eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
297 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
هیجان از نظر شما یعنی شهید شدن رسول 😶 ------------------------------------------------------------- اصلا من به کمتر از این قانع نمیشم😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما رفتیم😄🌹❤️
خوب خوب خوب شدیم ۵۸۴ و پارت دوم رمان . فقط اینم بگم اگه دوباره کم بشیم فردا پارت نمیزارم 😐😂
✨آغاز پارت گذاری ✨
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ اصلا حالم تعریفی نداشت . کیمیا زنگ زد و گفت برای ناهار برم اونجا . منم قبول کردم چون به محبت های عطیه خانوم و کیمیا نیاز داشتم . زنگ در خونه رو زدم که باز شد . وارد شدم . کفشم رو در آوردم و از پله ها بالا رفتم . چون تا الان سر کار بودم با همون لباس فرم رفته بودم اونجا. کمیل که منو دید گفت کمیل: سلام آقا نیما ، به به ! نیما: سلام کمیل جان خوبی داداش ؟ چی شده؟ کمیل: ممنون شما خوبی ؟این چیه تنت ؟ نیما: ممنون ، لباس کارم 😐 تا الان سر کار بودم شرمنده وقت نشد عوضش کنم 🙃 کمیل: بهت میادا ! از این به بعد اینطوری بیا خونمون 😂 نیما: چشم :/ رفتم داخل که مامان عطیه گفت عطیه: سلام پسرم ، خوبی؟خوش آمدی ؛/ نیما: سلام مامان جون ، ممنون شما خوبی ؟ عطیه: ممنون پسرم ، بشین برات چایی بیارم . رفتم نشستم رو مبل که مامان عطیه گفت عطیه:کیمیا !!! همون لحظه کیمیا با عجله از اتاق اومد بیرون و گفت کیمیا: نیما اومده ؟! نیما: سلااااام کیمیا خانم :////////: کیمیا: عه سلام ؛ کی اومدی ! نیما: الان کیمیا: خب وایسا الان میام‌. بعد رفت داخل اتاق و بعد چند دقیقه اومد بیرون و گفت کیمیا: این چیه تنت !😳 نیما: لباس دیگه 😐😂 کیمیا: پاشو،،،،،پاشو برو تو اتاق تا برات لباس بیارم عوض کن :/ نیما:چشم 😐👁 عطیه: دخترم یکم آروم تر 😅 رفتم تو اتاق که یه جعبه گرفت جلوم . نیما: این چیه ؟ کیمیا: اینو برات هدیه خریدم دیگه الان قسمت شد بپوشی :) تا خواستم چیزی بگم تلفن زنگ خورد ! نیما: ببخشید یه لحظه ! شماره ناشناس بود ! با دیدن کد اولش که مال کویت بود سریع وصلش کردم که صدای نرجس تو گوشم پیچید . نرجس:....... پ.ن:نرجس....😭 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: حالت خوبه ؟😨 ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
✨پایان پارت گذاری ✨
نظرات کمه ...
『حـَلـٓیڣؖ❥』
نظرات کمه ...
😂🖤🌿 خوابن همه.... 😂حالا مثلا تو انچه خواهید دید بگو ... نرگس چشمات رو باز کنن😭 600 نفر پیام التماس میدن پارت بعد رو بزار😂😂😂😂 و اونجا یه ادم خبیثی مث من اینطرف هی میخنده بقیه رو با نمکاش حرص میده😂😂😂 😎😂تا صبح زنده میمونم آیا طوری)))))::::/:::😂😂😂
سلام بر همه عزیزان.🎃👻 صبحتون به خیر اصفهانی ها 😻🤞🏻
😌💝سلام رفقا💝😌 صبحتون به خیر😉🕊✨ عیدتون مبارکااااااا🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 انشاءالله رسول الله شفیعتون😊❤️🖤
چرا رسول انقد حالش خوبه؟من جاش بودم اب قند لازم میشدم.یخرده م بغض میکردم.یخرده م فحش میدادم😋این حجم از ارامش بعیده.تازه هنوز حالشم ک کامل خوب نشده ------------------------------------------------------------ بعضی غما اشک داره .. جیغ و داد داره... اما بعضی غما..... یه دردیه تو سینه... فیروز...مشتاق😂!! 😐بچه مگه تو ندیدی گف یاحسیننن.. یا حسین 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐