eitaa logo
پژوهش های اصولی
300 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
732 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صراط مستقیم
🔰آیت الله تحریری: آیت الله سعادت پرور مسئله پذیرش را اصل برای ارتباط سلوکی با خودش می دانست. اگر کسی مخالفت داشت، می‌فرمود «حالا با من ارتباط نداشته باشد، من نمی پذیرمش به عنوان شاگرد.» 🌸کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 101) #فصل_نهم (کاخ سفید 6) #تو_تحت_تعقیبی (بخش سوم) آقای قدوسی شروع به صحب
(خون دلی که لعل شد 102) (کاخ سفید 7) (بخش اول) من تصمیم گرفتم به مشهد بروم و آنجا مخفی شوم. هیچ کس را از تصمیمم آگاه نکردم. ساکم را بستم، در اتوبوس نشستم و راهی مشهد شدم. احتمال میدادم که به محض ورودم به مشهد، ساواک مرا دستگیر کند؛ زیرا من به دلیل ماجرای کتابی که از آن یاد کردم هم تحت تعقیب بودم. به همین جهت، کمی مانده به مشهد، جلوی جاده فرعی منتهی به «اخلمد» پیاده شدم. اخلمد روستای ییلاقی زیبایی در حدود ده فرسخی مشهد است. من قبلا بارها برای گذراندن تابستان به آنجا رفته بودم. بهار هنوز پایان نیافته بود و هوا گرم نشده بود. برای رسیدن به این روستا، تقریبا دو فرسخ راه را از میان دره های کوهستان که خالی از رهگذران بود، پیاده پیمودم. تاریکی زود تر از وقت معمول، در این دره ها و مناطق گود تر سایه گسترده شد. اکنون که آن لحظه هارا به یاد می آورم، خدا را شکر میکنم که به من در آن هنگام چنان جرئتی بخشید؛ چون در آن راه روستایی، همه چیز خوف انگیز بود. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💠 گفتاری از حضرت آیت الله مظاهری حفظه الله تعالی: «اخلاص»، مراتبی نیز دارد. برای این فضیلت ارزشمند، هفت مرتبه برشمرده‌اند که با توجه به هدف و انگیزۀ انسان از انجام اعمال و عبادت‌ها، نام‌گذاری می‌شود. ✅ مرتبۀ اوّل: منافع دنیوی؛ گاهى انگیزه یا داعى انسان، دنياست. مثلاً برای رفع گفتاری نماز مستحب می‌خواند یا برای برآورده شده حاجتی، یک کار خیر انجام می‌دهد. این مرتبه از خلوص خوب است و مثل ریا نیست که عمل را باطل کند، ثواب هم دارد، ولی کم‌ترین مرتبه از این فضیلت ارزشمند است.   مثال دیگر اینکه، یک سخنران برای سخنرانی و موعظه، پول دریافت کند؛ در این صورت، عمل او به‌جای اینکه فقط برای خدا باشد، به اصطلاح داعی بر داعی است. این عمل، گرچه صحیح است، امّا ضعیف‌ترین مرتبۀ خلوص را دارد و برکات و تأثیرات موعظه‌ای که به جز خدا برای هیچ چیز و هیچ کس نباشد را نخواهد داشت. در واقع، در این مرتبه، محرّک انسان برای انجام عمل، دنیا و منافع دنیوی است، گرچه نیّت رضای خدا هم دارد و عمل را برای خدا انجام می‌دهد. نماز جناب جعفر طیّار را برای خدا می‌خواند، امّا محرّک او برای نماز، رفع حاجت دنیوی و گرفتاری اوست. درخواست منافع دنیوی در قرآن کریم آمده و جزو دعاهای قرآنی است: «رَبَّنا اتِنا فِى الدُّنيا حَسَنَةً و فِى الآخِرَةِ حَسَنةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ».   ✅ مرتبۀ دوم: خوف خدا و ترس از کیفر اعمال؛ انسان‌ها برخی اعمال را برای خوف از قهر و غضب الهی و به‌خاطر ترس از عذاب جهنّم به‌جا می‌آورند. در واقع، خداوند که منشأ رحمت و مغفرت است، ترس ندارد و این افراد از عاقبت کردار خویش می‌ترسند. این مرتبه نیز داعی بر داعی است. مثلاً برخی نماز می‌خوانند یا روزه می‌گیرند که جهنّم نروند و اگر خدا جهنم نداشت، معلوم نبود آنها واجبات را به‌جا آورند. همۀ انبیای الهی، انذار داشته‌اند و به‌واسطۀ ترس از عقوبت‌های برزخی و اخروی، مردم را هدایت و کنترل ‌کرده‌اند. اساساً یکی از نیروهای کنترل کنندۀ انسان، انذار و مقام خوف است. حتی اگر باور هم در کار نباشد، انسان می‌تواند با توجه و با دوری از غفلت، خودش را کنترل نماید. قرآن کریم می‌فرماید: «أُولئِكَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى‏ رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً». ✅ مرتبۀ سوّم: تمنّای بهشت؛ انذار تنها، برای هدایت بشر کافی نیست و در کنار آن، تبشیر، به‌معنای تشویق و تحریک به بهشت، لازم است. قرآن کریم، انذار و تبشیر را با هم بیان کرده و برای هدایت انسان‌ها به ‌کار برده است. گروهی از مردم، اعمال خویش را به شوق رسیدن به بهشت و به طمع برخورداری از نعمت‌های آن انجام می‌دهند. قرآن کریم نیز بندگان را برای دریافت پاداش تشویق کرده، می‌فرماید: «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ». این مرتبه نیز داعی بر داعی است و با اینکه عمل را برای خدا و رضای خدا انجام می‌دهد، ولی محرّک او، اشتیاق رسیدن به بهشت است و به نعمت‌های بهشتی طمع می‌ورزد. ✅ مرتبۀ چهارم: حیا از خداوند؛ گاهی انسان به مقامی می‌رسد که در مقابل خداوند متعال، حیا پیدا می‌کند. این شرم و حیا موجب می‌شود گناه نکند یا واجبات را به جا آورد. در واقع، به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه»، همه‌جا را محضر خدا می‌داند و ادب حضور را مراعات می‌کند. این ادب حضور، از حیا گرفته شده است. انسان در این مرتبه، خداوند و اولیای خدا را ناظر بر اعمالش می‌داند: «قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرىَ‏ اللَّهُ‏ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»‏، حتی خدا را ناظر بر افکار و نیّت‌هایش و ناظر بر دلش می‌داند: «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»[9] و از خدایی که از همه به او نزدیک‌تر است: «أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ»[10]، حیا می‌کند. در این مرتبه، حیا محرّک انجام عمل است و باز هم داعی بر داعی است. ✅ مرتبۀ پنجم: شکر خداوند و وفا به او؛ در این مرتبه، انسان برای تشکر از خداوند و برای اعلام وفاداری به او، به انجام اعمال نیکو و عبادات مبادرت می‌ورزد. پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»  به قدری عبادت می‌کردند که پاهای ایشان ورم می‌کرد. آیۀ شریفه نازل شد: «طه، ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏». به ایشان می‌گفتند: چقدر عبادت می‌کنید؟ چرا تا این حد خود را به رنج می اندازید؟ می‌فرمودند: "أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُورا"؛ من شکرگزار نعمت های خدا نباشم؟ نقل می‌کنند حضرت عیسی «سلام‌الله‌علیه» به یک نفر نابینای فلج برخورد کردند که به غیر از زبان هیچ چیز نداشت. نه چشم داشت، نه دست و پا، و نه فرشی که روی آن زندگی کند. کنار یک خرابه روی زمین افتاده بود و مرتب خدا را شکر می‌کرد و می‌گفت: «الحمدلله رب‌العالمین». به او گفتند تو با این
وضعیت، چرا حمد می‌گویی؟ گفت: خداوند به من قلب و زبانی شاکر عنایت فرموده، پس چرا عبادت او را به‌جا نیاورم؟ الحمدلله که زبان دارم و می‌توانم شکر کنم.  در این مرتبه هم توجه انسان به نعمت‌های ظاهری و باطنی: «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»، او را به مقام شکر و وفا می‌رساند و در واقع، شکرگزاری و وفاداری، محرّک انجام عمل است. یعنی در حالی که برای خدا عمل می‌کند، امّا داعیِ او شکر و وفاست، یعنی داعی بر داعی است. ✅ مرتبه ششم: محبّت خداوند؛ اگر آدمی به کسی یا چیزی محبّت داشته باشد و عشق بورزد، حاضر است برای معشوق و محبوب خویش دست به هر کاری بزند. حال اگر محبوب او خداوند متعال باشد و به‌خصوص اگر محبت و عشق خدا در دل او رسوخ کرده و در عمق جانش ریشه دوانده باشد، این محبّت، محرّک مؤثری برای انجام اعمال نیکو و عبادات در وی خواهد شد. نماز برای چنین کسی یک معاشقه است، چون مکالمه با خداست. از انفاق در راه خدا، لذت می‌برد، زیرا همان‌طور که محبّت انسان به یک شخص باعث می‌شود، وابستگان به او را هم دوست داشته باشد، محبّت به خدا نیز خواه‌ناخواه سبب محبّت به بندگان و مخلوقات او خواهد شد و از این جهت خدمت به خلق خدا، برای چنین کسی لذت‌بخش است. در این مرتبه، محرّک انسان برای عمل یا داعی او، محبّت به خداست که نوعی داعی بر داعی است؛ البته محبّت خداوند دو طرفه است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ‏ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ». ✅ مرتبۀ هفتم: خداوند متعال؛ مرتبۀ هفتم خلوص آن است که در انجام عمل، هیچ انگیزه و هیچ داعیِ دیگری به جز خداوند متعال برای انسان نیست. این مرتبه، مختصّ معصومین «سلام‌الله‌علیهم» و بعد از ایشان مختصّ افرادی است که تالی‌تلو معصوم باشند. چنان‌که امیرالمؤمنین علی «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ‏ لَكِنْ وَجَدْتُكَ‏ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك». انصافاً تنها کسی مثل امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌تواند بگوید: خدایا من تو را فقط و فقط به خاطر خودت عبادت می‌کنم و عبادت من برای ترس از جهنّم یا به طمع بهشت نیست. وقتی در نظر انسان دنیا و عالم هستی در مقابل خداوند متعال، پوچ و بی‌ارزش باشد، می‌تواند در انجام اعمال و حتی در افکار و نیّات، هیچ چیزی و هیچ کسی جز خدا را در نظر نیاورد. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در خصوص دنیا می‌فرمایند: «فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْ‏ءِ الظِّل‏»، دنیا در نظر افراد عاقل و خردمند، مثل سایه است.  والاترین مرتبۀ خلوص، همین مرتبۀ هفتم است که داعی بر داعی نیست و یک داعی دارد، آن هم خداوند سبحان است. انگیزه و داعی فقط خداست و همۀ اعمال و افکار و حتی دل انسان رنگ خدا دارد. همان رنگی که به تعبیر قرآن بهترینِ رنگ‌ها است: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً». در این مرتبه، نه تنها ترس از عذاب و شوق بهشت، انگیزۀ عمل نیست، بلکه محبّت خدا نیز کارساز نخواهد بود و همه چیز فقط برای خود خداست، تمام گفتار و كردار انسان براى خداست و معنا ندارد براى غير خدا، حرکتی از او سر بزند؛ زیرا تمام دلش را خدا که صاحب خانه است، فراگرفته و توانسته است اغیار را از دل خارج سازد: «قَلْب‏ الْمُؤْمِنِ‏ عَرْشُ الرَّحْمَنِ».     اگر انسان بتواند صاحب خانه را به خانه بیاورد، و دلش را از خدا پر کند، به جايى مى رسد كه همچون تشنه‌اى كه تشنگى را دريافته است، خدا را مى‌يابد. آنگاه بت‌ها را يكى پس از ديگرى شكسته، و درونش را  از همۀ كدورت‌ها، پلیدی‌ها و رذائل پاك مى‌سازد و فضیلت‌ها را در دل می‌نشاند. پس از آن، خود به خود نور خدا در دل وی جلوه‌گر خواهد شد. در این حالت، خدا بر دل او حكومت می‌كند و هیچ کسی یا هیچ چیزی جز خدا در دلش راه نمی‌یابد و وجود او سراسر خدایی می‌شود. خوشا به حال این افراد.  📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔰 هدف واحد حوزه و دانشگاه 🔸️آن معنایی از وحدت حوزه و دانشگاه که معقول است و باید تحقق پیدا کند این است که حوزه و دانشگاه هدف واحدى را در نظر بگیرند و براى تحقق آن دوشادوش هم تلاش کنند. هر دو جهت‌گیرى واحدى داشته باشند و با یکدیگر احساس بیگانگى نکنند، به یکدیگر کمک کنند، امکانات تحقیق و تدریس را با یکدیگر مبادله کنند، از تجربیات هم استفاده نمایند، از نقاط قوّت یکدیگر آگاه شوند و بخش‌هاى قابل اقتباس را از یکدیگر بگیرند و در قسمت خود پیاده کنند و بالاخره در مسائل سیاسى و اجتماعى، هماهنگ باشند. کتاب مباحثی درباره حوزه، ص 153 🔺️به مناسبت ۲۷ آذر‌ماه روز وحدت حوزه و دانشگاه 💻 @mesbahyazdi_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 102) #فصل_نهم (کاخ سفید 7) #تعقیب_تا_بازداشت (بخش اول) من تصمیم گرفتم به م
(خون دلی که لعل شد 103) (کاخ سفید8) (بخش دوم) من در اوقات تابستان به این روستا میرفتم و برخی از اهالی آن را میشناختم. معمولا آنجا را شلوغ و پر ازدحام یافته بودم. اما این بار که وارد آن شدم، خلوت بود؛ زیرا هنوز هوای روستا سرد بود و مردم برای گذراندن تابستان، راهی آنجا نشده بودند. خواستم در روستا باکسی ملاقات نکنم؛ لذا به دکان شخصی رفتم که رو را نمیشناختم. از او سراغ اتاقی برای اجاره گرفتم. به من خوشامد گفت و مرا به همراه خود به خانه اش برد. یک یا دوشب در خانه ی او ماندم، ولی تصمیم گرفتم روستا را ترک کنم؛ زیرا فرد غریب، در روستا فورا شناخته میشود؛ بویژه که روستا از مسافران تا بستانی هم خالی بود. بنابراین روستا را به مقصد مشهد ترک کردم. در مشهد یک شب را در منزل پدرم، و یک شب را در منزل پدر همسرم گذراندم؛ چون خانه ی مستقلی نداشتم. رفت و آمد های من هنگام سحر یا پاسی از شب گذشته بود. سه ماه را بر این منوال گذراندم. برادرم سید محمد نیز_که جزو گروه یازده نفره بود_در منزل پدرم مخفی شد . در تابستان آن سال (۱۳۴۵ه.ش) آقای هاشمی رفسنجانی با خانواده به مشهد آمدند. همچنان که قبلا گفته شد، او نیز تحت تعقیب بود. به یک منطقه ییلاقی رفتیم؛ و من از آن ایام خاطراتی دارم که به موضوع ما ارتباطی ندارد. از حالت مخفی ماندن در مشهد خسته شدم. تصمیم گرفتم از این وضع خارج شوم. به تهران آمدم. وسعت شهر تهران و شلوغی جمعیت و عدم معروفیت من در آنجا، این اجازه را به من میداد که در این شهر به شکل عادی اقامت کنم؛ لذا با آقای هاشمی خانه ای اجاره کردیم و تا آخر آن سال در آنجا ماندم. سال ۱۳۴۶ فرا رسید. با خود گفتم تعقیب اکنون از شدت افتاده، پس به مشهد بروم ولی در اماکن عمومی ظاهر نشوم. به مشهد بازگشتم. اما کسی مانند من نمیتواند در حاشیه بماند و به آنچه در جامعه میگذرد، بی اعتنا باشد. نزد آقایان میلانی و قمی میرفتم، راجع به انحرافات موجود در جامعه با آنها صحبت میکردم؛ از موضوع تقبیح ک تخطئه، میپرسیدم که سکوت علما چه دلیلی دارد؟ و در جهت موضع گیری قاطعانه در برابر رژیم فاسد، آنهارا ترغیب میکردم. ظاهرا این سخنان من، مو به مو به ساواک منتقل شده بود؛ من این را پس از بازداشت فهمیدم. لابد در بین اطرافیانِ این دو شخصیت، کسانی بوده اند که مطالب را منتقل میکردند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
الفائق۱۵.mp3
24.81M
10 🖋 نقد و بررسی دلیل 10 (قاعده لا ضرر). 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | کار جریان تحریف ، آدرس غلط دادن برای حل مشکل تحریم است ۹۹/۵/۱۰ 🔻واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده! [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه‌ی تحریمها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده. تأخیر شده امّا اگر بتوانیم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامی و ایرانی، با روش عزّتمندانه تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثیٰ کردن تحریم بیندیشید که دست شما است. 💻 ۹۹/۹/۲۶ | @Khamenei_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 103) #فصل_نهم (کاخ سفید8) #تعقیب_تا_بازداشت (بخش دوم) من در اوقات تابستان
(خون دلی که لعل شد 104) (کاخ سفید 9) از ساختمان ساواک به یک بازداشتگاه نظامی واقع در یک پادگان، در مجاورت مرکز نگهبانی، منتقل شدم؛ چون آن زمان مشهد زندان ویژه ای برای سیاسی ها نداشت. چهارمین زندان من نیز در همین مکان بود. بعد از آن بود که یک زندان مخصوص زندانیان سیاسی ساختند، که من برای پنجمین بار در آنجا بازداشت بودم. بازداشتگاه، یک ساختمان تمیز و سفید بود. ما آن را «کاخ سفید» یا «هتل سفید» مینامیدیم! در آن بازداشتگاه، چند سلول انفرادی و دو سالن گروهی بود؛ یکی از سالنها برای سربازان عادی، و دیگری برای درجه داران؛ اما اگر زندانی افسر بود، اتاق خاصی داشت، که البته شبیه سلولهای زندانیان سیاسی نبود، بلکه قدری رفاه در آنجا جریان داشت و در اتاق نیز باز بود. افراد زندانی، از نظامیان بودند. در میان آنها، جز یک جوان کاسب مشهدی به نام «قاسمی»، غیر نظامی ای وجود نداشت. این مرد وقتی مرا دید، خیلی خوشحال شد. از قرار معلوم، بازداشت او به خاطر سفرش به عراق بوده که در بازگشت، اوراقی در رابطه با امام به همراه داشته بود. در زندان، یک افسر جوان هم بود که به قتل همسرش متهم بود. او را در یکی از اتاقهای ویژه ی افسران انداخته بودند؛ هروقت میخواست، بیرون می آمد، و گاهی در راهروهای زندان با افتخار و مباهات قدم میزد و به سایر زندانیان اعتنایی نداشت. من و قاسمی در اتاقهای انفرادی بودیم، ولی این اتاقها مانند اتاق آن افسر نبود؛ چون از هر وسیله ی آسایش خالی بود و بیشتر به قفس شباهت داشت. بقیه هم در سالنهای گروهی بودند. در دو سلول قفل نبود؛ لذا پیش می آمد که من و قاسمی باهم دیدار کنیم؛ گرچه گاهی در معرض توپ و تشر و ممانعت نگهبانان قرار میگرفتیم. در اینجا باید یادآور شوم که وضع زندانها برای زندانیان سیاسی پیش از دهه ی 50 با وضعی که پس از آن وجود داشت، کاملا متفاوت بود؛ چون امکان دید و بازدید زندانیان باهم و پرداختن به مطالعه و نوشتن و همراه داشتن برخی کتابها و نوشت افزار و رادیو وجود داشت؛ هرچند گاهی به علت سختگیری برخی مقامات زندان، خالی از دشواری هم نبود. ولی در دهه ی 50، این امور محال و یا شبه محال بود. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💠 امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (عليه السلام): جَودَةُ الكَلامِ فِي الاِختِصارِ: زيبايى گفتار، در كوتاه بودن آن است‌. 📚 المواعظ العدديّه صفحه 55 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945