💠 امام خمینی (ره) با شاگردی مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری(ره) مجتهد شد و با شاگردی مرحوم آیت الله بروجردی(ره) صاحب مبنا شد. امام خمینی در روش و مبانی فقهی بسیار متاثر از آقای بروجردی (ره) است.
💠 بعد از شیخ انصاری (ره) سه نحله فقهی ایجاد شد. یک نحله همانند آخوند(ره) و آقای خویی (ره)، نحله دیگر همانند میرزای شیرازی(ره) و تابعین ایشان و نحله سوم فقیهانی همچون آقا رضا همدانی(ره) هستند.
🔰 استاد علی فرحانی
#فقه
#در_مدرسه_امام_خمینی
@almorsalat
📌 #بشنوید 👇
🔰 یادداشت محقق
🔆رابطه وجوب دفع مال با رفع حجر - بخش اول
✳️ حضرت امام خمینی از تناسب حکم و موضوع و خصوصاً اقتران فراز «وَ ابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى...» به «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ» چنین استظهار کرده است که وجوب دفع اموال به یتامی، نفسی نیست تا اطلاق آیه إقتضا کند که دفع مال به بالغ رشید مطلقا لازم است، حتی اگر به بقاء مال در دست ولیّ إذن بدهد. بلکه وجوب دفع در آیه، معلول رفع حجر یتیم است، مانند وجوب إکرام در خطاب «أکرم زیداً لأنه عالم» که وجوب إکرام معلول عالم بودن است؛ چرا که متعارف مردم در صورت عدم حجر راضی به بقاء مالشان در دست دیگری نیستند و خودشان خواهان استفاده از آن هستند و کسی نمی تواند بدون رضایت آنان در مالشان تصرف کند، حال اگر در چنین محیطی، عرف با خطاب «اموال یتیم را بعد از رفع حجر به وی تسلیم کنید» مواجه شود، وجوب دفع مال را بر صورت متعارف بین خودشان تنزیل می کنند که این شخص از الآن برای گرفتن اموالش مانعی ندارد و مستقل است.
🔸البته چنانچه قائل به وجوب نفسی وجوب دفع شویم به جهت وقوع أمر «دفع» عقیب الحظر، «ادفعوا» بر بیش از ترخیص دلالت ندارد و باید وجوب دفع را از جای دیگر استفاده کنیم، در حالیکه بر اساس استظهار علیت رفع حجر برای وجوب دفع، «إدفعوا» ظهور در وجوب دارد؛ زیرا با حصول دو شرط بلوغ و رشد معلوم میشود که شخص دیگر محجور نیست و کسی حق ندارد که مال دیگری را بدون اجازهی او نگه دارد و قهراً دفع مال به مالک واجب و لازم میشود.
🔹صاحب جواهر هم رابطه بین وجوب دفع و رفع حجر را لازم و ملزومی دانسته است، بدین بیان که وجوب دفع کنایه از رفع حجر است، یعنی شارع درصدد بیان این است که بالغ رشید محجور نیست.
✳️مناقشه در این نظریه
به نظر میرسد کلام حضرت امام خمینی نسبت به غیر رشید تمام باشد، ولی نسبت به رشید غیربالغ تمام نباشد. توضیح اینکه مدلول مطابقی آیه شریفه این نیست که در صورت انتفای بلوغ یا رشد حجر ثابت است، بلکه مدلول مطابقی آن، دفع و عدم دفع مال به یتیم است، لذا باید دید با تناسب حکم و موضوع و قرائن دیگر می توان حجر را در صورت انتفای بلوغ یا رشد اثبات کرد یا خیر؟
🔹به نظر میرسد متفاهم عرفی از وجه اعتبار رشد برای دفع مال به صبی این است که چون صبی غیر رشید، نفع و ضرر خود را درک نمیکند شارع برای حفظ مال وی، معاملاتش را نافذ نکرده است، و به جهت این علت مشترک به صورتی که اموال در دست ولیّ است تعدّی و از جمود بیجا پرهیز میشود.
🔸این مطلب از «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ» هم قابل استفاده است که سفیه چون درکی از مصلحت خود در معاملات ندارد. شارع معاملاتش را مطلقا تنفیذ نکرده است تا اموالش از بین نرود.
🔹اما وجه اعتبار بلوغ در دفع مال به صبی رشید طبق فهم متعارف سه وجه میتواند باشد:
🔸وجه اول: تعمیم حکمت جعل حکم سفیه نسبت به غیر بالغ
🔹وجه دوم: ضعف اراده غیر بالغ
🔸وجه سوم: عجز صبی از دفع مزاحم
👈 تفصیل این وجوه را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/30vPnZO
#فقه
#یادداشت_محقق
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
@mfeqhi
استاد علی فرحانیtosighe-revayte-ennama-yohallel-bar-asase-tarakome-zonoon@almorsalat.mp3
زمان:
حجم:
9.28M
🔉🔉 #بشنوید
⚡️توثیق روایت "انما یحلل الکلام و یحرم الکلام" بر اساس مبنای #تراکم_ظنون
🔰استاد علی فرحانی
🔅🔅🔅🔅🔅
📝 متن روایت: توضيح المراد منه يتوقّف على بيان تمام الخبر، و هو ما رواه ثقة الإسلام في باب «بيع ما ليس عنده»، و الشيخ في باب «النقد و النسيئة» عن ابن أبي عمير، عن يحيى بن الحجّاج، عن خالد بن الحجّاج أو ابن نجيح قال: «قلت لأبي عبد اللّه عليه السلام: الرجل يجيئني و يقول: اشتر لي هذا الثوب و أُربحك كذا و كذا. فقال: أ ليس إن شاء أخذ و إن شاء ترك؟ قلت: بلى. قال: لا بأس، إنّما يحلّل الكلام و يحرّم الكلام (مکاسب ج3 ص 61)
🔅🔅🔅🔅🔅
📌 بخشی از جلسات تدریس مکاسب، ۹۴۷۱۴
#فقه
#رجال
#روایت
#پای_درس_استاد
🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
@almorsalat
استاد علی فرحانیtarhe-koli-ketabe-makaseb@almorsalat.mp3
زمان:
حجم:
11.94M
🔉 🔉 #بشنوید
☑️ طرح کلی کتاب مکاسب شیخ انصاری
🔰 استاد علی فرحانی
🔘🔘🔘🔘
👈 کتاب #مکاسب #شیخ_انصاری، دارای سه بحث کلی (مکاسب محرمه، بیع، خیارات) می باشد. یکی از سوالات در مورد این کتاب این است که آیا این سه مبحث، سه موضوع مستقل اند که در یک کتاب جمع شده اند یا بین آنها ارتباط برقرار است و ابواب کتاب مکاسب دارای یک نظم واحد و مرتبط به هم است؟
👈استاد در این صوت این موضوع را مورد بررسی قرار داده اند و در ضمن آن به مباحثی همچون #تبویب کتب فقهی و تفاوت بین عنوان #کتاب_فقهی و عنوان #مسئله_فقهی پرداخته اند.
👈مباحث مطرح شده در این صوت، در فهم کتاب مکاسب و حل اشکالاتی که به نظرات شیخ می شود، بسیار راهگشاست.
🔘🔘🔘🔘
📌 بخشی از جلسات اول و دوم تدریس مکاسب، مبحث اجازه و رد، ۹۸/۶/۲۴.۲۵، مدرسه فقهی امیرالمومنین (ع)
#مکاسب_خوانی
#فقه #پای_درس_استاد
🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
@almorsalat
استاد علی فرحانیosulefegh-bayad-ghabl-v-mostaghel-az-fegh-ghande-shavad@almorsalat.mp3
زمان:
حجم:
3.34M
#راه_و_رسم_طلبگی
🔉🔉 #بشنوید
💢چرا علم اصول را باید مستقل از علم فقه و قبل از آن فراگرفت؟
🔰استاد علی فرحانی
🔸🔸🔸🔸🔸
🔘برخی معتقدند که نیاز نیست که علم اصول، مستقل از علم فقه خوانده شود، بلکه می توان مباحث مورد نیاز علم اصول را در ضمن فقه مورد بررسی قرار داد.
🔘استاد در این صوت تبیین می کنند که چرا لازم است که قبل از وارد شدن در مباحث فقهی، علم اصول را فراگرفت و در آن مبانی مورد نیاز را اخذ کرد و سپس وارد در فقه شد.
🔸🔸🔸🔸🔸
📌بخشی از جلسه دوم تدریس مکاسب، مبحث اجازه و رد، ۹۸/۶/۲۵، مدرسه فقهی امیرالمومنین (ع)
#اصول #فقه
#پای_درس_استاد
🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
@almorsalat
@Hoseinmehrali
#فقه
🔰نقد و نظر
🔆وضعیت ارثیه در عقد موقت
🔹اگر چه ماهیت عقد موقّت همان عقد نکاح است، اما عقد موقت اختلافاتی با عقد دائم دارد. یکی از این اختلافات در مسأله ارثبری زوجین مطرح است. به طور کلّی فقها درباره وضعیت ارثیه در عقد موقت قائل به سه نظریه هستند:
۱. تا زمانی که سقوط ارث را شرط نکرده باشند، از یکدیگر ارث میبرند؛ از جمله قائلین به این نظر عبارتند از سید مرتضی و ابوعقیل.
۲. مطلقا از هم ارث نمیبرند و حتی اگر چنین شرطی کنند باطل خواهد بود؛ ابوالصلاح حلبی، ابن ادریس، علامه این قول را اختیار نمودهاند.
۳. طرفین از یکدیگر ارث نمیبرند، مگر آنکه ثبوت ارث را شرط کرده باشند؛ شیخ طوسی در نهایه، ابن حمزه، قطب الدین کیدری قائل به این قول شدهاند.
در ادامه لازم است تا مستند هر گروه از اقوال فقها مورد بررسی قرار گیرد.
🔸الف. بیان ادله قول به ارث بری در صورت عدم شرط سقوط
استدلال این گروه از فقها به صدق عنوان زوجیت در عقد موقّت است و این گروه بر این باورند عموم آیه شریفه «و لکم نصف ما ترک أزواجکم و لهنّ الرّبع ممّا ترکتم» شامل زوجین در عقد دائم و موقت میشود. و اصل در مسأله آن است که زوجین در عقد موقت هم از یکدیگر ارث ببرند. اما سؤال اینجاست که بر چه اساس در عقد زوجین میتوانند شرط سقوط ارث کنند؟ پاسخ به این اشکال با استدلال به موثقه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روشن میشود که میفرماید:
«سمعته یقول: الرجل یتزوّج المرأة متعة إنّهما یتوارثان ما لم یشترطا و انّما الشرط بعد النکاح.»
✳️بررسی دلیل دیدگاه اول
استدلال قائلین به ارث در ازدواج موقت به عمومات ارث، مبتنی بر نبود دلیل خاص بر خارج کردن ازواج در عقد موقت از ادله عام ارث است. استدلال به صحیحه محمد بن مسلم نیز قابل منافشه است. مرحوم شیخ طوسی این احتمال را مطرح کرده که مراد از اشترطا در صحیحه، اشتراط اجل در عقد نکاح باشد نه اشتراط عدم ارث در عقد ازدواج موقت و بنابراین با عدم ذکر اجل، عقد موقت به عقد دائم تبدیل میشود و در عقد دائم قطعا طرفین از یکدیگر ارث میبرند. آنچه که این معنا را به ذهن نزدیک میکند روایتی است که ابان ابن تغلب از امام صادق(ع) نقل میکند:
«قلت لأبی عبدالله کیف أقول لها اذا خلوت بها قال تقول أتزوّجک متعة علی کتاب الله و سنة نبیّه(ص) لا وارثة و لا موروثة.... قلت فإنّی أستحی أن أذکر شرط الأیّام؛ قال هو أضرّ علیک... إنّک إن لم تشترط کان تزویج مقام لزمتک النفقة فی العدّة و کانت وارثة...»
🔸ادله قول به عدم ارث بری مطلق
همانطور که اشاره شد قائلین به این قول معتقدند حتی در صورت شرط نیز ارث بردن وجهی ندارد. قائلین به این قول از یک سو به اصل عدم المیراث استدلال مینمایند. به نظر این گروه از فقها ارثیه حکمی شرعی است که اثبات آن متوقّف بر دستور شارع است. از سوی دیگر مستند دیگر این دسته از فقها روایاتی همچون روایت سعید بن یسار از امام صادق(ع) است که میفرماید:
«سألته عن الرجل یتزوّج المرأة متعة و لم یشترط المیراث؟ قال لیس بینهما میراث؛ اشترط او لم یشترط.»
در این روایت راوی از حضرت امام صادق(ع) سوال مینماید که در صورتی شرط عدم میراث ضمن عقد متعه ذکر نشود آیا طرفین از یکدیگر ارث میبرند؟ امام(ع) میفرمایند: چه شرط کنند و چه شرط نکنند ارث نخواهند برد.
✳️بررسی ادله قول دوم
استدلال به اصل، پس از ورود روایات در مسأله جایی نخواهد داشت. اما درباره روایت سعید بن یسار باید این نکته را در نظر داشت که در گذشته با توجه به جهل عامّه مردم نسبت به احکام متعه و مخفی بودن حدود و ثغور آن، این احکام پیش از عقد مورد اشاره قرار میگرفته است. شیخ طوسی بر این باور است که منظور از شرط در این روایت شریفه همان شرط متعارف در گذشته، یعنی شرط عدم المیراث بوده و ارتباطی با «اشتراط المیراث» ندارد. اگر چه این حمل شیخ خلاف ظاهر است اما مؤیّد این برداشت تصریح پارهای از روایات به لزوم بیان نمودن برخی از مسائل از جمله عدم المیراث در متن عقد است. برای نمونه در روایتی از ابوبصیر میخوانیم:
«لابدّ من أن یقول فیه هذه الشروط؛ اتزوّجک متعة کذا و کذا یوما بکذا و کذا درهما، نکاحا غیر سفاح علی کتاب الله و سنة نبیّه و علی أن لاترثینی و لاأرثک...».
🔹ادامه مقاله و بررسی ادله نظریه سوم را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2JefSwk
___
🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
@mfeqhi
@Hoseinmehrali
#فقه
🔷کتب ضلال امری نسبی است ...
💠 کانال رسمی استاد احمد عابدی زید عزّه
🆔 @Ahmad_aabedi
@HoseinMehrali
#فقه
#جهاد_ذبی
#طرح_مساله 1
🖋 استاد #فاضل_لنکرانی:
مشهور به دو نوع جهاد (دفاعی و ابتدائی) معتقدند.
در باب جهاد دفاعی، عقل هم به میدان می آید و شاید از مسلمات باشد.
البته برخی جهاد ابتدائی را منکر اند و تمام غزوات و جنگ های نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را حمل بر جهاد دفاعی کرده اند، ولی این نظر، شاذ و باطل است.
پس از بررسی نصوص دینی، قسم سومی از جهاد نیز مطرح است که آن را جهاد ذبی می نامند و نهضت سید الشهدا علیه السلام را می توان نمونه بارز آن دانست.
سیدالشهدا علیه السلام، نه در حالت جهاد دفاعی بودند و نه در حالت جهاد ابتدایی، ولی دین را در خطر دیدند و لذا قیام کردند.
قیام عاشورا نه بر اساس جهاد دفاعی قابل تفسیر است و نه بر اساس جهاد ابتدایی، بلکه فقط بر اساس نظریه جهاد ذبی، قابل تفسیر است.
احکام جهاد ذبی نیز، هم تفاوت هایی با جهاد دفاعی دارد، و هم تفاوت هایی با جهاد ابتدائی.
حضور سپاه و بسیج در سوریه و فلسطین و یمن و عراق و ... نیز بر اساس وجوب جهاد ذبی است.
حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، از همان روز اول انقلاب شکوهمند اسلامی، فلسطین را مساله اصلی انقلاب دانستند و رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی نیز همین راه را ادامه دادند و همین الان هم اگر از این مساله، عقب نشینی کنند، قطعا بسیاری از مشکلات، حل خواهد شد، ولی جهاد ذبی واجب است، لذا نباید عقب نشینی کرد.
در جای جای فقه شیعه، مساله مقاومت، مطرح شده است و فقه مقاومت، یک جایگاه اساسی در فقه امامیه دارد.
ما در فقه، لزوم مقابله بدعت ها، کتب ضاله، فرق انحرافی و ... را داریم و این ها، همان وجوب جهاد ذبی را می رساند.
یکی دیگر از مظاهر فقه مقاومت، عدم جواز محبت نسبت به کفار است.
یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی اولیاء ...
طبق حکم اولی اسلام، ما حق نداریم دست دوستی به کفار بدهیم، و به آن ها، ابراز محبت کنیم و این مساله نیز از شعب جهاد ذبی است.
شیخ اعظم انصاری در مکاسب، عدم جواز فروش سلاح به کفار را مطرح می کند و این نکته نیز از شاخه های فقه مقاومت است.
حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در این باب، نظریه بسیار دقیقی دارد و می فرماید:
اگر حکومت اسلامی، آن قدر قدرتمند شد (مثل شرایط فعلی موشکی ایران که بسیار قدرتمند و کم نظیر شده است)، اگر ولی فقیه مصلحت دانست، فروش سلاح به کفار، مشکلی ندارد.
این نظریه حضرت امام نیز در فقه مقاومت، می گنجد.
مرتد وقتی اعلام ارتداد می کند، به دو راه، حکم قتل او ثابت است و یکی از راه استصحاب شرایع سابقه است، زیرا در شرایع سابقه نیز قتل مرتد، واجب بوده است. این حکم نیز برای حفظ دین است و تحت فقه مقاومت می آید.
آیه شریفه «و با تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» نیز یکی از احکام فقه مقاومت را بیان می کند، زیرا استعلاء و عزت اسلام و حکومت اسلامی، از خطوط قرمز است.
متاسفانه برخی به اسم حقوق شهروندی، همه را مساوی اعلام می کنند در حالی که این مطلب، با مبانی اسلامی، سازگاری ندارد.
در باره نحوه تعامل با کفار، قوی ترین دستورات را در اسلام داریم.
در روایات، منع می کند که کسی برای تحاکم، به سراغ کفار برود.
اکثر فقهای شیعه، مشرک را نجس می دانند. سوال این است که چرا باید نجس باشد؟
این برای همین است که مسلمان، مرز خویش را از کافر جدا کند و حتی هم کاسه با او در غذا نشود، لذا این بحث نیز در فقه مقاومت می آید.
در باب تقیه، دو نوع تقیه داریم (تقیه خوفی، تقیه مداراتی). ریشه اصلی وجوب این دو مورد نیز حفظ اسلام و مسلمین است.
ائمه اطهار علیهم السلام، فرموده اند که اسرار ما را فاش نکنید. برخی سخنرانان متاسفانه گاهی بالای منبر، مطالب خلاف وحدت بیان می کنند و این کار، خلاف شرع است.
لزوم دشمن شناسی، رصد تحرکات دشمن، بازدارندگی از اقدامات و شرارت های ان ها و ... از واجبات فقه مقاومت است که در این زمینه ها، الحمدلله، رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی بی نظیر است و خود غربی ها بار ها اذعان کرده اند که ایشان خیلی قبل از آن که ما اقدام کنیم، پیش بینی کرده و با اقدامات متناسب، جلوی ما را می گیرند.
ادامه دارد...
@Hoseinmehrali
#فقه_مضاف
🔷اهمیت فقه امنیت در کشور
#فقه #فقه_امنیت #عکس_نوشته #امنیت
💠 کانال رسمی استاد احمد عابدی زید عزّه
🆔 @Ahmad_aabedi
@Hoseinmehrali
#فقه
از نگاه امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، فقه پویا، همان فقه سنتی است و نیاز به تخصص در اصول فقاهت دارد.
🔰 رهبر معظم انقلاب، ۷۴/۱۲/۲۴
🔸حقیقتی که امام راحل رضوان الله علیه مطرح میکند آن است که کوثر شریعت و فقه، در جریانی دائمی و ابدی، از سرچشمهی وحی، به سوی عرصههای گوناگون حیات جاری است.
🔸زمان و مکان و اوضاع و احوال گوناگون زندگی بشر و تازههای جهان، به فقیه دین شناس و زمان شناس کمک میکند که خود و اهل زمان خود را از آن کوثر یعنی سرچشمهی لایزال و فزاینده، سیراب سازد و محرومیت از آن را برای بشر که همواره و همه جا نیازمند دین و شریعت الهی است، برنتابد.
🔸شناختن نقش هر زمان و هر مکان، همواره باید با پایبندی به اصول فقاهت که روشی علمی و تخصصی است، همراه باشد. و این است معنای سخن امام راحل رحمه الله علیه که فقه پوینده و منطبق بر نیازهای همیشه و همه جا را همان فقه سنتی دانسته و بر این پای فشردهاند.
🔸از اینجا میتوان دانست که تنها فقهای کارآزموده و اهل فن، صلاحیت آن را دارند که تأثیر زمان و مکان را در احکام شریعت بشناسند و بر طبق آن فتوا دهند.
کلام ولی و اجتهاد و فقاهت
@figh_alkhomeimi
@Hoseinmehrali
#فقه
✅✅ارکان فقاهت
🔰رهبر معظم انقلاب ۶۸/۳/۲۲
🔺 #فقاهت را به همان معناى پيچيده و ممتازى كه امام (ره) براى ما معنا مى كردند و بخصوص در بيانات دو، سه سال اخيرشان بر آن تأكيد داشتند، معنا مى كنيم؛ يعنى تركيبى از متد علمى و دقيق فقاهتى و به تعبير امام (رضوان الله تعالی علیه):
فقه جواهرى. فقه صاحب جواهر، به معناى دقت و اتقان كامل در قواعد فقهى و استنتاج منظم فروع از همان قواعدى است كه در فقه و اصول مشخص شده است.
🔺اين #فقاهت، دو ركن دارد، كه ركن اول آن، اصول معتدل و قوى و آگاه به همه جوانب استنباط است، و ركن دوم، تطور فقه مى باشد و همان چيزى است كه امام در معناى اجتهاد و مجتهد و فقيه مى فرمودند و تأكيد داشتند كه مجتهد و فقيه بايد با ديد باز بتواند استفهامها و سؤالهاى زمانه را بشناسد.
سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانيد، ممكن نيست بتوانيد در فقه براى آن جوابى پيدا كنيد. بنابراين، فهم سؤال و ترتيب جواب مناسب براى آن، مهم است.
کلام ولی و اجتهاد
@fegh_alkhomeini
@Hoseinmehrali
#فقه
استاد #علیدوست:
غارت قبائل در بازی کلش آف کلنز موجب ضمان نیست. در کلش آف کلنز، نوعی هجوم و غارت وجود دارد و لذا در تعریف فارسی این بازی اینچنین گفته شده: «در این بازی شما باید با استفاده از غنائم حاصل از حمله به روستاهای دیگر، روستای خود را ارتقاء دهید.» در نتیجه، غارت کردن از ملازمات بازی نیست تا بگوییم از محل بحث خارج است، بلکه ماهیت این بازی همان غارت کردن است، ولی این مقدار، موجب حکم به حرمت نمیشود.
چون فرض این است که همه کسانی که در این بازی شرکت میکنند، با علم به اینکه ممکن است هر لحظه، مورد هجمه و غارت قرار بگیرند، وارد این بازی میشوند و اصولاً شرکتی که این بازی را ابداع کرده، در معرفی این بازی، به غارت سایر قبایل اشاره کرده است و لذا کسی که با علم به این مطلب وارد بازی میشود، حق خودش را نسبت به مهاجمان و غارتگران ساقط کرده است و لذا قاعده اقدام در این فرض جاری و ساری است.
بهعبارت دیگر، سبب ضمان و حرمت، احترام مال محترم است که شخص با ورود به این بازی و اقدام به آن، احترام این مال را ساقط کرده است.
این مسئله مانند مورد بیع فضولی است که در آنجا فقها میفرمایند اگر مشتری با علم به فضولی بودن بایع، اقدام به خرید مبیع کرد و بعد مالک اصیل، اجازه معامله را نداد؛ مشتری حق تصرف در مبیع را ندارد.
با این وجود مشتری حق رجوع به بایع فضولی برای اخذ ثمنی را که به او داده هم ندارد و بایع فضولی، ضامن نیست.
@Hoseinmehrali