پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۳ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #معتبره_ابی_بصیر ✅ روایت اول: معتبره ابی بصیر. 🔹 بر
#فقه
#غناء ۴
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#معتبره_زید_شحام
✅ روایت دوم: معتبره زید شحام.
🔹 بررسی سندی:
سند این روایت، عبارت است از: محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن محمد بن خالد و الحسین بن سعید جمیعا، عن نضر بن سوید، عن درست، عن زید الشحام.
محمد بن یحیی و احمد بن محمد، دارای توثیق خاص هستند.
کلمه «جمیعا» و «واو» بین دو راوی در عبارت «محمد بن خالد و الحسین بن سعید جمیعا»، دلالت می کند که در این طبقه، دو راوی وجود دارد. وثاقت محمد بن خالد، اختلافی است، اگر چه حق آن است که او نیز ثقه است، ولی اگر کسی در وثاقت او شبهه کند، مشکلی نیست، زیرا در وثاقت حسین بن سعید، اختلافی وجود ندارد.
نضر بن سوید نیز توثیق خاص دارد.
درست، همان درست بن ابی منصور واقفی مذهب است که توثیق خاص ندارد، ولی از آن جایی که ابن ابی عمیر و بزنطی از او روایت نقل کرده اند، لذا همین در وثاقت او کافی است.
زید شحام نیز توثیق خاص دارد.
بنابراین، این سند نیز، سند معتبری است.
🔹 بررسی دلالی:
سالت ابا عبدالله(علیه السلام) عن قول الله عز و جل: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ». قال: «الرجس من الاوثان» الشطرنج و «قول الزور» الغناء.
با توجه این که متن این روایت، دقیقا مانند متن روایت قبلی است، لذا با همان توضیحی که در روایت قبلی آمد، دلالت این روایت نیز بر حرمت غنا، کاملا واضح و روشن است.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#تزکیه
✍ سلام رفقا! وقت محاسبه، مشارطه و مراقبه است.
🌿🌺حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله تعالی): ... ماه شعبان را آخر سال می دانند لذا در این ماه، خیلی سراسیمه و دستپاچه اند که حساب ها را بررسی کنند...
#چله_مراقبه
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
سخنرانی آیت الله جاودان چهارشنبه 13 فروردین 99.mp3
9.2M
#تزکیه
📼 #فايل_صوتي | سخنراني آيت الله جاودان
جلسه هفتگی چهارشنبه ها (۱۳ فروردین ۹۹)
🔰 www.javedan.ir
آدرس اینستاگرام
instagram.com/ javedan.ir
کانال سروش :
Sapp.ir/javedan_ir
کانال بله:
Ble.im/javedan
كانال ايتا:
eitaa.com/javedan_ir
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۴ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #معتبره_زید_شحام ✅ روایت دوم: معتبره زید شحام. 🔹 بر
#فقه
#غناء ۵
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#صحیحه_هشام
🖋 روایت سوم: صحیحه هشام:
🔹 بررسی سندی:
سند این روایت، عبارت است از:
عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن بعض اصحابه.
آن چه در این سند، در نگاه اول، جلب توجه به کند، مرسله بودن سند است.
البته، ارسال این سند، خدشه ای به اعتبار آن، وارد نمی کند، زیرا به نظر اکثر علمای رجال، مرسلات ابن ابی عمیر، مانند مسندات او، دارای حجیت است و به آن اعتماد میشود. او از یاران برجسته و خوشنام امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهم السلام) و راوی و مصنف بخش مهمی از روایات امامیه است که نامش علاوه بر اصحاب اجماع در میان مشایخ ثقات نیز به چشم میخورد.
این روایت از کافی در باب نود و نه، حدیث بیست و ششم نقل شده است.
این روایت، سند دیگری هم دارد که بنا بر آن سند، روایت صحیحه است: فی تفسیر القمی، قال: حدّثنی ابی، عن ابن ابی عمیر، عن هشام، عن ابی عبدالله.
بنابراین، روایت صحیحه است. در آن روایت قبلی، سند اینطور بود: ابن ابی عمیر، عن بعض اصحابه، در این روایت، مشخص میکند آن بعض اصحاب، هشام بن حکم یا هشام بن سالم است که هر کدام باشند، ثقه هستند.
در باره وثاقت علی ابن ابراهیم، هیچ شکی نیست؛ اما در رابطه با ابراهیم بن هاشم، اگر چه تصریحی بر وثاقت و یا عدم وثاقت وی از رجالشناسان قدیم به ما نرسیده است، اما عدهای تصریح کردهاند که وی از حد وثاقت بالاتر و رتبه بلندی در میان راویان احادیث اهل بیت (علیه السلام) دارد.
اندیشمندان رجالی معاصر، قرائن متعددی در وثاقت ایشان ذکر میکنند، که با توجه به جایگاه ابراهیم بن هاشم و اثری که اثبات وثاقت ایشان بر میراث حدیثی دارد، به آنها اشاره میشود:
1. علی بن ابراهیم، فرزند وی در تفسیر خویش از پدرش نقل روایت کرده و این در حالی است که در ابتدای آن کتاب به وثاقت تمام راویانش شهادت داده است.
2. سید بن طاووس ادعای اجماع بر وثاقت ابراهیم بن هاشم کرده است.
3. با توجه به اینکه مسلک قمیها در اخذ حدیث؛ سختگیرانه است، اما روایاتی را که او با خود به قم آورده بود، قبول کردند.
4. ابراهیم بن هاشم در سند روایات «کامل الزیارات» هم قرار دارد و صاحب کتاب؛ یعنی ابن قولویه شهادت به وثاقت راویان احادیث در کتابش داده است.
بنابراین، وثاقت ابراهیم بن هاشم، بلکه بالاتر از وثاقت وی، قابل اثبات است و کسی هم ایشان را مورد جرح و تضعیف قرار نداده است.
🔹 بررسی دلالی:
متن این روایت، عبارت است از:
عن ابی عبدالله(علیه السلام) فی قول الله تعالی «فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»، قال: الرجس من الاوثان هو الشطرنج و قول الزور الغناء.
متن این روایت نیز دقیقا مانند متن دو روایت قبلی است و در نتیجه، دلالت آن نیز، با همان توضیحی که در روایت اول آمد، تمام است و به وضوح، دال بر حرمت غنا است.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#تزکیه
🔆 فی الکافی، عن الباقر(علیهالسلام): سلامۀ الدین و صحۀ البدن خیرٌ من المال. و المال زینۀٌ من زینۀ الدنیا حسنۀ.
✅ تفسیر حدیث فوق توسط مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی در ابتدای درس خارج فقه در تاریخ ۸۷/۹/۵:
میفرماید: سلامت دین و صحت بدن، بهتر از مال است. صحّت بدنش را خود ما هم اگر فکر کنیم، میفهمیم. فرض کنید انسان همۀ ثروتهای دنیا را داشته باشد، لکن به یک بیماری صعب العلاجی، به یک درد دائمیای گرفتار باشد. چه فایدهای دارد؟
افرادی هستند سر سفرهشان غذاهای رنگارنگ گوناگونی حاضر میشود، امّا خود آنها از این غذاها محرومند. مرض قند دارند، بایستی نان سوخته یا خشک شدهای را بخورند. این چه فایدهای دارد؟
این که انسان از خدای متعال رزق واسع طلب میکند، این رزق واسع، همهاش جیب پرپول نیست، مصداق اَتمّ رزقِ واسع این است که انسان بتواند از نعمتهای الهی بهرهمند بشود.
بنابراین، صحت بدن بلاشک بهتر از مال است. سلامت دین هم از همین قبیل است. سلامت دین را ما آدمهای کوتهنگر درست نمیفهمیم. انسان دینش اگر سالم نباشد، اگر همۀ دنیا را هم به او بدهند، هیچ خیری برای او وجود ندارد؛ چون زندگی دنیا چند صباحی است، به سرعت برق و باد میگذرد.
بعد انسان وارد آن زندگی اصلی میشود که ملاک و معیار در آنجا دین است، دل است، جان است، تربیت روح است، علوّ معنوی است. پول و امثال اینها هیچ فایدهای ندارد. انسان با خودش پول که نمیبرد به آن دنیا.
پس سلامت دین بهتر از مال است. سلامت بدن بهتر از مال است. البته نباید کسی خیال کند مال دنیا چیز بدی است، المال و البنون زینۀ الحیاۀ الدنیا، مال هم یک زینتی از زینتهای دنیا است مثل فرزند.
فرزند مذموم نیست، مال هم همینطور است، فی نفسه مذموم نیست. در یک روایت دارد: نِعمَ العونُ الدنیا علی الآخرۀ، انسان پولی داشته باشد، در راه خدا خرج کند، صدقه بدهد، برای مردم محتاج مصرف کند، گرفتاریها و گرههای مستمندان را با آن باز کند، این که عیبی ندارد.
آنچه بد است، دلبسته شدن و حرص زدن و طلب کردن آن به هر قیمت، این زشت است و مایۀ سقوط و انحطاط است، امّا خودِ مال فینفسه چیز خوبی است. البته معنایش این نیست که
مال را بر آن چیزهایی که از لحاظ ارزشی از آن بالاتر است، ترجیح بدهیم.
📚 الشافی صفحه 544.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۵ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #صحیحه_هشام 🖋 روایت سوم: صحیحه هشام: 🔹 بررسی سندی:
#فقه
#غناء ۶
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#روایت_عبدالاعلی
🖋 روایت۴: روایت عبدالاعلی:
بخش نخست:
🔹 بررسی سندی:
این روایت، از معانی الاخبار شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه)، نقل شده است، و البته در وسایل الشیعة هم هست.
سند این روایت، عبارت است از:
حدّثنی المظفر بن جعفر العلوی، قال: حدّثنا جعفر بن محمد بن مسعود، عن ابیه قال: حدّثنا الحسین بن اشکیب، قال: حدّثنا محمد بن سریّ عن الحسین بن سعید، عن ابی احمد محمد بن ابی عمیر، عن علی بن ابی حمزه، عن عبدالاعلی.
مظفر بن جعفر از مشایخ شیخ صدوق است و شکی در وثاقت او نیست.
جعفر بن محمد بن مسعود پسر محمد بن مسعود عیّاشی معروف است و او نیز ثقه است.
عن ابیه، که عیاشی است، و از بزرگان محدّثین و علما است و بیش از وثاقت، برای او ثابت است.
حسین بن اشکیب هم جزو روات بسیار ثقه و عالیمقام و بزرگوار است. ایشان و جناب کشّی در شرق دنیای اسلام میزیستند. کشّ یکی از روستاهای سمرقند است. حسین بن اشکیب که برجستهترین محدّث خراسانی آن زمان بوده، در همان کشّ می زیسته است. کشّ همان جایی است که امیرتیمور گورکانی معروف از همان کشّ است.
محمد بن سریّ و حسین بن سعید، نیز ثقه هستند.
ابی احمد محمد بن ابی عمیر، همان ابن ابی عمیر معروف است و «ابی احمد»، کنیه اوست و در مسلم بودن وثاقت او، قبلا توضیح داده شد.
علی بن ابی حمزه نیز علی التحقیق از ثقات است.
البته در رجال دو تا علي بن ابي حمزه داريم، يکي علي بن ابي حمزه ثمالي و يکي علی بن ابي حمزه بطائني.
در وثاقت علی بن ابی حمزه ثمالی اختلافی وجود ندارد.
اما در مورد علي بن ابي حمزه بطائني، اختلاف هست، زیرا از از افرادي است که بعنوان يکي از رؤساي واقفيه مطرح است. در مورد علي بن ابي حمزه چند مطلب وجود دارد.
يک مطلب اين است که آيا از واقفي بودن بعدا ً برگشته يا نه؟ مرحوم کشي در کتاب رجال دو روايت نقل مي کند که گويا مي خواهد از آن دو روايت استفاده کند که علي بن ابي حمزه بطائني بالاخره از واقفي بودن خودش بر گشته است و معتقد به امامت امام رضا(علیه السلام) و امامت اولاد آن حضرت شده است. البته در هر دو روايت يا بعضي از آنها ارسال وجود دارد و بعضي از آنها هم ضعيف السند است.
يک بحث ديگر اين است که آيا موثق است يا نه؟ برخي قايل هستند به اين که علي بن ابي حمزه موثق است و قرائني اقامه کرده اند.
از جمله قرائن مثلا اين است که گفته اند در بعضي از کتب رجال آمده که «له اصل» يا «له کتاب».
اينکه اصلا اگر راجع به توثيق و يا عدم توثيق يک راوي حرفي زده نشده است، بلکه فقط نوشته شده است «له اصل» يا «له کتاب» - که «اصل» در اصطلاح علم درايه و رجال، مهمتر از «کتاب» است - آيا خود اين عبارت، دال بر توثيق است يا نه؟
کثيري از بزرگان قايل هستند که اين توثيق نيست، فقط مرحوم وحيد بهبهاني(ره) در فوائد رجاليه مي فرمایند اين لفظ، از الفاظي است که از آن مدح استفاده مي شود، اما غالب رجالیون، این نکته را قبول ندارند.
شاهد دومي که ايشان ذکر کرده اند اين است که علي بن ابي حمزه، در اسناد کامل الزيارات واقع شده است، و علي بن قولويه صاحب کتاب کامل الزيارات، در اول کتابش نوشته شده است که «لا يروي الا عن الثقات» ، نوشته که احاديثي که در اين کتاب کامل الزيارات نقل مي کنم، نقل نمي کنم و روايت نمي کنم مگر از افرادي که موثق هستند، که به اين اصطلاحا ً «توثيق عام» مي گويند.
آن وقت آيا اين توثيق عام اعتبار دارد يا اعتبار ندارد؟ خود همين محل بحث است.
عده زيادي از علماء، اين توثيق عام را کافي مي دانند و مي گويند همين کفايت مي کند.
مرحوم آقاي خوئي (قدس سره) در همان اوايل مباحث فقهي شان توثيق عام را قبول داشت و آنچه که در اسناد کامل الزيارات آمده را پذيرفته اند و روايات فقهي زيادي را که راوي آن در اسناد کامل الزيارات يا تفسير علي بن ابراهيم، واقع شده است روي اين مبنا پذيرفته اند ، و فتاواي زيادي هم بر طبق همين داده اند.
اما در اواخر عمر، از اين مبنايشان بر گشتند و فرمودند که ما نمي توانيم بر اين توثيق عامي که ابن قولويه نسبت به اسناد کامل الزيارات کرده اعتماد کنيم.
لازمه اين برگشت اين است که از خيلي از فتاوايي که بر طبق اين رواتي که در اسناد کامل الزيارات هستند، دست بردارند، و اينطور هم نقل شده است که ايشان گروهي را معين کردند که فتاوايي که مبتني بر رواياتي است که رواتش در اسناد کامل الزيارات است، بررسي و جدا کنند.
به نظر می رسد که فرقي نمي کند که نجاشي بگويد «فلان ثقه» يا علي بن ابراهيم يا ابن قولويه در اول کتابش بگويد «من هر روايتي که در اينجا آوردم فقط از ثقات نقل کردم».
اما نسبت به علي بن ابي حمزه اگر ما باشيم و اين توثيق عام در اسناد کامل الزيارات، مسأله اي نيست، اما مشکل اینجاست که معارض دارد.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
Ostad Amini nejad 33.mp3
14.21M
#تزکیه
🔰 فایل ۳۳ از مباحث اخلاقی جناب استاد امینی نژاد
🔹️ ۳ نکته ای که اگر در شخصی باشد، او منافق است.
🔸 یکی از مهمترین خطراتی که همه انسان ها را تهدید میکند، به ویژه کسانی که ظواهر دینی دارند که در رأس آن ها روحانیون قرار دارند، رخنه نفاق در جان آن ها است.
#بیانات_اخلاقی
#ویژگی_های_نفاق
💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات
@Nafahat_eri
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۶ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #روایت_عبدالاعلی 🖋 روایت۴: روایت عبدالاعلی: بخش نخس
#فقه
#غناء ۷
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#روایت_عبدالاعلی
🖋 روایت چهارم: روایت عبدالاعلی:
بخش پایانی:
🖋 نسبت به علی بن ابي حمزه برخي از بزرگان گفته اند که «علي بن ابي حمزه کذاب متهم» ، اين تعبير کذاب و متهم، با آن توثيق عام ابن قولويه، معارضه مي کند.
نتيجه اين مي شود که علي بن ابي حمزه از نظر رجالي ضعيف است. مرحوم علامه(قده) هم در رجالش تصريح مي کند به اينکه «ضعيف جدا ً».
اما آن چه که معضل را حل می کند آن است که این تعابیر و تضعیف ها، اختصاص به زمانی دارد که او واقفی مذهب شده است، لذا آن رواياتي که علي بن ابي حمزه قبل از واقفي بودنش تحمل و نقل کرده است آن روايات قابل قبول است.
در این باره از آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) منقول است:
«علی بن ابیحمزه با اینکه جزو ائمهی ضلال است و اصلا وقف را او تأسیس کرده است، ولی ظن متاخم بالعلم است که تا قبل از اینکه مسائل مالی برایش پیش بیاید جزء موثقین و مورد قبول اشخاص بوده و وکیل حضرت و مورد اعتماد عموم بوده است و بعدا مسائل مالی سبب انحرافش شد.
ولی قبل از وقف مورد قبول بوده و علی بن حکم روایات را یا از خود او در موقع استقامتش و یا از کتابش که مسلّم الانتساب بوده و در حال استقامت نوشته بوده است، اخذ کرده است.
🔸لذا به نظر من روایاتی که علی بن ابی حمزه در آنها واقع شده، به ظنّ قوی در ایام استقامت از او اخذ شده است و باید اینها را صحیحه تعبیر کرد و اینکه روایات علی بن ابی حمزه و امثال این اشخاص را موثّقه تعبیر میکنند، صحیح نیست. چون اعتبار روایت را باید بر اساس ایام اخذ حساب کرد که آیا آن وقت منحرف بودهاند یا نه و اگر ثابت شد که بعد از انحرافش اخذ شده است، اگر قائل به وثاقتش شدیم، روایت موثقه میشود.
🔹حاجی نوری میگوید ممکن است بعد از انحراف، از او اخذ کرده باشند و حداقل نسبت به نقل برخی از رواة از او مدعی چنین مطلبی است.
ولی برای ما این مطلب ثابت نیست و به احتمال بسیار قوی همه اینها قبل از انحراف، از او اخذ کردهاند؛ چون فاصلهی بین واقفیه و امامیه به قدری شدید بوده است که امکان نداشته است که امامیه پیش چنین افرادی بروند و شاگردی کنند.
🔸نتیجه اینکه اظهر این است که اگر کسی در مقام تعارض، مابین روایت امامی و غیرامامی قول امامی را مقدم بداند، همانطور که شیخ گفته است، روایت علی بن ابی حمزه جزء روایتهای امامی محسوب میشود، چون زمان اخذ حدیث از او را باید حساب کرد.
🔹دلیل وثاقت علی بن حمزه نیز وکالت مالی از جانب حضرت نیست. آن وکالت مربوط به امین بودن از جهت مالی است و وثاقت در احادیث و امثال آن برای وکیل لازم نیست؛ بلکه کافی است که راجع به مسائل مالی مورد اطمینان باشد. دلیل توثیق او این است که شیعه او را قبول کرده بوده و خیلی مورد اعتبار بوده است. اینکه عده کثیری او راقبول کردند نشانه وثاقت اوست.
او با مسئله وقف خطر عظیمی ایجاد کرد و چنین خطر عظیمی را یک آدم معمولی متعارف دروغگو که مردم به وثاقت نمیشناسند احداث نمیکند؛ بزنطی و امثال او، همگی جزء واقفیة شدند و حضرت رضا بعدا آنها را قانع کرد و عدهای که واقفیه شده بودند برگشتند.»
🔅 نتیجه نهایی آن است روایات او صحیحه است.
عبدالاعلی بن اعین برادر زراره است و هر دو از ثقات اند.
🔅 نتیجه نهایی: سند معتبر است.
🔹 بررسی دلالی:
متن این روایت عبارت است از:
عن قول الله عزّوجلّ « فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»، قال: «الرجس من الاوثان» الشطرنج، و «قول الزور» الغناء.
اینجا نیز عین همان تعبیری که در روایات قبلی بود، هست؛ در نتیجه دلالت آن تمام است.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
Ostad Amini nejad 32.mp3
20.45M
#تزکیه
🔰 فایل ۳۲ از مباحث اخلاقی جناب استاد امینی نژاد
🔹️ مجموعه ای از سفارشات نبوی (صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین علی (علیه السلام)
#بیانات_اخلاقی
#سفارشات_نبوی
💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات
@Nafahat_eri
#تزکیه
🔆 امام صادق (علیه السلام):
هیچ عملی در [شب و] روز جمعه برتر و با فضیلتتر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نمیباشد. (وسائل الشیعۀج۷: ۳۸۱)
✅ تا می توانیم در هر حالتی که هستیم (نشسته، سواره، پیاده و...) فرصت فرستادن صلوات، البته با توجه و آرامش قلبی را از دست ندهیم.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#تزکیه
یادمون بمونه که گاهی نمیتوان با یه عذرخواهی، تمام خسارتهایی را که به وجود آوردهایم رو جبران کنیم!
🌼🌸🌼🌸🌼
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
AUD-20200331-WA0070.opus
1.02M
🔺در پی تحرکات جدید آمریکایی ها در عراق و گمانه زنی ها و تحلیل های مختلف ، پیشنهاد می شود حتماً این تحلیل کوتاه را گوش کنید :
🔹سخنان بسیار جالب و دلگرم کننده سید حمید حسینی از مسئولین حشدالشعبی عراق و رئیس اتحادیه رادیو و تلوزیون عراق
🔴 بیداری ملت
@bidariymelat
@bidariymelat
#تزکیه
✅ اهمیت ماه شعبان
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#ولایت
✅ مرحوم آیت الله مجتهدی(رضوان الله تعالی علیه):
یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانههایشان از شدت گریه تکان میخورد...
رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادهاید؟
ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: آقای مدنی! نگاه کن! شیعیانِ من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمیکنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#ولایت
✅ حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه): خدا می داند تعداد دعا ها چقدر باید باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#تزکیه
✅ حتی نماز شب هم اگر برای هوای نفس باشد، انسان را عقب می اندازد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#بصیرت
✅ فرازی از وصیت نامه شهید #سلیمانی
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۷ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #روایت_عبدالاعلی 🖋 روایت چهارم: روایت عبدالاعلی: بخ
#فقه
#غناء ۸
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#صحیحه_حماد
✅ روایت پنجم: صحیحه حماد.
این روایت، در معانی الاخبار نقل شده است.
🔹بررسی سندی:
سند این روایت، عبارت است از:
حدثنا ابی عن سعد بن عبدالله، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن محمد بن یحیی الخزّاز، عن حمّاد بن عثمان، عن ابی عبدالله.
سعد بن عبدالله، که از معاریف است و ثقۀ عالیمقام است. احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن یحیی الخزّاز نیز، هر دو از ثقات اند.
حمّاد بن عثمان از راویانی است که تمامی دانشمندان رجالی از قدما تا متاخرین، همگی در وثاقت و جلالت او اتفاق نظر دارند و کشی او را در زمره شش راوی فقیه از اصحاب امام صادق علیهالسلام شمرده است که امامیه بر صحت، تصدیق روایات و اعتراف به فقاهت آنها اجماع و اتفاقنظر دارند.
این عده، دانشمندترین افراد در طبقه جوانتر شاگردان امام صادق علیهالسلام بودهاند و با دو گروه شش نفره دیگر، مجموعا به عنوان اصحاب اجماع شناخته میشوند. در رابطه با «اصحاب اجماع»، در آینده در موضعی که تعیین کننده است، به تفصیل خواهیم پرداخت.
این روایت، روایت صحیحه است، یعنی همۀ رجال آن توثیق شدهاند و امامی هستند.
🔹 بررسی دلالی:
متن این روایت عبارت است از:
قال: سألته عن قول الزور، قال: منه قول الرجل للّذی یغنّی، احسنت.
ترجمه: از امام صادق علیه السلام درباره «قول زور» (که در آیه شریفه امر به دوری و اجتناب از آن شده است) سوال کردم. حضرت علیه السلام فرمودند: یکی از جمله غنا این است که به کسی که مشغول آوازه خوانی غنایی است، بگویی «احسنت».
دلالت این روایت، قوی تر و بالاتر از احادیث قبلی است، زیرا می فرماید کسی که مشغول غناء و آوازهخوانی غنایی است، اگر کسی به او بگوید احسنت، آفرین، فرمودند: این، قولِ الزور است. از جملۀ غناء این است.
یعنی نه تنها خود آوازه خوانی غنایی حرام است، بلکه بالاتر؛ تشویق کردن و احسنت و آفرین گفتن به آن نیز حرام است.
گویا شدت حرمت غنا آن قدر زیاد است که تشویق آن نیز حرام است.
خلاصه این که هم سند این روایت و هم دلالت این روایت خیلی خوب و متقن است.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#نکات
✅خاطره شهید حاج قاسم #سلیمانی در توصیه رهبر معظم انقلاب که باعث پیروزی در جنگ 33 روزه شد
💠برای رفع بلای #کرونا با عمل به توصیه رهبرمعظم انقلاب در خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه با جدیت و اضطرار عمل کنیم
🔸 جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۸۵ و پیروزی قاطع حزبالله از جهات مختلفی قابل تأمل و بررسی است یک جهت مهم، تحلیل جنگ از بُعد مسائل معنوی است.
🔹 سرلشکر حاج قاسم سلیمانی از نقش معنویت در پیروزی حزبالله حکایت جالبی را نقل میکند.
🔸 هنگامی که در تجهیزات جنگی و مسائل نظامی غلبهی ظاهری با رژیم صهیونیستی بود و ظاهراً هیچ امیدی به شکست دشمن نبود، در ملاقاتی با فرمانده کل قوا، این مسئله مطرح میشود، اما ایشان با اطمینان میگویند در جنگ پیروز میشوید و برای این منظور دستور معنویای ارائه میکنند تا بهوسیله آن دل مجاهدان مستحکم شود و زمینه دریافت کمک خداوند را فراهم آورد
🔻شهید سرلشکر سلیمانی درباره این ملاقات میگوید:
🔸حضرت آیتالله خامنهای فرمودند «به اینها [رزمندگان] بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند.»....بعد آقا توضیحی هم دادند که یعنی ما تصور دیگری نکنیم در این موضوع که این دعای جوشن صغیر حالا مثلاً چیست؛ مثل بعضیها که میگویند این چهار تا قل هوالله را بخوان یا مثلاً این حمد را بخوان و موضوع حل است. آقا فرمودند:«این دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است؛ انسانی که در یک اضطرار شدید است و میخواهد با خدا حرف بزند.»
🔹مسئلهی دعای جوشن صغیر رایج شد؛ چون این دعا مفاهیم خیلی ارزندهی عرفانی و معنوی و عبودی دارد و شاید بتوان گفت جزو بهترین دعاهای مفاتیح است.
🔸انتشار این دعا وسعت پیدا کرد و تلویزیون المنار بهشکل مرتب آن را با یک صوت زیبا و حزین پخش میکرد.
🔹حتی در بین مسیحیان هم این دعا را میخواندند. چون دعا، دعای الهی است، عرفانی است و متعلق به یک طایفه نیست. یعنی هر کسی که عبودیت و تعبد داشته باشد، به قدرت الهی و به خداوند سبحان اعتقاد داشته باشد، این دعا در او اثر میگذارد؛
🔸 لذا این پیام خیلی مؤثر بود و شروعی شد برای یک تحرک دیگر و میتوان گفت که خون تازهای در وجود حزبالله دمید تا حزبالله با یک امید بیشتری و اعتمادبهنفس بیشتری وارد معرکه با دشمن شد.
ــــــــــــــ
✅ بیایید همه ماهم با جدیت به توصیه رهبرمعظم انقلاب را عمل کنیم و هر روز دعای هفتم صحیفه سجادیه با توجه به معنی و حالت تضرع و اضطرار بخوانیم و به همه دوستانمان بفرستیم:
متن و صوت دعا:
http://farsi.khamenei.ir/others-report?id=45072
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=45086
🆔 @ArbaeenIR
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
#فقه_التربیه
#نکته_تربیتی
💢 *آرامش و تربیت فرزند*
👈آرامشی که در *روابط زوجین* وجود دارد، 👨👩👧👦 تعیینکنندهترین عامل در جهت *تامین آرامش مورد نیاز* برای *تربیت فرزندان* است.
و بخش دیگر این آرامش در صورتی تأمین میشود که پیش از هرگونه اقدام تربیتی و در ضمن آن به این *فکر باشیم که آرامش فرزندمان را به هم نزنیم* .✅
♨️ *تردید نکنید بچههایی که اخلاق خوبی ندارند* یا *از آسیبهای اخلاقی مثل دروغگویی* رنج میبرند در خانه *آرامش کافی نداشتهاند* .❌
*استاد پناهیان*
@tarbiat_ir
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۸ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #صحیحه_حماد ✅ روایت پنجم: صحیحه حماد. این روایت، در
#فقه
#غناء ۹
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#روایت_ابوموسی
✅ روایت ششم: روایت ابوموسی
🔵 بخش نخست
این روایت در امالی شیخ طوسی نقل شده است، ولی در وسایل الشیعه نیست. این روایت را شیخ طوسی(رضوان الله تعالی علیه) نقل میکنند؛ و علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) هم در بحارالانوار، از ایشان نقل کردند.
🔹 بررسی سندی:
سند این روایت عبارت است از:
ابومحمد الفهّام، قال: حدّثنا ابوالحسن محمد بن احمد الهاشمی المنصوری، قال: حدّثنی عمّ ابی ابوموسی عیسی بن احمد، قال: حدّثنی الامام علی بن محمد(علیه السلام) قال: حدّثنی ابی، عن ابیه، علی بن موسی، قال: حدّثنی ابی موسی بن جعفر.
فقط سه نفر در این سند وجود دارد که نیاز به بررسی دارد، زیرا بقیه از معصومین علیهم السلام هستند؛ و عمده بحث در میان این سه نفر نیز، راجع به ابوموسی است که توثیق خاص ندارد و تنها راه آن، استفاده از توثیقات عام است.
ابومحمد الفهّام، که استاد شیخ طوسی و نجاشی است و در وثاقت او شکی نیست. ابوالحسن محمد بن احمد الهاشمی المنصوری، نیز توثیق شده است.
در مورد ابوموسی، گویا هیچ توثیقی وارد نشده است، لکن روایاتِ زیادی را جناب شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) به همین طریق از ایشان از حضرت هادی(علیه السلام) نقل میکند، و همین اکثار روایت، قطعا موجب وثوق است.
با توجه به این که یکی از توثیقات عام بسیار مهم این است که آیا کثار نقل اجلاء، دلالت بر توثیق دارد یا خیر؟ و بحثی بسیار پر ثمر است، لازم است یک بار برای همیشه، حل و فصل شود؛ اگر چه اندکی به طول خواهد انجامید.
توضیح ذلک:
یکی از اهداف اصلی دانش رجال، شناسایی راویان احادیث معصومین (علیهم السلام) از جهت وثاقت و عدم وثاقت می باشد. از این رو بحث از توثیقات، جزء مباحث اصلی دانش رجال گردیده است.
دانشمندان علم رجال برای احراز وثاقت یک راوی از روش های مختلفی بهره برده اند که می توان آنها را به دو دستۀ کلّی تقسیم نمود:
۱. توثیقات خاصّ: که مراد توثیقات بر جای مانده از بزرگان سلف پیرامون یک راوی خاصّ می باشد؛ مانند این عبارت نجاشی پیرامون وثاقت زکریا بن آدم:
زکریا بن آدم بن عبد الله بن سعد الأشعری القمی: ثقه جلیل عظیم القدر و کان له وجه عند الرضا(علیه السلام).
۲. توثیقات عامّ: که مراد اموری است که اختصاص به راوی خاصّی ندارند و قابلیت دلالت بر وثاقت جمعی از روات را دارند که شاید بتوان آن امور را به دو گروه قولی و فعلی تقسیم کرد؛ مانند مقدمۀ تفسیر علی بن ابراهیم (قولی) و اکثار روایت اجلاء (فعلی).
بسیاری از رحالیون معتقدند که اگر اجلاء از یک راوی، زیاد روایت کنند، این امر دالّ بر آن است که آن راوی نزد آنها، شخصی ثقه و مورد اعتماد بوده است. و از رهگذر توثیق این اجلاء، وثاقت آن راوی به قول مطلق اثبات می گردد.
قبل از بررسی ادله اثبات این مدعا، سوالاتی راجع به برخی واژگان و نیز سعه و گستره و محل نزاع در آن وجود دارد که لازم است پاسخ داده شود.
پیرامون واژه روایت، دو سوال وجود دارد:
الف) مراد از روایت کردن از آن راوی چیست؟ آیا مراد اداء روایات آن راوی است؟ یا تحمل روایات او؟ یا اعم از هر دو؟
ب) مراد اداء یا تحمل به چه شکلی است؟ قرائت و سماع یا اجازه یا اعم؟
در پاسخ به پرسش اول باید گفت که گرچه واژۀ روایت ظهور در اداء دارد و عمدتاً ناظر به مرحلۀ اداء می باشد، لکن اختصاصی به آن ندارد؛ از این رو اگر ثابت شود که اجلاء از یک راوی کثیرا تحمل روایت کرده اند (حال نمیدانیم که آن روایات را اداء کرده اند یا خیر؟ یا می دانیم که اداء نکرده اند، امّا نه به دلیل اعراض بلکه به دلایل دیگری)، در این صورت هم این بحث مطرح خواهد بود که آیا این امر دال بر وثاقت آن راوی خواهد بود یا خیر؟
نسبت به پرسش دوّم باید که بگوئیم که مراد اعم است، یعنی خصوص قرائت و سماع مراد نیست؛ بلکه بحث شامل اجازه هم می باشد؛ اگر چه باید اذعان کنیم که دلالت سماع و قرائت، قوی تر از دلالت اجازه است.
اما مراد از اجلاء چه کسانی هست؟ تمام ثقات؟ ثقاتی که دارای مقامی علمی باشند؟ و… پرسش دوم آن است که جلالت در هنگام تحمل روایات، ملاک است یا جلالت در هنگام اداء روایات؟ پرسش سوم آن است که آیا روایت یک شخص جلیل، کافی است یا باید چند شخص جلیل روایت کنند؟
پیش از پاسخ به این پرسشها باید به این مطلب اشاره داشته باشیم که از تتبع در کتب رجالی استفاده می شود که روات ما سه دسته اند:
1. راویانی که بنائشان بر عدم نقل از ضعفاء بوده است؛ مانند ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی.
2. راویانی که در نقل روایات، لااُبالی نبوده اند، لکن گاهی هم از ضعفاء (به دلایلی) روایت نقل کرده اند که عامۀ محدثین ثقه، در این گروه قرار می گیرند.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۹ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #روایت_ابوموسی ✅ روایت ششم: روایت ابوموسی 🔵 بخش نخس
#فقه
#غناء ۱۰
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#روایت_ابوموسی
✅ روایت ششم: روایت ابوموسی
🔵 بخش دوم
3. راویانی که در نقل روایات، لا اٌبالی هستند و برایشان مهم نیست که راوی روایت، کیست؟
حال به پرسش اوّل اینگونه پاسخ داده می شود که در مقام، مراد از اجلاء افراد ثقه ای هستند که یا جزو گروه اول اند و یا دست کم جزء گروه دوم می باشند.
و در پاسخ به پرسش دوم گفته می شود که مراد اعم است؛ یعنی جلالت در یکی از دو مرحلۀ تحمل یا اداء کافی است، گر چه باید اعتراف کنیم که دلالت جلالت در مقام تحمل، قوی تر از دلالت جلالت در مقام اداء می باشد.
و پاسخ پرسش سوم آن است که مراد، روایت کثیر یک شخص جلیل می باشد و لازم نیست که چند شخص جلیل هر کدام به طور کثیر از آن راوی روایت کرده باشند.
ملاک کثرت چیست؟ آیا مراد تعداد معینی روایت میباشد؟ مثلاً بیست روایت یا …
پرسش بعدی آن است که آیا باید تعداد روایات هر شخص جلیلی، کثیر باشد یا کثیر بودن مجموع روایات اجلاء هم کافی است؟
پاسخ پرسش اول، آن است که عدد معینی، ملاک نیست، بلکه باید تعداد روایت اجلاء از یک راوی، به اندازهای باشد که عرفاً احتمالات دیگر غیر از ثقه بودن راوی نزد اجلاء را بعید گرداند.
پاسخ پرسش دوم، از پاسخ پیشین روشن می شود که کثرت مجموعی در صورتی که عرفا احتمالات دیگر غیر از ثقه بودن راوی نزد اجلاء را بعید گرداند، کافی خواهد بود.
به طور کلی می توان گفت که هر اکثار روایت اجلائی دالّ بر وثاقت نیست، بلکه تنها اکثار نقل روایاتی که غرض غالبی از نقل آنها عمل به خود آن روایات از باب حجیت خبر واحد باشد، دال بر وثاقت است.
از این رو موارد زیر خارج از محل بحث می باشند:
۱. موردی که اعتماد اجلاء بر یک مجموعه است نه بر تک تک روایات، مانند مجموعه روایاتی که پیرامون یک امر اعتقادی که نیازمند یقین است، نقل می شود.
۲. موردی که مضمون خبر از امور عقلیهای است که تشهد علی صحتها العقول یا از امور اخلاقی است که وجدانهای سلیم در پذیرش آنها کفایت میکند.
۳. موردی که موضوع خبر مستحبات می باشد.
۴. موردی که خبری از عامه پیرامون فضائل اهل بیت(علیهم السلام) باشد.
۵. موردی که خبری را عامه از امیرالمؤمنین امام علی( علیه السلام) در موضوعی نقل کنند که شیعه در آن موضوع روایتی ندارد.
تذکر: آنچه که مضرّ می باشد، انحصار نقل اجلاء به امور پنج گانه است، والّا اگر اجلاء از یک راوی هم امور پنج گانه را نقل کنند و هم اموری غیر آنها را اشکالی ندارد.
اکنون، پس از تحریر محل نزاع و تبیین ادعا و گستره آن، لازم است ادله آن را بیان و بررسی نماییم.
دلیل اوّل: دلیل الاعتبار
دلیل اول که آن را دلیل الاعتبار می نامند، دارای دو تقریب می باشد:
• تقریب اول: این تقریب از دو مقدمه تشکیل یافته است:
مقدمه اوّل: غرض عقلایی غالبی از اکثار روایت از یک شخص (آن هم نه هر روایتی بلکه روایاتی که خارج از پنج گروه فوق الذکر باشند)، عمل به آن روایات می باشد.
مقدمه دوّم: اعتماد اجلاء به روایات گوناگون یک شخص نشان از وثاقت آن شخص دارد؛ زیرا وجود قرائن دیگر در تمام روایات که به واسطۀ آنها اعتماد کرده باشند، بسیار بعید است.
نتیجه: اثبات وثاقت راوی نزد اجلاء.
• تقریب دوّم: شخصی که اجلاء از وی اکثار روایت کردهاند، یا نزد آنها فردی ناشناس بوده است و یا فردی شناخته شده.
اگر شناخته شده باشد، یا به کذب شناخته شده است یا به وثاقت؛ بنابراین حال آن شخص از سه حالت فوق بیرون نیست، لکن حالت اول و دوم باطل است اما حالت اول باطل است، زیرا بعید است کسی که اجلاء از او اکثار روایت دارند (آن هم نه هر روایتی بلکه روایاتی که خارج از پنج گروه فوق الذکر باشند) حال او از جهت نقل روایت بر آنها مخفی مانده باشد.
بطلان حالت دوم هم روشن است، زیرا بسیار بعید است که اجلاء از شخصی که به کذب شناخته شده است، اکثار روایت کنند (آن هم نه هر روایتی بلکه روایاتی که خارج از پنج گروه فوق الذکر باشند).
پس تنها حالت سوّم میماند یعنی آن شخص نزد اجلاء، ثقه بوده است.
دلیل دوم: مذموم بودن کثرت نقل از ضعفاء و مجاهیل
این دلیل هم از دو مقدمه تشکیل شده است:
مقدمه اول: نقل کثیر از ضعفاء و مجاهیل یک نقطه ضعف حدیثی شمرده می شده است؛ از این رو می بینیم که برخی از راویان برجسته، به همین دلیل، قدح شده اند.
مقدمه دوّم: بنا بر مقدمه اوّل، اجلائی که متهم به نقل کثیر از ضعفاء و مجاهیل نیستند، اگر از شخصی اکثار روایت داشته باشند، این اکثار، وثاقت او را کشف می نماید.
نتیجه: اثبات وثاقت آن شخص نزد اجلاء.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه #غناء ۱۰ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #روایت_ابوموسی ✅ روایت ششم: روایت ابوموسی 🔵 بخش دو
#فقه
#غنا ۱۱
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#روایت_ابوموسی
✅ روایت ششم: روایت ابوموسی
🔵 بخش سوم
دلیل سوّم: شهادت ائمه رجال
عبارات پراکنده ای در آثار ائمه رجال وجود دارد که نشان می دهد آنها هم اکثار روایت اجلاء از یک شخص را دالّ بر وثاقت آن شخص می دانسته اند.
اشکالات
اشکال اول
اکثار روایت أجلاء، حداکثر دلیل بر اعتماد آن ها بر روایات آن شخص است؛ لکن اعتماد بر روایات یک شخص، دال بر وثاقت آن شخص نمی باشد؛ زیرا ممکن است که این اعتماد، از رهگذر قول به أصالت العداله حاصل شده باشد.
پاسخ از اشکال اوّل
در جای خود ثابت گردیده است که دلیل تامی بر اثبات قائلیت قدماء به أصالت العداله وجود ندارد؛ امّا آیا دلیلی بر نفی این احتمال هم داریم یا خیر؟ در پاسخ باید بگوئیم که: اگر مراد از اصالت العداله عدم اعتبار وثاقت در حجیت خبر واحد باشد، بیانات صریحی از سوی قدماء وجود دارد که آن را نفی می کند.
و اگر مراد از أصالت العداله، آن باشد که أصل در هر شخص امامی که فسقش آشکار نباشد، عدالت و وثاقت است؛ در این صورت این اشکال مطرح خواهد شد که احتمال اعتماد به أصالت العداله در توثیقات صریح ائمه رجال هم وجود دارد.
اشکال دوّم
اگر اجلاء از افراد مشهور به ضعف روایت نداشتند، استدلال شما صحیح بود؛ لکن ما می بینیم که اجلاء از چنین افرادی روایت کرده اند.
پاسخ اشکال دوّم
همان طور که در تبیین مدعا و گستره بحث بیان کردیم، مراد از اجلاء راویانی است که بنائشان بر عدم نقل از ضعفاء بوده است یا راویانی که در نقل روایات، لااُبالی نبودهاند لکن گاهی هم از ضعفاء (به دلایلی) روایت نقل کرده اند.
بنا براین گر چه ما راویان بزرگی داریم که از ضعفاء و مجاهیل کثیراً روایت کرده اند، لکن آنها از موضوع بحث ما خارج هستند.
اشکال سوّم
شیخ صدوق در مقدمۀ فقیه میفرمایند:
… فَأَجَبْتُهُ أَدَامَ اللَّهُ تَوْفِیقَهُ إِلَى ذَلِکَ لِأَنِّی وَجَدْتُهُ أَهْلًا لَهُ وَ صَنَّفْتُ لَهُ هَذَا الْکِتَابَ بِحَذْفِ الْأَسَانِیدِ لِئَلَّا تَکْثُرَ طُرُقُهُ وَ إِنْ کَثُرَتْ فَوَائِدُهُ وَ لَمْ أَقْصِدْ فِیهِ قَصْدَ الْمُصَنِّفِینَ فِی إِیرَادِ جَمِیعِ مَا رَوَوْهُ بَلْ قَصَدْتُ إِلَى إِیرَادِ مَا أُفْتِی بِهِ وَ أَحْکُمُ بِصِحَّتِهِ وَ أَعْتَقِدُ فِیهِ أَنَّهُ حُجَّهٌ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ رَبِّی تَقَدَّسَ ذِکْرُهُ وَ تَعَالَتْ قُدْرَتُهُ وَ جَمِیعُ مَا فِیهِ مُسْتَخْرَجٌ مِنْ کُتُبٍ مَشْهُورَهٍ عَلَیْهَا الْمُعَوَّلُ وَ إِلَیْهَا الْمَرْجِع…
از این عبارت استفاده میشود که عادت مصنفین در کتب بر ذکر تمام روایات فارغ از عمل به آنها بوده است؛ بنابراین نمی توان ادعا کرد که غرض غالبی از نقل روایات، عمل به آنها بوده است.
پاسخ از اشکال سوّم
از این اشکال به سه وجه پاسخ داده شده است:
• وجه اوّل: عبارت شیخ صدوق ناظر است بر گروه خاصّی از مصنفین عصر او که کتبشان محل رجوع عموم بوده است؛ مانند احمد بن محمد بن یحیی نه تمام روات.
بنابراین عبارت شیخ صدوق اشکالی به استدلال ما وارد نمی کند، چون این مطلب را که غرض غالبی عقلایی از نقل روایت (آن هم نه هر روایتی بلکه روایاتی که خارج از پنج گروه فوق الذکر باشند) عمل است، نفی نمی کند، بلکه تنها می گوید گروهی خاصّ بر خلاف این غرض رفتار می کرده اند.
• وجه دوّم: شاید شیخ صدوق می خواهد بگوید که دأب مصنفین بر ذکر تمام روایاتی بوده است که دارای حجیت ذاتی بوده اند، و لو آنکه حجیت فعلی نداشته اند، لکن او تنها در صدد ذکر روایاتی است که حجیت فعلی دارند. بنابراین عبارت شیخ صدوق منافاتی با استدلال ما ندارد.
• وجه سوّم: ادعای ما آن است که غرض غالبی از نقل روایت عمل است، یعنی مثلا نود در صد روایاتی که نقل کرده اند برای عمل بوده است و شیخ صدوق هم می گوید که غرض غالبی مصنفین عمل بوده است، لکن من می خواهم که تنها غرضم عمل باشد و این فرمایش شیخ صدوق منافاتی با سخن ما ندارد.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه #غنا ۱۱ #حکم_شناسی #بررسی_روایات #طائفه ۱ #روایت_ابوموسی ✅ روایت ششم: روایت ابوموسی 🔵 بخش سو
#فقه
#غنا ۱۲
#حکم_شناسی
#بررسی_روایات
#طائفه ۱
#روایت_ابوموسی
✅ روایت ششم: روایت ابوموسی
🔵 بخش چهارم (پایانی)
اشکال چهارم
در صورتی ناشناخته بودن احوال شخص، با کثرت روایت از او منافات دارد که روایت از آن شخص به شکل قرائت و سماع باشد.
در حالی که در جای خود اثبات گردیده است که بیشتر نقل روایات (کتب) به شکل اجازه بوده است و کثرت روایت از یک شخص به شکل اجازه منافاتی با ناشناخته بودن آن شخص ندارد، زیرا اخذ اجازه از یک شخص ملازمه ای با معاشرت طولانی مدت با آن شخص ندارد.
پاسخ از اشکال چهارم
این اشکال فی نفسه اشکال خوبی است، ولی باید توجه داشت که اجازه گرفتن از یک شخص گمنام و ناشناخته، امری بعید و غیر معمول است، مگر به خاطر علوّ سند که آن هم در جایی است که انتساب کتب مفروغ عنه است.
اشکال پنجم
تنها غرض نقل یک روایت، عمل به آن نیست، بلکه ممکن است که غرض اعتضاد به قرینه باشد، یا تکرر موارد و یا امری دیگر که ملازمه ای با قول به صحت روایت ندارد.
پاسخ از اشکال پنجم
ما نمیگوییم تنها غرض نقل یک روایت، عمل به آن است، بلکه می گوییم که غرض غالبی از نقل یک روایت (آن هم نه هر روایتی بلکه روایاتی که خارج از پنج گروه فوق الذکر باشند)، عمل است.
🔅 نتیجه نهایی: اکثار روایت اجلاء دلالت بر توثیق دارد.
🔹 بررسی دلالی:
متن این روایت عبارت است از:
قال الصادق(علیه السلام) فی قوله تعالی: «فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»، قال: «الرجس» الشطرنج، و «قول الزور» الغناء.
متن این حدیث، دقیقا مانند متن چهار حدیث اول است، بنابراین، با همان توضیحی که در روایت اول آمد، دلالت بر حرمت غنا دارد.
ادامه دارد...
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945