون گلوت مهر و امضا
💠دستی که ز تو جداست مسکین
💠دستی که گدای توست دارا
💠هر غصه کند فسرده مارا
💠غیر از غم تو که ساخت بر ما
💠سینه زن تو عزیز زینب
💠گریه کن تو عزیز زهرا
#حسیــــــــــن
😭😭
🍃جز گریه برای غربت تو
🍃خیری بخدا نداشت دنیا
🔥هرخاک حرام باد مارا
🔥جز تربت کربلات آقا
🔰#چیزی_که_نمانده_تا_محرم
🔰یک کرببلا ببر تو ما را!
🌾لبهای تو تشنه ی فرات و..
🌾لب تشنهی تو، هزار دریا
🍂ای وای درآن غروب دلگیر
🍂با خواهر تو نشد، مُدارا
🔻بانوی قبیله را کشاندند
🔻اوباش میان جنگ و دعوا
🔺آن دیده ی خون گرفته ی تو
🔺خیره طرف خیامِ زنها
🔵آنقدر سنان فرود آمد
🔵تا رفت تنت به نیزه بالا
💥خنجر ز تو میگرفت اجازه
💥گفتی که ببُر! برید درجا..
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا
🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم
واویلا حسین واویلا
🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم
واویلا حسین واویلا
🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم واویلا حسین واویلا
💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم
💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم
😭
😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد
😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد
✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اَسبا شد
آنقدر نیزه زدن پیکرت از هم وا شد
🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور بلا به دور
🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور، بلا به دور
🔹آخه کیه جزتو واسم سنگ صبور
ای غریب حسیــــــــن
😭😭
قربون اون آقایی برم که نگران کشتنش
خیلی نگران خواهر بود
خیلی نگران اهل خیام بوده
داغت چه کرده با دل زینب، حسین من
بی سر شدی مقابل زینب، حسین من
سایه بکش به محمل زینب،حسین من
بی معجریست مشکل زینب، حسین من
😭😭
#حسیـــــــــــــن
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
💠ای جان مسیح را مسیحا
💠خیر المثل خدای اعلی
💠یک جلوهی عزت تو امروز
💠صد جلوهی عزت تو فردا
💠خادم به تو انبیا یکایک
💠زائر به تو ایزدِ تعالی
💠هر دل به ولای تو مبارک
💠هر خانه به نور تو معلی
💠از خون بشود نماز باطل
💠از خون تو شد نماز احیا
💠اسلام محمد و علی شد
💠با خون گلوت مهر و امضا
💠دستی که ز تو جداست مسکین
💠دستی که گدای توست دارا
💠هر غصه کند فسرده مارا
💠غیر از غم تو که ساخت بر ما
💠سینه زن تو عزیز زینب
💠گریه کن تو عزیز زهرا
#حسیــــــــــن
😭😭
🍃جز گریه برای غربت تو
🍃خیری بخدا نداشت دنیا
🔥هرخاک حرام باد مارا
🔥جز تربت کربلات آقا
🔰#چیزی_که_نمانده_تا_محرم
🔰یک کرببلا ببر تو ما را!
🌾لبهای تو تشنه ی فرات و..
🌾لب تشنهی تو، هزار دریا
🍂ای وای درآن غروب دلگیر
🍂با خواهر تو نشد، مُدارا
🔻بانوی قبیله را کشاندند
🔻اوباش میان جنگ و دعوا
🔺آن دیده ی خون گرفته ی تو
🔺خیره طرف خیامِ زنها
🔵آنقدر سنان فرود آمد
🔵تا رفت تنت به نیزه بالا
💥خنجر ز تو میگرفت اجازه
💥گفتی که ببُر! برید درجا..
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا
🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم
واویلا حسین واویلا
🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم
واویلا حسین واویلا
🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم واویلا حسین واویلا
💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم
💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم
😭
😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد
😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد
✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اَسبا شد
آنقدر نیزه زدن پیکرت از هم وا شد
🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور بلا به دور
🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور، بلا به دور
🔹آخه کیه جزتو واسم سنگ صبور
ای غریب حسیــــــــن
😭😭
قربون اون آقایی برم که نگران کشتنش
خیلی نگران خواهر بود
خیلی نگران اهل خیام بوده
داغت چه کرده با دل زینب، حسین من
بی سر شدی مقابل زینب، حسین من
سایه بکش به محمل زینب،حسین من
بی معجریست مشکل زینب، حسین من
😭😭
#حسیـــــــــــــن
#حاج_عباس_طهماسب_پور
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی
همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی
#سجاد خانواده ای و وقت نافله
بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی
از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است
وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی
حق داری ای امام جوانم به دیدنِ
شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی
بر پاره پاره پیکر پیغمبر #حسین
بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی
گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی
با #یاد_زخمهای_قمر ضجه میزنی
وقتی که میرسی به کنار شریعه ای
بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی
با دیدن سواره نظامهای لشکری
با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی
لالاییِ... #ربابه امانت بریده است
با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی
وقت غروب... #عمه...، "علیکن بالفرار..."
با آتش و خیام و خطر ضجه میزنی
در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان
تا میرسد به #سینه و #سر ضجه میزنی
اینطور که پیش میروی از دست میروی
آقای من بس است چقدر ضجه میزنی؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_سجاد💔
پلک بر هم میزدی کرب و بلا میشد مرور
مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت #زینالعابدین_امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_علیرضا_کریمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
روضه بخونم دیگه... ها؟!
⬅️بزا برم به بالای تل خاک غم
⬅️دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
💢رفتی تو گودال،همه حرفایی که زد از گودال بود
⬅️از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
🔰مگه یادم میره،اون لحظه ی عجیب مقتل
🔰مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
🔰مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
😭😭😭😭😭
❇️مگه یادم میره شَرّی که شمر،اینجا بپا کرد
❇️مگه یادم میره باچکمه هاش، رو سینه جا کرد
❇️مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
😭😭😭😭
♥️#حسین
♥️#حسین
🔹مگه یادم میره مُردم سَرِ کوچه و بازار
🔹مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
🔹مگه یادم میره خون بود جلو چِشِ علمدار
😭😭😭😭
🟠مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
🟠مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
🟠مگه یادم میره بزم شراب، خودت که بودی
♥️#حسین
♥️#حسین
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🏴#حضرت_سید_الشهدا
🏴#زبانحال_خانم_زینب_کبری
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور، کربلایی محمود عیدانیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸حدوداً دم غروب، زدنت با سنگ و چوب
🔸جلو چشم مادرت،سرتو زمین نکوب
🔸حدودا دم اذان، شدی روی نی عیان
🔸به سر درهم تو، داره میخنده سنان
🔹رفتی تنهام گذاشتی، بین این همه حرومی
🔹پرسید از من رقیه،روی نیزه ها کدومی
🔹آبُ واکردن اما، تشنگیت واسم عذابه
🔹همه آرومن اما، اونکه گریونه ربابه
#حسیـــــــــن
🔸حدودا سه ساعته، خولی گرم غارته
🔸مرد حضرمی پِی، اون لباس پارته
💢السّلام علی' مَن نَحْرُه مَنْحور
🔰سلام بر اون آقایی که نحرش کردن
💢السلام علی' مَن صَدرُهُ مَکْسور
🔰سلام بر اون آقایی که سینشو شکوندن
🔸حدودا سه ساعته، اسیری تو قتلگاه
🔸تو رو میکشه ولی، هرزگیه یک نگاه
🔆چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم داد
🔆چقد عذابم داد لباس کهنه ای که تو تنم بود
🔆چقد عذابم داد...
♨️عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی
♨️ عذاب از این بدتر، ماهارو بردن بَرده فروشی
#حسیـــــــــــــن
😭#روضه_ی_من_الشّام
😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام
😭#روضه_ی_من_الشّام
💢#اونجا_ربابم_بود
💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود
💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود
💢#اونجا_ربابم_بود
💠کجا بودی عباس؟؟
💠وقتی که بردن منو تو بازار
❇️کجا بودی عباس؟؟
💠همه منو دیدن توی انظار
❇️ کجا بودی عباس؟؟
😭😭😭😭😭
⬅️السلام علی الشیب الخضیب
⬅️السلام علی الخد التریب
⬅️السلام علی الرأس المرفوع
⬅️السلام علی البدن السلیب
♻️تشنه ای در گودیه ی گودال رفت
♻️آنقدر سنگش زدن از حال رفت
♻️یک طرف پنجه به گیسو میزدن
♻️آن طرف چکمه به پهلو میزدن
✴️زنده بود و دست و پا میزد حسین
#یا_ذبیحا_بالقفا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🏴#روضه
🏴#فارسی_مازنی
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لالالالا شه علیه بِلاره
لالالالا لا ته برمه گلیه بِلاره
👈دیشب گفتم مادرا و خواهرا اگه میخوایید شیر خواره بیارن توخونه سیرابش کنن، یقیناً همینه
▪️الان اگه مادرش این صحنه رو ببینه دل تو دلش نیست
▪️لالالالا لا شه علیه بلاره
▪️لالا ته برمه گلیه بِلاره
🔸تی گلی بیته بس برمه هکردی
🔸مه دل او بَیه تو او نخردی
🔸آخ لالا لالا باخِس مه شیره خواره
خدا هیچ مادری رو شرمنده بچش نکنه
🔺خله سخته وچه مار، شیر نداره
شرمندومه با برمه نش مه چشه
خدا کاشکی که برسنه وارشه
✔️#هرجاهستی_بگو_یا_حسین
✅گفتم بچه را همچی خوشگل قنداق کرد
بچه که قنداق میشه دست و پاش بسته هست نمیتونه تکون بخوره😭😭
✅شب علی اصغر هرسال این حرفو میزنم
#علی_الله
✳️بچه که قنداق میشه دست وپاش بستست نمیتونه تکون بخوره
😭😭
✳️قشنگ صحنه راتجسم کن برا این روضه، حرمله ای که دلش ازسنگم سنگین تر بوده گریه کرد،،،
🔰گفت همچین که تیر سه شعبه رو رها کردم، تیر به حلقوم این طفل شیرخواره اصابت کرد
#من_الاذن_الی_الاذن
🔰گوش تاگوش علی اصغرُبریده
یوقت دیدم حسین خنجر درآورده تودل خودم، فکر کردم میخواد باخنجر این یه مقدار پوستی که وصله به گردنه جداکنه
😭😭😭😭
🔰خوب که نگاه کردم، دیدم اول کاری که کرد بند قنداقُ پاره کرد
☑️همچی که بند قنداقُ پاره کردم دیدم این طفل شروع کرد به بال بال زدن
مثل مرغی که سر از بدنش جدامیکنند، این طفل شیرخواره داره بال بال میزنه
😭😭😭
♥️#حسین
☑️بچه رو گرفت هی چندقدم میومد سمت خیمه برمیگشت
یه چندقدم میرفت سمت خیمه دوباره برمیگشت
😭😭😭
☑️گفت خوب نگاه کردم دیدم رباب دم خیمه منتظره
😭😭😭
به امیدی که حسین بره بچشو سیراب کنه برگرده
✔️ اومدپشت خیمه ،،،،توکربلا اینجوری بوده،،،،
ابی عبدالله پدربوده
پدر طفل شش ماهه رو آورده
بعد مادر فهمیده
😭😭😭
☑️که طفل شیرخواره و شش ماهش شهید شده از دنیا رفته
#مدینه برعکس بوده
اول مادر فهمیده بعد بابا فهمیده
😭😭😭
#یه_بیت_بگم_ها
💥خوب شد… خوب شد محسنِ من کشته شد آنجا، وَرنه
(هفت شبه داریم روضه میخونیم هرشب به یه بهونه ای رفتیم مدینه)
🔥خوب شد محسن من کشته شدآنجا ورنه( ۲)
#یه_مادر_داره_این_حرفو_میزنه
🔥خوب شد محسن من کشته شد ،آنجا ورنه
🔥من به این سینه چِسان شیر به او میدادم
⬅️#ای_حسین
✔️ #آی…
پیر همه بود اگر چه یک کودک بود
صبرش به غریبی پدر اندک بود
میکرد به نی اشاره میگفت، رباب
ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود
😭😭😭
#علی_لای_لای_علی_لای_لای
( کاش وقت داشتیم میتونستیم بعضی حرفارو بزنیم)
♨️ همین نیزه ای که سر ابالفضل گذاشتن، باهمون وسعت سر این طفل شیر خواره رو، رو اون نیزه ها گذاشتند
😭😭😭
☑️ آی بین راه نیزه دارا مست میکردن، نیزه ها رو بهم میزدن
یه وقتایی سرکوچولوی علی اصغر از رو نیزه می افتاد زیر دست وپا
😭😭😭
رباب میگفت مادر برات بمیره
😭😭😭
#علی_لای_لای_علی_لای_لای
هرجا نشستی بلند و یک صدا بگو یا#حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🔹مقاتل را تماماً جست و جو کردم
🔹لُهوف و مَقتَلُ الشََّمس،اَبی مِخنَف،مُقرَّم
🔹با سَحاب رحمت و کبریت احمر رابه دقت زیرو رو کردم
🔸نشستم بین مقتل ها،تمام لحظه ها را
🔸از سر ظهر عطش تا لحظه ی گودال باهم روبرو کردم
🔸گلی را گوشه ی مقتل،گوشه ی گودال بو کردم
#تمام_فرض_ها_با_هم_مساوی_شد
☑️به خود گفتم که در کرب و بلا چیزی گمانم سخت پنهان مانده از چشمان هر فردی که راوی شد
غم اصحابْ جای خود،نبودِ آبْ جای خود
☑️مصیبت های عباس و علی اکبر و ابن الحسن ها و علی اصغر و طفلان زینب هم به جای خود
☑️به سمت خیمه ی زینب، بدون صاحبش
برگشته مرکب هم به جای خود
😔مرور اسم ها در ذهن من کار خودش را کرد
#علی_بن_حسین_بن_علی
👌پس علتش را عشق پیدا کرد
✅کسی که باابالفضل و علیِ اکبر و کُل بنی هاشم به میدان رفت در واقع
*هر نفر که میدان رفت امام زین العابدین درواقع با جانش او را همراهی میکرد*
✅کسی که بودو اما هفتادو دو بار از پیکرش جان رفت، در واقع
🔅کسی که تا غروب روز عاشورا فقط مشغول بر جامه دریدن بود
🔅کسی که درمیان خیمه، مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، بود
#نفس_مَهموم_شد_ناگاه
#علی_بن_حسین_بن_علی_معلوم_شد_ناگاه
💎به دل گفتم تصور کن، روایت کردنش با من
💎به دل گفتم بگو تصویرهای رفتنش با من
❇️دلم، دل را به دریا زد تصور کرد
❇️نشست و نقطه چین های مقاتل را فقط از نام زین العابدین پر کرد
🔰تصور میکنم وقتی جوانان بنی هاشم به سمت خیمه برگشتند
🔰عبا در دست وقتی عون و عباس و خوده قاسم به سمت خیمه برگشتند
💎علی اکبر ارباب وقتی رفت، چشم خیمه سمت زین العابدین برگشت
💎تصور میکنم بدین ترتیب انگاری ورق در مقتل من ظهر روز واپسین برگشت
علی اوسطِ ارباب آمد، اذن میدان خواست
به بابا گفت باباجان، بخواه از من پدر هم از پسر جان خواست
پس از پیغمبر کرببلا آری امام دوم کرببلا هم رفت
بگو که زینت سجاده و ذکر و دعا هم رفت
تصور کن اگر با کوفیان، پیکار هم باشد
تصور کن اگر بغض علی در کار هم باشد
تصور کن به دورش لشگرش بسیار هم باشد
علی بن حسین بن علی بیمار هم باشد
شبیه شمر و خولی کم نبود آنجا
بمیرم شهربانو هم نبود آنجا
برای هر شهیدی در زمین کربلا قاتل مشخص بود
و اینکه حرمله یا شمر یا زجر و سنان
اصلا برای کشتن هر کس دم آخر فقط اسم ها بس بود
همه یک قاتل، اما قاتلان تو به جرأت صد نفر هستند
به پیش خنده های حرمله با شمر و زجر و خولی و اَزْرق
تمام زهرها زهرند اما بی اثر هستند
👌پس از کرب و بلا چون آب خوردی اولین دفعه، درون خویش پژمردی
👌تو در واقع همان بیست و سه سال پیش جای آب، سَم خوردی
تصور کردم آقایم، شهید آخرین هفتادُ سوم
شد
در اوج این تصورها سرنخ ناگهان از دست من گم شد
به خود گفتم که از کرب و بلا اینگونه جا ماندن خودش روضست
علی بن حسین بن علی اما به زیر دست و پا ماندن خودش روضست
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که نسیم از زلف عباس علی سرمست می آمد
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که ابالفضل از کنار علقمه بی دست می آمد
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس وقتی حرمله آماده شد در دشت
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس با تیر سه شعبه،طفل شش ماهه سرش برگشت
😭😭😭😭
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر اسب هارا نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هِی کردند
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب در تشتِ...
حسیـــــــن
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب را در تشتِ مِی کردند
تو دیدی، آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را
تو دیدی در میان چشم های دختری، ترس از بیابان را
😭😭😭😭
تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را
بمان داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده
بماند اینکه با هر ضربه اش، دندان تکان خورده
بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت
بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت در شام، آتش ریخت
بماند اینکه بعد کربلا بیست و سه ساله درد را دیدی
همینکه چشم بستی بر سر جسم پدر، با خنجر و چکمه آن نامرد را دیدی
بماند آنکه تو مانند یعقوب نبی، در هجر یوسف گریه ها کردی
جهان را کربلا کردی
در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد
برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد
چونکه بر تن اِرباً اِربا شد
همان بیست و سه سال پیش،دنیا ناامیدت کرد
همان بیست و سه سال پیش در واقع شهیدت کرد
من از این مردم بی عار بدم می آید
از مکافات، از آزار بدم می آید
ذبح را جلویم آب نداده، سر نبرید
تا قیامت من از این کار، بدم می آید
سنگ ها از در ودیوار به ما میخوردند
تا ابد از در و دیوار بدم می آید
پای من بسته نبود، اسب زمینم میزد
من از افتادن بر خار، بدم می آید
دست من بسته که شد، برده فروشی رفتم
من از این دست گرفتار، بدم می آید
#حسیــــــن
از شهر شام بدم میاد
از ازدحام بدم میاد
از کوچه هاش بدم میاد
از پشت بام بدم میاد
بس که ندیدم روز خوش از این چشام
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم
🔹دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
🔹از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
🔸مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل
🔸مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
🔸مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
🔺مگه یادم میره شری که شمر،اینجا بپا کرد
🔺مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد
🔺مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
♻️مگه یادم میره مُردم سَره کوچه و بازار
♻️مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
♻️مگه یادم میره خون بود روی چِشِ علمدار
🔰مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم
🔰مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم
🔰مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم
🔸مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
🔸مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
🔸مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی
#حسین....
😭مارو وارد بزم شراب کردن
😭یه عده نامحرم چش چرون
😭یه عده بی حیای مست
😭از یه طرف،زینب وارد مجلس
😭رباب وارد بزم شراب کردن
😭چوب خیزران،تشت طلا،جام شراب
#حسین
😭😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور