#روش_شناسی_اجتهاد
✅ استاد #مبلغی: در فقه دو مکتب تحلیلی و تطبیقی وجود دارد
🔹مکتب امام #خمینی، #تحلیلی و مکتب آیتالله #خویی، #تطبیقی است، این دو مکتب همواره در طول تاریخ فقه بالیده و جلو آمدهاند.
🔹هر کدام از این دو مکتب در سه زمینه «صدور روایت»، «محتوای روایت» و «تعیین وضعیت موارد نبود روایت یا آیه» مسیرى متمایز دارند.
🔹نقطه ثقل استنباط در مکتب #تحلیلی، توجه به #قرائن و کوشش برای تجمیع آنها است.
🔹 نقطه ثقل استنباط در مکتب #تطبیقی، تمرکز بر قاعده و #تطبیق_قاعده است، مقصود از قاعده اعم از قاعده اصولی، قاعده فقهی و قاعده رجالی است و مقصود از تمرکز بر تطبیق آن، التزام قاطع و کاملا آشکار نسبت به نتیجه آن و پایبندی به مُرّ این نتیجه است.
▫️یادداشت مرتبط:
استاد #علیدوست: در فقه دو مکتب قم و نجف وجود دارد
https://eitaa.com/ravesh_ejtehad/60
🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 http://eitaa.com/joinchat/2917400596Cb97bc66604
@Hoseinmehrali
✅ استاد #علیدوست: باید روش شناسی اجتهاد را در حوزه به عرف تبدیل کنیم
🔹روش شناسی برگردان همان #متدولوژی است و در عربی به #علم_المنهج تعبیر می کنند.
🔹#روش_شناسی دانشی است که نحوه اجرای عملیات پژوهش را بررسی می کند؛ در روش شناسی دنبال منطق حاکم بر کار و روش استنباط هستیم و روش افراد را در استنباط به دست می آوریم.
🔹باید روش شناسی اجتهاد را در حوزه به #عرف و هنجار تبدیل کنیم. کم فقیهانی نداریم که در روش شناسی روش ثابتی ندارند و در برخی مواقع روش اخباریون را دنبال می کنند و در برخی مواقع خود را اصولی نشان می دهد . در جایی تاریخ را مورد بررسی قرار دهد و در جای دیگر از تاریخ سراغی نگیرد.
#کلام_اساتید
🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 http://eitaa.com/joinchat/2917400596Cb97bc66604
✅ روش شناسی اجتهاد چیست؟
#اختصاصی
روش شناسی اجتهاد به دنبال رسیدن به موارد ذیل است:
•┈••✾••┈•
1️⃣ #فرایند_کلان_اجتهاد (الگوی اجتهاد، الگوریتم اجتهاد، مراحل استنباط):
🔹یعنی ابتدا و انتهای فرایند استنباط چیست؟ مثلا در چه مرحله ای به اقوال مراجعه می شود؟ سیره کجاست؟ مقاصد شریعت؟ اجماع؟ و ...
🔹در این زمینه، بین مجتهدان تفاوت نظر وجود دارد؛ به عنوان نمونه، آیت الله #سبحانی معتقدند که جایگاه مراجعه به اجماع، پس از بررسی روایات متواتر و قبل از بررسی خبر واحد است و یا جایگاه مراجعه به اقوال، پیش از بررسی ادله قرآنی و روایی است.
🔹فراتر از این، تفاوت بسیار مهم مجتهدان در فرایند اجتهاد، در مرحله ختم فرایند استنباط، آشکار می شود؛ #مکتب_تجمیعی (مکتب قم، مکتب تحلیلی) معتقد است که از تجمیع ظنون (ادله اجتهادی غیرقطعی)، نتیجه حاصل می شود؛ اما #مکتب_تطبیقی (مکتب نجف) که به ضرورت تطبیق قاعده ملتزم است، آن را نمی پذیرد و به ادله فقاهتی (اصول عملیه) مراجعه می کند؛ لذا مثلا آیت الله #بروجردی (که تابع مکتب تجمیعی هستند)، بسیار کم به اصول عملیه مراجعه می کنند.
•┈••✾••┈•
2️⃣ #خرده_فرایندهای_اجتهاد (خرده الگوهای اجتهاد، خرده الگوریتم های اجتهاد)
🔹مثلا در مرحله مراجعه به روایات، فرایند «بررسی دلالی» و فرایند «بررسی سندی» یک روایت، از کجا شروع و به کجا ختم می شود و اگر تفاوتی بین مجتهدان وجود دارد، چیست؟
🔹مثلا در روش بررسی دلالی آیت الله #بروجردی و #امام خمینی(ره)، «شناخت فضای صدور متن» بسیار مهم است؛ امری که در روش بسیاری از مجتهدان مانند #آخوند_خراسانی چندان قابل مشاهده نیست.
•┈••✾••┈•
3️⃣ #مبانی_و_پیش_فرض_ها
🔹هر مجتهدی مبانی و پیش فرض های #اصولی، #حدیثی، #رجالی، #کلامی و ... دارد که در فرایند اجتهاد او اثرگذار است.
🔹برخی پیش فرض ها مانند نظرات رجالی تاثیرمحدودتر و برخی مانند نظرات اصولی و حدیثی تاثیر متوسط و برخی مانند نظرات کلامی (مثل قلمرو سنت) تاثیر کلان تری دارند و کلیت فرایند اجتهاد یک مجتهد را تحت تاثیر قرار می دهند؛ به گونه ای که حتی فهم یک مجتهد را از آیات و روایات نیز تغییر می دهد.
•┈••✾••┈•
▫️یادداشت مرتبط:
استاد #مبلغی: نیاز به تاسیس علم روش شناسی اجتهاد داریم
https://eitaa.com/ravesh_ejtehad/21
استاد #علیدوست: باید روش شناسی اجتهاد را در حوزه به عرف تبدیل کنیم
https://eitaa.com/ravesh_ejtehad/34
تفاوت روش شناسی اجتهاد و اصول فقه
https://eitaa.com/ravesh_ejtehad/25
•┈••✾••┈•
🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 http://eitaa.com/joinchat/2917400596Cb97bc66604
#فقه_مقاصدی
#مقدمات_بحث
#اهمیت_مساله1
✅ استاد #علیدوست: تاثیر #مقاصد_شریعت در #بررسی_دلالی
توجه به مجموعه مسائل و اهداف و رسالت دین، سبب می شود فقیه دلیل را به گونه ای خاص و متفاوت با دیدگاه دیگران تفسیر کند. بهره برداری درست از هر دلیلی وقتی تحقق می یابد که با توجه به سایر ادله و مجموعه دین و اهداف آن تفسیر شود.
وقتی دلیلی با توجه به #مقصد_شریعت و جوهره دین بررسی گردد، به گونه ای متفاوت با دیگر موقعیت ها فهمیده می شود.
بر این اساس، اجتهاد افزون بر مقدمات معروف (ادبیات، رجال، اصول و ...)، به مقدمات کلامی مانند آگاهی به مقصد شریعت و ... نیاز دارد.
استنباط بدون این سنخ از آگاهی ها نمی تواند مجتهد را به هدف واقعی برساند و چه بسا رهاورد آن با جوهره دین همخوانی نداشته باشد.
(فقه و عقل، ص131)
#روش_بررسی_دلالی
🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 http://eitaa.com/joinchat/2917400596Cb97bc66604
@Hoseinmehrali
#روش_شناسی_اجتهاد
✅ استاد #علیدوست: در فقه دو مکتب قم و نجف وجود دارد.
🔹#مکتب_قم، در استنباطات فقهی ـ بهویژه در بخش غیر عبادات ـ بهعرف و بنای عقلا توجه بیشتری میکند؛ به تاریخ صدور روایات و آیات نگاه جدیتر و مؤثرتری دارد؛ به اهل سنت در فقه و حدیث مقارن نیمنگاهی دارد؛ دادههای دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار میدهد؛ به وثوقِ صدور، بیشتر از سندشناسی توجه میکند؛ کمتر بهصورت ریاضی فکر میکند؛ در استنباطاتش #تجمیع_ظنون را در نظر میگیرد (آنها را در یک نظامی تنظیم میکند تا از به هم پیوستن همان اسناد نامعتبر دلیل معتبری آفریده شود)؛ به قرآن و #مقاصد توجه میکند؛ نگاهش به شریعت اجتماعی است؛ از نصوصی که در موارد خُرد وارد شدهاند گاه میتواند به یک قاعده کلان برسد؛ #شهرت را در نظر میگیرد و آن را جابر ضعف سند یا جابر ضعف دلالت میانگارد. این رویکرد خاص به فقه را من «مکتب قم» مینامم و معتقدم که بر قله آن نیز آیتالله #بروجردی و شاگردان ایشان ایستادهاند.
🔹در برابر این رویکرد، مکتب فقهی دیگری قرار میگیرد که میتوان آن را #مکتب_نجف نامید. این مکتب در همه مواردی که برای مکتب قم برشمردیم در نقطه مقابل قرار دارد؛ نصبسند است و برای یک مسأله دنبال یک روایت خاص است؛ نمیگویم عام را انکار میکند؛ ولی ترجیح میدهد دنبال روایت خاص باشد؛ بسیار #ریاضیوار فکر میکند؛ اصول آن از حد لازم خیلی فربهتر شده است و فقه آن، در مواردی #فقه_کشف نیست؛ بلکه #فقه_عذر است (ابتنای بیشتری بر اصول عملیه دارد).
🔸پی نوشت:
نامگذاری مکتب قم و نجف، #جغرافیایی نیست، بلکه ناظر به روش اجتهاد است، از این رو بسیاری از فقیهان حوزه علمیه قم پیرو مکتب فقهی نجف هستند (مانند آیت الله العظمی تبریزی ره) و بالعکس.
@Hoseinmehrali
پژوهش های اصولی
#روش_شناسی_اجتهاد ✅ استاد #علیدوست: در فقه دو مکتب قم و نجف وجود دارد. 🔹#مکتب_قم، در استنباطات فقه
📝نقد استاد #رفیع_پور_تهرانی بر فرمایش استاد #علیدوست:
آنچه به عنوان #مکتب_قم ذکر کرده اند در واقع مکتب فقهی ایت الله بروجردی است.
همانطور که آنچه به عنوان #مکتب_نجف ذکر شده در واقع فقط مکتب آیت الله خویی است.
لذا سخن دقیق و جامعی نیست.
👈 ما در #قم مکتب ایت الله موسس را هم داریم که پس از ایشان توسط ایات محقق داماد و اراکی و حاج اقا مرتضی حایری ادامه یافت..مکتب حضرت امام هم که خودش بحثی دارد.
👈در #نجف هم مکتب شیخ و اخوند و نایینی را داریم که توسط ایات حکیم و شاهرودی و بجنوردی ادامه یافت. همه این بزرگواران شهرت را جابر و اعراضش را موهن می دانند ..والبحث فی محله.
#روش_شناسی_اجتهاد
🍃کانال حدیث آرزومندی
https://eitaa.com/muslims_1
#فقه_مقاصدی
🔆استاد #علیدوست:
✅نکات:
✅نکته 1. مفهوم شناسی:
برای مفهوم شناسی فقه مقاصدی، باید سه عبارت را توضیح دهیم:
الف)فقه.
ب)مقاصد.
ج)فقه مقاصدی.
الف)فقه به سه معنا کار بست دارد:
1. دانش فقه در مقابل اصول فقه.
2. مجموعه فتاوی و احکام شرعی.
3. عملیات استنباط (و هو المراد فی ما نحن فیه).
ب)خداوند سبحان، ابر اهداف و کلان اهدافی را از تشریع دارد مانند:
عدالت
آزادی
تعلیم
تربیت
و....
این ها بند به یک حکم خاص نیست، بلکه هدف و مقصد کلان از بعث رسل، انزال کتب و تشریع مقررات است.
ج) فقه مقاصدی به روش فقهی گویند که معتقد است که مقاصد شریعت، در عملیات استنباط، دخیل است؛ در مقابل روش فقهی که مقاصد شریعت را دخیل نمی داند.
✅نکته 2: تحریر محل نزاع:
سوال عام:
آیا مقاصد شریعت، در فهم دین به صورت کلی اعم از فقه و کلام و تفسیر و تاریخ و فلسفه و ....، دخیل است؟
سوال خاص:
آیا مقاصد شریعت، در استنباط احکام شرعی، دخیل است یا خبر؟
محل نزاع در ما نحن فیه، در راستای پاسخ به سوال خاص است.
✅ نکته 3: اقوال:
در پاسخ به این سوال، شش نظر وجود دارد:
1. نظر اول:
گروهی که اصلا مقاصد را قبول ندارند، مانند اشاعره.
زمخشری که از عدلیه است در کشاف به این بحث پرداخته است.
احمد بن حزم ظاهری میگوید:
تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا.
تشریع خداوند سبحان را نباید محدود به مقاصد شریعت کرد.
حکیم را نیز علم و اسم خداوند متعال می دانند نه صفت او.
از عجائب روزگار این است که این گروه، قیاس را قبول دارند
2. نظر دوم:
گروهی که می گویند مقاصد داریم و هیچ امالی ندارد که خداوند، در چهارچوب حکمت و عدل و ... تشریع نماید ولی معتقدند که دست یابی به مقاصد شریعت، امکان ندارد.
این گروه، رویه فقهی آن ها چنین است و لذا آید به زبان هم نیاورند، ولی در مقام عمل، مخالف با نظریه مقاصد الشریعه هستند.
3. نظر سوم: گروه مقاصد بسند:
این گروه، در معاملات می گویند که اسلام فقط یک قاعده دارد که عبارت است از: «لا تظلمون و لا تظلمون».
در این گروه، هم از روشنفکران و هم از روحانیون، کسانی هستند ولی فقیه نیستند.
این گروه، مقاصد را اصل و احکام را متغیر می دانند.
4. نظر چهارم: مقاصد محور و نص گرا:
گروهی که مقاصد محورند، ولی از نصوص نیز غافل نیستند.
5. نظر پنجم: نص محور و مقاصد گرا:
6. نظر ششم: نظر مختار: نص بسند و ناظر به نصوص بیان گر مقاصد شریعت:
البته در غیر از فقه الدوله، ولی در فقه الدوله، نصوص بیان گر مقاصد شریعت، می تواند در عرض نصوص بیان گر احکام شرعی، کارکرد سندی هم داشته باشد.
✅نکته 4 : مثال:
رفع ما لا یعلمون مطلق است و هم شامل موارد قصوری و تقصیری می شود، ولی اطلاق آن با مقاصد شریعت نمی سازد و اصلا هیچ حکیمی چنین قانونی را که هر چه ندانید، مرفوع است، حتی اگر مکلف، جاهل مقصر باشد، زیرا این حکم، تشویق به عدم کسب علم و تحقیق است و همه را به سمت فرو رفتن در جهل قصوری و تقصیری، سوق می دهد.
✅نکته 5:
برخی با نظریه مقاصد الشریعه، مخافت می کنند، ولی معلوم نیست با کدام فقه مقاصدی مخالف اند. طبق اقوال شش گانه فوق، جانها به مقاصدی، اقسامی دارد. برخی اقسام آن، توسعه دارند و برخی بسیار ضیق و محدود.
به دیگر سخن، کار کرد حداقلی و حداکثری دارد و حقیقتا، کارکرد حداقلی آن، قابل انکار نیست.
کارکرد حداقلی آن، همان نظر ششم است که مختار ما است و کاملا منطقی است.
البته به نظر ما، استفاده از مقاصد شریعت در فقه، یک ضرورت خطرناک است.
ضرورت است، زیرا اگر مقاصد شریعت، لحاظ نشود، در بسیاری از موارد، به حکم فقهی واقعی، دستیابی ممکن نیست.
خطرناک است، زیرا فقط و فقط، یک فقیه متضلع، می تواند از آن به درستی استفاده نماید.
@Hoseinmehrali
#فقه_مقاصدی
❌توجه❌
دو منبع معرفی شده توسط استاد #علیدوست (دامت توفیقاته) برای پیگیری بحث فقه مقاصدی:
۱.کتاب فقه و مصلحت
۲. مقاله فقه و مقاصد شریعت
نویسنده: ابوالقاسم علیدوست
مجله فقه اهل بیت 1384 شماره 41
چکیده
شریعت اسلام هدفمند است و احکام آن داراى مقاصد و عللى است. نصوص دینى نیز به نصوص بیانگر حکم و بیانگر مقاصد و علل تقسیم مىگردد.
عقل، بناى عقلا، کیفیت بیان نصوص قرآن و روایات، از راههاى تشخیص مقاصد است. رابطه تنگاتنگ شریعت و مقاصد این پرسش را ایجاد مىکند که فقیه در مقام استنباط تا چه حدّ باید به مقاصد توجه کند؟
در بیان و فهم رابطه فقه با مقاصد، پنج دیدگاه وجود دارد که از آن میان نظریهاى که تنها نصوص بیانگر حکم را دلیل استنباط قرار مىدهد ولى در فهم و تفسیر آن نصوص به مقاصد و اهداف شریعت نیز نظر دارد، قابل دفاع است.
مطالعه متن مقاله 👇
http://ensani.ir/fa/article/93277/%D9%81%D9%82%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%B5%D8%AF-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA
@Hoseinmehrali
#فقه_مقاصدی
گزارش نشست«فقه مقاصدی»🔻
آیت الله #علیدوست:
🔹فقدان اطلاعات از فقه مقاصدی بسیار خطرناک است. تسلط بر حاشیه رسائل و مکاسب و ... برای بررسی فقه مقاصدی لازم است.
🔹ما در این فقه با گفتمان سروکار داریم. بحث فقه مقاصدی گفتمان میخواهد و اگر باحث فقه مقاصدی دارای گفتمان نباشد از گفتار حقّ بسیار فاصله خواهد گرفت.
🔹ما چرا باید مباحث علمی را مسلّمانگاری کنیم؟! استفاده از مقاصد در استنباط احکام یک ضرورت خطرناک است. ضرورت است به این دلیل که اگر نباشد همان اطلاق اتوبوسی و فقه ابوحنیفه پیش میآید.
🔹خطرناک است که اگر اهلش وارد نشوند در فضای ژورنالیستی جا باز میکند و به نظر بنده عالمان متعدد باید وارد مباحث شوند و نباید دست افرادی بیفتد که چند واحد فقه گذراندهاند. ما باید ضابطه را بیان کنیم.
🔹به مقاصد از دو طریق میتوان دست یافت. یکی از طریق عقل که ما به این نتیجه برسیم شارع این اهداف را در تشریع مقررات داشته است. یک راه دیگر برای کشف مقاصد، نصوص مبین مقاصد است.
🔹اگر مدرک مقاصد عقل باشد، عقل چون خودش مدرک است، الزامی بودن یا تحسینی بودن را میفهمد. معنا ندارد که عقل بگوید من این را مصلحت میدانم ولی نمیدانم که ضروری است یا ضروری نیست. اینطور موارد که اصلاً غلط است بگوییم که عقل وجهش را نمیفهمد.
🔹اما بیاییم سراغ نصوص دینی؛ اگر ظهور دارد در یک مصلحت تحسینی و تکمیلی و ... نمیشود چیزی از مقاصد باشد و از ضروریات نباشد. حالا این ضرورت را یا نص دلالت دارد و یا با عرضه به عقل الزام آن فهمیده میشود.
🔹ولی اگر یک جایی به هزار و یک دلیل مقصد خاصّی را نفهمیدیم، دیگر آنجا از این مقصد باید بگوییم که نتیجه تابع اخسّ مقدمتین است و به عنوان یک امر ضروری نمیتوان آن را تلقّی کرد.
#گزارش_اختصاصی_وسائل
🌐 vasael.ir/00042z
🆔 @vasael_ir
@Hoseinmehrali
#فقه
استاد #علیدوست:
غارت قبائل در بازی کلش آف کلنز موجب ضمان نیست. در کلش آف کلنز، نوعی هجوم و غارت وجود دارد و لذا در تعریف فارسی این بازی اینچنین گفته شده: «در این بازی شما باید با استفاده از غنائم حاصل از حمله به روستاهای دیگر، روستای خود را ارتقاء دهید.» در نتیجه، غارت کردن از ملازمات بازی نیست تا بگوییم از محل بحث خارج است، بلکه ماهیت این بازی همان غارت کردن است، ولی این مقدار، موجب حکم به حرمت نمیشود.
چون فرض این است که همه کسانی که در این بازی شرکت میکنند، با علم به اینکه ممکن است هر لحظه، مورد هجمه و غارت قرار بگیرند، وارد این بازی میشوند و اصولاً شرکتی که این بازی را ابداع کرده، در معرفی این بازی، به غارت سایر قبایل اشاره کرده است و لذا کسی که با علم به این مطلب وارد بازی میشود، حق خودش را نسبت به مهاجمان و غارتگران ساقط کرده است و لذا قاعده اقدام در این فرض جاری و ساری است.
بهعبارت دیگر، سبب ضمان و حرمت، احترام مال محترم است که شخص با ورود به این بازی و اقدام به آن، احترام این مال را ساقط کرده است.
این مسئله مانند مورد بیع فضولی است که در آنجا فقها میفرمایند اگر مشتری با علم به فضولی بودن بایع، اقدام به خرید مبیع کرد و بعد مالک اصیل، اجازه معامله را نداد؛ مشتری حق تصرف در مبیع را ندارد.
با این وجود مشتری حق رجوع به بایع فضولی برای اخذ ثمنی را که به او داده هم ندارد و بایع فضولی، ضامن نیست.
@Hoseinmehrali