eitaa logo
پژوهش های اصولی
282 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
701 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆نقدی بر صاحب مدارک ✳️اگر زمانی که شخص مقدارى از مهر را پرداخت نموده بود، معلوم شد عقد فاسد بوده است در اين صورت چه بايد بكند؟ اين مسأله محل خلاف است و اقوال مختلفى ارائه شده است. 🔸يكى از اقوال كه به شيخ مفيد در و شيخ طوسى در و و نيز ابن براج در مهذب نسبت داده‌اند اين است كه: آن مقدار از مهر را كه زن دريافت نموده‌ از آنِ خودش مى‌باشد ولى نسبت به مابقى مهر كه دريافت ننموده، هيچ گونه حقى ندارد. 🔹صاحب مدارك در نهاية المرام به مقنعه نسبت داده و صاحب رياض و صاحب جواهر مى‌گويند كه از مقنعه نقل شده است. ✨بنده هر چه مقنعه را از اول تا آخر گشتم اثرى از آنچه كه به شيخ مفيد نسبت داده‌اند نيافتم. در پاورقى رياض به ص 509 مقنعه آدرس داده‌اند، که آنجا را نيز نگاه كردم و اصلا چنين مطلبى نيست و اساسا موضوع اين مسأله در آن صفحات مطرح نيست. بعد معلوم شد كه اشتباهى رخ داده است؛ چون تهذيب شرح مقنعه است. 👈 روش معمول شيخ طوسى در تهذيب چنين است كه ابتدا عبارت مقنعه را نقل مى‌كند و بعد آن را شرح مى‌دهد و در بسيارى از موارد تهذيب، ابتدا كلام شيخ طوسى است و بعد هم روايت آن را نقل مى‌نمايد. 🔸در ما نحن فيه هم عبارت از خود شيخ طوسى است نه شيخ مفيد و بعد هم روايت دال بر مدعى را آورده است. صاحب مدارك خيال كرده، آن عبارت، عبارت مقنعه است و لذا به مقنعه نسبت داده است. ▪️كتاب النكاح؛ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانى؛ ج‌19، ص: 6093 ➕متن کامل این منبع در نرم افزار جامع فقه اهل بیت علیهم السلام برای محققین قابل دسترسی است. ____ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi @Hoseinmehrali
🌟نکات و اشارات🌟 🔰 بحثی درباره «کتاب من لایحضره الفقیه» 🔸از آقای آخوند نقل کرده‌اند و حاج شهاب‌الدین اشراقی هم نقل می‌کرد و من هم خودم شنیدم که در مورد کتاب «من لا یحضر» مرحوم آخوند فرموده بودند که درستش : «فقیه من لا یحضر» است. 🔹من به ایشان عرض کردم درست آن: «کتاب من لا یحضره الفقیه» است و کلمه کتاب هم جزء اسم است. خود صدوق هم در اول تصریح کرده به این مطلب که «کتاب من لا یحضر» درست است. ✳️وقتی آقای غفاری می‌خواست این کتاب را چاپ کند «کتاب» را ریز نوشته بود و درشت نوشته بود «من لا یحضره الفقیه». به ایشان گفتم خود کلمه «کتاب» هم جزء اسم کتاب است نه این که اسم کتاب، «من لایحضر» باشد. سپس ورق را عوض کرد و «کتاب» را هم آورد و درشت در کنار اسم آن قرار داد. ✨ حتی نام کتاب محمد بن زکریا در طب هم «کتاب من لا یحضره الطبیب» است که در مقدمه‌اش تصریح کرده است. ☀️از مرحوم صدوق نقل شده است که ابو عبدالله نعمه ۲۴۵ کتاب از کتب من را پیش من خوانده بود و بعد گفت که محمد بن زکریا کتابی نوشته و فرموده: «ترجمتُهُ کتاب من لا یحضره طبیبٌ»؛ یعنی خود «کتاب» داخل اسم بوده است. ترجمه یعنی اسم کتاب این بوده است. او از من درخواست کرد که من هم کتابی بنویسم که اسمش و ترجمه‌اش «کتاب من لا یحضره فقیهٌ» باشد و من این را نوشته‌ام. این را در مقدمه تصریح کرده است. ⏺نسخه‌ای از سرائر که در مشهد و تاریخش ۶۰۳ است یعنی ۵ سال بعد وفات ابن ادریس(م ۵۹۸ ق) و چاپ جدید هم از روی آن تطبیق شده است را در مشهد دیدم، که بسیار نفیس است و با نسخه اصل با دقت مقابله شده است. چاپ قبل خیلی غلط دارد ولی چاپ جدید از همان نسخه آستانه هست و نسخه ما راهم که مقابله شده گرفتند. 🔆آن جا در سرائر مطلبی را که از من لا یحضر نقل می‌کند این جور دارد : «من لا یحضرهُ فقیهٌ» نه «الفقیه»؛ البته نمی‌دانم کتاب محمد بن زکریا «الطبیب» دارد یا «طبیبٌ»؟ 👈در هر حال این که آخوند گفته‌اند که اسم کتاب، «فقیه من لایحضر» است، منافات با حرف و تصریح خود صدوق دارد که می گوید : اسمش «کتاب من لایحضره فقیهٌ» است. 🔳بیانات آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، به تاریخ 75/6/31 ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
📚کتابشناسی 📝قاموس الرجال - بخش اول 🔹صاحب قاموس الرجال در اثر احاطه‌ای که در علم رجال داشته‌اند، گاهی مطلب دور از ذهنی را از یک مطلب شعری یا یک مطلب تاریخی برای موضوع رجالی کشف کرده‌اند و برای مطالب رجالی به کار برده‌اند. این کار ابتکاری است که کمتر کسی دارد. با بعضی از دوستان صحبت این بود که ممکن است شخص از استعداد و نبوغ بی‌نظیری برخوردار باشد، ولی اگر سنین متمادی کار نکرده باشد، نمی‌تواند بعضی از مشکلات و جهات مخفی را به دست بیاورد؛ مثلا فرض کنید اگر کسی در باب حدود و دیات به روایتی برخورد کند که آن روایت متضمّن یک نکته‌ای باشد که آن نکته مناسب باب طهارت باشد، این مورد را فقط شخص فقیهی که به فقه احاطه دارد، می‌تواند بگوید که از این روایت برای فلان مطلب می‌توان سود جست؛ چون نقاط تاریک مسائل فقهی را می‌داند و می‌تواند بگوید که این روایت در غیر بابش ذکر شده و آن نقطه و نکته تاریک را می‌تواند روشن کند. 🔸ایشان چون در رجال سیر کرده و جهات تاریک و مبهم رجال را می‌داند، یک وقت در شعری مطلبی می‌یابد که متنبّه می‌شود که این شعر آن نقطه تاریک را روشن می‌کند. اگر کسی احاطه به رجال نداشته باشد، هر مقدار هم استعداد داشته باشد، از کجا می‌داند که فلان شعر، مناسب فلان مسأله رجالی است؟ و باید از اول تمام رجال را در نظر داشته باشد. ایشان علاوه بر احاطه بسیار، فهم فوق العالده‌ای نیز دارند و از این احاطه و فهم هم استفاده‌های بسیار زیادی کرده‌اند. 🔹یکی از خصوصیاتی که ایشان دارند، توجه به تصحیفات نسخه‌هاست. به این معنا که در فلان نسخه این کلمه تصحیف شده و علّت تصحیف چیست و چگونه این لفظ بدین گونه درآمده است؟ برای مثال در جایی به نظر می‌رسد که مناسبت ندارد این کلمه اینجا اضافه شده باشد، ایشان علل اضافه نبودن آن را ذکر می‌کند و نشان می‌دهد که این مطلب عادی و طبیعی است؛ حال آنکه قبل از بیان مناسبت هیچ به نظر طبیعی نمی‌رسیده است و در این زمینه قدرت و ذوق فوق العاده‌ای از خود نشان داده‌اند. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۷۵ ____ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
📚کتابشناسی 📝قاموس الرجال - بخش دوم 🔸(صاحب قاموس الرجال) راجع به اشتباهات مؤلفین غیر از تصحیفاتی که واقع می‌شود- مثلا فرض کنید، شیخ در فهرست در عنوان اسحاق بن عمار تصریح کرده به ساباطی و فطحی بودن او؛ شیخ اشتباده کرده، زیرا اسحاق نه ساباطی بوده است و نه فطحی- ایشان در توجه به اشتباه و بیان علت اشتباه، و اینکه این اشتباه از کجا واقع شده است، ید طولایی دارد و در این جهت بسیار استاد است. 🔹در همین مسأله اسحاق بن عمار ساباطی، ایشان بر خلاف همه رجالیین دیگر، مطلبی دارد که از ابتکارات خودشان است و این را با مقایسه با دیگران می‌توان به دست آورد. 🔸عبدالله بن محمد اسدی یکی از آن اشخاص است که به نام ابوبصیر معرفی شده است، هم در رجال کشی هست و هم در فهرست شیخ و همچنین در کتب دیگر. ایشان باب بیاناتی اثبات می‌کند که اساسا این شخص وجود خارجی ندارد و اشتباه نسخه اوّلیه، سبب شده که شخصی به نام عبدالله بن محمد اسدی وجود پیدا کرده است. در این زمینه هم ایشان مهار کامل دارند. 🔹البته این فوق العادگی و مؤسس بودن ایشان لازمه‌اش این نیست که تمام مطالبی که ایشان نوشته‌اند، جملگی درست باشند و اشتباه نداشته باشند؛ بلکه گاهی می‌توان به مطلب ایشان حاشیه زد و شاید اگر کسی بخواهد حاشیه بزند، بیش از همین کتاب قاموس الرجال که ایشان نوشته‌اند می‌توان حاشیه زد، ولی این از ارزش و اهمیت خود کتاب نمی‌کاهد. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۷۶ ____ 📣کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
📚کتابشناسی 📝اعتبار «فقه الرضا» آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸حاجی نوری در مستدرک درباره علیه السلام نوشته است: «لنا إلیه طریق آخر لایکون حجّة لغیرنا». مرحوم حاج آقا رضا زنجانی می‌گفت: من زیرش نوشتم: «و لا لنا»! 🔹من از حاج آقا رضا شنیدم و او هم از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل می‌کرد که حاجی نوری از شخص جفّاری درباره فقه الرضا علیه السلام سؤال کرده بود و او گفته بود که املاء حضرت و به خطّ احمد بن اسحاق قمی است. (🔆 پاورقی: آیة الله شیخ محمد علی اراکی رحمه الله در یادداشت‌های خود از مرحوم حاج شیخ این قضیه را چنین نقل کرده است: نقل فرمود استاد استناد (دام عمره) که مرحوم خواست از شخص جفّاری که در خصوص این کتاب از جفر استفساری نماید تا جواب چه آید. چون رجوع کرد، جواب آمد: املاء از آن جناب و تألیف از احمد بن محمد بن عیسی است». (یادنامه آیة الله اراکی، ص۵۰۲) حضرت آیة الله شبیری زنجانی پس از ملاحظه این نقل فرمودند: من از حاج آقا رضا شنیدم و او از حافظه‌اش این قضیه را نقل کرد، ولی آقای اراکی مستقیماً از حاج شیخ می‌شنید و یادداشت می‌کرد، لذا باید نقل آقای اراکی صحیح باشد.) ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۳، ص ۳۳۶ ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi @Hoseinmehrali