eitaa logo
پژوهش های اصولی
297 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
729 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 جایگاه روایات در تفسیر آیات قرآن کریم آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: ✳️روایات نسبت به قرآن جنبه تفسیری دارد، لذا ظهور مفسّر بر ظهور مفسَّر مقدم است. به عبارت دیگر باید ظهور دلیل حاکم را اخذ کنیم نه دلیل محکوم را؛ زیرا: 👈در دو دلیل حاکم و محکوم، ملاحظه اظهریت نمی‌شود تا اظهر بر ظاهر مقدم باشد، بلکه دلیل مفسِّر بر دلیل مفسَّر تقدّم دارد. 🔷وقتی مفسر می آید، کانّ می‌خواهد بگوید که من قصد جدّ با آن مطلب نداشتم. ائمه خودشان هم گفته‌اند که مبیّن کلمات الهی هستند، اگر ظواهر کلمات آنها با ظواهر کلمات خداوند مخالف باشد باید کلمات ائمه را اخذ کنیم که جنبه تفسیری دارد. 🔸البته اگر روایتی جنبه تفسیری نداشته باشد و با آیه شریفه تضاد داشته باشد، نباید اخذ به ظاهر روایت یا آیه کرد، بلکه باید آنها را بر معنای دیگر حمل نمود. ▪️خارج فقه آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب الخمس، جلسه ۲ ____ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi @Hoseinmehrali
🔆ظهور آیه خمس ✳️(در مورد استدلال به آیه خمس برای شمول بر تمام اموال)، به نظر ما آیه شریفه از ظهور قوی برخوردار است. 🔸زیرا آیه شریفه می‌فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»(انفال،۴۱)؛ تعبیر «من شیء» نشان می‌دهد که اختصاص به قسم خاصی ندارد، بلکه آن چه «شیئ» بر آن صدق کند را شامل می‌شود. 🔹مسئله قسم خاصی دون خاصی از مغتنم نیست. این به منزله تصریح به آن است که اختصاص به قسمی دون قسمی ندارد و ظهور بسیار قوی در این معنای عام دارد و نمی‌توان صرفا با تکیه بر اشعار از آن رفع ید کرد. ▪️خارج فقه آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب الخمس، جلسه ۲ ____ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi @Hoseinmehrali
🔆نقدی بر صاحب مدارک ✳️اگر زمانی که شخص مقدارى از مهر را پرداخت نموده بود، معلوم شد عقد فاسد بوده است در اين صورت چه بايد بكند؟ اين مسأله محل خلاف است و اقوال مختلفى ارائه شده است. 🔸يكى از اقوال كه به شيخ مفيد در و شيخ طوسى در و و نيز ابن براج در مهذب نسبت داده‌اند اين است كه: آن مقدار از مهر را كه زن دريافت نموده‌ از آنِ خودش مى‌باشد ولى نسبت به مابقى مهر كه دريافت ننموده، هيچ گونه حقى ندارد. 🔹صاحب مدارك در نهاية المرام به مقنعه نسبت داده و صاحب رياض و صاحب جواهر مى‌گويند كه از مقنعه نقل شده است. ✨بنده هر چه مقنعه را از اول تا آخر گشتم اثرى از آنچه كه به شيخ مفيد نسبت داده‌اند نيافتم. در پاورقى رياض به ص 509 مقنعه آدرس داده‌اند، که آنجا را نيز نگاه كردم و اصلا چنين مطلبى نيست و اساسا موضوع اين مسأله در آن صفحات مطرح نيست. بعد معلوم شد كه اشتباهى رخ داده است؛ چون تهذيب شرح مقنعه است. 👈 روش معمول شيخ طوسى در تهذيب چنين است كه ابتدا عبارت مقنعه را نقل مى‌كند و بعد آن را شرح مى‌دهد و در بسيارى از موارد تهذيب، ابتدا كلام شيخ طوسى است و بعد هم روايت آن را نقل مى‌نمايد. 🔸در ما نحن فيه هم عبارت از خود شيخ طوسى است نه شيخ مفيد و بعد هم روايت دال بر مدعى را آورده است. صاحب مدارك خيال كرده، آن عبارت، عبارت مقنعه است و لذا به مقنعه نسبت داده است. ▪️كتاب النكاح؛ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانى؛ ج‌19، ص: 6093 ➕متن کامل این منبع در نرم افزار جامع فقه اهل بیت علیهم السلام برای محققین قابل دسترسی است. ____ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi @Hoseinmehrali
🌟نکات و اشارات🌟 🔰تسامح در تعبیر و ضعف در ظهورات 🔅يكى از امورى كه موجب ضعف ظهورات مى‌شود تسامح در تعبير است. مثلا در روايات آمده كه كفاره فلان عمل يك مشت گندم است. چنين تعبيرى ظهور امر در وجوب را سلب مى‌كند، چون فلسفه كفاره اين است كه از ارتكاب مجدد عمل جلوگيرى كند و يك مشت گندم با اين هدف تناسب ندارد. ❇️از همين نكته در بحث ديگرى هم استفاده كرديم و آن مسأله ازدواج عبد بدون اذن مولى با زن است. در آن بحث روايتى وارد شده كه مى‌گويد: اگر صداق زن زياد نباشد بايد به او بپردازد و اگر زياد باشد لازم نيست بپردازند. 👈گفتيم فرد ظاهر اين‌ تعبير آن است كه اين عمل حرام بوده است، چون متعارفاً زن اگر بخواهد با عبدى ازدواج كند سراغ مولاى او مى‌رود تا اذن و رضايت او را احراز كند و اينكه ازدواج بدون اذن مولى بوده، نشان مى‌دهد كه براى زن احراز رضايت اهميت نداشته و صرفاً از روى غلبه شهوت و بى‌اعتنايى به نظر مولى اقدام به ازدواج كرده است. ✳️لذا اگر اين روايت نبود، با توجه به روايات ديگر بايد بگوييم زن هيچ استحقاقى ندارد و به تعبير روايات، مصداق «أحلت فرجها» است، ولى جمعاً بين الروايات مى‌گوييم و لو استحقاقى در كار نيست، اما مستحب است چيزى پرداخت شود و وجه حمل بر استحباب همين نكته است كه روايت بين مهريه كم و زياد فرق گذاشته است، با اينكه در موارد وطى به شبهه بايد تمام مهر پرداخت شود و فرقى بين كم و زياد نيست. ▪️خارج فقه آیت‌الله شبیری زنجانی، كتاب النكاح؛ ج‌19، ص: 6115 ➕متن کامل این منبع در نرم افزار جامع فقه اهل بیت علیهم السلام برای محققین قابل دسترسی است. ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰 بحثی درباره «کتاب من لایحضره الفقیه» 🔸از آقای آخوند نقل کرده‌اند و حاج شهاب‌الدین اشراقی هم نقل می‌کرد و من هم خودم شنیدم که در مورد کتاب «من لا یحضر» مرحوم آخوند فرموده بودند که درستش : «فقیه من لا یحضر» است. 🔹من به ایشان عرض کردم درست آن: «کتاب من لا یحضره الفقیه» است و کلمه کتاب هم جزء اسم است. خود صدوق هم در اول تصریح کرده به این مطلب که «کتاب من لا یحضر» درست است. ✳️وقتی آقای غفاری می‌خواست این کتاب را چاپ کند «کتاب» را ریز نوشته بود و درشت نوشته بود «من لا یحضره الفقیه». به ایشان گفتم خود کلمه «کتاب» هم جزء اسم کتاب است نه این که اسم کتاب، «من لایحضر» باشد. سپس ورق را عوض کرد و «کتاب» را هم آورد و درشت در کنار اسم آن قرار داد. ✨ حتی نام کتاب محمد بن زکریا در طب هم «کتاب من لا یحضره الطبیب» است که در مقدمه‌اش تصریح کرده است. ☀️از مرحوم صدوق نقل شده است که ابو عبدالله نعمه ۲۴۵ کتاب از کتب من را پیش من خوانده بود و بعد گفت که محمد بن زکریا کتابی نوشته و فرموده: «ترجمتُهُ کتاب من لا یحضره طبیبٌ»؛ یعنی خود «کتاب» داخل اسم بوده است. ترجمه یعنی اسم کتاب این بوده است. او از من درخواست کرد که من هم کتابی بنویسم که اسمش و ترجمه‌اش «کتاب من لا یحضره فقیهٌ» باشد و من این را نوشته‌ام. این را در مقدمه تصریح کرده است. ⏺نسخه‌ای از سرائر که در مشهد و تاریخش ۶۰۳ است یعنی ۵ سال بعد وفات ابن ادریس(م ۵۹۸ ق) و چاپ جدید هم از روی آن تطبیق شده است را در مشهد دیدم، که بسیار نفیس است و با نسخه اصل با دقت مقابله شده است. چاپ قبل خیلی غلط دارد ولی چاپ جدید از همان نسخه آستانه هست و نسخه ما راهم که مقابله شده گرفتند. 🔆آن جا در سرائر مطلبی را که از من لا یحضر نقل می‌کند این جور دارد : «من لا یحضرهُ فقیهٌ» نه «الفقیه»؛ البته نمی‌دانم کتاب محمد بن زکریا «الطبیب» دارد یا «طبیبٌ»؟ 👈در هر حال این که آخوند گفته‌اند که اسم کتاب، «فقیه من لایحضر» است، منافات با حرف و تصریح خود صدوق دارد که می گوید : اسمش «کتاب من لایحضره فقیهٌ» است. 🔳بیانات آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، به تاریخ 75/6/31 ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰مراتب سه گانه در نقلیات 🔸در نقلیاتی که واقع شده است سه رتبه وجود دارد: 1️⃣گاهی تعبیر به «اجماعاً» است، 2️⃣گاهی یک رتبه پایین‌تر تعبیر به «بلاخلاف» شده، 3️⃣و گاهی هم تعبیر به «بلاخلافٍ اجده» شده است. 🔹هر کدام از این سه تعبیر از نظر قوت و ضعف متفاوت از هم هستند. ✳️اگر مسئله‌ای را سه یا چهار نفر عنوان کرده باشند و نظرشان هم موافق هم باشد، «بلاخلاف» خواهد بود، ولی اجماع بر آن اطلاق نمی‌شود. 🔅در اجماع باید معمول و متعارف اشخاص مسئله را عنوان کرده باشند، البته اگر فرد نادری هم عنوان نکرده باشد، ضرری به اجماع وارد نمی‌کند و توافق معمول و متعارف اشخاص کفایت می‌کند. ▪️خارج فقه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، کتاب البیع، درس۱۱۳- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰علت اعتماد مرحوم شیخ انصاری به قول لغوی در تعریف بیع آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹در خیلی از جاها شیخ ادله‌ای که قوم به آن استدلال کرده‌اند را مخدوش می‌داند و به مشهورات و ادعاهای اجماع اشکال کرده و همه را ردّ می‌نماید. مثلاً در بیع الصبی ایشان اعتبار بلوغ برای صحت عقد صبی را رد می‌کند، ولی بعد می‌فرماید که مسئله همین است که بلوغ معتبر است. ما از ایشان سؤال می‌کنیم که شما از کجا می‌گویید که مسئله همین است، در حالی که خودتان ادله مسئله را رد نموده‌اید؟ 🔸حلش این است که ایشان در بحث رسائل، حجیت شهرت و اجماع منقول را به عنوان ظن خاص انکار کرده است، ولی بر خلاف آقایان کفایه و بعد از ایشان که قائل به انسداد نبوده‌اند، عقیده بنده این است که شیخ انسدادی بوده است. ولی به این جهت که قائلین به انسداد مانند میرزای قمی و امثال ایشان کم بوده‌اند و اکثر علماء قائل به انسداد نبوده‌اند، مرحوم شیخ نخواسته است که وارد این دعواها بشود. اگر کسی در کلمات شیخ دقت بکند، می‌تواند بفهمد که شیخ انسدادی بوده است. 🔹قسمت انسداد کتاب رسائل از مباحث مفصل و مشکل اصولی است و معمولاً هم آقایان نمی‎‌خوانند، ولی خیلی طولانی است و مطالب علمی مهمی دارد. ایشان می‌گوید که انسداد مقدماتی دارد؛ مقدمه اول این است که بگوییم به وسیله ادله حجیت خبر واحد، آنقدر حجت به دست ما نمی‌آید که اگر به مقطوعاتمان ضمیمه کنیم، مشکل فقه ما حل بشود. ایشان این مطلب را می‌فرمایند و خیلی هم به آن اهتمام قائل شده‌اند. ایشان می‌فرماید که عمده بحث انسداد همینجاست و همه دقت‌ها باید اینجا باشد. حتی بعضی‌ها گفته‌اند که (تنها دلیل انسداد) همین یک دانه است. (البته این سؤال مطرح است که) چطور باید به همین یک مسئله اهتمام ورزید؟ خود شیخ در اینجا بحث نمی‌‎کند! این اصول مفصلی که ایشان بحث کرده است، آیا این مقدار در اینجا کافی است؟! 🔸اینکه شیخ هیچ چیز نمی‌گوید به این جهت است که خود ایشان در شرط حجیت خبر واحد با دیگران متفاوت است، زیرا ایشان صرف عادل بودن راوی خبر را کافی نمی‌داند و قائل به این است که از نظر ادله شرعیه و بنای عقلاء و جهات دیگر، خبری حجت است که اطمینان آور باشد. آقایان دیگر اطمینان را شرط ندانسته‌اند و گفته‌اند که خبر واحد به صرف عادل بودن راوی حجت است و انسدادی در کار نیست؛ بر خلاف مرحوم شیخ که به نحو اشعار می‌توان فهمید که مختار ایشان با توجه به شرط اطمینان در حجیت خبر، انسداد است. 🔹ایشان به صراحت به این نظر اشاره نکرده است، اما در اواسط بحث انسداد به یک جایی می‌رسد که می‌فرماید بودن شرط حصول اطمینان در خبرهای واحد در زمان ما در غایت ندرت است؛ «فی زماننا هذا فی غایة الندرة». خوب یک چیزی که در غایت ندرت است و وجداناً هم همینجور است، چطور ایشان حکم بکند که این خبرهای واحد جوابگوی فقه است؟! 🔸پس ایشان در این عبارت قائل به یک چیز وسیعی شده‎اند، منتهی نخواسته‎اند به آن تصریح کنند. بر همین اساس می‌گوییم که شیخ انسدادی است و آن کسی که در اصول، حجیت شهرت، قول لغوی و اجماع منقول را به عنوان ظنون خاصه انکار کرده است، به عنوان ظن مطلق آنها را حجت می‌داند. در صورتی که قول لغوی قدری معتبر باشد، ایشان می‌پذیرد و به عنوان ظن مطلق از باب انسداد آن را معتبر می‌داند. ▪️ آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب البیع، جلسه ۳ ___ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰رابطه هدف بیان و معنا آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹در روايات معصومين عليهم السلام و همچنين كلمات غير معصومين بايد ملاحظه نمود كه هدف و محور بيان كلام، چه چيزى است؟ مثلا در كلماتى كه در پاسخ سؤال وارد شده، بايد ملاحظه نمود كه هدف سؤال چه بوده و اين كلام در پاسخ آن سؤال، چه چيزى را- خواه به صورت اثبات و خواه به صورت نفى- مى‌رساند؟ 🔸براى مثال گاهى سؤال مى‌شود كه فلان عمل آيا لازم است يا لازم نيست؟ حال اگر در جواب به صورت خبرى، اثبات آن را بگويند اين كلام رساننده معناى لزوم آن عمل مى‌باشد و اگر به صورت سلبى جواب دهند رساننده معناى نفى اللزوم است. مثلا شخصی نماز را بدون بعضى از شرايط آن خواند و بعد از نماز سؤال نمود كه نماز را بدين صورت خوانده است آيا اعاده لازم است؟ اگر در جواب گفته شد «يعيد» معناى آن لزوم الاعاده است و اگر گفته شد «لا تعاد الصلاة الامن خمس» معناى آن عدم وجوب اعاده مى‌شود؛ البته این بیان، مخالفتی با استحباب اعاده ندارد. 🔹اما گاهى جواز و عدم جواز، هدف سؤال سائل است كه اثبات در جواب، رساننده اثبات الجواز و نفى آن، رساننده تحريم مى‌باشد. مثلا اگر به صورت خبرى گفت از احرام كه بيرون آمد صيد مى‌كند، رساننده آن است كه «يجوز الصيد بعد الخروج عن الاحرام»؛ ولى اگر گفته شده بود «لا يصيد»، مى‌رساند كه صيد در چنين حالتى حرام است. ▪️كتاب نكاح (نرم افزار نور)، ج۲۰، ص ۶۵۴۳ ___ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰 مفهوم «ساعت» در روایات آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹در كلمه ساعت در روايات دو اطلاق وجود دارد؛ يكی قطعة من الزمان است و ديگری با يک دوازدهم روز و يک دوازدهم شب منطبق است. 🔸 به حسب برخی از روايات، شبانه روز بيست و چهار ساعت است، ولی ساعت كه در روايات اطلاق می‏‌شود با ساعت كه ما می‏‌گوئيم تفاوت دارد، ساعت ما يک بيست و چهارم شبانه روز و شصت دقيقه است و ساعت آنها متفاوت است. ساعت روز يک دوازدهم روز است، چه روز طولانی و چه كوتاه باشد، و ساعت شب يک دوازدهم شب است، چه شب طولانی و چه كوتاه باشد.ولی مجموعاً شبانه روز در تعبير روايات بيست و چهار ساعت است. اين را مرحوم مجلسی در بحار دارد. 🔹مرحوم آقای اراكی درباره این بحث که آیا مدت نماز جمعه محدود است يا نيست؟ می‏‌فرمايد در روايت ساعت وارد شده، و ساعت نمی‏‌تواند قطعة من الزمان باشد كه مدت نامحدودی را برای نماز جمعه تعيين كرده باشند. ايشان گمان كرده كه در روايات ساعت به معنای امروز و شصت دقيقه است، ولی اينطور نيست. محدود است اما مقدار آن نسبت به طولانی بودن شب يا روز در نوسان است. ▪️کتاب الصوم، سال دوم، جلسه ۱۵۲؛ به تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۸۷ ___ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰 بحثی کوتاه در باب میزان حلیّت نظر به اجنبیّة آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹از تعابير رواياتی همچون «النظر سهم من سهام ابليس»، «و احذروا الفتنة»، «و احذر الزنا» و ... مى‌توان دريافت كه مراد از نظر در روايات مذكور نظر تحريك‌آميز است؛ يعنى اگر انسان در جايى بداند يا احتمال دهد كه با نظر تحريك مى‌شود، نظر نخست وى براى انجام دادن كار شخصى خود جايز است، ولى نظر دوم ممنوع است. 🔸به طور كلى مى‌توان گفت كه اگر پس از نظر اتفاقى شخص يا نظر عمدى مجاز، كه مرحوم شيخ انصاری- قدس سرّه- قائل به جواز آن براى انجام كارهاى شخصى مى‌باشد و روايت على بن سويد نيز ظهور در آن دارد، تحريكى حاصل شود، وى مجاز به نظر ثانوى نيست. زيرا اذن شارع منحصر به نظر اول است و شارع نظر بعدى را به خاطر اينكه زمينه خطرات ديگر فراهم نشود، ممنوع كرده است. 🔹البته نظر به قصد تلذّذ حتى براى بار اول هم جايز نيست، همچنين بايد گفت كه بحث ما در غير فرض اضطرار است. در موارد اضطرار، مادامى‌كه ضرورت وجود دارد، جواز نظر هست، هر چند متعدد باشد. ▪️خارج نکاح، به تاریخ ۷۷/۱۱/۲۶ قابل دسترسی در كتاب النكاح (نرم افزار نور)؛ ج۲، ص ۶۰۴ ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi @Hoseinmehrali