پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۰) #فصل_چهارم (شراره ی نخستین ۵) #با_فرزندان_رسول_خدا_چنین_میکنند؟! دوسال
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۱)
#فصل_چهارم(شراره ی نخستین ۶)
#اندیشهی_ایجاد_دگرگونی
وقتی در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم، افکار مربوط به ایجاد دگرگونی اجتماعی در ذهنم موج میزد؛ و چون من در حوزه ی علمیه بودم، لذا طبیعی بود که کار نوسازی حوزه بخش اعظم توجه مرا به خود معطوف میداشت.
من اخیرا در سال ۱۳۷۰ در قم راجع به طرح نوسازی حوزه ی علمیه صحبت کرده ام، که ریشه ی این بحث به آن روزها برمیگردد.
ضمنا دیروز یکی از روحانیون به دیدنم آمد که آن وقتها از اطرافیان آقای بروجردی بود.
بحثی که میان من و او در اوایل مهاجرتم به قم صورت گرفته بود، به خاطرم آمد.
آن زمان در منزل یکی از دوستانمان در قم با وی ملاقات کردم. برادرم سید محمد و صاحب خانه هم بودند.
من در حضور او از نظام حوزه بشدت انتقاد کردم. آن زمان، رهبری حوزه هم با آقای بروجردی بود. بحث، سخت بالا گرفت. او دفاع میکرد و من انتقاد.
بعد از آنکه وی از آنجا رفت، صاحب خانه به خاطر آنکه به خود جرئت دادم مطالبی بگویم که ممکن است به گوش آقای بروجردی برسد، مرا سرزنش کرد.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945