فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😎🖤این صدای جمهوری اسلامی ایران است🖤😎
🇮🇷🇮🇷الله اکبر🇮🇷🇮🇷
💫🌻 #فرمانده
💫🌻 #انقلاب
💫🌻 #پیروزی_انقلاب
@Hlifmaghar313
هدایت شده از 𝐒𝐎𝐋𝐄𝐈𝐌𝐀𝐍𝐈𝐒𝐌 | سلیمانیسم
🖼 #عکس_نگاشت "مانند خورشید"
🔸مجموعه پوستر بیانات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی🔸
💚 انتشار به مناسبت ایام الله دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ❤️
#دهه_فجر
💻 Soleimanism.ir |📱 @Soleimanism
◘ مرکز رسانهای سلیمانیسم ◘
هدایت شده از گاندو
📲💭
خانه تیمی براندازان برای براندازی در شب ۲۲ بهمن توسط سربازان گمنام امام زمان کشف شد
✍🏻 نوید مستفیضی
😎😂
#دهه_فجر
#ایران_قوی
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
هدایت شده از ماهبندان | محمدرضا شهبازی
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیچار/ قسمت پنجاه و یکم
از حرف مرد یکیهی جناب وزیر کار و رابطه انتگرال با کیفیت خودروها گفتیم تا ترجمه صحبتهای احمدینژاد به فارسی و پز دادن با خشتک توسط برخی سلبریتیها.
زهرمار | ویدئوهای طنز محمدرضا شهبازی
@zahremar_tv
هدایت شده از اینستای انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهاد تبیین، فریضهی قطعی و فوری برای مقابله با تحریف واقعیتها توسط دشمن
رهبر انقلاب
👈امروز یک سیاست قطعیِ رسانههای معاند جمهوری اسلامی و معاند اسلام این است که واقعیّتها را تحریف کنند، و مشغولند؛ دائم دارند کار تحویل میدهند در تحریف واقعیّتها و دروغپردازی...
💬 #khamenei_ir
@insta_enghelabi
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمان_انلاین
#راه_عاشقی♥️
#قسمت_پنجاه_سوم
اما خاموش بود...
استرس تمام وجود حدیث رو گرفت...
تا برسن به مقر همینطور زنگ میزد اما خاموش بود...
جلوی درب ورودی مقر علیرضا صداش کرد...
- خانم شریف...
حدیث رفت پیشش..
- بله..
- چی شده؟ حالت خوب نیست...
- نه چیز خاصی نیست...!
- چیز خاصی نیست؟!
کلافه گفت
- چرا هست...
بشری گوشیش رو جواب نمیده...
- یعنی چی جواب نمیده؟!
وایسا مهدی رو بگیرم...
یکدفعه علیرضا انگار یاد چیزی افتاده باشه...
با دست روی پیشونیش زد...
حدیث متعجب پرسید
- چی شده؟؟؟؟!!!!
- مهدی گوشیش رو داد به من...
- ای وااییی
- فعلا بریم داخل..
تا بعد...
- باشه...
رفتند داخل..
حدیث دور و بر رو نگاه کرد اما کمال رو ندید...
- ببخشید آقا مرتضی..
- بله..
- آقا کمال نیستند؟!
- چرا تو این اتاقه..
- ممنون..
آروم به سمت اتاق رفت و در زد...
- بله بفرمایید...
دستگیره در رو پایین آورد و داخل رفت...
- سلام..
- سلام.. اتفاقی افتاده؟!
- بله...
و ماجرا رو توضیح داد...
- آخرین بار کجا بودن؟!
- با ما بودند...
بعد که اون مرده بشری رو گرفت آقا مهدی خیلی عصبی بود..
حالش خوب نبود...
ظاهرا به علیرضا گفته بودند که نمیتونه اونجا بمونه..
بعدشم که رفتند...
- انشالله که اتفاقی نیافتاده باشه...
شاید..
شاید شارژ گوشیش تموم شده باشه...
چرا انقدر فکر بد میکنی؟!
- نمیدونم عمو..
دست خودم نیست...
اگه خدایی نکرده اتفاقی افتاده باشه چی؟!
- بیا بشین..
من تو رو میشناسم دیگه...
۹۰٪ مواقع استرس بی جا داری...
--------------------------------
دکتر پس از معاینه دست بشری یه مچبند بهش داد و گفت که تا یه هفته به دستش ببنده....
-ممنون..
ببخشید به زحمت افتادید...
- خواهش میکنم عزیزم...
فقط به دستت قرار نیار..
الان حساسه ممکنه بدتر بشه...
- چشم...
- حواست به کوچولوت هم باشه!
بشری خندید..
- چشم خانم دکتر...
گوشیش رو برداشت...
- ببخشید این شارژش تموم شده...
شارژر دارید شما؟!
- آره عزیزم..
از تو کیفش شارژر رو در آورد و به سمت بشری گرفت..
- فقط ببین میخوره به گوشیت؟!
- بزار ببینم...
آره میخوره ممنون..!
گوشی روشن شد...
۲۳ تا تماس بی پاسخ از حدیث...
سریع شماره حدیث رو گرفت...
--------------------------------
- صبر کن حدیث...
- جانم..
- از مادرت خبر داری؟!
- آره... بعد از ظهر باهاش صحبت کردم..
رفته مش..
گوشیش روشن شد...
با دیدن اسم بشری سریع تماس رو وصل کرد...
- الو سلام بشری کجایین...
چرا گوشیت رو جواب نمیدی...
کجا بودی...
- سلام...
صبر کن عزیزم بزار صحبت کنم...
- باشه فقط سریع بگو...
بشری بلند خندید..
- گوشیم شارژش تموم شده بود...
- الان کجایی؟!
- اومدیم موکب سلامت...
دستم درد میکرد..
به خاطر اون...
- هوووففف..
مردم از استرس...
دعا کن دستم بهت نرسه...
کمال اشاره کرد که چی داری میگی...
حدیث هم خندید و سرش روتکون داد..
- الان شما کجایین؟!
- ما تو مقر حشدالشعبی...
بیاید اونجا..
آقا مهدی داره آدرسش رو..
- باشه.. خداحافظ..
- یاعلی...
کمال: دیدی باز بیخود نگران بودی؟!
حالا هم بریم بیرون..
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ #خط_شکن
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
ناشناس چالش رو داخل کانال ناشناس ها گرفتم 🌿🦋 ممنون از تمامی عزیزانی که شرکت کردند 💫😍
#مَحیصا
هدایت شده از جهان نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صلوات خاصه امام جواد علیه السلام:
🌼بسم الله الرحمن الرحیم
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
🌺 ولادت امام جواد علیه السلام مبارک
@jahaannews
jahannews.com
♥️🌿میلاد امام جواد علیهالسلام
نهمین آفتاب ولایت و امامت بر همه شما دوستداران اهلبیت مبارک😄♥️
#امام_جواد
#فرمانده
@Hlifmaghar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم دشمن بداند!
هم دوستان با اخلاص بدانند :))
هم دوستانی که دلشون میلرزه بدانند !
جمهوری اسلامی مستحکم ایستاده است!
اونها نمیتونند به ما سیلی بزنند !
ما به اونها سیلی میزنیم !
#لبیک
#فرمانده
#رهبری
@Hlifmaghar313
هدایت شده از 𝐒𝐎𝐋𝐄𝐈𝐌𝐀𝐍𝐈𝐒𝐌 | سلیمانیسم
🖼 انتشار برای نخستین بار | نسخه خام تصویر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
#نسخه_خام
#ویژه
#دهه_فجر
💻 Soleimanism.ir |📱 @Soleimanism
◘ مرکز رسانهای سلیمانیسم ◘
https://harfeto.timefriend.net/16446444948029
اگه قرار باشه شما نویسنده یه فیلم باشی ... ژانر اون فیلم چیه؟!
موضوعش رو چی انتخاب میکنی؟!
#فرمانده
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسهچهاردهم
خیلی ها سوالاتی پرسیده بودید دربارهBTSو خیلی نظر داده بودین
حالا امروز با توکل به امیرالمومنین میخواییم بریم سراغش👍
(این جلسه مربوط به اهنگ های کره ای و BTSهست)
اگر به خواییم به طور کلی بگیم کارهمه شون تاثیر گذاری روی جوانان هست
خب حالا چرا و چه جوری؟
اول از سریال شروع میکنیم
خوبی سریال اینه که در زمان طولانی و کم کم تاثیر خودش رو میزاره(همه ی سریال ها حتی یانگوم و دونگی)
گوش کردن اهنگ کره ای تو چه دهه ایه؟
نیمه دوم دهه هشتاد و نیمه اول دهه نود(دقیقا زمانی که شکل گیری کودک و نوجوان افتاد تو کرونا)
لازم اینم بدونید که کره جنوبی حتی از امریکا بیشتر هزینه تاثیر گذاری روی فرهنگ رو میکنه
حالا بعد اینکه فیلم و سریال دیدی چی میشه؟شروع میکنی به گوش کردن اهنگ های کره ای و میری دنبالش دنبالش رفتن یعنی چی؟=}خواننده کیه؟کجا میخونه؟اسمش چیه؟دا رنک لباس شهرو...موردعلاقه ش چیه؟و....
ما میریم دنبال اینا از اون طرف اونا میان این خواننده هارو طبق نظرات ما میسازن که ما عاشق شون بشیم و دنبالشون کنیم و اونا کارشون رو بتونن انجام بدن و مارو از پا بیاندازن
حالا چطور میسازن؟۱.شناسایی۲.سرمایه گذاری۳.استعداد یابی۴.جراحی صورت۵.ارایش مختلف و..
حالا دیگه ما عاشق شون شدیم و اونا میتونن تاثیرشون رو بزارن
همه ی اینا گروه های کیپاپ هستن
کیپاپ میدونید یعنی چی؟
گروه موسیقی تک جنسی یعنی یا همه دخترن یا همه پسر
حالا چندتا براتون مثال میزنم
دختران بلک پینگ پسران ایکسو و خود بی تی اس(جهانی)بیتی اس چون نرم تر و بهتر میخونه بیشتر طرفدار داره
توریست های کره از هر ۱۳ نفرر ۱نفر به امید بی تی اس اومده😳
حالا چه چیزی بی تی اس رو محبوب کرد؟تنوع.امید.زینت(تنوع لباس صحنه.نوع مو.نوع خواننده و.....)😐
سوالی بود درخدمتم(ناشناسخودسازی)
#حنین
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
🔰 #توییت_نگار
حق مردم نه زمین بازی و دست اندازیست!
حق مردم نه چنین صنعت خودروسازیست!
حق مردم...
قطع میشود...
آهنگ پخش میشود...
مجری: بله... میرویم به شهرستانها...
برمیگردند به شعرخوانی مصلّی!
اما ابیات مهمی ناشنیده میماند...
خسته نباشید!
✍ میثم مطیعی
🌐 صفحه رسمی حاج میثم مطیعی :
twitter.com/meysammotiee1
✅ @MeysamMotiee
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
🔰 شعرخوانی حماسی- سیاسی ۲۲بهمن ۱۴۰۰
💠 شاعران :
▫️محمد مهدی سیار
▫️ میلاد عرفان پور
▫️علیمحمد مؤدب
✍ متن شعر :
باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
زندهتر میشود این شور و نوا نسل به نسل
تازهتر میشود آزادی ما نسل به نسل
زندگان نفس قدسی روحاللهیم
آیه فتح بخوانید که ما در راهیم
سربهسر ملت عشقیم که تا جان داریم
سر و سودای رسیدن به شهیدان داریم
راهیانیم در این جادهی پر رؤیا ما
هرکه در بیعت عشق است بیاید با ما
بهمن است و دل یک سال به این ماه خوش است
پرچم است و به دلش جلوهی «الله» خوشاست
پرچم عشق که خورشید همه آفاق است
تار و پودش همه از خون رگ عشاق است
شده هنگام علمداری ما بسم الله
بگذر از خویش و به این بزم بیا بسمالله
شده در بزم وفا جام بلا دست به دست
پرچم دوست رسیدهست به ما دست به دست
بر زمین هر طرفی دست علمداری...آه
سر هر دار خدایا سر سرداری...آه
بیرق مستی این تاک نخواهد افتاد
به اباالفضل که بر خاک نخواهد افتاد
حاج قاسم که صدایش، نفس صبحدم است
گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است
باز دلتنگ تو هستیم کجایی ای مرد!
دل به لبخند تو بستیم کجایی ای مرد!
صف اول که به لبخند تو زیبا میشد
شعر هم مثل همه محو تماشا میشد
انتقام تو که کابوس شب آمریکاست
ای یل معرکه! والله که بر ذمّه ماست
این نه عهدیست که یک آن هم از آن برگردیم
جان سالم ببرد قاتل تو، نامردیم
شیرمردا! ز تو این روبهکان میترسند
آری از اسم تو هم مثل اذان، میترسند
تو در این ظلمت شب سرخترین فریادی
بردن نام تو ممنوع شد ای آزادی!
مرد باید، که به هنگام خطر یل باشد
روز میدان و شب واقعه اول باشد
ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز
مالک راه علی شو، به شجاعت برخیز
چشمها را بنگر، تشنهی عدل است وطن
همقدم با صف مردم ، به صف ظلم بزن
با زر و زور ، علیوار و دمادم بستیز
صفشکن باش و در این خط مقدم بستیز
هان مبادا که چنان دولت قبلی، فردا
گردن دولت قبلی فکنی مشکل را!
گوش این مردم از این وعده و آن وعده پر است
وقت تنگ است نبایست که لحظه نشست
درد دلهاست خوشا گوش کنی مردم را
نه که خاموش و فراموش کنی مردم را
کاش مردان تو آیینه ی پاکی باشند
یعنی از جنس همین مردم خاکی باشند
موسم بت شکنی آمد و بت هم کم نیست
همچنان چاره ما شور خلیلالهیست
بت تزویر و تکبر، بت فرزند و تبار
هان، خلیلی شو و آن تیشه ی غیرت بردار
«تازه آغاز جهاد است» بر این طبل بکوب
«وقت اعدام فساد است» بر این طبل بکوب
علم قسط برافراز چو فرصت باقیست
حق مردم بهخدا زندگی قسطی نیست
حق مردم نه زمینبازی و دستاندازیست
حق مردم نه چنین صنعت خودروسازیست
مردم ما که نکردند دریغی از جان
صد دریغ است که مانند کنون در غم نان
حاصل سازش و امید به دشمن دیدیم
ده برابر شدن قیمت مسکن دیدیم
ما از این جام چشیدیم و همه خیر و شرش
ضرر اندر ضرر اندر ضرر اندر ضررش
استخوانی به گلو مانده و خاری در چشم
صبر کردیم و ندادیم عنان در کف خشم
صبر کردیم و کنون موسم پیروزی ماست
شک نکن بر اثر صبر، ظفر روزی ماست
دارد اقرار کنون دشمن دیرین به شکست
مفتضح گشته و خود نیز به این معترف است
رفت آن هیبت پوشالی دشمن بر باد
نرود حیله دجالیاش اما از یاد
چون که در معرکه جنگ سرش خورده به سنگ
فکر نیرنگ کند باز و شود رنگ به رنگ
گر ز «تحریم» و ز «تهدید» ندیدهست اثر
دارد امید که «تطمیع» دهد باز ثمر
چیست تحریم؟ همین خامفروشیهامان
غفلت از گنج نهفته به دل دریامان
اقتصادی که به زنجیر دلار است هنوز
این تجارت که زمینگیر دلار است هنوز
اصل تحریم همین چرخه خودتحریمیست
آن که همت کند و طرح نو اندازد کیست؟
گره کار وطن غیرت ما میطلبد
عقل و عشق و جگری چون شهدا میطلبد
خندق است آی ببینید که احزاب آمد
از صف ما برود ، هرکه پی خواب آمد
عشق می بارد و سرها به تماشا مستند
دل بریدند ز خود تا به خدا پیوستند
عطر عشق است که در شام و یمن پیچیده ست
نور یارست به روی شهدا تابیده است
ره چراغان شده، جامانده مبادا باشیم
میرود قافله وامانده مبادا باشیم
قدس ای قبله اول! خط پایانی تو
مقصد قافله هند و خراسانی تو!
هر که دارد سر همراهی سر بسم الله
هر که دارد جگر خوف و خطر بسم الله!
✅ @MeysamMotiee
هدایت شده از بسیج ولایت
📸 تصویر سردار سلیمانی روی سیمرغ جشنواره فجر امسال
#شما_هم_به_بسیج_ولایت_بپیوندید
╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1
╰━━━━━━━━━━╯
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمان_انلاین
#راه_عاشقی♥️
#قسمت_پنجاه_چهارم
بعد از حدود ۵ دقیقه مهدی و بشری هم رسیدند...
- بشری...
- سلام .. چه خبر؟!
- خوبی؟!
- آره ... خبری نشد؟!
- میخوان بیارنش واسه بازجویی ..
- باشه ممنون عزیزم..
- خواهش میکنم..
همه تو راهرو بزرگ مقر ایستاده بودند...
محمد و امین داشتند مرد رو به اتاق انتهایی می بردند..
مهدی وقتی صداش رو شنید سریع رفت داخل اتاق...
بشری هم پشت سرش وارد اتاق شد...
در بسته شد
اما صدای اون مرد که داشت داد و بیداد میکرد تو اتاق هم شنیده می شد...
- اون فرشته نازله خدا برای من بود ..
باید .. وقت.. همان لحظه .. برای خودم میشد ..
- ساکت باش..!!
- شما.. زن ها رو اذیت میکنید..
- گفتم حرف نزن..!!!
-اون جمیله.. برای من بود..
با شنیدن این حرف ها مهدی عصبی از جاش بلند شد و به سمت در رفت...
بشری هم با سرعت بلند شد..
دست مهدی به سمت دستگیره در رفت...
بشری دستش رو محکم گرفت..
- کجا میخوای بری؟!
- بشری برو کنار..
- مهدی آروم باش..
- برو کنار بشری ... برو کنار..
- خواهش میکنم... بیرون نرو
خواهش میکنم
- بشری این بیشرف داره زیادی حرف میزنه!
بزار برم حسابش رو بزارم کف دستش...
بزار حالیش کنم با کی طرفه
برو کنار...
- نمیشه ... مهدی .. جان بشری ..
به خاطر من ...
ازت خواهش میکنم..
- بشری بیا کنار ...
- میدونم برات سخته...!
ولی تحمل کن..
صبر کن..!
به خاطر من..
اون اصلا ارزش نداره که بخوای دستت رو نجس کنی...
مهدی کلافه برگشت و نشست روی صندلی...
- کاش نمیومدم...
اصلا حواسم نبود اینم اینجاست..
- خودتو اذیت نکن..
باور کن اون خیلی کوچیک تر از این حرفاست...
یسری مزخرفات گفت و رفت...
صدای محمد از راهرو اومد...
- برو بلبل زبونی نکن..!
برو..!!
بشری در رو باز کرد...
- حدیث.. یه دقیقه بیا..
- جانم؟!
- یه لیوان آب برام میاری؟!
- الان ..
بعد از چند دقیقه حدیث برگشت...
- بفرما ... چی شد بشری؟!
-چیزی نیست... دستت طلا
لیوان آب رو به طرف مهدی گرفت...
- بشری ... قرص داری؟!
- برا چی میخوای...
- سرم درد میکنه...
- الان برات میارم
به سمت کیفش رفت و یه بسته قرص در آورد...
- الان خوبی؟!
- مثلا...
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ #خط_شکن
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞