eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا🙂❤️ #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_نود_و_چهار #رسول فاطمه خانم بود.... همسر داداش رضا... با ص
به نام خدا🌷🌹 $ چه مسئله ای؟؟؟؟؟ ٪ از این لحظه به بعد تا ندونم دور و برم دقیقا چی میگذره هیچ همکاری نمیکنم... $ 😐 یعنی چی؟؟ ٪ یعنی همین که گفتم ... دیگه نه با شما همکاری میکنم ... نه با شما آقا محمد😡 بسه دیگه انقدر همه تون الاخون بالاخونم... کردید.... ۱۸ سالمه ... ولی هنوز تصمیم گیری زندگیم دست خودم نیست ... $ رها یه د.. ٪ نه .. دیگه گوش نمیکنم ... از این لحظه به بعد نه به حرف هاتون گوش میدم نه از اینجا تکون میخورم ... همین الان باید همه چی رو بدونم ..‌ یه دقیقه هم دیگه صبر نمیکنم.. $ رها الان.. € نه رسول ... اتفاقا الان بهترین موقع است ... الان من هستم .. تو هم که هستی .. رها هم هست ‌.. تقریبا از حساسیت ماجرا هم هر دو تون خبر دارید ... بهترین زمانه.. $ آقا مطمئنید؟؟ € اره‌.... آقا محمد به سمت در رفت ... نگاهم رو دادم به رها .. چشم غره ای براش رفتم ... محمد صداش رو بلند کرد.. € بچه ها تا چند دقیقه کسی وارد اتاق نشه... حس گر رو خاموش کرد... تمام مسائل رو مو به مو توضیح داد... بعضی جاها رها خیره میشد به ... بعضی جاها سرش رو پایین مینداخت... بعضی مواقع هم سوالاتی میپرسید... محمد سعی میکرد تا جایی که راه داره و محرمانه نیست براش توضیح بده... حرف هاش که تموم شد رها نگاهی پر از عصبانیت و شرمندگی بهم کرد.. انگشتش رو به سمتم گرفت.. ٪ یعنی.... یعنی ... یعنی تو همه این مدت تو همه چیو میدونستی.... یعنی ... خیلی نامردی ... هیچ وقت نمیبخشمت .. € رها ... من از رسول خواستم به خاطر ارامش خودت بهت چیزی نگه ... اگه تو میدونستی الان ممکن بود اتفاقای بد تر از این هم بیوفته😊 ٪ دیگه چه اتفاقی نباید بیوفته... باید حتما یه بلایی سرم میومد ...؟؟؟ خوب گوش کنید ... من تا حالا خودم رو مقصر اتفاقی که امروز افتاده میدونستم .. ولی اگر اتفاقی برای آقا رضا بیوفته ... گردن شما و رسول.. شاید اگه من میدونستم چقدر در خطرم بیشتر حواسم رو جمع میکردم .. شما با این پنهان کاریاتون من رو بیشتر تو خطر انداختین... $ رها .. من هرکاری کردم به خاطر تو کردم .. شاید اشتباه کردم ... ولی .. فقط میخواستم به قولی که به علی دادم عمل کنم... گذشته گذشته .. تو الان باید حواست رو جمع کنی ... الان هم هنوز دیر نشده .. € 😐بس کنید دیگه ... من وقت ندارم که دنبال موش و گربه بازی های شما باشم😒 همین الان قضیه رو جمع کنید ... $ من با کسی قضیه ندارم .. ٪ ولی من با شما دارم .. خوبشم دارم😒 $😐ای بابا .. من بگم غلط کردم راضی میشی😂 ٪ نه😐 $ پس چی کار کنم😂 ٪ هیچ کار😐 $ واقعا 😂 یعنی هیچ کار نکنم که بیخیال شی ٪😒 من که یادم نمیره چقدر سرم شیره مالیدی😐 ولی حالا فعلا بیخیال میشم .. € اگر تموم شد لطفا بنشینید.... چند تا عکس رو باید ببینید.. ٪ چشم .. عکس ها رو نشون رها داد .. از بین عکس ها یه نفر رو زیاد نگاه کرد‌.... انگار می شناخت و متعجب بود.. $ شناختی؟؟؟ انگار از گفتنش واهمه داشت .. رنگش پرید.. چون معمولا آدم جدی .. وقتی نگران میشه رو قشنگ متوجه میشم ٪ میشه من .. با آقا محمد... تنها صحبت کنم؟؟ $ نه نمیشه😐😂 ٪ قول بده اروم باشی😢 $ بگو ببینم .. جون به لبم کردی..
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😃🕊 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_نود_و_شش #رها از گفتن اسمش هم می ترسیدم... حالا چجوری به ر
به نام خدا😄🦋 ٪ خودشه $ بده من ببینم😐 زبون من و محمد بند اومده بود... $ ای... این € درسته ... این همون شهر زاد رئوفه.. $ وای آقا... یعنی رئوف خودش شخصا اون پسره رو اجیر کرده که برن سروقت رها.. € رسول ... موضوع خیلی پیچیده تر از این چیزاست .... اصلا ممکنه این پسره به همین دلیل اومده باشه خواستگاری رها .... میخواسته به خونوادتون نزدیک بشه... میخواسته تو چنگش باشین... هرچی بیشتر می گذشت بیشتر کفرم در میومد.. ٪ حالا من چی کار کنم... € هیچی ... چقدر دیگه مونده از درست .. ٪ حد اقل دو ترم ... € پوفف .... بزار ببینم میتونم یه کاری کنم که زودتر تموم بشه ... تو باید هرچی زودتر از محیط دانشگاه دور بشی... $ نمیشه انتقالی بگیره؟؟ ٪ چی میگی رسول ... تو میدونی من با چه تلاشی اونجا قبول شدم ... تو که خودت دیدی ۲۴ ساعت سرم تو کتاب بود.. $ میگی چی کار کنم ... الان مسئله جونته ... میفهمی؟؟؟ ٪ نه ... نمیفهمم... خوب اگه شناسایی شدن چرا دستگیر نمیشن .. € 😅از کی تا حالا شما تو مسائل امنیتی تخصص پیدا کردی؟؟ ببین ما باید بالا دست هاشون رو پیدا کنیم .. الان فقط یه راه هست ٪ چه راهی؟؟ € تو باید بتونی از خودت دفاع کنی.. بقیه هر چقدرم سعی کنن مثل خودت نمیتونن کمکت کنن.. ٪ الان دقیقا یعنی چی؟؟ € یعنی تو باید برای مسائل دفاع شخصیت وقت بزاری.. که هم بتونی به درست برسی هم آسیب نبینی ٪ خوب .. میشه واضح بگین چی کار باید بکنم؟؟😐 € تیراندازی.... دفاع شخصی ... آنالیز رفتار... اینا همه شون دوره داره .... اگه این دوره ها رو ببینی دیگه بدون هیچ نگرانی که نه .. ولی حداقل از لحاظ آسیب جسمی راحتی😄 ٪ من.... من حتی از دیدن اسلحه هم میترسم ... هه... چه برسه به اینکه بخوام تیر اندازی کنم.. € دیگه من گفتم .. $ رها .. قبول کن دیگه ... منم کمکت میکنم.. یکم فکر کرد .. ٪ باشه ... اما به شرط اینکه به درسم برخورد نکنه😐 $ باشه خانم درس خوان😂 خواستم بلند شم برم سر میزم که دست رو گرفت و بلند شد... ٪ داداش رسول😢 $ جانم؟؟ ٪ میشه از این قضایا علی چیزی ندونه.. خودت میدونی بدونه... یه لحظه هم دیگه نمیتونم بمونم.. $ باشه😊🖇💕 ....