eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
297 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😊🦋 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_بیست_و_پنج #رسول پاشدم لنگ لنگ به سمت پروژوکتور رفتم.
به نام خدا🕊🖤 وارد مهمونی شدم... خیلی استرس داشتم... از مواجه با رئوف یکم می ترسیدم... آخه... اون یه جاسوس حرفه ای و کار کشته بود... اما نباید اعتماد به نفس خودم رو از دست میدادم... نفس عمیقی کشیدم و وارد شدم... فک میکردم الان انواع لوستر و نور های تزئینی باید باشه... اما وارد که شدم برق از چشمام پرید... هیچ نوری نبود .. برق های خاموش... و رقص نور .. همرا ها با آهنگ ملایم و کلی آدم که با دیدن من هیچ واکنشی نشون ندادن... هعی.... حتی از دیدنشون هم حالم بهم میخورد... خیلی آروم گفتم < آقا رسول شما از ریز دوربین دیدی دارین ؟؟؟ $ لطفا اگر امکان داره پرنور ترین جای خونه بشینید.... و اینکه... آقا محمد سفارش کرد که سعی کنید به رئوف و افرادی که باهاشون گرم میگیره بیشتر آشنا بشید... < چشم... یعنی... یعنی سعی میکنم... $ وای‌.... خانم مهرابی اینطوری که من دارم میبینم شما آمادگی ندارید‌..... اعتماد به نفستون رو از دست ندید... چرا اینقدر با تردید حرف میزنید؟؟؟؟ الان مه چی به شما بستگی داره.... خواهش میکنم یکم فکر کنید.... با این کار یه زمان تمام زحمات تیم رو به باد میدین... < چشم..چشم.. ویشکا به استقبالم اومد.. ~ اوووو... هعی خدا... بچه ها.... ببینید کی اومده .. مهمون ویژه مون رسید😁 < س.. سلام.. اجازه نداد حرف بزنم.. دستم رو کشید به طرف چند تا خانم برد... سعی کردم عین خودشون باشم. < سللام.. خوشبختم.... او.. مای گاد. تبریک میگم واقعا رفیقای جذابی داری😀